کردوا و اسکات (۲۰۰۱) به منظور سهولت در مشاهده امنیت عاطفی در تحقیقات تلاش کردند که آن را با واژههای رفتاری تعریف کنند. آنها امنیت عاطفی را به عنوان نتیجه تعاملات بین زوجهایی که رفتارهای صمیمانه و احساسات مثبت را در روابطشان تجربه میکنند، مفهوم سازی میکنند. این احساسات، تجربیاتی درونی هستند که در طول زمان به علت صمیمیت و پاسخگویی عاطفی زوجین به یکدیگر بر انگیخته میشوند و حاصل آنها احساس آرامش و امنیت عاطفی است. اگر تجارب انباشته شده در طول زمان در یک رابطه صمیمانه غنی باشد، سرانجام امنیت عاطفی بوجود میآید (آسایش در مورد آسیبپذیر بودن به جای ترس از ضربه خوردن یا طرد شدن از سوی همسر) (کردوا و اسکات، ۲۰۰۱).
اولسن (۲۰۰۶) امنیت عاطفی را به احساس امنیت فرد در یک رابطه عاطفی تعریف میکند و آن را به عنوان ملاک صمیمیت در نظر میگیرد. بعضی از محققان به توضیح این موضوع پرداختهاند که چگونه امنیت عاطفی که یک زوج در رابطهشان تجربه میکنند، به میزان مهارتهای هیجانی آنها مربوط میشود. در این دیدگاه امنیت عاطفی به عنوان پدیدهای اکتسابی در نظر گرفته میشود که بیشتر به رضایت افراد از رابطهشان نزدیک است (دوریان و کردوا،۲۰۰۴). آنها یک نظریه رفتاری از صمیمیت را ارائه دادند که روشن میکرد چگونه سطوح بالای مهارتهای هیجانی درون یک رابطه، رابطه را برای طرفین از این نظر که از دیگری آسیب نبینند، ایمن میکند و رضایت و امنیت عاطفی را به ارمغان میآورد. از سوی دیگر امنیت عاطفی نقش مهمی در حفظ و بالا نگه داشتن رضایت زناشویی دارد (سیمپسون، هاگ و اشنایدر،۲۰۰۶).
۲-۳-۳٫ عوامل تاثیرگذار بر امنیت عاطفی
به صورت کلی، ایجاد امنیت عاطفی منوط به شکلگیری اعتماد بینفردی در رابطه زوجین است، به گونهای که اولا زوجین طرف مقابل را در زندگی خود شریک بدانند، دوما رابطه زوجین به گونهای باشد که وابستگی ایمنی بین طرفین بوجود آید و سوما اینکه تعهد و وفادرای فزایندهای که همراه با تقویتهای مثبت است، در زوجین مشاهده شود (گریف و مالهرب،۲۰۰۱).
از جمله موضوع های شناخته شده که میتواند بر امنیت عاطفی زوجین تاثیرگذار باشد عبارتند از: رابطه جنسی، رابطه خویشاوندی، دوستان، فرزندان، مصرف مواد مخدر، نحوه صرف اوقات فراغت، اختلافات مذهبی، خیانت جنسی، به پایان رسیدن عشق متقابل، مشکلات عاطفی، مشکلات مادی، سوء استفاده بدنی (مانند کتک زدن)، مشکلات ارتباطی، (گفت و شنود)، ازدواج در سنین پایین، درگیری های شغلی (ومبل[۱]، ۱۹۶۹، پیتمن[۲]، ۱۹۸۹؛ به نقل از سیمپسون و همکاران،۲۰۰۷).
عواملی که در ایجاد و میزان امنیت عاطفی در رابطه زناشویی موثر است به شرح زیر میباشد:
۲-۳-۳-۱٫ ویژگیهای شخصیتی
درک افراد از همسرشان با توجه به رفتارها و ویژگیهای شخصیتی او که شامل مواردی نظیر بدخلقی، کله شقی، افسردگی، لجبازی، حسادت، اجتماعی بودن، منزوی بودن و… می شود، می تواند ازعواملی باشد که امنیت عاطفی را درهمسرتحت تاثیر قرار دهد.معمولا اختلافات شخصیت افراد با چشماندازهای متفاوت آنان ارتباط دارد.هرکدام از همسران خود را منطقی وانعطاف ذیر ودیگری را غیرمنطقی و سرسخت میپندارد. بسیاری از برخوردها ناشی از طرز تلقی شخصیتی زن وشوهراست.یکی باعینک شفاف خوشبینی به حوادث مینگرد و دیگری با عینک تار بدبینی. شخص مستقل پیشنهاد کمک را نشانه تحقیر یا فقدان اعتماد میداند، حال آنکه انسان وابسته آن را به حساب توجه و علاقه میگذارد. انسان مستقل جدایی را مترادف با آزادی میداند و حال آنکه برای انسان وابسته، جدایی نشانه انزوا و تنها ماندن است. همه این موارد به طرق مختلف امنیت عاطفی زوجین را تحتالشعاع قرار میدهد (ناوک،۲۰۰۷).
۲-۳-۳-۲٫ ارتباط
رابطه خوب وسالم زناشویی مبتنی برعشق است. عشقی مسئولانه که بدنبال رابطه ای مسئولانه ایجاد میشود. رابطهای مبتنی بر مساوات و برابری دو انسان که هردو سعیشان فراهم کردن امکانات رشد و شکوفایی دیگری است. بطور کلی برقراری رابطه به دو صورت کلامی و غیر کلامی است.ارتباطات کلامی، بخش عمدهای از ارتباطات را شامل میشود. بسیاری از زوج ها در انتقال امیال و احساسات خود به یکدیگر با دشواری روبرو هستند و خواسته هایشان را طوری به طرف مقابل منتقل میکنند که گویی به دو زبان متفاوت صحبت میکنند. در این شرایط هرگز عجیب نیست که دچار سوء تفاهم شوند (میرجین،۲۰۰۳). زوج هایی که از زندگی زناشویی خوبی برخوردار نیستند، در مقایسه با زوجهایی که زندگی زناشویی موفقی دارند، در درک نقطه نظرات واقعی یکدیگر با دشواری بیشتری روبرو هستند. با آنکه هردو خواهان تشریک مساعی هستند، ناتوانی در مبادله و انتقال پیام، آنها را در رسیدن به توافقهای مهمی نظیر تقسیم وظایف و رسیدگی به فرزندان محروم میکند. در مواقعی میتوان ریشههای مشکل را در حساسیت بی حد و روحیه تدافعی جستجو کرد. افراد با گرفتن حالت تدافعی، از دیدن و یا شنیدن آنچه دوست ندارند مصون میمانند. در نتیجه قادر نخواهند بود به ارتباط سالم برسند و این نهایتا باعث نا امنی در زندگی زناشویی می شود (بک، ۱۹۸۷، به نقل از روشنی،۱۳۹۰).
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :
پایان نامه رابطه مهارتهای هیجانی و امنیت عاطفی با کیفیت زندگی زناشویی زوجین
۲-۳-۳-۳٫ حل تعارض
در یک ازدواج موفق، زن و شوهر متعهدند که بر سر تفاوتهای خود به توافق برسند، در تضاد و اختلاف باقی نمانند و بجای بحث و مخالفت برای مصالحه و صمیمیت تلاش کنند. با هم گفتگو کردن بخشی از تماس و مصالحه است. زوجهای موفق نیز باهم درگیر میشوند اما با اختلافات خود برخورد منصفانه میکنند. ظرفیت قبول اختلاف، نشانه صمیمیت و نشانه یک خانواده سالم است. اختلاف سالم و خوب، سازنده است. در خانواده های مساله دار، مسائل را انکار میکنند و یا میپذیرند که با هم مخالفت نکنند و یا اینکه لب از سخن میبندند و منزوی میشوند. از آنجا که هر شخص، انسان منحصر به فردی است و از آنجا که مقررات نظام هر خانواده متفاوت است، اختلاف امری نا گزیر است و صد البته که نحوه برخورد با این تفاوتها و حل تعارضات، در میزان امنیت عاطفی بسیار موثر است (برادشاو، ۱۹۹۹، به نقل از میرجین و کردوا،۲۰۰۷).
۲-۳-۳-۴٫ مسائل مالی
مسائل مربوط به دخل و خرج هم اغلب موجبات نا امنی در روابط را فراهم می کند. با توجه به نقش دخل و خرج میتوان انتظار داشت که فعالیت مشترک زن و شوهر در تحصیل اسباب معاش و پرداخت هزینه ها بر وحدت و یکپارچگی میان آنان بیافزاید. در زمینه دخل و خرج، اغلب با انواع مشغلههای ذهنی در خصوص انصاف، کنترل و رقابت و سایر مبانی سمبلیک که به فعالیت های مشترک لطمه میزند، برخورد میکنیم (هیل،۲۰۰۵). بسیاری از زوج ها بر سر چگونگی مخارج با یکدیگر اختلاف دارند. زن و شوهر باید در کار بودجه بندی و خرج درآمد های خانواده از سیاستی استفاده کند که بر اساس آن از بروز لجبازی و اقدامات تلافی جویانه اجتناب شود (باکوم و اپستین،۱۹۹۰).
۲-۳-۳-۵٫ فعالیت اوقات فراغت
بسیاری از زوج ها از این شکایت دارند که به قدر کافی با هم وقت صرف نمی کنند. مشکل اصلی در واقع مدت با هم بودن نیست، بلکه مسئله این است که فرصت با هم بودن چگونه میگذرد، کم توجهی زن و شوهر به راضی کردن یکدیگر، برای زندگی مشترک بسیار مضر است. زن و شوهر از همدیگر انتظاراتی دارند. انتظار اینکه اوقاتی را نیز به همدیگر اختصاص دهند. عدم توجه به این مسئله عاملی برای ایجاد احساس ناامنی عاطفی در زوج ها میشود (بک، ۱۹۸۷، به نقل از فابرت و شولی،۱۹۹۶).
۲-۳-۳-۶٫ رابطه جنسی
به اعتقاد بسیاری، رابطه جنسی زن و شوهر یکی از مهم ترین علل تعیین کننده امنیت عاطفی بین آنها است. در هیچ بخشی از روابط زناشویی، معنای سمبلیک آن تا این اندازه فعال و نقش آفرین نیست. اختلاف میان زن و شوهر، در زمان و کیفیت این رابطه نمایان است. احساس صمیمیت و مورد پذیرش بودن که در رابطه جنسی تجربه میشود، تضعیف کننده ناامنی عاطفی روابط زناشویی است. از سوی دیگر، کاهش میل جنسی و در نتیجه عملکرد جنسی ممکن است به حساب تخفیف عشق و محبت گذاشته شود، در نتیجه دایره بستهای شکل میگیرد که از یک سو این پیام را به طرفین میدهد که مانند قبل برای دیگری جذاب نیستند و از سوی دیگر باعث فاصله بیشتر زوجین شده و امنیت عاطفی آنها را کاهش میدهد (دوریان و کردوا،۲۰۰۴).
۲-۳-۳-۷٫ نقشهای مربوط به برابری زن و مرد
اعتقادات، احساسات و نگرشهای افراد، سهم و نقشهای مختلف زناشویی در خانواده را نشان میدهد. کار بسیاری از زوجها بر تقسیم وظایف و اینکه زن و شوهر هر کدام موظف به انجام چه مسئولیت هایی هستند به اختلاف برمیخورند. با بی اعتبار شدن تدریجی نقشهای سنتی زن و مرد، تعیین مسئولیت های زن و شوهر در قبال هم دشوار است. از دیرباز بر اساس یک رسم متداول نقش مرد در خانواده، تحصیل درآمد و نقش زن انجام کارهای خانه و نگهداری از بچهها بوده است. اما وقتی هر دو بیرون از منزل کار می کنند، زن اغلب مسئولیت دوگانه ای پیدا میکند. با توجه به تحولات تدریجی و موقعیتی که امروزه فراهم آمده، زن و شوهر در کار تامین درآمد و انجام وظایف خانه داری باهم مشارکت میکنند. این تحول با آنکه در زمینههایی اسباب تحکیم پیوندهای زندگی زناشویی را فراهم کرده، در بعضی زمینهها و بخصوص در مواردی که نقشها نامشخص و درهم شده اند، اشکالاتی بوجود میآورد. گاه زن و شوهر در انجام وظایف و مسئولیت ها کارشان به بحث و اختلاف می کشد و یکدیگر را به زیر پا گذاشتن پیمان نامه ازدواج متهم می کنند که این خود امنیتی که آنها در رابطهشان تجربه میکنند را زیر سوال میبرد (ویتاکر،۱۹۹۳؛ نقل از هیل،۲۰۰۵).
[یکشنبه 1399-01-31] [ 03:32:00 ق.ظ ]
|