عشق تنها راهی است که با آن می توان ژرفای وجود دیگری را دریافت. کسی نمی تواند ازوجود و سرشت فرد دیگری کاملاً آگاه شود، مگر آنکه عاشق او باشد.در معنادرمانی فرانکل،عشق، پدیده ای نیست که از پدیده اصلی دیگری زاییده شده باشد. عشق به اصطلاح، اعتلایافته غریزه جنسی نیست، بلکه خود مانند غریزه جنسی پدیده ای اصلی و ابتدایی است. میل جنسی معمولاً حالتی است از بیان عشق و وقتی جایز و حتی مقدس است که مرکبی برای عشق باشد. پس عشق اثر جانبی میل جنسی نیست، بلکه میل جنسی راهی برای درک عشق است(مهدوی،نسیمی،۱۳۸۷).
 

۲-۱۲-۵-نظریه مزلو

در دیدگاه مزلو نیاز به ارضاء تمایلات جنسی هم ردیف نیاز به پاسخگویی به انگیزش هایی چون نیاز به هوا، تشنگی، گرسنگی و نیاز به خواب و غیره و در رده نیازهای فیزیولوژیک، یا همان نیازهای اساسی و اولیه و زیربنایی انسان و هر موجود زنده دیگر می باشد. به اعتقاد مزلو، رابطه جنسی، همچون عشق، جایگاه ویژه ای در اصول روانشناختی انسانها بخصوص انسانهای با درجات بالای سلامت روانی(خود شکوفا)، دارد. وی می گوید:”تمایلات جنسی و عشق می تواننددرافراد سالم بطور کامل تری در هم ترکیب شوند و غالباً چنین نیز می شوند. این دو مقوله درزندگی افراد سالم(خود شکوفا) بسوی ترکیب و ممزوج شدن با یکدیگر گرایش دارند(اوحدی، ۱۳۸۴ ، ص ۸۹).

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

 

پایان نامه رابطه بین مؤلفه‌های جنسی و مهارت‌های ارتباطی با رضایت زناشویی

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...