۲-۳ تعاریف شادکامی
در تحقیقی که توسط آرجیل و لو (۱۹۹۰) در مورد تعریف شادکامی صورت گرفت، مشخص شد هنگامی که از مردم پرسیده می شود شادکامی چیست؟ آنها دو نوع پاسخ را مطرح می کنند: اول اینکه ممکن است حالات هیجانی مثبت (مانند لذت) را عنوان کنند و دوم، آن را راضی بودن از زندگی به طور کلی و یا در بیشتر جنبه های آن بدانند. بنابراین، به نظر می رسد که شادکامی دو جزء اساسی (عاطفی و شناختی) دارد که بعد عاطفی آن موجب می گردد انسانی که دارای احساس شادکامی است، از نظر دیگران به عنوان فردی بشّاش و سرزنده شناخته شود و در مناسبات اجتماعی نیز بتواند راحت تر با دیگران ارتباط برقرار کند. همچنین از بعد شناختی نیز چنین فردی، نگرش مثبتی نسبت به دنیای پیرامون خود دارد و اتفافات و رویدادهای اطراف خود را با دیدی خوش بینانه می نگرد.

شوارز و استراک[۸] (۱۹۹۱) معتقدند که افراد شادکام کسانی هستند که در پردازش اطلاعات در جهت خوش بینی و خوشحالی سوگیری دارند؛ یعنی اطلاعات را طوری پردازش و تفسیر می کنند که به شادمانی آنها منجر شود.

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه :نقش تاب آوری، خودکارآمدی و امیدواری در پیش بینی شادکامی دانش آموزان مقطع متوسطه
مایرز و داینر[۹] (۱۹۹۵) نیز عقیده دارند که شادکامی دارای مؤلفه های عاطفی، اجتماعی و شناختی است. مؤلفۀ عاطفی باعث می شود که فرد همواره از نظر خلقی شاد و خوشحال باشد. مؤلفۀ اجتماعی موجب گسترش روابط اجتماعی با دیگران و افزایش حمایت اجتماعی می شود. مؤلفۀ شناختی موجب می گردد فرد نوعی تفکر و پردازش اطلاعات ویژه خود داشته و وقایع روزمره را طوری تعبیر و تفسیر کند که خوش بینی وی را به دنبال داشته باشد (به نقل از کار، ۲۰۰۴).

به نظر آرجیل، مارتین[۱۰] و لو (۱۹۹۵) سه جزء اساسی شادکامی عبارتند از: هیجان مثبت، رضایت از زندگی و نبود هیجانات منفی از جمله افسردگی و اضطراب. او و همکارانش دریافتند که روابط مثبت با دیگران، هدفمند بودن زندگی، رشد شخصی، دوست داشتن دیگران و طبیعت نیز از اجزای شادکامی به حساب می آیند.

داینر (۲۰۰۲) معتقد است که شادکامی، نوعی ارزشیابی است که فرد از خود و زندگی اش به عمل          می آورد و مواردی از قبیل رضایت از زندگی، هیجان و خلق مثبت، فقدان افسردگی و اضطراب را شامل         می شود و جنبه های مختلف آن نیز به شکل شناخت ها و عواطف است.

هیلیز[۱۱] و آرجیل (۲۰۰۱) بیان می دارند که شادکامی به عنوان یکی از عوامل مؤثر در به وجود آوردن یک زندگی مطلوب حالتی مطبوع و دلپذیر است که از تجربه هیجان های مثبت و خشنودی از زندگی نشأت می گیرد و از نظر کارکردی اهمیتی دوگانه دارد: از یک طرف احساس مثبتی است که از حس ارضاء و پیروزی حاصل می شود، لذا تجربه های غیرقابل اجتناب ناکامی، ناامیدی و در مجموع عواطف منفی را بی اثر می سازد. از طرف دیگر اشتیاق انسان ها را برای پرداختن به فعالیت های اجتماعی آسان می سازد و طبعاً چنین حالت خوشایندی با فقدان افسردگی، اضطراب، پرخاشگری افراد همراه است.

۲-۴ اثرات شادکامی

 

از دیدگاه سلیگمن (۲۰۰۲) هیجان های مثبت و منفی از یکدیگر توسط درجه ای که ما را برای بازی های برنده- برنده یا بازی های بازنده- برنده آماده می کند، قابل تغییر می باشد. از دید تحولی احساسات منفی مثل ترس و خشم اولین دفاع ما در مقابل تهدید به حساب می آیند. بطور مثال احساسات منفی توجه را به منبع خطر یا تهدید محدود کرده و ما را برای حمله تجهیز می کنند. احساسات منفی ما را برای بازی هایی که در آن یک برنده و یک بازنده وجود دارد، آماده می کند. در مقابل احساسات مثبت با گسترش توجه، ما را از محیط اطراف اجتماعی و فیزیکی بیشتر آگاه می کند. این افزایش آگاهی، دید ما را نسبت به عقاید جدید باز کرده و خلاقیت را افزایش می دهد؛ در نتیجه هیجان های مثبت ما را برای بازیهای برنده- برنده آماده  می کنند (آیزن[۱۲]، ۲۰۰۶). تحقیقات نشان می دهد که افراد افسرده نسبت به مهارت های خود قضاوت های دقیق تری انجام می دهند. در مقابل مردم خوشحال مهارت های خود را زیاد برآورد کرده و حوادث مثبت را بیشتر از منفی به خاطر می سپارند ولی در برنامه ریزی بهترند زیرا از استراتژی های مهم مثل جستجوی اطلاعات مرتبط با سلامتی استفاده می کنند (آسپین وال[۱۳]، ۲۰۰۱؛ به نقل از کار[۱۴]، ۲۰۰۴).

 

[۱]-Eysenck 

[۲]- Veenhoven

[۳]- Campbell

[۴]- Andrews & Withy

[۵]- Allardt

[۶]- Glatzer

[۷]- Heady & Wearing

[۸]- Schwarz & Strack

[۹]- Myers & Diener

[۱۰]- Martin

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...