کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



تفاوت‌های شرطی‌سازی ارزشی و شرطی‌سازی پاولفی

با وجود اینکه شرطی‌سازی ارزشی به نظر بسیار شبیه به شرطی‌سازی پاولفی است، تفاوت‌های مهم و قابل ملاحظه‌ای بین آن‌دو وجود دارد. به عنوان مثال مجاورت بین CS و US در توضیح شرطی‌سازی پاولفی مهم است که به‌طور قطع در مورد شرطی‌سازی پاولفی نیز حقیقت دارد؛ اما بر خلاف PC که بیش‌ترین یادگیری زمانی روی داده که CS قبل از US بیاید (یعنی روش شرطی‌سازی تاخیری[۱]، EC به خصوص زمانی بهترین کارایی را دارد که CS و US دارای بار هیجانی ترکیبی ارائه شوند (یعنی روش شرطی‌سازی همزمان[۲]) (روزین[۳]، رزنسیوسکی[۴]، بایرنز[۵]، ۱۹۹۸). علاوه بر این مخالف یافته‌های کلی شرطی‌سازی پاولفی، شرطی‌سازی ارزشی با بهره گرفتن از روش شرطی‌سازی رو به عقب[۶] که US قبل از ارائه  CSآمده نیز عمل کرده است (استوارت[۷]، شیمپ[۸] و انگل[۹]، ۱۹۸۷) که لازم به یادآوری است این اثر همیشه به‌دست نمی‌آید. یک اختلاف قابل ملاحظه با PC این یافته بوده که رابطه، نقش مهمی در انتقال اثر بازی نمی‌کند. بائینز و همکارانش (۱۹۹۳) میزان رابطه بین CS و US را در یک مطالعه تصویر- تصویر دستکاری کردند. انتقال اثر نشان‌دهنده شرطی‌سازی ارزشی، بین یک گروه که در آن CS همیشه با US جفت شده و گروه دیگری که CS در نیمی از کوشش‌ها با US جفت شده و گروهی که در آن CS تنها در یک سوم از کوشش‌ها با US ها جفت شده بود، تفاوت نداشت. فرد نیازی به آگاهی از رابطه بین CS و US ندارد. با وجود اینکه هنوز بحث قابل ملاحظه‌ای درباره طبیعت ضمنی شرطی‌سازی ارزشی وجود دارد؛ نتیجه کلی اینست که در شرطی‌سازی ارزشی نیازی به آگاهی داشتن از رابطه بین CS و US نیست در حالی‌که این یک اصل در شرطی‌سازی پاولفی تلقی می‌شود (دی هائر و همکاران، ۲۰۰۱). تفاوت مهم دیگر با شرطی‌سازی پاولفی در میزان مقاومت به خاموشی است. شرطی‌سازی ارزشی بسیار مقاوم به خاموشی است در حالی‌که شرطی‌سازی پاولفی، در پاسخ یادگیری شده با ارائه CS بدون US خاموش می‌شود (همچون مواجهه بدون تقویت پس از اکتساب) در شرطی‌سازی ارزشی بر بار هیجانی بدست آمده از CS تاثیر نمی‌گذارد (بائینز، کرومبز، هندریک و الن، ۱۹۹۵؛ دی هائر، بائینز، ون استین وگن و الن، ۲۰۰۰). این ضرورتاً بدین معنا نیست که شرطی‌سازی ارزشی از شرطی‌سازی پاولفی متفاوت است. پاسخ‌های پاولفی به شیوه دیگری خاموش نمی‌شوند. با ارائه CS پاولفی خارج از فرایند خاموشی (بدون وجود فرایند خاموشی) پاسخ‌های شرطی شده عموماً بهبود می‌یابند. این احتمال وجود دارد که اثر چنین تکراری، عامل مقاومت شرطی‌سازی ارزشی در برابر خاموشی است (باتن[۱۰]، ۱۹۹۳) درحالی‌که خاموشی پاسخ شرطی شده پاولفی در طول فرایند خاموشی اندازه‌گیری شده، خاموشی شرطی‌سازی ارزشی معمولاً بعد از اتمام فرایند خاموشی مورد بررسی قرار می‌گیرد. این احتمال وجود دارد که اندازه‌گیری ارزش هیجانی CS بعد از خاموشی، به عنوان موقعیت یا بافت جدیدی در نظر گرفته شده که به تکرار شرطی‌سازی ارزشی کمک می‌کند (لیپ و همکاران، ۲۰۰۳). در واقع لیپ و همکارانش (۲۰۰۳) خاموشی شرطی‌سازی ارزشی را زمانی‌که ارزش هیجانی CS در طی عمل خاموشی اندازه‌گیری می‌شد نشان دادند. با وجود اینکه خاموشی شرطی‌سازی ارزشی نسبت به خاموشی پاولفی ناقص‌تر و کندتر است، می‌توان گفت که شرطی‌سازی ارزشی به صورت استثنائی و نه کاملاً، مقاوم به خاموشی است. مشابه مقاومت به خاموشی، EC همچنان مقاوم به نوسان است. در یادگیری تمایزی پاولفی، پاسخ به CS زمانی‌که CS تقویت شده می‌تواند تحت کنترل نوسانی یا تقدم (تمایز مثبت ویژگی)[۱۱] حضور ویژگی محرک قرار گیرد. مشابه این، پاسخ به CS زمانی‌که تقویت شده می‌تواند تحت کنترل نوسانی غیاب ویژگی محرک قرار گیرد (تمایز منفی ویژگی). گفته شده است که ویژگی محرک موقعیتی برای تقویت CS (در مداخله تمایز مثبت ویژگی) یا تقویت نشدن آن (در مورد مداخله تمایز منفی ویژگی) فراهم می‌کند (رزکورلا[۱۲]،۱۹۸۵) در پژوهشی تکراری بائینز و همکارانش (۱۹۹۸) چنین زمینه موقعیتی در شرطی‌سازی ارزشی را رد کرده‌اند. در نتیجه می‌توان گفت که در مطالعات بسیاری شرطی‌سازی ارزشی شبیه به شرطی‌سازی پاولفی است. با این حال در نظر گرفتن ویژگی‌های خاص شرطی‌سازی ارزشی به خصوص مقاومتش در برابر خاموشی و عدم اهمیت آگاهی از رابطه، شرطی‌سازی ارزشی معمولاً به عنوان شکلی از یادگیری محرک-محرک تداعی‌گرایانه در نظر گرفته شده است که از نظر کیفی متفاوت از شرطی‌سازی پاولفی است (دیوی[۱۳]، ۱۹۹۴).
پایان نامه

[۱]Delayed conditioning

[۲]Stimultaneous conditioning procedure

[۳]Rozin

[۴]Wrezesniewski

[۵]Byrnes

[۶]Backward conditioning procedure

[۷]Stuart

[۸]Shimp

[۹]Engle

[۱۰]Bouton

[۱۱]Feature Positive Discrimination

[۱۲]Rescorla

سایت های دیگر:

نظام دادرسی حاکم بر ایران//پایان نامه درباره حقوق متهم… - مجید شاکری
پایان نامه بررسی رابطه بین مدیریت دانش و بازاریابی رابطه‌مند با مدیریت ارتباط با مشتری :: سایت تخصصی پایان نامه های دانشگاهی - همه رشته ها
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-02-24] [ 09:04:00 ب.ظ ]




نظریاتی در باب نگرش خود

۲-۱-۲-۱-۱- دسترس‌پذیری و نیروی تداعی

فرض می‌شود واحدها یا عناصری که شامل طرحواره خود فرد است، درجه‌های متفاوتی در نیرومندی تداعی با یکدیگر را دارا هستند (سگال[۱]و اینگرام[۲]،۱۹۹۴؛ به نقل از پناهنده، ۱۳۹۱). ممکن است اختلالات هیجانی، عناصر طرحواره مرتبط با خود، تداعی پایین در حوزه‌های مثبت و تداعی بالا در حوزه‌های منفی داشته باشند. اگر اطلاعات مرتبط به خود منفی با طرحواره، تداعی نیرومندی داشته باشند؛ مواجهه فرد با هر عنصر خاص مرتبط با طرحواره، دسترس‌پذیری دیگر عناصر مرتبط با طرحواره را افزایش خواهد داد؛ بنابراین در رویدادی که چنین عنصری فعال شده است، ارتباطات تداعی با دیگر محرک‌های نسبت به خود منفی متشابه آن ایجاد خواهد شد و احتمال فعال‌سازی کامل طرحواره خود افزایش می‌یابد (کالین[۳] و لوفتوس[۴]، ۱۹۷۵). فازیو[۵] و ویلیامز[۶] (۱۹۸۶) همبستگی قوی میان دسترس‌پذیری یک طرحواره و درجه ادراک اطلاعات همخوان با آن را (سوگیری همخوان با طرحواره) نشان داده‌اند. به این طریق، فرض شده است که تفاوت‌ها در تعبیر و ادراک محیطی نشات گرفته از تفاوت‌هایی در دسترس پذیری طرحواره‌های مربوطه است.

 

 

۲-۱-۲-۱-۲- دیدگاه دسترس پذیری نگرش

از نظر این دیدگاه (فازیو، پاول[۷] و هر[۸]، ۱۹۸۳)، نگرش‌ها به عنوان تداعی‌های ارزیابی‌های شی در حافظه نشان داده شده‌اند که نیروی تداعی‌ها دسترس پذیری نگرش‌ها را تعیین می‌کند. علاوه بر این، تداعی‌های ارزیابی شی نیرومندتر (یعنی دسترس پذیرتر)، به احتمال بیشتری از طریق مواجه شدن با موضوع نگرش به طور خودبخودی فعال می‌شوند (فازیو و ویلیامز، ۱۹۸۶). مهم‌تر اینکه نگرش‌های دسترس پذیرتر (در مقایسه با نگرش‌های کمتر دسترس پذیر)، “پیش‌بینی کننده قوی‌تری برای ادراکات بعدی موضوع نگرش و رفتار بعدی به سمت موضوع نگرش” هستند (فازیو و ویلیامز، ۱۹۸۶). از این دیدگاه، زمان واکنش به سوالات نگرشی، منعکس کنندهٔ دسترس‌پذیری نگرش بر پایهٔ شواهد مطالعات گوناگون است که نشان می‌دهد (الف) بیان مکرر نگرش‌ها سرعت را افزایش می‌دهد که با آن افراد به تصدیق‌های نگرشی پاسخ می‌دهند و (ب) تصدیق‌های نگرشی سریع به احتمال بیشتر همخوان با نگرش‌های فعال شده خودکار در مقایسه با تصدیق‌های نگرشی آهسته هستند. با این مطالعات ارزشمند، فازیو، ویلیامز و پاول (۲۰۰۰) بیان کرده‌اند که اندازه‌گیری دسترس‌پذیری نگرش، به علاوهی پاسخ‌های نگرشی، راهبرد بسیار مفیدی برای افزایش پیش‌بینی نگرش‌ها، عقاید و رفتارهاست.

 

۲-۱-۲-۱-۳- الگوی MODE[9] فازیو

این دیدگاه (فازیو و اولسون، ۲۰۰۳) از نظر مفهومی با دیدگاه دسترس پذیری نگرش مرتبط بوده، بیان می‌کند که تداعی‌های ارزیابانه از موضوع دسترس پذیر به محض مواجهه با موضوع نگرش، به طور خود به خودی فعال شده (به عنوان مثال، در طی یک قضاوت نگرشی) و بر قضاوت نگرشی مربوط تاثیر می‌گذارد؛ بنابراین، مورد انتظار است که تداعی‌های خودارزیابانه خودکار به احتمال بیشتری به طور خودبخودی برای نگرش‌های خود بسیار دسترس پذیر در طی قضاوت‌های خودارزشی فعال شود؛ بنابراین تداعی‌های ارزیابانه خودکار به میزان نیرومندتری با قضاوت‌های خودگزارشی برای نگرش‌های خود بسیار دسترس پذیر، در مقایسه با کمتر دسترس پذیر مطابق باشد.

 

۲-۱-۲-۱-۴- یادگیری تداعی‌گرایانه

یادگیری تداعی‌گرایانه به عنوان پدیده‌ای در یادگیری تعریف شده است که تغییر در رفتار و عقاید به تغییراتی در روابط جهان منجر می‌شود (دی هائر، ۲۰۰۹). برای تاکید و روشن سازی بیشتر می‌توان گفت اثرات یادگیری تداعی‌گرایانه از فرایندهای گوناگونی ریشه می‌گیرند. به عنوان مثال، اثرات یادگیری تداعی‌گرایانه، تغییرات در رفتار (مانند اثرات شرطی سازی کلاسیک) و تغییراتی در علاقه به محرک (مانند اثرات شرطی سازی ارزشی) به دلیل تکرار مکرر محرک‌های خاص هستند. پژوهش‌ها در مورد اثرات این دو روش می‌توانند نسبت به فرایندهای گوناگون تاثیرگذار در آن روشن‌گر باشند (دی هائر، ۲۰۰۷). فرض شده که دو فرایند شایع باعث اثرات یادگیری تداعی‌گرایانه می‌شود: فرایند خودکار که شامل استدلال شناختی نیست و فرایند استدلال گزاره‌ای که دربردارندهٔ استدلال‌های گزاره‌ای است؛ بنابراین افکار و رفتار چه از طریق اتصال تداعی‌های ساده (فرایند خودکار) و چه از طریق ترجیحات سازمان یافته و استدلال شناختی (فرایند استدلال گزاره‌ای) تحت تاثیر قرار می‌گیرند (شانکس[۱۰]، ۲۰۰۷) هر دو دیدگاه، بر اساس فرض‌های متفاوتی بوده و پیش‌بینی‌های متفاوتی برای اثرات یادگیری و تاثیر محیط‌های یادگیری متفاوت دارند. لازم به یادآوری است که برخی از پژوهشگران اغلب فرایندهای خودکار را به عنوان فرایند شکل‌گیری تداعی یا صرفاً فرایند تداعی‌گرایانه نامیده‌اند (دی هائر، وندروپ[۱۱] و بکرز[۱۲]، ۲۰۰۵) بر اساس این دیدگاه مفهوم‌بندی کاملاً خودکار (یعنی بدون تاثیر شناخت یا آگاهی) است.

 

۲-۱-۳- آستانه‌ها

تعریف ادراک زیر آستانه‌ای عنوان جنجال برانگیزی در میانهٔ دهه ۱۹۸۰ بود (چیزمن[۱۳] و مریکل[۱۴]، ۱۹۸۶؛ به نقل از پناهنده، ۱۳۹۱) که بحث بر پایهٔ مفاهیم آستانه‌های عینی و ذهنی را برانگیخت. گذر از آستانه عینی به معنای حس کردن آن محرک، یعنی ورود به سیستم حسی متناسب است و گذر از آستانه ذهنی، ورود به آگاهی هشیارانه یک محرک است. در صورت عدم عبور از آستانه عینی، ادراک وجود ندارد؛ اما اگر از آستانه عینی عبور کرده و از آستانه ذهنی خیر، ادراک زیر آستانه‌ای روی داده است و اگر از از آستانه ذهنی عبور کند ادراک آگاهانه اتفاق افتاده است. هولندر[۱۵] (۱۹۸۶) بیان کرد که نمی‌توان بر آستانه‌های ذهنی به عنوان مقیاسی از ادراک آگاهانه تکیه کرد به عنوان جایگزین، می‌توان به یک ملاک تعریفی بر آستانهٔ عینی تکیه نمود. وقتی برخی از تاثیرات حسی قابل توضیح از محرکی وجود داشته باشد – یعنی رسیدن به آستانهٔ عینی- هرگز نمی‌توان ضمانت کرد که افراد از محرک، آگاه نیز می‌شوند (دیجکسترهویس، آرتس و اسمیت، ۲۰۰۵). ادراک ناآگاهانه یا ضمنی اشاره به ادراکی داشته که به آگاهی هشیارانه نمی‌رسد، اما پژوهشگران بین فرضیه‌های گوناگون بیان‌کننده دلایل وارد نشدن به حیطه آگاهی اطلاعات، تمایزی قائل نمی‌شوند. احتمال آن است که یک محرک ادراک شده به این دلیل که بسیار کوتاه ارائه شده، وارد آگاهی نشده باشد؛ با این حال ممکن است یک محرک ادراک شده به دلیل توجه پایین به آن وارد آگاهی نشده باشد که با کمی توجه بیشتر، محرک می‌تواند وارد آگاهی شود. به عنوان مثال در حالی‌که در حال رانندگی هستیم بسیاری از تابلوهای تبلیغاتی را می‌بینیم بدون اینکه اطلاعاتی از این تابلوهای تبلیغاتی وارد آگاهی هشیارانه شود، توضیح آن ساده است؛ به این دلیل که به آن‌ها توجه نشده است با توجه بیشتر، اطلاعات روی تابلوها وارد آگاهی خواهند شد. این ادراک ضمنی یا ناآگاهانه است. با این حال، به طور کلی ادراک زیر آستانه‌ای برای اشاره به محرک‌هایی به کار رفته که به روشی ارائه شده‌اند که نمی‌توانند به آگاهی هشیارانه رسیده، حتی اگر توجه به سمت آن‌ها معطوف شده باشد (دیجکسترهویس و همکاران، ۲۰۰۵).

 

 

۲-۱-۳-۱- ادراک زیر آستانه‌ای

این مفهوم که رفتار افراد می‌تواند تحت تاثیر محرک‌هایی قرار گرفته که از ادراک آن آگاه نیستند، علاقه زیادی در میان عموم مردم و روان‌شناسان ایجاد کرده است، پژوهش‌ها در مورد تعریف ادراک زیر آستانه‌ای، با بحث در این مورد که پژوهشگران دقیقاً چه چیزی را باید اندازه گرفته و توجیه چگونگی ارزیابی روی دادن ادراک زیر آستانه‌ای، آغاز شده است. نظریه‌های گوناگونی با در نظر گرفتن تفاوت بین پردازش‌های آگاهانه و ناآگاهانه ارائه شده‌اند. برخی از پژوهشگران بیان می‌کنند که بازنمایی‌های ذهنی و آگاهی به موازات هم پیش رفته، بنابراین فضای کمی برای احتمال سطوح ناآگاهانهٔ بازنمایی‌ها باقی می‌ماند (پروچت[۱۶]، وینتر[۱۷]، ۲۰۰۲). سال‌هاست که علم شناختی، به این پرسش که ” آیا یک محرک با وجود عدم آگاهی از آن درک می‌شود؟” علاقه نشان داده است. این ایده که ادراک می‌تواند بدون آگاهی هشیارانه اتفاق افتاده و تاثیر معناداری بر رفتار و افکار فرد داشته باشد، به نظر بسیاری ادراک غیر مستقیم می‌آمد. با در نظر گرفتن این، هر یافته‌ای با حمایت از مفهوم ادراک ناآگاهانه، نظرها را به خود جلب کرده است، زیرا مفهوم ادراک مستقیم (حسی) را که هشیاری برای ادراک ضروری بوده را به چالش می‌کشد (دیجکسترهویس و همکاران، ۲۰۰۵).

معنای اصطلاح ادراک زیر آستانه‌ای در طول سالیان تغییر کرده و برخی ترجیح داده‌اند تا از ادراک بدون آگاهی به عنوان جایگزین استفاده کنند تا از موضوع مباحثه انگیز آستانه جلوگیری کنند. به طور کلی ادراک زیر آستانه‌ای، در هر زمانی که محرک‌ها در زیر آستانه آگاهی ارائه شوند اتفاق می‌افتد که بر افکار، احساسات یا اعمال تاثیرگذار است و اندازه گیری آن نسبتاً ساده است. بخش مشکل در این زمینه ارزیابی آگاهی یک محرک در زیر آستانهٔ آزمودنی است. مساله مهم در این موضوع، دانستن این است که در چه زمانی آزمودنی به طور هشیارانه از یک محرک آگاه بوده و چگونه می‌تواند در آزمایش‌ها مشخص شود (دیجکسترهویس و همکاران، ۲۰۰۵). به طور سنتی در زمینه ادراک زیر آستانه‌ای، خود گزارشی از آگاهی، به نظر غیرقابل اجتناب می‌رسد استفادهٔ اجتناب ناپذیر از خودگزارشی منجر به بحث بیشتر درباره این است که تعبیر و تفسیر خودگزارشی‌ها به چه صورت است. ادراک بدون آگاهی تنها زمانی است که آزمودنی هیچ نوع آگاهی هشیارانه‌ای از محرک گزارش نکرده، اما اثرات معنادار دیگری بروز داده که محرک، با وجود این موضوع ادراک شده است (مریکل و گوردنر[۱۸]، ۱۹۹۷؛ به نقل از پناهنده، ۱۳۹۱).

[۱]Segal

[۲]Ingram

[۳]Collins

[۴]Loftus

[۵]Fazio

[۶]Williams

[۷] Powell

[۸]Herr

[۹]Motivation and Opportunity as Determinants of the attitude behavior relation

[۱۰]Shanks

[۱۱]Vandorpe

[۱۲]Beckers

[۱۳]Cheesman

[۱۴]Merikle

[۱۵]Holender

[۱۶] Perruchet

[۱۷]Vinter

[۱۸]Joordner

سایت های دیگر:

نظام دادرسی حاکم بر ایران//پایان نامه درباره حقوق متهم… - مجید شاکری
پایان نامه بررسی رابطه بین مدیریت دانش و بازاریابی رابطه‌مند با مدیریت ارتباط با مشتری :: سایت تخصصی پایان نامه های دانشگاهی - همه رشته ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:59:00 ب.ظ ]




پایان نامه روانشناسی با موضوع اختلال اضطراب اجتماعی و اختلال شخصیت اجتنابی

اختلال اضطراب اجتماعی و اختلال شخصیت اجتنابی

افرادی با اختلال شخصیت اجتنابی اغلب در هر نوع تعامل اجتماعی مضطرب هستند. آن‌ها می‌ترسند و نه تنها انتظار ارزیابی منفی را دارند، بلکه همین‌طور انتظار طرد یا تحقیر را دارند. آن‌ها اغلب نسبت به دیگران احساس حقارت می‌کنند، اعتماد به نفس پایینی دارند و به طور قابل توجهی از تعاملات اجتماعی اجتناب می‌کنند. نکته قابل توجه اینست که مضطرب به نظر رسیدن اغلب برای آن‌ها نگرانی زیادی ایجاد نمی‌کند. این افراد بر خلاف افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی در مورد اینکه چطور با دیگران رابطه برقرار کنند، اضطراب زیادی ندارند و از اینکه بی‌فایده و ناکافی به نظر برسند و طرد شوند، نمی‌ترسند (آندریس، ۱۹۹۴؛ به نقل از البرزی، ۱۳۹۰).

 

۲-۱-۲-عزت نفس

عزت نفس یکی از پرکاربردترین عناوین پژوهشی در روان‌شناسی است که نیاز به آن دغدغه اصلی هر انسانی در نظر گرفته می‌شود (سدیکیدز[۱] و گرگ[۲]، ۲۰۰۳؛ سوان[۳]، چانگ- اشنایدر[۴]، مک کلارتی[۵]، ۲۰۰۷) و عبارتست از نگرش نسبت به خود که در آن مولفه‌های شناختی و عاطفی وجود دارد (روزنبرگ[۶]، ۱۹۶۵؛ به نقل از پناهنده، ۱۳۹۱). عزت نفس ارزیابی خود در پرتو عقاید دیگران بوده و بر اساس فرایندهای عاطفی، به ویژه احساس مثبت و منفی درباره خود بنا شده است (سانتراک[۷]، ۲۰۰۱). زمانی‌که افراد مطلع می‌شوند که در ایده‌آل‌های خود شکست خورده‌اند، عزت نفس آن‌ها می‌تواند کاهش یابد (باورن[۸]، بیرن[۹] و نرسکامپ[۱۰]، ۲۰۰۶؛ به نقل از سانتراک،۲۰۰۱). راجرز[۱۱] (۱۹۶۱) معتقد است دلیل اصلی عزت نفس پایین در افراد این است که به آن‌ها حمایت عاطفی کافی و تایید اجتماعی داده نمی‌شود و در طول دوران رشد به صورت مستمر ارزیابی منفی از جانب دیگران دریافت می‌کنند (سانتراک، ۲۰۰۱).

مفهوم عزت نفس بالا از نظر بیشتر نظریه‌های معاصر احساس کلی دوست داشتن خود، ارزشمندی خود، احترام و پذیرش است (به عنوان مثال، براون، ۱۹۹۳؛ روزنبرگ، ۱۹۶۵؛ به نقل از پناهنده، ۱۳۹۱). به طور سنتی، عزت نفس به ارزیابی فرد اشاره داشته (روزنبرگ، ۱۹۶۵) و به بیان دیگر، عزت نفس جنبه ارزیابانهٔ دانش خود بوده که منعکس کنندهٔ دوست داشتن خود است (زیگلر هیل[۱۲] و جوردن[۱۳]، ۲۰۱۰). عزت نفس بالا که ایمن و به خوبی تحکیم شده، نه به تصدیق مستمر دائمی و نه میزان بالایی آسیب پذیر به تهدیدهاست (تایس[۱۴]، ۱۹۹۱). از آنجا که اغلب نیاز به عزت نفس، دغدغه‌ای محوری در انسان‌ها است به میزان زیادی برای فرد سودمند بوده (بائومیستر[۱۵]، ۱۹۹۸؛ به نقل از پناهنده، ۱۳۹۱) و نقشی حیاتی در زندگی هیجانی افراد ایفا کرده و هیجانات رایجی مانند گناه، شرم و غم تنها در ارتباط با خود برانگیخته می‌شوند (تانگنی[۱۶] و دیرینگ[۱۷]، ۲۰۰۲؛ سدیکیدس، وایلدچات[۱۸] و بدن[۱۹]، ۲۰۰۴؛ به نقل از پناهنده، ۱۳۹۱). در این راستا نظریه‌ها و الگوهای گوناگونی اشاره به اهمیت و مزیت‌های فراوان عزت نفس بالا دارند (بائومیستر، ۱۹۹۸). فرض نظریه تصدیق خود (استیل، ۱۹۹۸) این بوده که عزت نفس بالا، مانعی در برابر فشار روانی و تجارب شکست است. مشابه این نظر، تیلور[۲۰] و براون (۱۹۸۸) بیان نموده‌اند که دیدگاهی مثبت درباره خود، شادی و سلامت روانی کلی برای شخص به ارمغان می‌آورد. فرض نظریه مدیریت وحشت (گرینبرگ، سولومون[۲۱]، سازنسکی[۲۲]، روزنبلت[۲۳]، بورلینگ[۲۴] و همکاران، ۱۹۹۲)، برآن است که عزت نفس بالا کمکی در جهت سازگاری با تهدیدهای وجودی به افراد می‌کند. در کل، سطح عزت نفس متوسط یا بالا، پیش‌نیاز عملکرد سالم بوده و تعجبی ندارد که ترجیح اکثریت مردم، مثبت نشان دادن خود (عزت نفس متوسط و بالا) باشد (تیلور و براون، ۱۹۸۸).

برخی از افراد علاقه به پذیرفته شدن از جانب دیگران دارند، در پذیرفتن احساسات منفی مرتبط با خود بی‌تمایل هستند. این افراد ترس از این را دارند که به دلیل وانمود مثبت خود از سوی دیگران، طرد شوند. پژوهشگران قدیمی، ترکیب عزت نفس آشکار بالا و ضمنی پایین را عزت نفس بالای دفاعی نامیده‌اند (اشنایدر[۲۵]، تورکات[۲۶]، ۱۹۷۵؛ هورنای، ۱۹۵۰؛ به نقل از پناهنده، ۱۳۹۱) که فرض بر آن است که عزت نفس بالای دفاعی، تلاش‌های زیاد در جهت تحلیل بردن اطلاعات تهدیدکننده خود می‌باشد (اشنایدر، تورکات، ۱۹۷۵). عزت نفس پایین با پدیده‌هایی چون افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، سوء مصرف دارو و الکل و ناخشنودی کلی در ارتباطات است (بائومیستر، هیترتون[۲۷] و تاس، ۱۹۹۳).

اثرات مولفهٔ ناآگاهانه عزت نفس، عزت نفس ضمنی نامیده می‌شود. بیشتر پژوهش‌ها بر روی عزت نفس، متمرکز بر خود ارزیابی‌های آشکار (در نظر گرفتن آگاهانه و نسبتاً کنترل شده) است، با این حال در طول چند سال اخیر، پژوهش‌های بسیاری متمرکز بر عزت نفس ضمنی (ناآگاهانه، فراتر از یادگیری و خودکار) شده‌اند (بکاس و همکاران، ۲۰۰۴؛ دیجکسترهوویس، ۲۰۰۴).

اعتقاد بر اینست که عقاید ضمنی افراد در مورد خود، در مقایسه با عقاید آشکار، زودتر ایجاد شده و عزت نفس ضمنی در مقایسه با عزت نفس آشکار، بسیار آهسته‌تر تغییر می‌یابد (هتز و همکاران، ۱۹۹۹؛ به نقل از پناهنده، ۱۳۹۱). عقیده وجود احساسات ارزشمندی خودناآگاهانه، جدید نیست (فروید، ۱۹۵۷). با این حال با ورود روش‌هایی کامپیوتری توجه واقعی به این موضوع آغاز شده است (فارنهام و همکاران، ۱۹۹۹). در واقع شواهد حمایت‌کننده از وجود عزت نفس ضمنی رو به افزایش بوده که مهم‌ترین مسئله، تمایز و تشخیص بین عزت نفس ضمنی از آشکار در این پژوهش‌هاست. اسپالدینگ و هاردین (۱۹۹۹، به نقل از پناهنده، ۱۳۹۱) تفاوت‌های فردی در عزت نفس ضمنی و آشکار را در مورد سنجش و آزمون قرار داده‌اند. نتایج پژوهش آن‌ها، حاکی از آن بود، از آنجایی‌که عزت نفس ضمنی پیش‌بینی کننده اضطراب غیر کلامی افراد است، عزت نفس آشکار، اضطراب خود گزارشی آن‌ها را پیش‌بینی کرد. هتز و همکاران (۱۹۹۱) تفاوت‌های فردی در عزت نفس ضمنی و آشکار را برای آزمون تاثیرگذاری هویت فرهنگی بر روی هر کدام از آن‌ها اندازه‌گیری کردند. نتایج آن‌ها نشان داد که عزت نفس ضمنی با اجتماعی شدن فرهنگی قبلی آزمودنی‌ها و عزت نفس آشکار با بافت فرهنگی کنونی آن‌ها تحت تاثیر قرار گرفته است. در پژوهش‌های دیگری کول[۲۸]، دیجکسترهوویس و ون‌نیپنبرگ[۲۹] (۲۰۰۱) رابطهٔ بین عزت نفس ضمنی و خودکاری را آزمون کرده و گزارش کردند که افراد، حروف تشکیل دهنده اسم خود را نسبت به دیگر حروف و مثبت‌تر ارزیابی کرده که بیان‌کننده وجود نوعی سوگیری مثبت نگری کلی در عزت نفس ضمنی است. اپستین[۳۰] و مورلینگ[۳۱] (۱۹۹۵، به نقل از پناهنده، ۱۳۹۱) دو سیستم روانشناختی جداگانه برای افراد متصور شده‌اند. سیستمی که شناختی یا منطقی، بر پایه اصول منطقی و زبانی بوده و در سطح آگاهانه عمل می‌کند و عزت نفس آشکار در این سیستم قرار گرفته و منعکس کننده احساسات خود ارزشی آگاهانه بوده که با بهره گرفتن از مقیاس‌های عزت نفس استاندارد همچون مقیاس روزنبرگ سنجیده می‌شود. سیستم دیگر تجربی نامیده می‌شود که در سطح ناآگاهانه عمل کرده و بخش بزرگی از آن با تجارب هیجانی مهم، هدایت شده و عزت نفس ضمنی در این سیستم تجربی جای داشته و منعکس کننده احساسات خود ارزشی ناآگاهانه، اما تاثیرگذار بر افکار، هیجانات و رفتارهای افراد است. در نتیجه نمی‌توان، عزت نفس ضمنی را با پرسش مستقیم از افراد درباره احساس خود سنجید و مقیاس‌های ضمنی ابزار مناسبی خواهند بود.

[۱]Sedikides

[۲]Gregg

[۳]Swann

[۴]Chang- Schneider

[۵]Mc Clarty

[۶]Rosenberg

[۷]Santrock

[۸]Baron

[۹]Beren

[۱۰]Nursecamp

[۱۱]Rogers

[۱۲]Zeigler-Hill

[۱۳]Jordan

[۱۴]Tice

[۱۵]Baumeister

[۱۶]Tangney

[۱۷]Dearing

[۱۸]Wildschut

[۱۹]Baden

[۲۰]Taylor

[۲۱]Solomon

[۲۲]Pyszezynski

[۲۳]Rosenblatt

[۲۴]Burling

[۲۵]Schneider

[۲۶]Turkat

[۲۷]Heatherton

[۲۸]Koole

[۲۹]Van Knippenberg

سایت های دیگر:
پایان نامه : بررسی تاثیر غلظت های مختلف هورمون IBA - دانلود پایان نامه ها
پایان نامه با موضوع ضامن معتبر
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:56:00 ب.ظ ]




به طور کلی، استرس به مثابه یک سازه چندوجهی است که بر کارکردهای جسمانی و روان شناختی فرد اثرگذارند. استرس به هر مطالبه محیطی، اجتماعی یا درونی اطلاق می شود که مستلزم سازگاری مجدد الگوهای رفتاری فردی می باشد (تویتس، ۱۹۹۵). واکنش به استرس به یک حالت برانگیختگی فیزیولوژیک یا هیجانی  اشاره می کند که در نتیجه ادراک از استرس یا مطالبه به وجود می آید (تویتس، ۱۹۹۵). عوامل استرس نیز به منابع متفاوت استرس اشاره می کنند.

 

 

پایان نامه بررسی اثر راهبردهایِ کنارآمدن با فشارِ روانی(بر اساسِ مدلِ لازاروس)

منابع استرس

در ادبیات پژوهش، سه نوع از عوامل استرس مانند رخدادهای زندگی[۴]، دشواری های مزمن[۵] و گرفتاری های روزانه[۶] بررسی شده اند. در بین این عوامل، رخدادهای زندگی و دشواری های مزمن در مطالعات بیشتری مورد بررسی قرار گرفته اند. بنابراین در مطالعات استرس، عوامل استرس زا به شرایط ناخوشایند رخدادهای منفی زندگی و دشواری های مزمن زندگی اشاره می کنند که فعالیت های عادی فرد را مختل می کنند. منابعی که افراد در طول زندگی خود برای مواجهه با عوامل استرس زا و دشواری ها مورد استفاده قرار می دهند، برای بهزیستی هیجانی و زیستی آنها پیامدهای مهمی به همراه دارد. پارادایم استرس زنگی فرض می کند که اگر عوامل استرس زای بیرونی مانند تغییرات منفی زندگی، دشواری های نقش و گرفتاری های روزانه کنترل نشوند، تعادل روان شناختی فرد را مختل می کنند و برخی پاسخ های فیزیولوژیک یا روان شناختی مانند آشفتگی هیجانی یا بیماری جسمانی در پی دارند (تویتس، ۱۹۹۵).

رخدادهای زندگی بیانگر وقایعی هستند که برای افراد در طول یک دوره زمانی کوتاه با تهدید و ناخرسندی همراه می باشند (مک کوئید، مانرو، روبرتس، کاپفر و فرانک[۷]، ۲۰۰۰). به بیان دیگر، رخدادهای زندگی به آن دسته از تغییرات شدید اطلاق می شود که در طول یک دوره زمانی کوتاه به سازگاری های مجدد رفتاری نیازمند می باشند. اگر چه تجربه تعداد زیادی از تغییرات مثبت و منفی زندگی در طول یک دوره زمانی کوتاه در اضمحلال توانایی فرد برای سازگاری مجدد اثرگذارند، اما شواهد نظری و تجربی فقط شرایط منفی را به مثابه عوامل استرس زا تلقی می کند. رخدادهای منفی زندگی به تغییرات فرهنگی یا فردی ناخوشایندِ مشاهده شده در فعالیت های عادی یک فرد اطلاق می شود که به سازگاری های مجدد رفتاری اساسی نیازمند می باشند (تویتس، ۱۹۹۵). برخی از مصادیق مهم رخدادهای منفی زندگی شامل داغدیدگی، طلاق، از دست دادن شغل و بیماری شدید می باشد. این رخدادهای شروع مشخصی دارند.

همانطور که پیشتر اشاره شد، استرس به صورت دشواری مزمن نیز تعریف شده است. به بیان دیگر، دشواری های مزمن، به آن دسته از مطالبات پایدار و بازگشت کننده اطلاق می شوند که در طول یک دوره زمانی مدید به سازگاری های مجدد روزانه نیازمند می باشند (تویتس، ۱۹۹۵). این شرایط به طور مکرر با عملکرد بهینه درباره فعالیت های وابسته به نقش عادی تداخل نشان می دهند (پرلین[۸]، ۱۹۸۳). برخی از مصادیق دشواری های مزمن شامل تعارض زناشویی، فقر، بیماری مزمن و آسیب ناتوان کننده می باشند.

میبری، نیلی، آرنتز و جانس ـ الیس[۹] (۲۰۰۷) تاکید کردند که گرفتاری های روزانه به مثابه یکی از منابع اصلی استرس در پیش بینی پیامدهای جسمانی و روان شناختی منفی موثرند. گرفتاری های روزانه که در الگوی تبادلی شناختی استرس (لازاروس، ۱۹۹۹، ۱۹۹۱) از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردارند، به آن دسته از رخدادهای محیطی اطلاق می شوند که فرد آنها را به طور شناختی در رابطه با ویژگی های فردی خود ارزیابی می کند. فرایند مزبور در تعیین نوع و شدت پاسخ هیجانی فرد به یک رخداد خاص موثرمی باشد (لازاروس، ۱۹۹۹) و اندازه گیری گرفتاری های روزانه در زندگی افراد با هدف تشخیص استرس روان شناختی وابسته به پدیدایی آسیب، فقدان و تهدید انجام می شود. در مجموع، گرفتاری های روزانه به مطالبات رنجاننده، ناکام کننده و غم فزا اطلاق می شوند که به مقدار قابل ملاحظه ای در تعیین مبادلات روزانه فرد با محیط موثرند.

از لحاظ نظری، فقط آن دسته از عوامل استرس زا که برای مفهوم خود، معانی ضمنی ناخوشایندی به همراه دارند، از طریق زوال عزت نفس و احساس تسلط در افراد در فراخوانی پیامدهای روان شناختی منفی برای آن ها موثر واقع می شوند (تویتس، ۱۹۹۵). از لحاظ تجربی، برخی شواهد نشان داده اند که فقط آن دسته از عوامل استرس زا که از نظر ذهنی ناخوشایند ارزیابی می شوند، نشانه های بیماری و اختلال را تشدید می کنند و رخدادهای مثبت زندگی بر نشانه های روان شناختی اثرات جزئی دارند (تویتس، ۱۹۹۵).

در این بخش، بر اساس شواهد تجربی مختلف درباره نقش علاقه اجتماعی به مثابه یک منبع مقابله ای موقعیتی در پیش بینی خودکنترلی، سلامت روان و سبک های مقابله افراد در مواجهه باموقعیت های استرس زا (هیمان[۱۰], ۲۰۰۴؛ مان, استروف, شرمن, گلسمن, راس, گلدستاین[۱۱]، ۲۰۰۳؛ دلنگیس و هلتس من[۱۲]، ۲۰۰۵)، این مفهوم و نقش آن در قلمرو مطالعاتی خود کترلی و مقابله با استرس از نظر مفهومی مرور می شود.

خودکنترلی

در مورد خودکنترلی نظر بندورا[۱۳] (۲۰۱۳)، این است که ” اگر اعمال تنها به وسیله­ی پاداشها و تنبیه های بیرونی تعیین می شدند، مردم شبیه به بادبادک رفتار می کردند و در هر لحظه تغییر جهت می دادند تا خود را با عواملی که بر آنها تأثیر می گذارند وفق دهند؛ در نتیجه سؤالی که باقی می ماند این است که اگر تقویت کننده ها و تنبیه کننده های بیرونی رفتار را کنترل نمی کنند پس چه چیزی آنرا کنترل می کند؟ پاسخ بندورا به این پرسش این است که رفتار آدمی عمدتاً یک رفتار خود نظم داده شده است. از جمله چیزهایی که انسان از تجربه ی مستقیم یا غیر مستقیم (جانشینی) می آموزد معیارهای عملکرد است، و پس از آنکه این معیارها آموخته شدند، پایه ای می شوند برای ارزشیابی شخصی فرد. اگر عملکرد شخص در یک موقعیت معین با استانداردهای او هماهنگ یا از آن بالاتر باشد، آنرا مثبت ارزیابی می کند، اگر پایین تر از معیارها باشد آنرا منفی ارزشیابی می کند.

کودکان طی زندگی خود، باورهایی را درباره پدیده​های پیرامون خود کسب می​کنند. برای مثال بیشتر افراد در این باره که چگونه یا چرا مجموعه مشخصاتی در خانواده آنها یا دیگران وجود دارد یا حتی در این باره که مشخصه​های جسمی و روانی چگونه از نسلی به نسل دیگر انتقال می​یابند، باورها و عقایدی دارند. شواهد تحقیقاتی نشان می​دهند که انسان​ها درباره انواع پدیده​ها، باورهای عمومی گسترده​ای دارند. این باورهای عمومی گاهی از دانش علمی مربوط به پدیده​ها بسیار فاصله دارند و گاهی همپوشی زیادی را با آن نشان می​دهند (کلاینک، بایرز، وینستون و باکن[۱۴]، ۲۰۰۸).

در حوزه روان شناسی، طی حداقل دو تا سه دهه گذشته، توجه گسترده​ای به باورهای عامیانه در مورد پدیده های روانی جلب شده است. این نوع باورها که در پیشینه پژوهش به نظریه​های عامیانه در موسوم​اند در مقابل دانش و نظریه​های علمی قرار دارند (فرنهام و لویک[۱۵]، ۱۹۸۴). موخوپادایای و جوهار[۱۶] (۲۰۰۵) بر این عقیده​اند که نظریه​های عامیانه، داوری و رفتار افراد را در حوزه های مختلف تحت تأثیر قرار می دهند. برای نمونه، باتلر[۱۷] (۲۰۰۰) نشان داد که داوری انسانها درباره پدیده های اجتماعی و انسانی، به طور جدی، از نظریه های ضمنی​ای[۱۸] که در مورد این پدیده ها دارند متأثر می شود. به هر حال، به نظر میرسد که نظریه های عامیانه از طریق تجارب روزمره، محیط و مشاهده شخصی کسب می شوند. اهمیت توجه به این باورها آن گونه که نومسکی و راتنر[۱۹] (۲۰۰۳) نشان داده اند، در این امر نهفته است که این باورها عمدتاً بر بخشش، یاری رسانی، و میزان حمایتی که افراد از برنامه ها یا افراد دیگر در سطح اجتماع به عمل می​آورند، اثر می​گذارند. از طرف دیگر، این باورها بر احساس خودکنترلی افراد بر شرایط و موقعیت​ها تأثیر می​گذارند. موخوپادایای و جوهار (۲۰۰۵) با بررسی نظریه های عامیانه در حوزه خودکنترلی نشان داده اند که هر چه افراد احساس کنند که بر شرایط خود کنترل بیشتری دارند، بیشتر به جستجوی راه حل برای مشکلات، و پشتکار و تلاش برای دستیابی به نتیجه نهایی رغبت نشان میدهند. به هر حال، طبیعی است که باورها و نگرشهای عامیانه مثبت و نه باورها و نگرشهای منفی نسبت به پدیده ها، چه خود افراد و چه اطرافیان آنها را برای پیگیری اهداف و ارائه حمایت لازم برمی انگیزند.

مفهوم خودکنترلی که در سال (۱۹۷۴) توسط اشنایدر گسترش یافت، به این معنی که یک شخص در موقعیت خود چه قدر انعطاف​پذیر یا چه قدر پایدار است (کاشال و کوانتس[۲۰]، ۲۰۰۶). خودکنترلی یکی دیگر از عوامل مطرح شده در نظریه های روانشناختی مرتبط با مشکلات رفتاری  است. خودکنترلی عبارت است از تعارض درون فردی بین منطق و هوس، بین شناخت و انگیزه و بین برنامه ریز درونی و عمل کننده درونی، که غلبه قسمت اول هر کدام از این زوج ها بر قسمت دوم است (راچلین[۲۱]، ۱۹۹۵). وجود خود تنظیمی و خود کنترلی برای موفقیت در بسیاری از حوزه​های زندگی بسیار حساس و ضروری است. دانش آموزان دارای خود کنترلی بالا، دارای سازگاری روانشناختی بهتر، روابط بین فردی سازگارتر، و عملکردی بالا در تکالیف تحصیلی نسبت به افراد دارای خود کنترلی پایین هستند (تانگنی، بومیستر و بون[۲۲]، ۲۰۰۴). خود کنترلی به نظر می​رسد حتی پیش​بین بهتری از هوش برای پیشرفت تحصیلی می​باشد (داکورث و سلیگمن[۲۳]، ۲۰۰۶).

خودکنترلی شامل سه مرحله اصلی است که عبارتند از: شناسایی موقعیت مشکل و تعریف رفتار مطلوب قابل بهبود، شناسایی خودآموزی­هایی که قرار است در موقعیت مشکل از آنها استفاده شود، استفاده از مهارت­های رفتاری برای یاد دادن خودآموزی­ها (میچن بام، ۱۹۸۵). خودکنترلی  از طریق فرایند تنظیم هدف، در شرایط موجود تغییر ایجاد می کند. راهبردهای خودنظم­دهی با راهبردهای کنترل و نظارت به طور هماهنگ عمل می کنند. یعنی وقتی که یادگیرنده از راه کنترل و نظارت متوجه می شود که در یادگیری موفقیت لازم را به دست نمی آورد و این مشکل ناشی از سرعت کم یا زیاد مطالعه یا راهبرد غیر مؤثر یادگیری است، بلافاصله سرعت خود را تعدیل می کند یا راهبرد مؤثرتری را بر می گزیند (بندورا، ۲۰۱۳). بنابراین یادگیرنده بهره­مند از راهبردهای نظم دهی حاضر نمی شود که به روش­های ناموفق یادگیری و مطالعه ادامه دهد و همواره از راه نظارت بر کار خود نواقص روشها و راهبردهای یادگیری اش را شناسایی می کند و به اصلاح و یا تعویض آنها اقدام می نماید (سایسکی، ۲۰۱۳). مهمترین راهبردهای خودنظم­دهی عبارتند از: تعدیل سرعت مطالعه و اصلاح یا تغییر راهبرد شناختی (بیرامی و همکاران، ۱۳۹۲).

بندورا (۲۰۰۱) درباره رابطه بین خودنظم بخشی[۲۴] و خودکنترلی، معتقد است اشخاصی که خودنظم دهی و خودکارآمدی پایینی دارند کمتر می کوشند، بیشتر شکست می خورند، و پشتکار کمتری ازخود نشان می دهند و ترس بیشتری را تجربه می کنند (به نقل از بیرامی، ۱۳۹۲). برای مثال بسیاری از دانش‌آموزان دارای اختلال یادگیری به‌علت ناکامی ناشی از دشواری های یادگیری خود اعمالی از هم گسیخته دارند و در آنها نوعی احساس خود ارزشمندی منفی ایجاد می‌شود. دانش آموزان مبتلا به ناتوانی­ های یادگیری در مقایسه با همسالان خود، خودکارآمدی کمتری را احساس می کنند (رایت- استرادرمن و واتسون[۲۵]، ۱۹۹۲).

[۱]- Payne

[۲]- Bailey

[۳]- Wheeler

[۴]- negative life events

[۵]- chronic strains

[۶]- daily hassles

[۷]- McQuaid, Monroe, Roberts, Kupfer & Frank

[۸]- Pearlin

[۹]- Maybery, Neale, Arentz & Jones-Ellis

[۱۰]- Heiman

[۱۱]- Manne, Ostroff, Sherman, Glassman, Ross & Goldstein

[۱۲]- DeLongis & Holtzman

[۱۳]- Bandura

[۱۴]- Klink, Byars-Winston & Bakken

[۱۵]- Furnham & Lowick

[۱۶]- Mukhopadhyay & Johar

[۱۷]- Butler

[۱۸]- implicit theories

[۱۹] -Novemsky & Ratner

[۲۰]- Kaushal & Kwantes

[۲۱]- Rachline

[۲۲]-Tangney, Baumeister & Boone

[۲۳]- Duckworth & Seligman

[۲۴]- self-regulation

[۲۵]- Wrigth- Strawderman & Watson

 




موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-01-31] [ 06:12:00 ب.ظ ]




۲-۱-۲ بعدعاطفی شادی
افراد در طول روز تجارب هیجانی متفاوتی را تجربه می کنند. این تجارب را می توان با استفاده از رویکرد ابعاد به صورت دو بعد عاطفه مثبت و عاطفه منفی خلاصه کرد. لارسن[۱] و دینر(۱۹۹۲)در مطالعه ای که از هزار شرکت کننده از فرهنگ های مختلف به عمل آوردند و بعد از تحلیل عامل این دو بعد را برانگیختگی و خوشایندی نامیدند. بعد برانگیختگی و خوشایندی از کم تا زیاد گسترش می یابد، که بعدها محققان دیگر در سال۱۹۸۵، از قبیل واتسون و تلگن، این دو بعد را عاطفه مثبت و عاطفه منفی نامیدند (کار،۲۰۰۴؛ به نقل از دشتی،۱۳۹۰).

واتسون و تلگن[۲] (۱۹۸۵) بیان می کنند این عواطف مستقل از هم هستند، به این ترتیب عاطفه مثبت بیانگر شور و رغبت افراد برای زندگی و عاطفه منفی بیانگر تجربه احساس ناخوشایندهمراه برانگیختگی است.

از دیدگاه تکاملی هریک از عواطف، کارکردهای خاص خود را دارا هستند. هیجان مثبت و منفی جنبه های مختلف سیستم عصب زیست شناختی در افراد می باشد. هیجان منفی، قسمتی از سیستم بازداری رفتاری است. هیجان منفی موجب می شود ارگانیسم را از موقعیتی که احتمال خطر در آن وجود دارد دور کند. بنابراین از دیدگاه تکاملی هیجان منفی ازقبیل خشم و ترس اولین راهبرد دفاعی در برابر تهدیدات است. که احتمال قریب الوقوع خطر را گوشزد و توجه فرد را به سمت منبع تهدیدات معطوف و او را برای جنگ و گریز آماده می کند(لوپز و اشنایدر[۳] ،۲۰۰۲به نقل ازدشتی،۱۳۹۰).

اما هیجان مثبت بخشی از سیستم تسهیل کننده رفتاری است که کارکردآن به این ترتیب است که ارگانیسم رابه سمت موقیعتهای پاداش دهنده که منجربه لذت می شوند، سوق می دهند. هیجانات مثبت دامنه توجه راگسترش داده، وفردازمحیط فیزیکی واجتماعی وسیعتری آگاهی می یابد. این توجه گسترش یافته، وشخص راپذیرای ایده هاوانجام کارجدید کرده وباعث افزایش خلاقیت دراومی شود(لوپز و اشنایدر،۲۰۰۲).

 

۲-۱-۳ بعدشناختی شادی

رضایت از زندگی به عنوان آگاهی فرد و یا به عبارت دیگر، ارزیابی شناختی از کیفیت زندگی تعریف شده است. ممکن است یک ارزیابی کلی وجامع را در حوزه های اختصاصی زندگی(خانواده خود) منعکس نماید (کار[۴]، ۲۰۰۴). رضایت اززندگی یک سازه مرکزی در شکل دادن به تئوری های روان شناسی اجتماعی در مورد شادمانی می باشدودراغلب موارد این سازه به عنوان ارزیابی کلی فردازشرایط زندگی اش بر اساس مقایسه با محیط خارجی و در خصوص آنچه فکر می کند استاندارد مناسبی است تعریف می شود (کاسپی و الدر[۵] ، به نقل از کولیک[۶] ،۲۰۰۶).

بنابراین در شادکامی ارزشیابی افراد از خود و زندگی شان، جنبه شناختی، خلق و عواطف، در واکنش به رویدادهای زندگی، جنبه عاطفی راشکل می دهند (والیوس، زولینگ، هیوبنر و درن [۷]،۲۰۰۴).

[۱] Larsen

[۲] Watson & Tellegen

[۳] Lopez & snyder

 

[۴] Carr

[۵] Elder & caspi

[۶] Kulik

[۷]  Valios, Zolling & Huebner & Drane

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:12:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم