مبانی فقهی و حقوقی اجاره |
در این بخش با بیان اجاره و شرائط آن در فقه رابطه آن با اجرت المثل مطرح در تبصره شش ماده واحده بررسی میشود.
اجاره در فقه: فقهاء برای اجاره سه رکن قائل شده اند؛[۱]
۱ ـ ایجاب و قبول از طرف موجر و مستاجر یا موجر و اجیر از آنجا که ایجاب و قبول در هر عقدی رکن محسوب میشود، لفظ صریح در اجاره اشیاء یا افراد در قوام عقد ضرورت دارد پس در مورد زن و مرد در صورتیکه درباره اعمالی که زن در منزل انجام میدهد توافقی صورت گرفته باشد به همان عمل میشود و دیگر تبصره شش ماده واحد محل اجراء پیدا نمیکند همچنانکه در ماده واحده به این مسئله اشاره شده است.
نیز چنانچه زن و مرد لفظ ایجاب و قبول را در مورد اجیر شدن زن برای اعمال منزل به زبان نیاورده باشند بلکه به صورت معاطات باشد هم میتوان عقد اجاره را صحیح دانست چونکه مشهور فقها معاطات را در اجاره پذیرفته اند، پس اگر عمل مرد و زن طوری باشد که بیانگر قصد و اراده درونی آنها برای ایجاد عقد باشد میتوان گفت که عقد اجاره صحیح است اما صرف دستور مرد به زن برای انجام کار در منزل و خانه داری و نیز متابعت زن از همسر دلیل برای وجود عقد اجاره به صورت معاطاتی نمیباشد چونکه قصد به عنوان رکن عقد باید احراز شود چه به صورت لفظ و قول یعنی ایجاب و قبول لفظی چه به صورت ایجاب و قبول عملی یعنی معاطات.
۲ ـ رکن دوم؛ بلوغ طرفین عقد است که در مورد زن و شوهر با توجه به شرایط سنی برای ازدواج مورد پیدا نمیکند و نمیتواند خللی به عقد اجاره وارد کند لذا نیازی به مطرح شدن ندارد.
۳ ـ رکن سوم؛ در عقد اجاره معلومیت است به این معنی که عین مستاجر و یا اجاره و نیز عمل اجیر و اجرت او معلوم باشد و معلوم بودن هم به حسب هر چیزی متفاوت میباشد و فقها سه صورت برای معلومیت مدنظر قرار دادهاند که عبارت است از:
۱ ـ معلوم بودن از جمیع جهات و جمیع خصوصیات
۲ ـ معلوم بودن اجمالی که در مقابل جهالت مطلقه است.
۳ ـ معلوم بودن از لحاظ جهاتی که باعث رغبت و عدم رغبت در اجاره میشود.
که مشهور فقها معلوم بودن از لحاظ جهاتی که باعث رغبت و عدم رغبت میشود را پذیرفتهاند و مبنای آن را عموماتی مثل (نهی النبی عن بیع الغرر) ذکر کرده اند.
پس شرط اخیر که معلوم بودن هست در طرفین عقد اجاره یعنی مدت، نوع عمل اجیر، مقدار اجرت، رکن محسوب میشود و چونکه مدت عمل زن در ایام زناشویی نامعلوم هست و رکن دیگر عقد یعنی ایجاب و قبول نیز در مورد اعمال زن در منزل به صورت ایجاب و قبول یا به صورت معاطات وجود ندارد پس اعمال زن در منزل نمیتواند از مصادیق اجاره باشد و بالتبع اجره المثل نیز نمیتواند مطرح باشد چونکه ارکان عقد اجاره در اینجا مصداقی پیدا نمیکند و اصولا عقدی ایجاد نشده است تا آن را دارای اثر بدانیم پس میتوان نتیجه گرفت که اجرت در مورد کارهایی که زن در منزل انجام داده است نمیتواند مطرح باشد به علت فقدان ارکان عقد اجاره.
۲ ـ ۱۳ ـ مبانی حقوقی اجاره:
قانون مدنی در ماده ۴۶۶ عقد اجاره را به این شکل تعریف میکند: اجاره عقدی است که به موجب آن مستاجر، مالک منافع عین مستاجره میشود.
البته اشکالاتی بر آن وارد دانسته شده از جمله:
۱ ـ کاربرد آن در اجاره اشیاء و حیوانات فقط.
۲ ـ جامع نبودن تعریف که فقط شامل توضیح وضعیت حقوقی یک طرف که همان مستاجر باشد است.
۱ـ شرایط اجاره ماده ۴۶۸ قانون مدنی مقرر میدارد که ۱ـ مدت اجاره باید معین باشد وگرنه اجاره باطل است پس اگر در یک عقد اجاره مدت معین نشده باشد عقد اجاره باطل است و وضعیت حقوقی طرفین از باب اجرت المثل و استیفاء میباشد.
۲ـ قدرت بر تسلیم عین مستاجره میباشد. اجاره دادن اسبی که رم کرده و فراری است صحیح نمیباشد.[۲]
۳ـ عین مستاجره با بهره گرفتن از بین نرود، پس اجاره دادن خوراکیها که با انتفاع از آن یعنی خوردن از بین میرود صحیح نیست.[۳]
۴ـ یکی دیگر از شروط اجاره معین و معلوم بودن است. در توضیح این شرط باید گفت که معلوم بودن، غیر از معین بودن است چون ممکن است یک شیء معلوم باشد مثل دو خانه که مورد اجاره باشد پس معلوم هست اما معین نمیباشد. پس در صورتی که مورد اجاره معین یا معلوم نباشد عقد اجاره باطل است و احکام آن را ندارد.[۴]
حال با توجه به شرایط مذکور در قانون مدنی برای عقد اجاره و تطبیق آن بر مورد اجرت المثل ایام زناشویی میتوان عدم تناسب اجرت المثل ایام زناشویی با عقد اجاره را روشن کرد.
اما در اجاره اشخاص:
اگر چه شرایط مذکور در اجاره اشیاء مانند معین و معلوم بودن شامل اجاره اشخاص هم میشود اما
اجاره اشخاص دارای شرایطی است از جمله مشخص بودن مدت یا مشخص بودن کار یعنی یک یا هر دو مقدار باید معین باشد پس نمیتوان یک شخص را اجیر کرد بدون آنکه مدت اجیر بودن یا نوع کار اجیر مشخص باشد اگر چه منافاتی نیست که هر دو شرط یعنی هم مدت و هم نوع کار مشخص باشد. مثلا موجر بگوید برای یک روز برای ساختن یک دیوار. اما اگر مدت یا نوع کار مشخص نباشد اجاره باطل است.
نوع کار باید به نحوی زمان را در برداشته باشد مثل دوختن یک پیراهن یا تمیز کردن منزل، پس اگر نوع کار و خدمت مشخص باشد اما زمان در آن لحاظ نشود مثل آبیاری باغ بدون مشخص شدن دفعات یا در مورد مسئله ما نحن فیه یعنی کار زن در منزل نمیتواند مصداق اجاره باشد، جدای از عدم مشخص بودن مدت، نوع کار هم مشخص نیست و اگر هم نوع، مشخص باشد دفعات و تعداد خدمت روشن نیست چونکه هر روز کار جدید و خدمت نویی باید انجام شود.[۵]
ماده ۵۱۵ قانون مدنی؛ اگر کسی بدون تعیین انتهای مدت، اجیر شود مدت اجاره محدود خواهد بود به مدتی که مزد از قرار آن معین شده است یعنی اگر مبنا را روز و یا هفته و یا ماه و یا سال قرار داده باشند در ابتدای روز اگر مبنا آن باشد و همچنین در سایر مواعد و اگر پس از اتمام وعده، اجیر به خدمت خود ادامه دهد و موجر او را بدون ایجاد عقد جدید نگه دارد ملاک اجرت، همان توافقات قبلی میباشد.
از شرایط اجاره فهمیده میشود که اگر هر کدام از این شرایط در عقد مفقود باشد آن عقد باطل و در صورتیکه عملی انجام گرفته باشد به اجرت المثل رجوع میشود.
حال با تطبیق این شرایط با زندگی زناشویی، وضعیت عقد اجاره نسبت به خدمات زن در منزل شوهر روشن میشود؛ نوعا در ابتدای زندگی مشترک، عقدی بجز عقد ازدواج در زندگی زوجین ایجاد نمیشود و اگر هم طرفین ملاحظاتی داشته باشند به صورت شرط ضمن عقد مطرح میشود مثل اختیار برای طلاق در مواردی، پس در زندگی زناشویی عقد اجاره ایجاد نمیشود تا آن را موثر و زوجین را به لوازم آن مقید بدانیم.
پس وقتی عقدی ایجاد نشده است لوازم و تبعات آن هم ایجاد نمیشود.
اما اگر همراه با عقد ازدواج عقد اجاره هم ایجاد شود به این شکل که زن اجیر شود تا در منزل مرد کار کند و مرد هم در مقابل به او اجرت پرداخت کند مسائلی که راجع به این عقد میتواند مطرح باشد عبارتند از:
۱ ـ بعید بودن و نادر بودن اینچنین عقدی چونکه زنان عرفا خود را موظف به رسیدگی به امور منزل میدانند.
۲ ـ عدم مشخص شدن زمان یا عمل معین چونکه ایام زناشویی در عقد دائم معلوم نیست پس یکی از ارکان عقد اجاره مفقود است.
۳ ـ نوع عمل اجیر یعنی زن، در خانه مشخص نیست اگر چه کارهای منزل شناخته شده و دور از ذهن نیست. اما کمیت و کیفیت آن میتواند بسیار متغیر باشد پس نوع اعمال اجیر هم مبهم است و عقد اجاره نمیتواند شکل بگیرد.
با توجه به شرایط عقد اجاره، نمیتوان آن را با کارهای زن در منزل شوهر منطبق دانست چونکه هیچکدام از شرائط عقد اجاره وجود ندارد و اصولا عقدی شکل نگرفته است و بالفرض هم عقد اجاره، واقع شود با توجه به ابهام در شرائط و عقد اجاره تعیین دستمزد بوسیله اجرت المثل خواهد بود.[۶]
[۱] ـ مکی عاملی، حسین یوسف، سبیل الرشاد، ص ۵٫
[۲] ـ مفاد ماده ۴۷۰ قانون مدنی.
[۳] ـ مفاد ماده ۴۷۱ قانون مدنی.
[۴] ـ مفاد ماده ۴۷۲ قانون مدنی.
[۵] ـ مفاد ماده ۵۱۴ قانون مدنی.
[۶] ـ بهرامی، بهرام، عقد اجاره کاربردی مدنی ۶، ص ۱۴٫
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 04:19:00 ق.ظ ]
|