درگیری محصول و درگیری ذهنی مصرف کننده |
از دیدگاه اطلاعات اقتصادی، نظریه علامتدهی بر پایهی این فرضیه است که سطح متفاوتی از اطلاعات محصول بین خریداران و شرکتها جریان دارد و موجب به وجود آمدن مشکل به واسطهی عدم تقارن اطلاعات میشود (کرمانی و رائو[۱]، ۲۰۰۰). عدم تقارن اطلاعاتی بر تردید و عدم اطمینان مشتری دربارهی کیفیت یک محصول یا خدمات ارائه شده توسط یک شرکت دلالت دارد. یک راهحل ممکن استفاده از مشخصه ها است. یک مشخصه به این صورت تعریف میشودیک عمل که فروشنده می تواند برای نقل اطلاعات معتبر دربارهی کیفیت غیر قابل مشاهده محصول به خریدار از آن استفاده کند (رائو و همکاران[۲]،۱۹۹۹). برای مثال تبلیغات می تواند به عنوان یک مشخصه از تعهد یک شرکت دربارهی کیفیت محصول و خدمات آن به کار رود. همچنین زمانی که اطلاعات لازم دیگری راجع به کیفیت محصول موجود نباشد، مشتریان نیز از ادراک خود راجع به صرف هزینه تبلیغات یک شرکت به عنوان سرنخ هایی برای استنباط و حدس کیفیت آن، استفاده می کنند. هزینه های زیاد تبلیغات توسط شرکتهایی باکیفیت بالا تحمیل میشوند که میتوانند مخارج آن را از طریق فروشهای آینده خود تامین کنند. چنین شرکتهایی از تبلیغات به عنوان یک نشان (مشخصه) استفاده می کنند تا این اطمینان را بدهند که ادعاهای آنها راجع به محصول و خدماتشان معتبر است. اگر شرکتهایی با کیفیت پایین هزینه بالایی برای تبلیغات متحمل شوند، مخارج تبلیغات خود را نمیتوانند تامین کنند چون مشتریان کیفیت پایین آنها را بعد از خرید تشخیص می دهند و خرید دوباره صورت نمی پذیرد (رائو و همکاران،۱۹۹۹).
۲-۲-۹) مفهوم درگیری محصول
درگیری محصول همهجا به عنوان یک متغیر توضیحی در رفتار مصرف کننده مورداستفاده قرار میگیرد (دولاکیا، ۱۹۹۸). این مهم محرز می کند که سطحی از درگیری، ژرفا، پیچیدگی و وسعت شناختی و رفتاری را طی روند انتخاب مصرف کننده پردازش می کند. بنابراین درگیری محصول چارچوب اصلی، حیاتی برایدرکرفتار و ارتباطات وابسته به تصمیم گیری مصرف کننده می باشد(چاکراوارتی وجانیسوسکی[۳]، ۲۰۰۳).
تحقیقات نشان میدهد که وقتی که درگیری محصول زیاد است، گمان میرود فرآیندهای تصمیم خریدار ناشی از تصمیم گیری بسط یافته از مجموعه ای از مراحل ترتیبی درگیر با جست و جوی اطلاعات و ارزیابی معیارها هستند. مصرف کنندگان نیز همچنین قادر و یا مایل به اجرای اقدامی برای پردازش اطلاعات در موقعیت درگیری کمتر نیستند (چانگ و ژای[۴]، ۲۰۰۳). بنابراین، زمانی که درگیری یک محصول بالا میباشد، مصرف کنندگان بیشتر علاقهمند به تلاش بیشتر بوده و قادر به ارزیابی محصولات تقلبی جعل به عنوان ضد همتاهای شان، محصولات با برند اصلی، در زمینه جعل غیر فریب آمیز میباشند. روند اطلاعات مبتنی بر مشاوره درگیر با موشکافی اطلاعات در دسترس و ویژگیهای مثبت و منفی و تحلیل ارزشها و مزایا هستند (بیان، ۲۰۱۱).
وقتی که درگیری محصول بالا است، شانس اینکه مصرف کننده قادر به ایجاد تفاوت میان محصولات تقلبی جعل شده و محصولات با برند اصلی باشد وجود دارد، ادراکها محصولات تقلبی جعل شده را به عنوان موضوعی در تضاد با محصولات با برند اصلی توسعه داده و مزیت کمتری برای محصولات تقلبی جعل شده از محصولات با برند اصلی نشان میدهد. در طرف دیگر، وقتی که درگیری محصول پایین است، تقاوتهای بین محصولات تقلبی جعل شده و محصولات با برند اصلی ممکن است به دلیل کمبود محرک مصرف کننده تلاش و حتی توانایی پردازش اطلاعات به آسانی تشخیص داده نشود. در نتیجه تصویر برند ادراک شده مصرف کننده از یک محصولات تقلبی جعل شده و یک محصولات با برند اصلی می تواند به طور قابل توجهی در این اوضاع که منتهی به ادراک های بهتر از محصولات تقلبی جعل شده از محصولات با برند اصلی میشود تفاوت قائل نشود (نیا و زایچکوسکی[۵]،۲۰۰۰).
۲-۲-۹-۱) درگیری ذهنی مصرف کننده
مصرف کنندگان ممکن است بسیار به محصول وابسته شوند. انگیزه یک مصرف کننده برای رسیدن به یک هدف، خواست او را برای هزینه کردن به منظور به دست آوردن محصولات و خدماتی که فکر می کند به هدف او کمک می کنند، بیشتر می کند، درحالی که دیگری علاقهای به این موارد ندارد. درگیری، وابستگی ادراکی یک شخص به یک شی بر پایه نیازها، ارزشها و علایق درونی است. از آنجایی که درگیری ذهنی دارای بنای انگیزشی است پیشرانههای مختلفی ممکن است آن را به کار بیندازند. این عوامل میتوانند مربوط به شخص، آن شی، وضعیت یا ترکیبی از این عوامل باشند و انگیزه فرد را تعیین کنند. وقتی مصرف کننده به دنبال برآوردن نیاز خود است به محصولات مرتبط با این نیاز توجه بیشتری کرده و اطلاعات آن را در ذهن خود پردازش می کند. درگیری را میتوان انگیزه ای برای پردازش اطلاعات درنظر گرفت. اگر بین نیازها، اهداف، ارزشها و دانش مصرف کننده درباره محصول ارتباطی وجود داشته باشد، مصرف کننده به اطلاعات مربوط به محصول توجه خواهد کرد و آنها را در ذهن خود پردازش می کند. زمانی که دانش مربوط در ذهن فعال میشود، حالت انگیزشی به وجود میآید که رفتار را هدایت می کند. با افزایش احساس درگیری مصرف کننده با محصول انتظار میرود که مصرف کننده توجه بیشتری به تبلیغ مرتبط با آن محصول مبذول دارد و برای فهم این تبلیغات بیشتر تلاش کند (سید
جوادین و همکاران، ۱۳۹۱).
[۱] Kirmani and Rao
[۲] Rao et al
[۳] Chakravarti and Janiszewski
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 05:09:00 ق.ظ ]
|