کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



مواردی چند از تحقق مسئولیت ناشی از اعمال سازمانهای اجرأی:
الف- اتخاذ تصمیمات خلاف حقوق بین الملل مانند صدور تصویب نامه ای که به موجب آن به حقوق بیگانگان لطمه وارد آورد و یا مقررات بین المللی زیر پا گذاشته شود.

ب- داشتن رفتار ناشایست و تبعیض آمیز با بیگانگان

ج- اعمال قوه قهریه و بازداشتهای مستبدانه و غیر قانونی نسبت به بیگانگان با مأموران سیاسی و کنسولی

د- اهمال و سهل انگاری در اجرأی مقررات حقوق بین الملل مانند اهمال مأموران انتظامی در حفاظت از سفارتخانه ها

گفتار سوم: مسئولیت کشورها ناشی از اعمال سازمانهای قضایی

قوه قضائیه نیز مانند سایر ارکان مملکتی ممکن است مسئولیت بین المللی کشوری را موجب شود و اصل کلاسیک «استقلال قوه قضاییه» خللی به این امر وارد نمی کند. بیگانگان مانند اتباع یک کشور می توانند در مراجع مختلف قضایی در سمت خواهان یا خوانده شاکی یا متهم قرار گیرند. بنابرأین هرگونه تخلف از مقررات بین المللی که در اجرأی وظیفه قضایی به عمل آید که نتیجه ی آن تضییع حق بیگانگان باشد در استنکاف از عهده دارند و هرنوع قصور و کوتاهی نسبت به این وظیفه«استنکاف از احقاق حق» محسوب می‌شود.

طبق رویه قضایی و طرز عمل عمومی بین المللی«استنکاف از احقاق حق» دارای اشکال زیر می باشد:

بند اول: خودداری از قبول دعاوی بیگانگان در دادگاههای داخلی

کشورها موظفند به بیگانگانی که به آنان خسارت وارده آمده است اجازه دهند تا برأی احقاق حق خود به مقامات قضایی صلاحیت دار مراجعه کنند.قصور نسبت به انجام این وظیفه یکی از موارد تحقق مسئولیت بین المللی است مبنا و اساس وظیفه حمایت قضایی تعهدی است که طبق آن بیگانگان باید قبل از درخواست حمایت سیاسی از دولت خود به مقامات قضایی داخلی مراجعه نمایند.

بند دوم: آیین دادرسی ناقص

کشورها مسئول نقص و بی نظمی و اختلال در سازمانهای قضایی و آیین دادرسی خود می باشند. چند مورد عبارتند از:

الف- کامل نبودن دستگاه قضایی

ب- عدم استقلال قضات

ج- عدم برخورداری قضات از معلومات حرفه ای

د- خودداری دادگاهها از صدور حکم هنگامی که بیگانگان س مت خواهان یا شاکی را داشته باشند.

بند سوم: قضاوت و حکمی که غیرعادلانه بودن آن آشکار باشد

بالاخره کشورها مسئول تصمیمات قضایی هستند که آشکار اصل عدالت و انصاف در آن رعایت نشده است لیکن در مقابل اشتباه در قضاوت از موجبات مسئولیت کشورها نیست مگر آنکه اشتباه ارادی باشد.

 

گفتار چهارم: مسئولیت کشورها ناشی از اعمال زیانبار اشخاص حقیقی

افرادی عادی که در قلمرو حاکمیت یک کشور ساکن می باشند بدون وابستگی به حرفه شغل و تابعیتی که دارند ممکن است چه به صورت فردی وچه به صورت گروهی (مانند تظاهرات و تبلیغات علیه یک کشور خارجی) مسئولیت کشوری را باعث شوند برخلاف آنچه ظاهراً متصور است. در این حالت مسئولیت مستقیم وجود دارد زیرا کشورها مسئول حفظ نظم عمومی و پاسدار حقوق مردم در قلمرو خود هستند و عمل موجر مسئولیت در واقع اخطار سهل انگاری کشورها در انجام این وظیفه اساسی است و نه در عمل شخص زیرا همان طور که قبلاً یادآور شدیم فرد جز در موارد استثنایی موضوع یا تابع حقوق بین الملل قرار نمی گیرد و در نتیجه عمل او نیز به خودی خود و بدون قید و شرط نمی تواند تخلف از حقوق بین الملل محسوب گردد.

در مورد مسئولیت کشورها ناشی از اعمال اشخاص حقیقی کشورها دارای دو وظیفه اساسی می باشند وظیفه پیش بینی و پیشگیری و وظیفه تعقیب و مجازات.

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-01-31] [ 05:37:00 ق.ظ ]




الف: مکان (به طور مثال وظیفه خاص حمایت و حفاظت از سفارتخانه ها وظیفه مراقبت بیشتر در مناطق مرزی)
ب: زمان (به طور مثال در نظر گرفتن روز اول ماه مه «روز جشن بین المللی کار»

ج: خصوصیت قابل پیش بینی و غیرقابل پیش بینی بودن حادثه

د: خصوصیت عمومی شخص بیگانه (رییس کشور، نخست وزیر، وزیر، سفیر، مأمور سیاسی)

برعکس اعمال و وقایعی که کشورها را از هرگوه مسئولیتی مبرا می سازند عبارتند از:

الف: رفتار تحریک آمیز بیگانگان

ب: اخطار قبلی که توسط کشورها داده می‌شود مبنی براینکه بیگانگان کشور را ترک کنند این اخطار معمولاً توسط کشورها در موقع بروز جنگ و یا آشوب‌های داخلی (مانند جنگ‌های داخلی اسپانیا ۳۹-۱۹۳۶) و یا به هنگان تشنجات بین المللی (مصر ۱۹۵۶) به بیگانگان داده می شود.

ب) در واقع هر دولتی وظیفه دارد در قلمرو حاکمیت و صلاحیت خود اقدامات ضروری و مناسب را اتخاذ کند تا مخاطرات و حوادث ناگواری را که احتمال دارد نظم عمومی را مختل کرده و به افراد لطمه مالی و جانی وارد کند پیش بینی و سپس از رویداد آن جلوگیری نماید هر دولت برای انجام این تکلیف خود وظیفه دارد سازمان و ارگان های مجهز و ورزیده به وجود آورده و اختیار و صلاحیت های لازم را به آنها تفویض کند اصلی که در این مورد باید درنظر داشت رابطه اعمال حاکمیت از یک طرف و مسئولیت های ناشی از این اعمال حاکمیت از طرف دیگر است. به این معنا که اعمال صلاحیت و حاکمیت در یک سرزمین همیشه به موازات و مسئولیت‌های احتمالی است. دولتی که در یک سرزمین اعمال صلاحیت و حاکمیت می کند یک وظیفه مهم بین المللی دارد که آن حفظ و حمایت منافع مشروع و قانونی اتباع خودی و بیگانگان آن سرزمین می باشد که به این مسئله در رای ولوری دریاچه لاک لانوکس[۱] (۱۹۵۷) اشاره شده است[۲] بدین ترتیب هر کشوری مکلف است حوادث ناگوار را پیش بینی کرده، اقدامات لازم جهت جلوگیری از وقع آنها را معمول دارد. برای این منظور بهتر است موقعیت های خاص زمانی و مکانی و همچنین شهرت و معروفیت فرد خارجی را درنظر گرفته و مراقبت های ویژه ای را در خصوص این موقعیت ها درنظر بگیرد، البته در عمل اثبات اینکه دولت در انجام این تعهد خود قصور کرده بسیار مشکل است زیرا اثبات اینکه هیچ نوع تلاش معقولی نمی توانسته است از بروز حادثه جلوگیری کند سبب رفع مسئولیت دولت خواهد شد برعکس چنانچه ثابت گردد که دولت قادر بوده اقدامات موثری را به عمل آورد و از ورود خسارت جلوگیری کند مسئولیت آن محقق خواهد شد با این وجود معیارهایی وجود دارد که بر اساس آنها می توان تا حدی قصور یا انجام تکلیف کشور را تشخیص داد. برای مثال دولت ها معمولاً در صورت وقوع موارد ذیل مسئول قلمداد می شوند.

الف: خودداری مقامات کشور از درنظر گرفتن اقدامات و انجام مراقبت های لازم، علی رغم درخواست مأموران دیپلماتیک یا اشخاص ذینفع

ب: شرکت سربازان، افراد پلیس یا کارمندان در ارتکاب به اعمال خشونت بار علیه خارجیان

 

ج: همکاری یا بی تفاوتی مأموران انتظامی شاهد وقوع یک عمل نامشروع و غیرقانونی[۳]

غیر از موارد مذکور یکی دیگر از عوامل مهمی که در تصمیم گیری راجع به موضوع تلاش مقتضی دولت

 

موثر است منافعی است که در یک قضیه خاص در معرض خطر قرار می گیرد در حقیقت در برخی از قضایا منافع خاصی وجود دارد که تلاش مقتضی بیشتری را می طلبد یکی از این منافع علاقه خاص هر دولتی در حفاظت از جان و مال دیپلمات هایش می باشد. در پی اختلاف فی ما بین ایتالیا و یونان که از قتل اعضا هیأت دیپلماتیک تلینی[۴] مستقر در یونان ناشی شده بود کمیته قضات جامعه ملل، تعهدات دولت در خصوص موضوع تلاش مقتضی را اینگونه تشریح کرد:

“ارتکاب یک جرم سیاسی علیه اشخاص خارجی داخل در قلمرو یک دولت تنها در صورتی موجب مسئولیت آن دولت می گردد که دولت مزبور در اتخاذ کلیه تدابیر معقول برای جلوگیری از وقوع جرم، تعقیب، دستگیری و به عدالت سپردن مجرم قصور ورزیده باشد. شخصیت شناخته شده جهانی یک فرد خارجی و شرایط خاص او دولت ها را موظف می سازد تا در سرزمین خود مراقبت ویژه و متناسب با وضعیت آن فرد خارجی به عمل آوردند.”

در مقابل موارد مذکور دولت ها در مواقعی از مسئولیت مبرا می باشند به عنوان مثال در صورتیکه بیگانگان رفتار تحریک آمیز و هیجان آوری از خود نشان دهند و یا در صورت اخطار قبلی مقامات دولتی در خصوص وجود برخی از خطرات احتمالی به بیگانگان و برحذر داشتن آنها از رفتن به برخی مکان های خطرناک اگر خسارتی متوجه آنها شود دولت مسئول خسارات وارده بر آنها نمی باشد.

 

بند دوم: وظیفه تعقیب و مجازات مرتکبین اعمال خلاف قانون

چنانچه عمل برخلاف حقوق بین الملل به وقوع پیوست کشوری که عمل به او منتسب است مکلف و ملزم است با تمام قوا عاملین را تعقیب ودستگیر و مجازات کرده و از زیان دیدگان رفع خسارت نماید.

پس از وقوع و ورود خسارت کشور مکلف است تا به هر طریق ممکن عامل و یا عوامل آن را تعقیب و مجازات کرده از قربانیان رفع خسارت نماید.

در خصوص تعقیب و مجازات مجرمان عملکرد سازمان های قضایی هر دولت باید با استانداردهای شناخته شده بین المللی مطابقت کند وجود نقص و نابسامانی بزرگ در سیستم دادگستری مانند بازپرسی های طولانی در شرایط نامطلوب و غیرعادی، خودداری بدون دلیل از انجام دادرسی، تعیین مهلت های طولانی غیرعادی یا تغییرات غیرضروری در تشکیل دادگاه ها یا دادرسی غیرعادلانه و آرای قضایی به طور آشکارا مغایر با حق و عدالت کمک به فرار مجرم یا محکوم عفوهای عجولانه و بدون تناسب با جرم و نظایر آنها ممکن است موجب مسئولیت بین المللی دولت گردند.

در اختلاف کشتی «مونتیو»[۵] دادگاه داوری در رأی خود از جمله به این اصل نیز اشاره می کند «… عفو غیرقانونی عاملین یک جرم از طرف دولت به این معناست که آن دولت آثار اقدامات مخالف حقوق آنها را به عهده گرفته است …»[۶]

بر اساس آنچه گفته شد می توان گفت انجام یکی از امور ذیل موجب مطرح شدن مسئولیت بین المللی یک دولت می گردد.

امتناع از تعقیب یا سهل انگاری عمومی در جستجوی مجرم
امتناع از رسیدگی و قضاوت
امتناع از مجازات
سهل انگاری در مراقبت و مواظبت از مجرم به طوری که بتواند فرار کند
عفو عمومی یا عفو عجولانه و سریع (در حقوق بین الملل صدور حکم عفو در مورد مرتکبین جرایم سنگین حقوق بشری را ممنوع می شمارد و مجمع عمومی سازمان ملل نیز اعلام نموده مرتکبین آدم ربایی نباید از عفو بهره مند شوند)[۷]
گفتار پنجم: مسئولیت کشورها در جنگ ها و انقلاب های داخلی

چگونگی احراز مسئولیت کشور در جنگ ها و انقلاب های داخلی را باید با بررسی و تجزیه و تحلیل با بهره گیری از دکترین رویه قضایی بین المللی و تصمیمات داوری بین المللی معین شده است شناخت.

بند اول: خسارات ناشی از عملیات نظامی و جنگی

هرگاه درجنگ یا آشوب و یا انقلاب داخلی بر اثرعملیات نظامی و جنگی آشوبگران یا انقلابیون ویا مقامات

قانونی به اشخاص و اموال مورد حمایت بین المللی خساراتی وارد آید مورد از مصادیق بارز قوه قهریه (فورس ماژور) بوده و در نتیجه مسئولیتی متوجه کشور مربوطه نمی باشد. با این حال این گونه عملیات نظامی و جنگی نباید به تجاوز به مقررات بین المللی مربوط به جنگ های مسلحانه و اصول اساسی حقوق بشر منجر گردد. در غیر این صورت مسئولیت کشور نقض کننده آن مقررات مسلم است.

اعمالی که ایجاد خسارت و زیان می کنند

طبق قاعده کلی در حقوق بین المللی هیچ دولتی مسئول تعهدات ناشی از نقض حقوق بین الملل در حین شورش توسط شورشیان نمی باشد البته این قاعده مشروط به شرط عدم تصور از جانب دولت است.

درتمام آراء طوری مربوط به مسئولیت برای اعمال شورشیان این وحدت نظر به چشم می خورد که دولت مسئول چنین اعمالی نیست برای مثال می‌توان به پرونده سمبیاگو[۸] (ایتالیا- ونزوئلا) و رأی قاضی “راستون”[۹] سرداور این پرونده اشاره نمود:[۱۰]

به دنبال ناآرامی های دهه اول قرن بیستم (سال ۱۹۰۳) در ونزوئلا یکی از اتباع ایتالیا مدعی بود که دولت ونزوئلا باید خسارتی را که از سوی انقلابیون شکست خورده بر او وارد شده بود جبران کند. “راستون” سرداور قضیه ضمن رد دعوای مطروحه در حمایت از عدم مسئولیت دولت در قبال اعمال انقلابیون شکست خورده و با تکیه بر نظر “هال”[۱۱] و “دوپاگند”[۱۲] چنین اظهار نمود:

«اصولاً دولت ها در برابر اعمال اشخاص تحت کنترل خود مسئول می باشند وقوع یک انقلاب آشکار، این فرض را پدید می آورد که برخی از افراد یک دولت موقتاً یا دائماً از حوزه اقتدار و کنترل آن دولت بیرون رفته اند لذا منطقی نخواهد بود که دولت مزبور را در قبال اعمالی که بدون اراده آن حادث شده است مسئول دانست مگر اینکه آن دولت در اعمال فوری و مناسب صلاحیتش آشکارا کوتاهی کرده باشد. در این قضیه نیز با توجه به اینکه شش ماه قبل از به غارت رفتن اموال مورد ادعا یک انقلاب خونین در بخش عظیمی از ونزوئلا به وقوع پیوسته و تمام نیروهای آن دولت را متوجه خود کرده بود نمی توان اعمال انقلابیون را به آن دولت منتسب کرد.

بر اساس این اصل کلی و دلایل ذیل اعلام می کنیم که به جز در مورد مستثنی شده از بالا مناسب نخواهد بود دولت ونزوئلا را در قبال رفتار انقلابیون مسئول دانست دلایل مزبور عبارتند از:

الف: انقلابیون نماینده و کارگزار دولت نیستند و یک مسئولیت طبیعی وجود ندارد بنابراین دولت پاسخگوی اعمال آنها نخواهد بود.

ب: اعمال انقلابیون جهت از بین بردن دولت ارتکاب یافته است و هیچ دولتی را نمی توان به خاطر رفتار دشمنانش که قصد جان او را کرده مسئول دانست و این حق هر دولت است که از موجودیتش دفاع کند.

ج: انقلابیون تحت کنترل دولت نمی باشند بنابراین نمی توان دولتی را به سبب خسارات ناشی از اعمال کسانیکه خارج از کنترل آن هستند مسئول تلقی نمود. زیرا بنابر اصول شناخته شده هر دولتی تنها باید پاسخگوی اقدامات کسانی باشد که روی آنها نظارت و کنترل دارد. همچنین در رأی صادره در کمیسیون سازش فرانسه- ایتالیا مقرر شد که خسارت تأخیر تأدیه به خواهان تعلق دارد نه دولت متبوع او.[۱۳]

بند دوم: خسارات ناشی از اقدامات شورشیان و انقلابیون

الف) حالتی که در آن شورشیان مغلوب و سرکوب شوند:

در مورد مذکور حکومت قانونی پیروز مسئول اعمال شورشیان شکست خورده نخواهد بود مگر آنکه با آنان صلح کند و یا آنان را مورد بخشش قرار دهد و یا در حفظ و مراقبت از بیگانگان و سایر افراد و اموال مورد حمایت بین المللی اهتمام لازم را به عمل نیاورده باشد. مسئولیت کشورها بر اثر خسارت وارده از سوی شورشیان یا انقلابیون از دیدگاه های مختلف به بحث و اظهارنظر گذارده شده است. از نظر حقوقی دلیل عدم مسئولیت کشورها آن است که شورشیان یا انقلابیون مأموران حکومت قانونی نیستند تا کشور مربوطه مسئول رفتار واعمال آنان باشد بلکه افرادی هستند که حکومت حداقل تا مدت زمانی کوتاه قادر به کنترل عملیات آنان نیست. از سوی دیگر این غیرمنطقی است که حکومت قانونی را مسئول اعمال دشمنان آن حکومت بدانیم. نتیجه ای که از این راه حل منفی به دست می آید فدا کردن منافع بیگانگان خسارت دید و از اقدامات شورشیان و انقلابیون است می توان چنین نتیجه گرفت که برای تضمین خسارت وارده به بیگانگان و سایر افراد مورد حمایت بین المللی جا دارد که آنان همیشه به پیروزی انقلابیون امیدوار باشند. زیرا در آن صورت است که خساراتشان جبران خواهد شد. بنابراین عدل و انصاف حکم می کند که مسئولیت کشورها در این مورد بر اساس نظریه خطر پذیرفته گردد.

ب) حالتی که در آن انقلابیون پیروز گردند:

چنانچه انقلابیون پیروز گردند و سازمان انقلابیون پیروز حکومت را در دست گیرد در این وضعیت حقوق بین الملل حکومت جدید را مسئول کلیه اعمال ارتکابی انقلابیون و یا عاملین حکومت شکست خورده در طول انقلاب می داند.

دلایل پذیرش مسئولیت حکومت جدید اولاً بر پایه قبول «اصل دوام کشور» است که بنابر آن تغییر حکومت نقشی در تغییر کشور ندارد به عبارت بهتر شناسایی مسئولیت در این خصوص تضمینی برای «اصل دوام کشور» است. ثانیاً از آنجا که پیروزی انقلابیون و به دست گرفتن حکومت در واقع و به دلیل پیروزی (جز در موارد استثنایی) زاییده اراده ملی است لذا می توان آنان را از آغاز مبارزه نمایندگان و مجریان اراده ملی دانست.[۱۴]

[۱]- Lac Lanoux

[۲]- فیوضی، رضا، منبع پیشین، ص ۲۵٫

[۳]- عمادزاده، محمدکاظم، حقوق بین الملل عمومی، چاپ اول، تهران، انتشارات اناء، ص ۲۱۸٫

[۴]- Tellini

[۵]- Montiyo

[۶]- عماد زاده، محمدکاظم، همان منبع، ص ۲۱۹٫

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:37:00 ق.ظ ]




گفتار اول: مسئولیت بین المللی و نظریه حمایت سیاسی
خصوصیت مسئولیت بین المللی رابطه کشورها و سازمان های بین المللی با یکدیگر است حال چنانچه آنها عملی خلاف قانون بین الملل مرتکب شوند که باعث ورود خسارت به اتباع کشورهای دیگر (اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی) یا کارکنان و مأموران سازمان های بین المللی دیگر گردد. تکلیف این اشخاص چیست؟ این اشخاص چگونه می توانند خسارت وارده برخود را از کشور یا سازمان بین المللی مسئول مطالبه نمایند؟ و آیا کشور و یا سازمان بین المللی متبوع آن اشخاص تکلیفی در حمایت از آنان دارد؟

گفتار دوم: تعریف حمایت سیاسی

حمایت سیاسی کشوری عبارت است از کلیه اقدامات یک کشور نزد کشور دیگر برای احقاق حق اتباع خود و حمایت از آنان که در قلمرو کشور خارجی مورد تعدی و تجاوز (اعم از مالی یا جانی) قرار گرفته اند. در این حالت ادعای شخصی به ادعای کشوری تبدیل می گردد و حمایت سیاسی به نوعی لوحه گردان شبیه خواهد شد که رسیدگی قضایی را از سطح داخلی به سطح بین المللی می رساند و رابطه اولیه فرد متضرر و کشور مسئول را به رابطه کشور متبوع خود متقاضی و کشور مسئول مبدل می سازد.[۱]

از آنجا که در این موضوعات مالک واقعی دولت متبوع است بدیهی است که هرگونه انصرافی از حق حمایت سیاسی برای آنکه موثر واقع شود باید از سوی این دولت صورت گیرد نه شخصی که در اجرای حقی (حمایت سیاسی) ذینفع است که آن حق به وی تعلق ندارد و دولت متبوع معمولاً از اموال اتباع خود به نفع خویش حمایت می کند.[۲]

گفتار سوم: شرایط اجرای حمایت سیاسی

اجرای حمایت سیاسی منوط است به شرایط گوناگون و گذشتن از مراحلی چند است که عبارتند از: تابعیت مدعی، مراجع قبلی به مقامات داخلی و بالاخره پاکدستی مدعی

 

الف) تابعیت مدعی

بر اساس یک قاعده عرضی کلاسیک باید میان فرد زیان دیده و کشور متقاضی یک رابطه حقوقی و سیاسی وجود داشته باشد این رابطه معمولاً ناشی از تبعیت سیاسی یعنی تابعیت است و رویه قضایی بین المللی نیز در این مورد مصرح است: «در صورت فقدان موافقتنامه های خاص تنها رابطه تابعیت به یک کشور حق حمایت سیاسی می دهد[۳]»

مقصود از موافقتنامه خاص رابطه ای است که استثنائاً ناشی از معاهداتی باشد که به موجب آن حمایت سیاسی به افراد دیگری جز اتباع کشوری تعمیم می یابد مانند حمایت سیاسی ساکنان مستعمرات توسط کشور متروپل و یا حمایت سیاسی اتباع کشوری که با کشور مسئول رابطه سیاسی ندارد توسط کشور حافظ منافع نتیجه ناپسند و قابل اعتراضی که شرط تابعیت در حقوق موضوعه معاصر به همراه دارد عدم قبول حمایت از افراد بدون تابعیت است زیرا به دلیل بی تابعیتی هیچ کشوری صلاحیت قبول درخواست حمایت از آنان را ندارد.

در اعمال شرط تابعیت باید نکات زیر مورد توجه قرار گیرد:

۱- تابعیت شرکت های تجاری و سهامداران آنها و همچنین هواپیماها و کشتی ها، همانند تابعیت ابتاع حقیقی می باشد و در نتیجه آنها نیز می توانند از حمایت سیاسی کشورهای متبوع خود بهره مند گردند در این رابطه ملاک محل ثبت یا تابعیت سهامداران یا مالکان و یا مراکز امور اداری و تجارتی آنهاست.

۲- تابعیت باید از آغاز (یعنی زمان وقوع خسارت) تا پایان امر (یعنی تا زمان جبران خسارت و یا حداقل تاریخ صدور حکم) ثابت بوده و تغییری ننماید.

۳- تابعیت فرد زیان دیده باید متفاوت با تابعیت کشور مسئول باشد.

۴- در حالت تابعیت مضاعف تابعیت حقیقی و واقعی (تابعیت موثر) باید ملاحظه شود یعنی پیوند یا رابطه واقعی میان کشور و تبعه.

۵- در صورتی که فرد زیان دیده از تابعیت کشور متبوع خود انصراف حاصل نماید طبیعتاً آن کشور نمی‌تواند حمایت سیاسی او را به عهده گیرد انصراف از تابعیت به دو شکل متجلی می نماید: انصراف صریح که ناشی از جلای وطن است و انصراف ضمنی که اعمال فرد موجب آن می شود مانند انجام خدمت وظیفه در یک کشور بیگانه و یا عدم رعایت برخی تشریفات داخلی مثل اقامت مداوم در یک کشور بیگانه (مقررات امریکا)

ب) مراجعه قبلی و مقدماتی مدعی به مقامات داخلی

اینکه مدعی قبل از درخواست حمایت سیاسی از کشور متبوع خود به مقامات داخلی که در قوانین و مقررات کشور محل اقامت پیش بینی شده است مراجعه کرده لیکن نتیجه ای نگرفته باشد گاهی کشورها بر اساس توافق صریح (مذکور دریک موافقتنامه) و یا عملاً (تشکیل کمیسیون حل و فصل دعاوی اتباع طرفین) اعمال این شرط را مورد اتباع خود ضروری نمی دانند مانند بیانیه الجزایر و تشکیل کمیسیون داوری لایحه.

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

 

پایان نامه مسئولیت بین المللی دولت در قبال اعمال زیانبار اشخاص حقیقی و حقوقی
 
در مورد خسارتی که به طور مستقیم از ناحیه کشوری به کشور دیگر وارد می شود (مانند غرق یک کشتی دولتی و یا بی حرمتی به یک مأمور دولتی) اجرای این شرط لازم نیست.

ج) پاکدستی مدعی

بر اساس نظریه حقوقدانان انگلو ساکسون که در رویه قضایی بین المللی متجلی است هیچ کشوری حق ندارد حمایت سیاسی افرادی را عهده دار شود که به نحوی از انحا مرتکب رفتار ناشایست و برخلاف نسبت به کشور محل اقامت (مانند مشارکت در شورش های علیه حکومت قانونی) شده و یا فعالیتی مغایر با مقررات بین المللی (مانند مشارکت در امر برده‌فروشی) از خود نشان داده‌اند. بنابراین شرط نهایی بهره‌مند شدن فرد از حمایت سیاسی کشور متبوع خود دارا بودن رفتار صحیح و بی طرفانه و موافق مقررات داخلی کشور محل اقامت و حقوق بین المللی است.

گفتار چهارم: انصراف از حمایت سیاسی (شرط کالو)

در برخی از قراردادها و موافقتنامه ها منعقد و میان کشورها و اشخاص حقوق خصوصی خارجی (حقیقی یا حقوقی) در زمینه هایی چون سرمایه گذاری خارجی، امتیاز و یا مقاطعه کاری، شرطی را می گنجانند که به موجب آن طرف متعاهد خارجی را از توسل به حمایت سیاسی کشور متبوعش منع می کنند و یا هرگونه شکایت بین المللی از ناحیه او را از قبل غیرقابل پذیرش اعلام می دارند. نتیجتاً در صورت بروز اختلاف میان یک کشور شخص خارجی طرفین قرارداد چنین شخصی انصراف خود را از حمایت سیاسی کشور متبوع خود اعلام کرده و نمی تواند از این حق برخوردار گردد چنین شرطی را «شرط کالو» می نامند.

شرط کالو فاقد هرگونه اعتبار حقوقی است زیرا حمایت سیاسی ناشی از صلاحیت شخصی کشوری است و اتباع آن کشور حق انصراف از آن را ندارند.

گفتار پنجم: حمایت شغلی سازمان های بین المللی

در انتخاب کارکنان بین الملل تلاش گردانندگان سازمان های بین المللی بر آن است که این کارمندان حتی المقدور از دولتهای متبوع خود مستقل باشند چنانچه به کارکنان و مأموران سازمان های بین المللی از سوی کشوری خسارتی وارد آید سازمان مربوطه حق حمایت از مأمور زیان دیده خود را در مقابل کشور مسئول دارا می‌باشد این نوع حمایت را حمایت شغلی گویند. و همچنین کارمند بین‌المللی تابع یک سازمان بین‌المللی است و نمایندگی یک دولت یا یک سازمان بین المللی غیردولتی یا افراد یا سازمان خصوصی را ندارد.[۴]

دیوان بین المللی دادگستری در نظریه مشورتی مورخ ۱۱ آوریل ۱۹۴۹ در قضیه مرگ کنت برنادت دبیر کل وقت و میانجی صلح سازمان ملل متحد در خاورمیانه (قضیه خسارات وارده به سازمان ملل متحد) اعلام داشت که سازمان ملل متحد می‌تواند برخی از خسارات ناشی از قصور کشور نسبت به یک قاعده بین‌المللی خواه به خاطر خسارات وارده به خود یا کارکنان خود قاعده حمایت شغلی را اعمال نماید: دیوان حق حمایت شغلی را ناشی از «قدرت ضمنی» سازمان می داند.

گفتار ششم: قطعنامه های شورای امنیت

قطعنامه داخلی سازمان ملل دارایی ماهیتی یکسان نیستند برخی از قطعنامه‌های داخلی دارای ماهیت اداری بوده و برخی دیگر دارای ماهیت تقنینی (مانند قطعنامه راجع به اساسنامه یک نهاد و کارگزاری جدید) و بالاخره تعدادی دیگر دارای ماهیت حقوقی هستند و قطعنامه های داخلی که هدف آن تنظیم روابط بین ارکان مختلف سازمان ملل است الزام آور است.[۵]

شورای امنیت قطعنامه های متعددی را در این خصوص تصویب نموده است. برای مثال در قطعنامه ۱۳۷۳ خود مواردی را برای مبارزه با تروریسم عنوان کرده است. برای مثال این قطعنامه دولت ها را ملزم به جلوگیری از کمک مالی به تروریست ها و توقیف اموالی که در جهت کمک به آنها استفاده می شود و همچنین عضوشدن افراد به گروه های تروریستی، نموده است. و در ادامه دولت ها را ملزم کرده که امکانات تسلیحاتی تروریست ها را از بین ببرند و جایی مناسب و امن برای انجام عملیات تروریستی فراهم نکند و به جرائم افرادی که عضو این گروه ها هستند رسیدگی نمایند.

شورا در قطعنامه ۱۴۵۶ خود یک بار دیگر تعهدات مندرج در قطعنامه ۱۳۷۳ را تأیید کرده و تلاش می کند یک شبکه تعقیب و رسیدگی به جرائم تروریستی تشکیل دهد.

براساس قطعنامه های مزبور نقض تعهد تلاش مقتضی زمانی رخ می دهد که دولتی مقررات قطعنامه های شورا را اعمال ننماید.[۶]

گفتار هفتم: مصوبات مجمع عمومی سازمان ملل

مجمع عمومی ارگان مرکزی سازمان ملل متحد به حساب می آید و از کلیه کشورهای عضو تشکیل می شود و هریک از اعضا دارای یک رأی می باشد و همین ارگان است که نشان می دهد سازمان ملل تا چه حد جنبه جهانی پیدا کرده است و مبین و معرف یک جایگاه موثر برای ابراز عقاید جامعه جهانی می باشد.

مصوبات مجمع عمومی به اندازه قطعنامه های شورای امنیت قدرت الزام آور ندارند اما این مصوبات در واقع تجلی عقاید کشورهای مختلف عضو می باشد و میتواند از لحاظ اخلاقی و سیاسی تاثیرگذار باشد مجمع عمومی در قطعنامه ۲۶۲۵ خود که در خصوص عدم داخله در حاکمیت کشورهاست مواردی را مطرح کرده که به بحث حاضر مرتبط است. مجمع در این مصوبه اشعار می دارد دولت ها باید از سازماندهی و کمک به سازمان های مسلح خصوصی و همچنین از کمک در درگیری های داخلی یا اعمال تروریستی در قلمرو سایر کشورها خودداری نمایند، به علاوه نباید در مقابل انجام چنین اعمالی سکوت نمایند. همچنین مجمع در قطعنامه ۶۱/۴۰[۷] خود مفاهیمی در خصوص تلاش مقتضی با توجه به مسئله تروریسم بیان نموده و با تأکید بر مفاد مصوبه قبلی دولت ها را به همکاری نزدیکتر با یکدیگر در راستای مبارزه با تروریسم دعوت نموده است همچنین مقرر کرده که دولت ها ملزمند قوانین داخلی خود را با توجه به مفاد این قطعنامه تصویب نمایند.[۸]

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:36:00 ق.ظ ]




گفتار اول: عدم قابلیت انتساب به دولت
به طور کلی در حقوق بین المللی برای تحقق مسئولیت بین المللی دولت وجود شروط ذیل ضروری است:

الف: نقض یک تعهد بین المللی

ب: ایراد خسارت یا تحقق ضرر

ج: وجود رابطه سببیت بین نقض تعهد و ایراد خسارت

د: «قابلیت انتساب» عمل زیان آور به یک رکن واقعی

از میان شروط مذکور شرط اخیر در تحقق مسئولیت بین المللی دولت بسیار مهم قلمداد می شود. به این معنی که چنانچه مدعی نتواند اثبات کند که فعل یا ترک فعل زیان آور منتسب به یکی از ارکان دولت بوده است در واقع حکم به مسئولیت دولت به جبران زیان و خسارت وارده صادر نمی شود.[۱]

در بسیاری از دعاوی مطرح شده در دیوان داوری دعاوی ایران- ایالات متحده به ویژه دعاوی کمتر از ۲۵۰۰۰۰ دلار امریکاییان به ادعای اینکه در اثر اعمال شورشیان و انقلابیون قبل از پیروزی انقلاب یا کمی پس از آن زیان هایی به آنها وارد آمده است، از دولت جمهوری اسلامی ایران مطالبه خسارت نموده و در تأیید ادعای خود به قواعد حقوق بین الملل استناد کرده اند. این مسئله مربوط به مسئولیت بین المللی دولتی است و برای رد ادعای آنها می توان به بند ۱۱ (د) بیانیه الجزایر و برخی از قواعد حقوق بین الملل که در تفسیر آن می تواند سودمند باش استناد کرد.

یک نکته در حقوق بین الملل مسلم است و آن این است که دولت مسئول اعمال افراد حقیقی نیست و نیز دولت مسئولیت اعمال توده های مردم را که شورش کرده و در ضمن شورش بدون اینکه دولت کنترلی بر آن داشته باشد خسارتی به بیگانگان وارد آورده اند بر عهده ندارد البته یک استثناء بر این اصل آورده است: یک دولت انقلابی مسئول اعمال انقلابیون و شورشیان پیروز تلقی می شود اما این استثناء هم حدود و قیودی دارد که باید مورد توجه واقع شود.

منبع اصلی در این باب گزارش های داده شده به کمیسیون حقوق بین الملل به ویژه چهارمین گزارش راجع به مسئولیت بین المللی دولت از پروفسور روبرتو آگو[۲] و طرح مواد راجع به مسئولیت بین المللی دولت است که در سال ۱۹۸۰ به تصویب کمیسیون حقوق بین المللی رسیده و معمولاً آن را به عنوان تدوین قواعد حقوق بین المللی عرفی تلقی می کنند.

در زمینه اعمال و رفتار خلاف حقوق اشخاص حقیقی دو نظریه از دوران قدیم وجود داشته است:

در نظریه اول که مبتنی بر تجربه های تاریخی در جوامع ابتدایی است فعل یا ترک فعل خلاف یک فرد در آن اجتماع زمینه ساز مسئولیت تمام افراد آن جامعه در برابر اجتماع دیگر را فراهم می کرد و جامعه مذکور (زیان رساننده) با کیفر دادن مقصر می توانست از خود رفع مسئولیت نماید.

نظریه دوم که متخذ از حقوق رم است برای نخستین بار توسط گروسیوس بیان شد و بر اساس آن رییس یک جامعه مسئول فعل یا ترک فعل خلاف افراد می باشد چون او با قدرت خویش به عنوان مظهر جامعه تلقی می شود و در نتیجه باید مسئولیت افراد آن را عهده دار گردد مسئولیت رییس زمانی منتفی است که واردکننده خسارت به جامعه دیگر را مجازات نموده یا او را به جامعه زیان دیده تسلیم نماید بعلاوه رییس باید تدابیر و اقداماتی را پیش بینی کند تا افراد نتوانند به دولت های دیگر یا به اتباع آنها خسارت

 

وارد کنند.

در حقوق بین الملل هرچند که تاکنون یک معاهده بین المللی لازم الاجرا در زمینه مسئولیت بین المللی دولت وجود ندارد ولی این اصل درعرف بین‌المللی- به عنوان یکی از منابع اصلی این رشته از علم حقوق- مسلم است که دولت مسئول اعمال و رفتار اشخاص خصوصی اعم از حقیقی یا حقوقی نیست هرچند که ممکن است اعمال اشخاص حقیقی موجبات مسئولیت بین المللی دولت را از باب اهمال در انجام وظایفش در این خصوص فراهم نماید.

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه مسئولیت بین المللی دولت در قبال اعمال زیانبار اشخاص حقیقی و حقوقی
 
اصل کلی پذیرفته شده در حقوق بین‌الملل این است که اعمال افراد خصوصی قابل انتساب به دولت نیست. ماده «طرح مواد راجع به مسئولیت بین‌‌المللی دولت تحت عنوان در عمل اشخاص بدون نمایندگی ازسوی دولت»

در این زمینه مقرر می دارد:

«۱٫ عمل شخص یا گروهی از اشخاص که به نمایندگی از دولت انجام نگرفته باشد نباید از نظر حقوق بین الملل عمل دولت شناخته شود.»

«۲٫ بند ۱ مانع از انتساب هر کار دیگری که توسط اشخاص یا گروهی از اشخاص یاد شده در آن بند صورت گرفته باشد و طبق مواد ۵ تا ۱۰ باید به عنوان عمل دولت شناخته شود به دولت نیست.»

در سالنامه ۱۹۷۵ کمیسیون حقوق بین الملل ضمن توضیح و تفسیر ماده فوق، مبانی آن در حقوق بین الملل مورد بررسی واقع شده است. با توجه به عملکرد دولت ها و رویه قضایی بین المللی و عقاید علمای حقوق بین الملل، باید گفت که این ماده متضمن یک قاعده عرفی بین المللی است، هرچند که مواد  تهیه شده از سوی کمیسیون حقوق بین الملل راجع به مسئولیت بین المللی دولت، از جمله ماده ۱۱، هنوز به تصویب دولت ها نرسیده و به صورت عهدنامه در نیامده است.[۳]

برای روشن شدن مفهوم ماده ۱۱ مذکور، به پاره ای نکات که در تفسیر این ماده در سالنامه کمیسیون حقوق بین الملل آمده است، اشاره می کنیم:

کلمه «شخص» در بند ۱ ماده ۱۱ شامل شخص طبیعی و شخص حقوقی است و در این ماده به عمل «گروهی از اشخاص» نیز اشارت رفته است، چرا که در اغلب موارد، زیان های وارده به بیگانگان ناشی از عمل گروه ها است. به نظر کمیسیون توصیف اشخاص با وصف «خصوصی»، با اینکه در اغلب موارد عامل زیان افراد خصوصی هستند، به دو دلیل ضروری نبوده است:

یکی آنکه در مورد اشخاص حقوقی، قاعده فوق باید درباره پاره‌ای اشخاص که از نظر حقوق داخلی، خصوصی به شمارنمی‌آیند، مانند اشخاص حقوقی فرادولتی[۴] یا شبه عمومی[۵]، نیز اجرا شود. عدم انتساب اعمال این اشخاص به دولت درست مانند عدم انتساب اعمال شرکت های خصوصی است مشروط بر اینکه اشخاص مزبور انجام وظایف دولت (اعمال حاکمیت) را بر عهده نداشته باشند یا لااقل فعل یا ترک فعل زیان آور آنها در ارتباط با انجام آن وظایف نباشد.

دلیل دوم آن است که در مورد اشخاص طبیعی، قاعده مذکور درباره اشخاصی که ارگان دولت به شمار می‌آیند در صورتی که به عنوان اشخاص خصوصی عمل کرده باشند نه در سمت مأمور دولت و در اجرای وظایفی که به عنوان ارگان دولت بر عهده دارند، نیز لازم الاجرا است. بالاخره جمله «که به نمایندگی از دولت انجام نگرفته باشد» بدان منظور افزوده شده که عمل اشخاصی را که طبق مواد ۷ و ۸ به عنوان استثناء قابل انتساب به دولت است، از شمول قاعده مندرج در بند ۱ ماده ۱۱ خارج کند.[۶]

بنابراین، موضوع ماده ۱۱، اعمال زیان‌آور اشخاص طبیعی یا حقوقی است که به نمایندگی قانونی یا عملی از دولت عمل نکرده باشند. اگر شخص خصوص نمایندگی از سوی دولت داشته و به عنوان نماینده دولت رفتار کرده باشد (بند ۲ ماده ۷ از طرح کمیسیون حقوق بین الملل)، عمل او منتسب به دولت است. اما عمل اشخاص حقوقی که نمی توان آنها را اشخاص حقوق خصوصی تلقی کرد، مانند مؤسسات شبه‌عمومی یا اشخاص حقوق عمومی که عمل حاکمیت انجام نمی‌دهند (مانند شرکت‌های دولتی) یا اختیار عمل حاکمیت هم به آنها داده شده است ولی در بخش دیگری عمل کرده و موجبات زیان شده‌اند، قابل انتساب به دولت نیست. همچنین است عمل یک ارگان دولتی یا کارمند دولت که به عنوان کار فرد خصوصی، یعنی در ارتباط با زندگی خصوصی او، انجام گرفته است نه در رابطه با کار دولتی.[۷]

اعمال اشخاص خصوصی منتسب به دولت نیست؛ خواه عامل تابعیت آن دولت را داشته یا نداشته باشد؛ خواه عمل در قلمرو حاکمیت آن دولت انجام شده باشد یا در جای دیگر؛ خواه انفرادی باشد یا گروهی؛ خواه در یک وضع عادی انجام گرفته باشد یا در جریان شورش، تظاهرات، انقلاب، جنگ و غیر آن؛ خواه زیان دیده، یک دولت خارجی باشد یا تبعه او.[۸]

با اینکه دولت مسئول اعمال افراد خصوصی نیست، ممکن است در صورت ورود خسارت از سوی آنان، از  جهات دیگر مسئول شناخته شود. بنابراین، چنانکه بند ۲ ماده ۱۱ می گوید، بند ۱ این ماده ناقض مقررات مواد ۵ تا ۱۰ نیست؛ یعنی ممکن است دولت در برخی موارد به مناسبت عمل اشخاص خصوصی مسئول تلقی گردد ولی، در این صورت، مسئولیت دولت ناشی از نقض یک تعهد بین المللی از سوی خود اوست، و در واقع، عمل اشخاص خصوصی فقط زمینه ای برای نقض تعهد دولت به شمار می آید. مثلاً دولت تا حدی، که بر حسب مورد تفاوت می کند، متعهد است از دولت های خارجی و نمایندگان و اتباع آنها در مقابل حملات افراد حمایت کند. بنابراین، اگر ارگان‌های دولتی در اینگونه موارد از اقدامات حمایتی مناسب دریغ ورزند و در نتیجه عمل افراد خصوصی زیانی به بیگانگان وارد شود، دولت در ارتباط با عمل افراد، مرتکب نقض یک تعهد بین المللی شده و مسئول است.

در تأیید عدم مسئولیت دولت در قبال اعمال اشخاص خصوصی می توان به آراء دادگاه های بین المللی و عملکرد دولت ها و عقیده علمای حقوق بین الملل استناد کرد.

گفتار دوم: آراء دادگاه های بین المللی

آخرین بند ماده (۱) ۳۸ اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری به تصمیمات قضایی و آثار علمای حقوق به عنوان وسایل فرعی در تعیین قواعد حقوقی اشاره می کند این امر نقش عوامل مزبور را به نحو مقتضی روشن می کند. تصمیمات قضایی و آثار علمای حقوق نمی توانند ایجاد حقوق بکنند زیرا فقط کشورها این کار را از طریق انعقاد پیمان و قواعد حقوق عرضی و اصول عمومی حقوق انجام می دهند.[۹]

بررسی رویه قضایی بین المللی ثابت می کند که رفتار اشخاص خصوصی هیچگاه موجب مسئولیت دولت تلقی نشده است مگر اینکه همراه با فعل یا ترک فعل از سوی یک ارگان دولتی بوده باشد. امکان دارد عمل افراد به دولت نسبت داده شود اما فقط هنگامی که شرکت یا معاونت ارگان های دولت در ارتکاب عمل ثابت شده است. بنابراین، شرط انتساب عمل شخص خصوصی به دولت آن است که دولت از طریق عمل آن شخص مرتکب نقض یک تعهد بین المللی شده باشد.

اصل عدم مسئولیت دولت نسبت به اعمال اشخاص خصوصی در آغاز قرن بیستم (۳۰ سپتامبر ۱۹۰۱) از سوی داور رامیرو گیل دو اوری باری در داوری بین ایتالیا و پرو بر اساس کنوانسیون ۲۵ نوامبر ۱۸۹۹ به صراحت اعلام شد. این داوری برای رسیدگی به دعاوی اتباع ایتالیا که در پرو سکونت داشتند مقرر شده بود.

در پرونده پوگیولی که رأی آن توسط راسون سرداور کمیسیون ایتالیا- ونزوئلا متشکل به موجب پروتکل ۱۳ فوریه و ۷ مه ۱۹۰۳ صادر شد، یکی از دعاوی مطروحه مربوط به چهار نفر بود که متهم به اعمال زیان آوری از جمله قتل یکی از برادران پوگیولی بودند. در این رأی به اعمال افراد که به علت عدم مجازات آنها از سوی مقام های کشور به صورت عمل دولت درآمده است، اشارت رفته و در عین حال گفته شده است:

«بعضی از سازمان های دولتی وظایف خود را، چنانکه باید، ایفا نکرده اند و به علت این قصور، دولت ونزوئلا باید مسئول شناخته شود.»

از مجموع عبارات این رأی به وضوح برمی آید که مقصود سرداور به هیچ وجه این نبوده که اعمال افراد خصوصی با لذات قابل انتساب به دولت است.

موضوع در نیمه دهه ۱۹۲۰ با آراء دیگری که از دادگاه های بین المللی صادر شد روشن تر گردید. در اول مه ۱۹۲۵ ماکس هوبر[۱۰] که به موجب موافقتنامه انگلیس و اسپانیا مورخ ۲۹ مه ۱۹۲۳ به سمت داور تعیین شده بود، رأی معروف خود را در مورد دعاوی مختلف راجع به پرونده مالکیت اتباع بریتانیا در مراکش اسپانیایی[۱۱] صادر کرد که از آن نکات زیر به دست می آید:

الف: در مواردی که اعمال افراد، زیانی به خارجیان وارد کرده باشد، داور فقط هنگامی عمل را به عنوان عمل دولت و موجب مسئولیت بین المللی تلقی می کند که قصور ارگان های دولتی در جلوگیری از اعمال مزبور محرز باشد.

ب: عمل یک فرد خصوصی به هیچ رو منشأ مسئولیت بین المللی نیست.

ج: عمل زیان آور فرد متمایز از رفتاری است که در پرونده مطروحه ممکن است به دولت نسبت داده شود.

د: حتی برای تعیین مبلغ غرامت، داور تأکید می کند که مسئولیت دولت فقط ناشی از نقض یک تعهد بین‌المللی از سوی خود او در پرونده مزبور است نه ناشی از اوضاع و احوال و آثار اعمال افراد.

بعد از این پرونده، آرائی از کمیسیون های دعاوی بین کشورهای مختلف و مکزیک صادر شد که در آنها نیز اصل مذکور مورد بحث و قبول قرار گرفت. کمیسیون دعاوی کلی مکزیک- ایالات متحده که بر اساس کنوانسیون ۸ سپتامبر ۱۹۲۳ تشکیل شد، در چند مورد، این اصل را به طور قاطع اعلام کرد که مسئولیت دولت به مناسبت اعمال افراد فقط مبتنی بر قصور دولت در پیشگیری یا مجازات آن اعمال است. در این زمینه مهمترین رأی آن است که کمیسیون به ریاست وان ولن هوون[۱۲] در ۱۶ نوامبر ۱۹۲۵ در پرونده جینز صادر کرد. در این پرونده که قتل یک امریکایی توسط یک کارمند اخراج شده مکزیکی مطرح و معاونت دولت مکزیک در آن کار ادعا شده بود، کمیسیون به وضوح اعلام کرد که:

الف: عمل فرد فقط باید به خود او نسبت داده شود و فقط اعمال ارگان های دولتی قابل انتساب به دولت است؛[۱۳]

ب: دو نوع عمل مزبور در دو سطح مختلف، یکی در سطح حقوق داخلی و دیگری در سطح حقوق بین‌الملل، باید درنظر گرفته شود؛

ج: مفهوم معاونت که در خودداری از مجازات نهفته است صرفاً فرضی بوده و به هر حال نمی تواند مبنایی برای تغییر نتیجه و انتساب مسئولیت اعمال افراد به دولت تلقی شود.

در مورد میزان غرامت نیز کمیسیون، تفکیک بین عمل نامشروع فرد و عمل نامشروع دولت را ضروری شمرده و تأکید می کند که این دو جرم «در منشأ، کیفیت و اثر» متفاوت اند، و بر اساس آن، اظهارنظر می‌کند که دولت فقط باید خسارت ناشی از ترک فعل[۱۴] خود را جبران نماید و خسارت وارده نباید بر پایه زیان ناشی از قتل، که عمل فرد بوده است، ارزیابی شود.[۱۵]

در پرونده های دیگر به ویژه پرونده کندی (۶ مه ۱۹۲۷)، پرونده ونبل (۸ ژوئیه ۱۹۲۷) و پرونده کنهل (۱۵ اکتبر ۱۹۲۸) نیز کمیسیون دعاوی عمومی مکزیک- ایالات متحده اصل اعلام شده در پرونده جینز را اجرا کرده است.

مقایسه با رأی صادر در پرونده جینز باشد صادر نشد. با وجود این، شک نیست که بعد از این تاریخ، اصل عدم انتساب اعمال افراد خصوصی به دولت تثبیت شد. آراء بعدی به بررسی این مسئله اکتفا کرده که آیا در موقعیت خاصی، دولت ممکن است مرتکب نقض تعهد بین المللی خود به پیشگیری و مجازات افراد شده باشد؟ و درباره این موضوع که آیا دولت مرتکب چنین نقض تعهدی شده است یا نه، تصمیم گرفته اند.

در پرونده کشتی بریتانیا به موجب رأی مورخ ۹ مه ۱۹۳۴ که در ارتباط با بهره گرفتن از برخی کشتی های فنلاندی در زمان جنگ بر اساس موافقتنامه ۳۰ سپتامبر ۱۹۳۲ بین بریتانیای کبیر و فنلاند صادر شد، داور اعلام داشت که اعمال زیان آور باید به وسیله دولت خوانده یا مأموران او انجام شده باشد؛ زیرا بر اساس حقوق بین الملل، مسئولیت مستقیم دولت بر اثر اعمال اشخاص خصوصی شناخته نشده است.

در میان آراء داوری مربوط به این موضوع، آراء مربوط به خسارت وارده به بیگانگان از سوی افراد در جریان شورش ها، انقلاب ها و تظاهرات عمومی که دولت قادر به پیشگیری یا کنترل آنها نبوده معمولا دسته خاصی به شمار آمده است. اصل عدم انتساب اعمال زیان آور افراد خصوصی به دولت در اینگونه آراء نیز به صراحت اعلام شده است. مثلا کمیسیون مختلط بریتانیای کبیر- ایالات متحده که به موجب موافقتنامه ۱۸ اوت ۱۹۱۰ تشکیل شد، در رأی مورخ ۱۸ دسامبر ۱۹۲۰ در پرونده                                    «Home Frontier and Foreign Missionary Society of the United Brethren in Christ» اعلام داشت که هیچ دولتی نمی‌تواند مسئول عمل شورشیان که با نقض اقتدار دولت انجام شده است، تلقی گردد، «هنگامی که دولت خود مرتکب نقض حسن نیت یا سهل انگاری در سرکوب شورش نشده باشد».

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:36:00 ق.ظ ]




در زمینه عملکرد دولت ها، موضع گیری دولت ها در جریان کارهای مقدماتی کنفرانس ۱۹۳۰ جهت تدوین حقوق بین الملل[۱] و در خود کنفرانس قابل توجه است. همه دولت هایی که در این کار شرکت داشتند بر آن بودند که اعمال افراد خصوصی هرگز قابل انتساب به دولت به عنوان یک منبع مسئولیت بین المللی نیست. آنها موافقت داشتند که دولت در برخی موارد فقط در اثر رفتار ارگان‌های خود در ارتباط با اعمال افراد خصوصی، رفتاری که نقض تعهدات بین المللی دولت به شمار آید، مسئول شناخته می شود، اگرچه آن اعمال در اوضاع و احوال خاصی مانند شورش ها و آشوب ها روی داده یا خسارت به بیگانگانی وارد شده باشد که از حمایت خاصی برخوردارند، مانند مأموران سیاسی دولت خارجی.
این نکات از پاسخ هایی که دولت ها به پرسشنامه ارسالی توسط کمیته تدارک کنفرانس داده بودند به خوبی آشکار می شود.

موضع گیری برخی از دولت ها نسبت به این مسئله در موارد خاص نیز درخور توجه است. در مورد زبان‌های وارد به بیگانگان در جریان شورش ها و تظاهرات عمومی و آشوب ها، عملکرد بین المللی نمونه‌های متعددی از موضع گیری دولت ها را به دست می دهد که از جمله موضع گیری ایالات متحده و ایتالیا در قضیه کاتلر[۲] است.

در جریان تظاهرات عمومی در فلورانس در اکتبر ۱۹۲۵ گروهی به دفتر یک تبعه ایالات متحده به نام «کاتلر» حمله بردن و اثاثه آن را نابود کردند. از اظهارنظر دولتین ایالات متحده وایتالیا در این قضیه آشکار می شود که هر دو دولت اساساً توافق داشتند که فقط فعل یا ترک فعل مقام های رسمی دولتی به عنوان عمل نامشروعی که مسئولیت بین‌المللی را موجب می شود، قابل انتساب به دولت است. هیچ یک از دولتین سعی نمی کرد عمل افراد خصوصی را به دولت نسبت دهد. اختلاف بین دولتین فقط در مورد ضابطه تعیین مبلغ غرامتی بود که، در صورت اثبات ارتکاب عمل نامشروع، از سوی مقام های دولتی می بایست پرداخت شود.

در خلال دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۵۰ عدم امکان انتساب اعمال افراد خصوصی به دولت که در جریان شورش ها و تظاهرات عمومی روی داده است دوبار در دستورهای صادر از سوی وزارت امور خارجه ایالات متحده به سفارتخانه های آن کشور در کوبا (سال ۱۹۳۳) و لیبی (سال ۱۹۵۶) صادر شده است.

در هر دو مورد، ایالات متحده از حمایت دعاوی اتباعش خودداری کرد بدین استدلال که در اینگونه موارد مسئولیت دولت فقط ناشی از اهمال و تقصیر مقام‌های دولتی در جلوگیری یا مجازات اعمال زیان آور است.

همین اصل در پاسخ وزیر خارجه فرانسه به یک سوال پارلمانی راجع به قتل برخی از اتباع فرانسه، با عبارات روشنی منعکس شده است.

عملکرد دولت بریتانیا نیز مبنی بر قبول اصل مزبور بوده است. طی مذاکرات راجع به خسارات وارده به اتباع انگلیسی در پی شورش های اندونزی که در پارلمان بریتانیا روی داد، از وزیر خارجه انگلیس سوال شد که آیا دولت در مذاکرات خود با اندونزی این نکته را درنظر داردکه مقام های اندونزی نسبت به اعمال شورشیان نقش منفی داشته و از آن چشم پوشی کرده اند؟ وزیر خارجه پاسخ داد که درست به همین جهت دولت بریتانیا مذاکره می کند تا دولت اندونزی مسئولیت خود را بپذیرد.

گفتار چهارم: عقاید علمای حقوق بین الملل

عقاید علمای حقوق بین الملل در این زمینه به سه دسته قابل تقسیم است:

نظریه اول این است که اعمال افراد قابل انتساب به دولت به عنوان منبع مسئولیت بین المللی است، بدون توجه به اینکه ارگان های دولت در قبال این اعمال چه رفتاری اتخاذ کرده باشند. این نظریه که مبتنی بر اصل «تعاون گروه اجتماعی» یا «ضمانت» است، برخی از نویسندگان جدید را وسوسه کرده ولی در حال حاضر هیچ طرفدار جدی ندارد.

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه مسئولیت بین المللی دولت در قبال اعمال زیانبار اشخاص حقیقی و حقوقی
 
نظریه دوم از آن کسانی است که با وجود اختلاف در پاره ای مسائل در یک نکته وحدت نظر دارند و آن این است که عمل شخص خصوصی قابل انتساب به دولت به عنوان منبع مسئولیت بین المللی است مشروط بر اینکه عوامل دیگری، به ویژه قصور در پیشگیری از عمل یا واکنش بعدی در مقابل آن، دخالت داشته باشد و به شرطی که این قصور مستقیماً مربوط به دولت یعنی ناشی از ارگان های آن باشد. این نظریه که به نظریه معاونت[۳] معروف است، در نوشته های علمای حقوق بین الملل در قرن نوزدهم رایج بوده و در پاره ای از آراء داوری همان دوره منعکس شده ولی بعد از دهه اول قرن بیستم عموماً متروک گردیده است، هرچند که برخی از نویسندگان بعدی نیز از آن حمایت کرده اند.[۴]

نظریه سوم که اکثریت قاطع علمای جدید حقوق بین‌ الملل طرفدار آن هستند این است که عمل اشخاص خصوصی از نظر حقوق بین الملل قابل انتساب به دولت نیست و بدین عنوان، عمل دولت[۵] که ممکن است موجب مسئولیت در قبال دولت های دیگر باشد، به شمار نمی آید. اعمال افراد یا شرکت های خصوصی که زیانی از آن به دولت های خارجی یا اتباع یا نمایندگان آنها وارد شده باشد، غالباً زمینه ای برای

 

ارتکاب عمل نامشروع از سوی دولت فراهم می آورد. ولی همین عمل نامشروع صادر از ارگان‌های دولتی است که قابل انتساب به دولت است و اعمال افراد فقط زمینه و انگیزه‌ای برای آن محسوب می شود. دولت از نظر بین المللی فقط مسئول فعل یا اغلب ترک فعل ارگان های خود است که از امکاناتشان برای پیشگیری از عمل زیان آور افراد یا مجازات آن، چنانکه باید، استفاده نکرده اند. دولت به علت نقض تعهد حمایت از بیگانگان مسئول است نه به سبب اعمال افراد که ممکن است خود با مقررات بین المللی منافات داشته باشد. مثلاً اگر تبعه خارجی به وسیله یک فرد خصوصی به قتل رسیده باشد، دولت از نظر حقوق بین الملل مسئول آن قتل به شمار نمی آید بلکه فقط مسئول قصور و اهمال در پیشگیری از آن یا مجازات قاتل است.

باید یادآورد شد که اکثریت عظیم آن دسته از علمای حقوق بین الملل که مسئله اعمال افراد در شرایط خاصی از قبیل شورش ها، آشوب ها و تظاهرات عمومی را بررسی کرده اند نیز این اصل را تأیید نموده اند که اعمال مزبور قابل انتساب به دولت به عنوان منبع مسئولیت بین المللی نیست.[۶]

به هر حال، همین نظریه سوم است که به موجب رویه قضایی بین المللی وعملکرد دولت ها تأیید و تثبیت شده است.

از آنچه در مورد اعمال اشخاص خصوصی در ارتباط با مسئولیت بین المللی دولت و تفسیر ماده ۱۱ طرح کمیسیون حقوق بین الملل گفتیم، چنین استنتاج می شود که:

اولاً، بر طبق ضابطه ای که به تدریج در حقوق بین الملل جا افتاده است. عمل افراد خصوصی که به نمایندگی از سوی دولت انجام نشده باشد قابل انتساب به دولت نیست و نمی تواند موجب مسئولیت دولت باشد. این نتیجه گیری، صرف نظر از اوضاع و احوالی که عمل خصوصی در آن واقع شده و نوع زیان، صادق است.

ثانیاً، با اینکه مسئولیت بین المللی دولت در پاره ای موارد در ارتباط با اعمال اشخاص خصوصی پذیرفته شده است، یگانه مبنای آن رفتار ارگان های دولت است؛ رفتاری که به مناسبت اعمال اشخاص خصوصی روی داده و از نظر بین المللی نامشروع است.

به نظر کمیسیون حقوق بین الملل، قاعده ای که از اعمال ضابطه فوق به دست می آید، پاسخگوی زندگی بین المللی جدید است و نیازی به اصلاح آن نیست. کمیسیون بر آن است که قاعده ای که در ماده ۱۱ پیشنهاد شده اساساً همان قاعده لازم الاجرا در حقوق بین الملل عرفی است.[۷]

مبحث دوم: مسئولیت دولت در قبال اعمال انقلابیون

گفتار اول: اصل عدم مسئولیت

از آنچه در پیش گفتیم، می توان نتیجه گرفت که دولت اصولاً مسئول اعمال زیان آور شورشیان یا انقلابیون که از ارگان های دولتی به شمار نمی آیند، نیست. در پرونده سمبیاگو (ایتالیا- ونزوئلا)، داور در رأی مورخ ۱۹۰۳ این قاعده را به شرح زیر اعلام داشت:

«با توجه به اصل کلی، ناگزیر از این نتیجه گیری هستیم که، جز در موارد استثنائی، دولت نباید مسئول اعمال انقلابیون باشد؛ زیرا:

انقلابیون کارگزار دولت نیستند و یک مسئولیت طبیعی وجود ندارد.
عمل آنان برای نابودی دولت انجام شده است و هیچکس نباید مسئول اعمال دشمنی که قصد جان او را دارد، به شمار آید.
انقلابیون خارج از کنترل دولت بودند و دولت نمی تواند مسئول خسارات ناشی از اعمال کسانی تلقی شودکه از حیطه اقتدار او بیرون بوده اند.»
در پرونده آلمان- ونزوئلا[۸] نیز سرداور دوفیلد[۹] همین قاعده را در رأی مورخ ۱۹۰۳ با عبارت زیر اعلام کرد:

«با وجود این، به اعتقاد سرداور، دکترین جدید که تقریباً مورد قبول همگان قرار دارد آن است که یک ملت مسئول اعمال انقلابیون نیست هنگامی که انقلاب خارج از کنترل دولت رسمی بوده است.»

این قاعده در ماده ۱۴ از طرح مواد پیشنهادی کمیسیون حقوق بین الملل درباره مسئولیت بین المللی دولت نیز منعکس شده است. بند ۱ ماده مزبور اعلام می دارد:

«رفتار عضوی از یک نهضت شورشی که در سرزمین دولتی یا هر سرزمین دیگر تحت اداره آن مستقر شده است، نباید عمل آن دولت بر طبق حقوق بین الملل تلقی شود.»

گفتار دوم: مسئولیت دولت در قبال اعمال انقلابیون پیروز

در موردی که انقلابیون یا شورشیان پیروز شده و به حکومت رسیده باشند، رویه قضایی بین المللی، دولت را مسئول اعمال زیان آور آنان می داند.

ماده ۱۵ طرح مواد راجع به مسئولیت بین المللی دولت، که از سوی کمیسیون حقوق بین المللی تهیه شده است، تحت عنوان «انتساب عمل یک نهضت انقلابی که به صورت حکومت جدید یک کشور در می آید یا منتهی به تشکیل دولت جدید می شود»، درباره قاعده استثنائی فوق چنین می گوید:

«۱٫ عمل یک نهضت انقلابی که به صورت حکومت جدید کشوری درمی‌آید، عمل آن دولت تلقی می‌شود. معهذا، این انتساب منافی انتساب عملی که به موجب مواد ۵ تا ۱۰ قبلاً به عنوان عمل دولت شناخته شده است، نیست.

عمل یک نهضت انقلابی که منتهی به تشکیل یک دولت جدید در بخشی از سرزمین دولت سابق یا سرزمین تحت اداره آن می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:35:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم