به منظور بررسی مفهوم سود اقتصادی و نحوهی محاسبهی آن ابتدا دو جزء اساسی در این تعریف یعنی کمیابی و هزینه فرصت تشریح می شود.
کمیابی:[2] سادهترین و جامعترین تعریف از علم اقتصاد، علم تخصیص بهینه منابع کمیاب است.کمیابی مهمترین موضوع علم اقتصاد است. فقط علم اقتصاد است که به موضوع کمیابی میپردازد. اگر کمیابی نبود علم اقتصاد هم به وجود نمیآمد. کمیابی به این معناست که امکانات محدود در برابر خواستههای نامحدود قرار دارد. مثلاً  درآمد یک فرد محدود است ولی تمایل به خرید کالاها و خدمات زیادی را دارد، بودجه کشور محدود است ولی نیازها و خواستههای زیادی در جامعه وجود دارد. به دلیل نامحدود بودن خواستههای بشر و محدودیت امکانات تولیدی ناگزیر مسأله «انتخاب» مطرح میشود.

با توجه به محدودیت منابع، انتخاب یک گزینه موجب از دست رفتن گزینههای دیگر میشود که در اقتصاد از آن به «هزینه فرصت» یاد میشود )منکیو،[3] 2008؛3)

هزینه فرصت:[4] اقتصاددانان به دلیل نامحدود بودن نیازهای بشر و محدودیت منابع، به دنبال بهترین روش برای تخصیص منابع هستند؛ که این مهم با «هزینه فرصت» به بهترین وجه تبیین میشود. هزینه فرصت از جمله مفاهیمی است که در پروژههای اقتصادی مطرح میشود و هدف اصلی از طرح آن نیز بررسی تخصیص بهینه منابع موجود است. پس میتوان گفت هزینه فرصت یکی از مفاهیم کلیدی است که در نظریهپردازی درباره سرمایهگذاری نقش محوری دارد.

هزینه فرصت که به آن عباراتی چون هزینه اقتصادی، هزینه واقعی یا قیمت سایهای نیز اطلاق میشود، همان هزینهای است که برای فرصتهای از دست رفته پرداخت میشود، یعنی اگر انتخاب اولیه صورت نمیگرفت، انتخابهای دیگری با ارزشهای متفاوت وجود داشت، که میتوانست صورت بگیرد. هزینه فرصت ارتباط تنگاتنگی با فرآیند تصمیمگیری و انتخاب دارد. فرد تصمیم گیرنده به هنگام تصمیمگیری، در ذهن خود فرصتهائی را که با تصمیم خود از دست میدهد ارزیابی کرده و آنگاه به انتخاب دست میزند )منکیو،2008؛270)

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه ها :

 

 

بررسی تاثیر مدیریت سرمایه در گردش بر عملکرد شرکتها در بورس اوراق بهادار تهران

 

 

 

سود اقتصادی: سود اقتصادی و ارزش فعلی(خالص) دو روی یک سکه هستند که سود اقتصادی یکی از اجزای تشکیل دهنده تئوری اقتصادی و ارزش فعلی سنگ بنای اقتصاد مالی میباشد. سود اقتصادی از زمان مارشال[5] (1890)

از جمله مفاهیم اساسی تئوری اقتصادی بوده است. سود اقتصادی بیانگر مازاد سود حاصل از یک سرمایهگذاری است که بیشتر از میزان سود بهترین جایگزین از دست رفته است (رآو،[6] 1992؛87).

 

به عبارت دیگر، سود اقتصادی حاصل از یک سرمایهگذاری، تفاوت بین سود به دست آمده از سرمایهگذاری انجام شده و سود بهترین گزینه از دست رفته است که از آن به هزینه فرصت یاد میشود. از سود اقتصادی به تعابیر مختلفی همچون « سود مازاد قابل تحقق[7]»، «درآمد مازاد[8]»، «سود غیرعادی[9]» ، «سود فوقالعاده[10]» و «سود باقیمانده[11]» یاد شده است. همچنین عناوین دیگری مثل «ارزش افزوده اقتصادی[12]» ، « ارزش افزوده نقدی[13]» ، و « ارزش افزوده سهامداران[14]» نیز در معنای سود اقتصادی به کار رفته است )مگنی[15] 2007؛ 165)

تحلیلهای جریان نقدی تنزیل شده از قرن هجدهم شناخته و به کار گرفته شده است. ارزش فعلی خالص، تابعی از نرخ تنزیل است. این نرخ را میتوان بر مبنای «مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای[16] «به دست آورد. مفهوم سود اقتصادی و ارزش فعلی خالص یکی است و اغلب سود اقتصادی در قالب عبارت ارزش فعلی پنهان میشود. بنابراین، حداکثرسازی سود اقتصادی همان حداکثرسازی ارزش فعلی بوده و تمام سعی و تلاش بنگاهها صرف حداکثرسازی ارزش فعلی جریان نقدی خالص میشود. همچنین قانون ارزش فعلی خالص مبنای تئوری نئوکلاسیکی سرمایهگذاری را تشکیل میدهد (دیکسی و پیندیک[17] ، 1994؛5)

 

2-6-4 مقایسه سود اقتصادی و سود حسابداری
به منظور درک تفاوت بین سود اقتصادی و سود حسابداری لازم است تا هدف از تعریف این دو مفهوم بررسی شود. سود حسابداری با توجه به هدف آن یعنی ارائه گزارش عملکرد شرکت، تعریف میشود. بنابراین احتساب هزینههای ضمنی در ترازنامه معقول به نظر نمیرسد.

هنگامی که یک حسابدار گزارش درآمد، هزینه و سود بنگاه را ارائه میدهد، هیچگاه هزینههای ضمنی از قبیل هزینه فرصت گزینههای از دست رفته را بررسی نمیکند، زیرا مغایر با اصول پذیرفته شده حسابداری است. در مقابل، هدف از تعریف سود اقتصادی ارائه یک معیار «تصمیمگیری» برای بنگاه اقتصادی و همچنین سرمایهگذاران است.

از آنجایی که تحلیل رفتار واحد اقتصادی لازمه بررسی سودآوری آن است، تحلیل هزینه-  فایده از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود. با این وصف، معیار تصمیمگیری در تحلیل ساختار بازار و تداوم فعالیت یک بنگاه یا متوقف ساختن آن، مبتنی بر تحلیل هزینه- فایده و نهایتاً مثبت یا منفی شدن سود اقتصادی است (آنوما[18]، 2008).

همچنین، دیدگاه اقتصاددانان در مورد هزینه با دیدگاه حسابداران متفاوت است، بنابراین سود اقتصادی و سود حسابداری یکی نخواهد بود. حسابداران اغلب تمایل دارند که« هزینههای صریح[19]» تولید، یعنی پرداختهایی که بابت دستمزد، اجاره، بهره و مواد خام انجام میشود را جزء هزینههای تولید به حساب آورند. اما اقتصاددانان علاوه بر هزینههای صریح پرداختی «هزینه فرصت» یا «هزینه ضمنی[20]»  سرمایه را نیز مورد توجه قرار میدهند. به عنوان مثال، تولیدکنندهای که یک واحد تولیدی را در تملک خود دارد، برای استفاده از آن اجارهای پرداخت نمیکند، در نتیجه از نظر حسابداری هزینه این تولیدکننده بابت اجاره محل، صفر است. اما از دیدگاه اقتصادی، چون این تولیدکننده فرصت دارد با اجاره دادن مکان تولیدی خود به هر عامل اقتصادی دیگر اجاره بها دریافت نماید، و هم اکنون قادر به تحصیل این درآمد نیست، اجاره از دست رفته، هزینه فرصت استفاده از ساختمان بوده و از دیدگاه اقتصادی جزء هزینههای تولید به حساب میآید. در نتیجه سود اقتصادی و سود حسابداری متفاوت خواهد شد. از اینرو، تفاوت بین سود اقتصادی و سود حسابداری اساساً هزینههای سرمایه است. یک حسابدار در محاسبه سود نمیتواند هزینههای سرمایه را از آن کم نماید. در مقابل، اقتصاددانان هزینهی فرصتی که برای سرمایه سهامداران در کسب و کار سرمایهگذاری شده را در نظر میگیرند. بنابراین، سود از نظر اقتصاددانان مفهوم گستردهتری را در بر میگیرد )منکیو،  2008؛ 270) به طور خلاصه میتوان گفت: سود حسابداری تفاوت بین درآمد و هزینههای صریح انجام کارهاست ولی سود اقتصادی تفاوت بین درآمد و هزینههای صریح و ضمنی است.

[1]- Barker

[2]- Scarcity

[3]-  Mankiw

[4]- Opportunity Cos t

[5]-Mardhall

[6]- Rao

[7] – excess eralizable profit

[8]- excess income

[9]- abnormal earnings

[10]- supernormal profit

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...