در یک مفهوم، تروریسم به کاربرد خشونت سیاسی، تهدید های اجتماعی یا حمله های برنامه ریزی شده ای گفته می شود که با جنگ نامتعارف پیوند نزدیک دارد . ترور، کاری منفرد یا عاطفی نیست بلکه اقدامی است گروهی، سازمان یافته و حتی یک استراتژی سیاسی است. ( مقصودی و حیدری، ۱۳۸۸ )
در حقیقت در تعاریف تروریسم دست کم سه خصیصه مشترک را مد نظر قرار می دهند: اول، به کارگیری خشونت یا دست کم تهدید به اعمال آن؛ جی. آنجلو کورلت در این باره یادآور می شود که نیازی نیست تحقق عینی خشونت را تروریسم بنامیم، بلکه تهدید به اعمال آن نیز می تواند از عناصر ذاتی اعمال تروریستی باشد. دوم، خشونت با اهداف سیاسی؛ به منظور تفکیک تروریسم از سایر اشکال خشونت و اعمال بزهکارانه ای مانند قتل یا سوء قصد با انگیزه های اقتصادی و شخصی، برخی نویسندگان صرفاً گروه ها و بازیگرانی را در زمره تروریست ها قرار می دهند که در صدد تحت تاثیر قرار دادن اعمال و رفتار سیاسی حاکمان از طریق اعمال خشونت آمیزند. سوم، غیر نظامیان، آماج تهدید ها و آسیب های تروریستی؛ عنصر اصلی متمایز کنند تروریسم از سایر اشکال خشونت آسیب رساندن به شهروندان یا تهدید به اعمال خشونت علیه آنان است، به گونه ای که ایجاد ترس و به راه انداختن آثار روانی مخرب علیه شهروندان مهم ترین اعمال تروریستی قلمداد می شود.

در مطالعه ای با حضور ۱۰۹ کارشناس تروریسم و متخصصین دانشگاهی، تعریف تروریسم بررسی و تحلیل شد. براساس نتایج این تحقیق، عنصر خشونت در ۸۳ درصد تعاریف و اهداف سیاسی در ۶۵ درصد تعاریف بیان شده بود. ۵۱ درصد بر عامل ترساندن و ترور تاکید کردند و فقط ۲۱ درصد به استبداد و عدم تبعیض در تروریسم اشاره کردند. ۱۷ درصد نیز تروریسم را قربانی کردن شهروندان، افراد بی طرف و افراد غیر نظامی دانستند. ( توکلی، ۱۳۹۱ )

اینکه با چه رویکردی به مقوله تروریستی پرداخته شود ، تعریف آن متفاوت می شود. نوام چامسکی در چارچوب رویکرد رادیکال معتقد است اگر تنها خصیصه مشترک میان تعاریف ارائه شده از تروریسم را کشتن غیر نظامیان با اهداف سیاسی بدانیم، هیچ کشوری مانند ایالات متحده آمریکا مرتکب اعمال تروریستی نشده است. به نظر وی، عرف و رویه شکل گرفته در چارچوب گفتمان سیاسی اجازه اشاعه تفکری را می دهد که ترور را سلاح ضعیفان علیه قدرتمندان قلمداد می کند.

از دید «یورگن هابرماس»، خشونت تروریسم که از بنیادگرایی سرچشمه می گیرد، به گونه ای در چارچوب آسیب شناسی ارتباطی می گنجد که از بدگمانی مایه می گیرد و به شکست ارتباط می انجامد. از دید او، تروریسم در سایه مدرنیزاسیون شتاب زده و بی ریشه پدید می آید. (مقصودی و حیدری، ۱۳۸۸)

در واقع تروریسم عنوانی است که برای خشونت افراد، گروه ها و دولت های بدون حمایت قوی ترها به کار می رود. سازمان های تروریستی متناسب با اهداف و خواسته هایشان بر تغییر رژیم، تغییر منطقه و زمین، تغییر سیاسی، کنترل اجتماعی و حفظ وضع موجود متمرکز می شوند. هم چنین راهبردهای متعدد و مختلف سازمان های تروریستی فرسایش (نبرد خواسته ها)، ارعاب (حاکمیت ترور)، تحریک (برانگیختن فیوز)، ایزایی (خرابکاری صلح) و بالاترین پیشنهاد (متعصب علیه خائن) را شامل می شود که با توجه به موقعیت و شرایط خاص مورد استفاده قرار می گیرند. (توکلی، ۱۳۹۱)

و شاید بتوان مهمترین مشخصه ترور را انتخاب اهداف به صورت اتفاقی است و این مشخصه اتفاقی بودن باعث ایجاد ترسی می شود که آنها سعی می کنند در برخوردهای بزرگتر به روی افراد به آن برسند. (غفوری، ۱۳۸۴) واژه «تروریسم» یا «بی رحمی و قساوت» و «ترس و وحشت» ارتباط دارد که این بخش در دائره المعارف لاروس می باشد. (جلالی، ۱۳۸۴)

و یا به صورت شفاف تر بر اساس فرهنگ و دائره المعارف بزرگ لاروس تعریف ترور عبارت است. استفاده سیستماتیک از خشونت و ترس برای ایجاد قدرت و توانایی پذیرفته شده بوسیله جبر و زور می باشد و تعریف تروریسم به مجموع کل فعالیت های خشونت آمیز و اقدامات سیاسی که به طرف مردم تملکات و تشکلات آنها سوق داده می شود و براساس خشونت صورت می پذیرد و اطلاق می شود. (غفوری، ۱۳۸۴)

البته در فرهنگ حقوقی بلاک آمده است: «تروریسم استفاده یا تهدید به استفاده از خشونت برای ارعاب یا ایجاد ترس خصوصاً به عنوان وسیله ای برای تأثیر گذاشتن بر رفتار سیاسی می باشد. (کوشا و نمامیان، ۱۳۸۷)

و در پیوست تکمیلی فرهنگ لغات فرهنگستان علوم فرانسه، تروریسم چنین معنا شده است: «نظام یا رژیم وحشت»

بر پایه نوشته دائره المعارف بریتانیکا، تروریسم به معنی «کاربرد سیستماتیک ارعاب یا خشونت پیش بینی ناپذیر بر ضد حکومت ها، مردمان یا افراد برای دستیابی به یک هدف سیاسی است. (فصیحی، ۱۳۸۹)

در فرهنگ لغت آکسفورد ترور را تلاش برای ضربه زدن به افراد خاص و یا ایجاد ارعاب و وحشت دانسته است. فرهنگ جدید بین المللی وبستر آن را ایجاد وحشت و یا وضعیت وحشت، و هم چنین آن را اعمال حاکمیت و یا مبارزه یا حاکمیت از طریق ارعاب می داند فرهنگ هر پنج آمریکایی آن را کاربرد قوا به صورت

 

غیرقانونی و خطرآفرین و خشونت بار می داند که از سوی یک فرد و یا یک گروه سازمان یافته علیه مردم و یا اماکن به قصد ایجاد ارعاب و یا اجبار دولت ها و یا شرکت ها صورت می گیرد و عمدتاً دارای اهداف سیاسی و ایدئولوژیکی می باشد. (بزرگمهری، ۱۳۸۷)

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه آثار و پیامدهای تروریسم بر حقوق مخاصمات مسلحانه بین المللی

 
 
در دانشنامه سیاسی آشوری ترور به این صورت تعریف شده است: ترور در لغت به معنای وحشت و به وحشت افکندن است و در سیاست به عمل حکومت یا گروه های اطلاق می گردد که برای حفظ قدرت یا مبارزه با دولت با اعمال خاص ایجاد وحشت می کند و در لغتنامه دهخدا گفته شده است: ترور مأخوذ از فرانسه و به معنی قتل سیاسی به وسیله ی اسلحه در فارسی متداول است، ترور کردن، قتل سیاسی با اسلحه و تروریست طرفدار خشونت عمل و ایجاد رعب و ترس است. (کارگری، ۱۳۹۰)

اس، کا، ورما معتقد است که واژه تروریسم از کلمه لاتین ترور مشتق شده و به معنای حالت وحشت و تسلیم شده در قبال آن است. (بزرگمهری، ۱۳۸۷)

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...