حسن زمان قبض به عنوان شرط وجود عیب و نقص در کالا این است که اگر بعد از زمان مذبور کالاهای مشابهی وارد بازار گردندکه دارای ایمنی بیشتری می‌باشند ، صرفاً ‌به این دلیل که کالای بعدی دارای ایمنی بیشتری می‌باشد، نمی توان گفت که کالای سابق معیوب و ناقص بوده است ؛

 

اشکال وارده بر زمان قبض به عنوان شرط وجود عیب و نقص در کالا این است که عیوب بعدی کالاهای با دوام را بعد از تحویل و به محض آن ، به عهده خریدار و متضرر می‌گذارد . برای مثال ، اتومبیلی را فرض کنید که شخصی ا ز شرکت سازنده آن خریداری ‌کرده‌است . اگر اتومبیل مذبور درزمان تحویل سالم بوده ، اما بلافاصله یک هفته بعد از آن معیوب گردد ؛ آیا وجدان حقوقی تحمیل مسئولیت ناشی از آن را بر خریدار خواهد پذیرفت؟

 

با وجود این نکته که ، هرخریداری از چنین کالائی حداقل انتظاری که دارد این است که اتومبیل مذبور دریک مدت متعارف بدون عیب و نقص کار کند . ‌بنابرین‏ به نظر می‌رسد که قانون‌گذار باید در این خصوص بین کالاهای مختلف تفاوت قائل شود وبرای هرکدام زمان عاری از عیب و نقص خاصی را درنظر بگیرد؛ موضوعی که می‌تواند از طریق مجمع اصناف بر آن عینیت بخشید.

 

نکته دیگر در این خصوص مربوط به ضمانت هائی است که تولید کنندگان و فروشندگان درخصوص کالاهای خود به عمل می آورند . یعنی اشخاص مذکور برای جلب مشتری به هنگام فروش کالای خود اقدام به ضمانت های چندساله از کالای خود می نمایند به نظر می‌رسد که بتوان درصورت وجود چنین ضمانت هایی ، مسئولیت عیب و نقص حادث در مدت این ضمانت نامه هارا بر عهده تولید کننده و فروشنده ضامن گذاشت و این گونه عیوب را نیز درحکم عیوب موجود در قبل از قبض فرض کرد و جبران زیان های ناشی از اینگونه عیوب را نیز بر تولید کننده و فروشنده ضامن تحمیل کرد.

 

مبحث سوم : انواع عیب و نقص موجود در کالا

 

عیب و نقص در کالا ازجهات مختلف دارای انواع متفاوت است . برای مثال ، از جهت پنهانی یا آشکار بودن به عیب و نقص پنهان و آشکار تقسیم می‌گردند . البته همان‌ طور که در بیان عیب و نقص موجد مسئولیت بیان گردید ، مسئولیت زمانی ایجاد خواهد شد که عیب و نقص به صورت پنهانی باشد. درغیر اینصورت ، ایجاد شدن ضرر برای تولید کننده و فروشنده مسئولیتی به بار نخواهد آورد ، اما عیب و نقص موجود درکالا گاهی ناشی از مراحل تولید کالاهاست و گاهی ، ناشی از عدم ارائه اطلاعات و اخطارات مناسب دررابطه با استعمال کالا می‌باشد .

 

گفتار اول : عیب در طراحی کالا

 

اگر به دقت در روند تولید یک کالا از ابتدا تا انتهای آن نظر بیفکنیم ؛ شاید بتوان گفت که اولین مرحله درتولید هرکالا ، مرحله طراحی آن کالا می‌باشد . برای مثال ، آنتی بیوتیکی را درنظر بگیرید که داروسازی می‌خواهد آن را بسازد . اولین کاری که سازنده این آنتی بیوتیک بدان مبادرت می ورزد ، این است که ببیند داروی مذبور دراثر ترکیب چه عناصری به دست می‌آید و بعد از به دست آوردن ترکیب مذبور مبادرت به تولید داروی مذبور می کند. حال ، امکان دارد که سازنده در استفاده و استعمال ترکیب مذبور مرتکب خطا و لغزش گردد، درچنین صورتی ، مسلماًً داروی مذبور برای اهداف مورد نظر متناسب نخواهد بود و چه بسا که استعمال آن موجب ورود خسارت و صدمه جسمانی به مصرف کننده نیز بشود .

 

‌بنابرین‏ ، درصورتی که کالا در مرحله طراحی آن به صورت معیوب طراحی گردد ، این نوع عیب در واقع عیب در طراحی کالا می‌باشد. طراحی معیوب کالا می‌تواند در تمامی کالاها مصداق داشته باشد. برای مثال ، ممکن است که طراحی یک اتومبیل طوری باشد که به هنگام رانندگی با سرعت زیاد ، ترمزهای آن کارنکند و یا سازنده کشتی به علت استعمال غلط مواد به کار گرفته شده دربدنه کشتی باعث گردد که کشتی در آب فرو رود ویا سازنده اتوی برقی آن راطوری طراحی کرده باشد که برق را به بدنه خود انتقال دهد و موجب برق گرفتگی گردد.

 

عیب در طراحی را درارائه برخی از خدمات نیز می توان مشاهده کرد . برای مثال ، یک مهندس معمار ممکن است که طرح خود را طوری طراحی کرده باشد که موجب خسارت گردد .مثلاً برای نردبان ورودی استخر موجود درحیاط درب ایمنی در نظر نگرفته باشد و ‌بنابرین‏ استخر از نظر طراحی معیوب شناخته شود . خصیصه بارز و متمایز کننده چنین عیوبی از عیب های دیگر این است که در صورت وجود عیب درطراحی ، کلیه کالاهای ساخته شده بر مبنای آن طرح معیوب خواهند بود .

 

‌بنابرین‏ ، عیب در طراحی کالا آنچنان عیبی است که نه دریک نمونه از کالا، بلکه در تمامی کالاهای تولید شده به همان طرح وجود دارد.[۴۱]

 

بدیهی است که اگر کالا به صورت غلط طراحی شده باشد، ایمنی مورد نظر را نخواهد داشت . فلذا ، امکان ایجادضرر در چنین حالتی وجود نخواهد داشت . پس اگر سازنده کالائی به استعمال مواد نامرغوب درساخت کالا مبادرت ورزد ؛ کالای وی از نظر طراحی معیوب خواهد بود . البته لازم نیست که سازنده از بهترین نوع مواد در ساخت کالا استفاده نماید. بلکه کافی است در ساخت آن از موادی استفاده نماید که به طور متعارف برای مصرف کننده آن خطرناک نباشد

 

بند اول: اثبات عیب در طراحی کالا

 

در کامن لا ، با آنکه مسئولیت محض تولید کنندگان را پذیرفته اند ، لیکن اگر خواهان، مدعی عیبی در طراحی کالا است ، باید آن را ثابت کند . به بیانی دیگر ادعای عیب طراحی کالا را بر بنیاد تقصیر رسیدگی می‌کنند . به همین دلیل در دعوائی بر شرکت فولکس واگن، خواهان نتوانست تقصیر خوانده را در طراحی جایگاه موتور اتومبیل اثبات کند ؛ خواهان مدعی بود که وجود موتور در جلوی اتومبیل می‌تواند از شدت تصادف بکاهد . به عکس ، دعاوی را نیز می توان در امریکا یافت که مسئولیت محض را در عیب طراحی اجرا کرده‌اند.

 

تولید کننده وظیفه ای ندارد که طراحی کالایش را با آخرین و پیشترفته ترین طرح های ایمنی ، مطابق سازد . اما ضروری است که نوع کالایش از دیدگاه عرف خطرناک و معیوب نباشد . این که تولید کننده بعدها طراحی کالا را خود عوض کرده تا آن را ایمن سازد ، دلیلی خوب برای معیوب بودن طراحی قبلی نیست .

 

همچنین خواهان باید ثابت کند که طراحی کالا به شکلی دیگر نه تنها ایمن تر بوده بلکه عملی هم بوده است. بدین سان خواهان در ادعای خود شکست خورده بود وقتی بر شرکت سازنده هواپیما برای جبران خسارت از مرگ دو نفر در حادثه ‌هواپیمایی طرح دعوا کرده بود . خواهان بر آن بود که حادثه به دلیل یخ زدگی کاربوراتور اتفاق افتاده و اگر موتور هواپیما به جای آنکه کاربوراتوری باشد، انژکتوری بود حادثه پیش نمی آمد ولی دادگاه آن را با ضابطه هزینه و سود ، عملی و شدنی نشمرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...