برآورد خطرهای تحریف با اهمیت :فرایند ارزبایی خطر توسط واحد مورد رسیدگی |
حسابرسان باید خطرهای تحریف با اهمیت را در سطح صورتهای مالی و در سطح ادعاهای مربوط به گروه های معاملات، مانده حسابها و موارد افشا، شناسایی و برآورد کند. حسابرس برای این منظور:
خطرها را از طریق فرایند کسب شناخت از واحد مورد رسیدگی و محیط آن، شامل کنترلهای مربوط به خطرها و نیز ارزیابیگروه های معاملات، مانده حسابها و موارد افشا در صورتهای مالی، شناسایی میکند.
خطرهای شناسایی شده را به آنچه که میتواند درسطح ادعا اشتباه باشد، ربط میدهد.
خطرهایی که بالقوه میتواند به تحریف بااهمیت در صورتهای مالی بینجامد و احتمال بالفعل شدن این خطرها را ارزیابی میکند.
حسابرس اطلاعات گردآوری شده از طریق اجرای روش های برآورد خطر، شامل شواهد حسابرسی کسب شده درارزیابی طراحی کنترلها و تعیین نحوه اجرای آنها را، بهعنوان شواهد حسابرسی برای پشتیبانی از برآورد خطر، مورد استفاده قرار میدهد. حسابرس از برآورد خطر برای تعیین ماهیت، زمانبندی اجرا و میزان روش های حسابرسی لازم استفاده میکند.
حسابرس تعیین میکند که آیا خطرهای تحریف با اهمیت شناسایی شده به موارد خاصی از گروه های معاملات، مانده حسابها و موارد افشا و ادعاهای مرتبط با آنها مربوط میشود یا این که به نحو فراگیرتری با کلیت صورتهای مالی سر و کار دارد و بالقوه ادعاهای بیشتری را تحت تأثیر قرار میدهد. خطرهای اخیر (خطر در سطح صورتهای مالی) به ویژه ممکن است از یک محیط کنترلی ضعیف ناشی شود.
ماهیت خطرهای ناشی از محیط کنترلی ضعیف بهگونهای است که احتمالاً به یک خطر تحریف بااهمیت خاص در گروه های معاملات، مانده حسابها و موارد افشا محدود نمیشود. به عبارت دیگر، ضعفهایی چون عدم صلاحیت مدیریت میتواند اثر فراگیرتری بر صورتهای مالی داشته باشد و ممکن است مستلزم برخورد جامعتری توسط حسابرس باشد.
حسابرس برای برآورد خطر ممکن است کنترلهایی را شناسایی کند که احتمالاً بتواند تحریف با اهمیت در ادعاهای خاص را پیشگیری یا کشف و اصلاح نماید. حسابرس معمولاً از کنترلها شناخت بدست میآورد و آنها را به ادعاهایی ربط میدهدکه در فرایندها و سیستم ها وجود دارد. انجام چنین عملی مفید است چون هریک از فعالیتهای کنترلی اغلب به خودی خود به یک خطر مربوط نمیشود. اغلب، چندین فعالیت کنترلی همراه با سایر اجزای کنترلهای داخلی، برای مقابله با یک خطر، لازم است.برعکس، برخی فعالیتهای کنترلی ممکن است بریک ادعای بخصوص مربوط به یک گروه معاملات یا مانده حساب خاص اثری ویژه داشته باشد. برای مثال، فعالیتهای کنترلی که واحد مورد رسیدگی برای اطمینان یافتن از شمارش و ثبت درست موجودیهای پایان سال توسط کارکنان خود، برقرار میکند، مستقیما به ادعاهای وجود و کامل بودن مانده حساب موجودی مواد و کالا مربوط میشود.
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :
پایان نامه بررسی تأثیر کنترلهای داخلی بر اثربخشی برنامه حسابرسی – مدارک تجربی از اعضاء جامعه حسابداران رسمی ایران
کنترلها میتواند بطور مستقیم یا غیر مستقیم به یک ادعا مربوط شود. هرچه ارتباط یک کنترل غیر مستقیمتر باشد، اثربخشی آن کنترل در پیشگیری یا کشف و اصلاح تحریفها در آن ادعا ممکن است کمتر
باشد. برای مثال، بررسی خلاصه فروش فروشگاه های هرمنطقه توسط مدیر فروش، معمولاً به طور غیر مستقیم با ادعای کامل بودن درآمد فروش ارتباط دارد. از اینرو، این امر ممکن است درکاهش خطر مرتبط به آن ادعا، از کنترلهایی که ارتباط مستقیمتری با آن ادعا دارند، مانند مطابقت مدارک حمل با صورتحساب فروش، اثربخشی کمتری داشته باشد.
شناخت حسابرس از کنترلهای داخلی ممکن است تردیدهایی را درباره قابلیت حسابرسی صورتهای مالی واحد مورد رسیدگی ایجاد کند. نگرانی درباره صداقت مدیریت واحد مورد رسیدگی ممکن است چنان جدی باشد که حسابرس را به این نتیجه برساند که احتمال ارائه نادرست صورتهای مالی توسط مدیریت در حدی است که انجام حسابرسی میسر نیست. همچنین نگرانی در باره وضعیت و قابلیت اعتماد سوابق واحد مورد رسیدگی ممکن است سبب این نتیجهگیری حسابرس شود که دسترسی به شواهد حسابرسی مناسب و کافی برای اظهارنظر مقبول درباره صورتهای مالی امکانپذیر نیست. حسابرس درچنین شرایطی، ارائه نظر مشروط، یا عدماظهارنظر را مورد توجه قرار میدهد، اما گاه، تنها چاره حسابرس ممکن است کنارهگیری از کار باشد.
۲-۱۹- خطرهای عمده مستلزم توجه خاص حسابرس
تعیین خطرهای عمده، که در بیشتر حسابرسیها پیش میآید، به قضاوت حرفهای حسابرس بستگی دارد. حسابرس برای این قضاوت، اثر کنترلهای شناسایی شده مرتبط با خطر را درنظر میگیرد تا این موضوع را مشخص کند که آیا ماهیت خطر، آثار احتمالی تحریف بالقوه (شامل امکان این که خطر به تحریفهای متعدد بینجامد) و احتمال وقوع خطر چنان میباشد که مستلزم توجه خاص حسابرس گردد. معاملات عادی و غیر پیچیدهایکه به طور سیستماتیک پردازش میشود احتمال کمتری دارد که بهخطرهای عمده بینجامد، زیرا، خطرهای ذاتی آنها کمتر است. ازسوی دیگر، خطرهای عمده اغلب از خطرهای تجاری که ممکن است به تحریف با اهمیت بینجامد، ناشی میشود. حسابرس در بررسی ماهیت خطرها، موضوعاتی شامل موارد زیر را مورد توجه قرار میدهد:
این که آیا خطر، خطر تقلب است.
مربوط بودن خطر به تحولات عمده اخیر در زمینههای اقتصادی، حسابداری یا غیره بهنحوی که مستلزم توجه خاص باشد.
پیچیدگی معاملات.
ارتباط خطر با معاملات عمده با اشخاص وابسته.
میزان ذهنی بودن اندازهگیری اطلاعات مالی مربوط به خطر، به ویژه در موارد وجود ابهامات متعدد در اندازهگیری.
ارتباط خطر با معاملات عمده خارج از روال عادی فعالیت تجاری واحد مورد رسیدگی یا معاملاتی که به هر دلیل، غیرعادی بهنظر میرسد.
خطرهای عمده اغلب به معاملات عمده غیرمعمول و موضوعات عمده قضاوتی مربوط میشود. معاملات غیرمعمول، معاملاتی است که از لحاظ اندازه یا ماهیت، غیر عادی باشد و از این رو، به ندرت رخ میدهد. موضوعات قضاوتی میتواند شامل انجام برآوردهای حسابداری در مواردی باشد که ابهام اندازهگیری عمدهای وجود دارد.
خطرهای تحریف با اهمیت میتواند در مورد خطرهای مربوط به معاملات عمده غیرمعمول ناشی از موضوعاتی چون موارد زیر، بیشتر باشد :
دخالت زیاد مدیریت در تعیین نحوه عمل حسابداری.
دستی بودن بخش عمدهای از عملیات گردآوری و پردازش اطلاعات.
محاسبات یا استانداردهای حسابداری پیچیده.
ماهیت معاملات غیرمعمولکه ممکن است واحد مورد رسیدگی را در اعمال کنترلهای مؤثر نسبت به خطرها با دشواری روبرو کند.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 03:35:00 ق.ظ ]
|