مستحق حضانت |
اگر مادر از نگهداری طفل معذور شود، حق حضانت به چه کسی منتقل میشود؟
حنفیه: حضانت از مادر به مادرِ مادر منتقل میشود، سپس به ترتیب به پدر، خواهران، دخترِ خواهر، دخترِ خواهرِ مادر و سپس به خالهها و عمهها میرسد.
مالکیه: از مادر به مادرِ مادر و اگر نخواست که حضانت را بر عهده بگیرد، به خاله شقیقه، سپس به خاله، خاله مادر، عمه مادر، عمه پدر، مادرِ مادر و سپس مادرِ پدر.
شافعیه: مادر، مادرِ مادر، پدر، مادرِ پدر، مادرِ مادرِ پدر، نزدیکان از اَناث و پس از آن نزدیکان از ذکور.
حنابله: مادر، مادرِ مادر، جده مادر، پدر، مادرهای پدر، جد، مادرهای جد، خواهر مادری و پدری، مادر، پدر، خاله مادری و پدری ، مادر.[۱] میتوان این چنین گفت که اهل سنت بیشتر مادر را احق در حضانت دانستهاند وسپس محارم مونث.
۳ـ۳ـ۴ اجرت حضانت
بیان شد که اهل سنت حضانت را حق مادر میدانند و بر مادر واجب است که از کودک خود نگهداری کند. سؤالی که مطرح است اینکه آیا مادر برای مدتی که از کودک خود مراقبت می کند، میتواند از پدر اجرت بخواهد؟ واگر مستحق اجرت باشد، این اجرت از مال چه کسی پرداخت میشود؟ شافعیه و حنابله بیان کردهاند که برای حضانت از طفل حق طلب کردن اجرت هست ـ چه حاضن مادر باشد یا غیر مادر. ولی شافعیه به صراحت بیان کردهاند که اگر صغیر مالی داشته باشد اجرت از مال طفل برداشته میشود و الا اجرت بر پدر طفل واجب میشود، یا بر کسی که نفقه طفل بر او لازم است.[۲] اما مالکیه بیان کردهاند که حاضنه هیچ حق طلب اجرت برای حضانت ندارد.[۳]
اما حنفیه برای حضانت، اجرت قائلند و بیان کردهاند که اگر مادر برای حضانت طفل خود، اجرت بخواهد، زمانی مستحق اجرت است که زوجیت بین او و پدر طفل قائم نباشد و معتده از طلاق رجعی نباشد، اما اگر معتده از طلاق بائن یا فسخ باشد، بر پدرِ طفل واجب است اجرت و نفقه او را بپردازد. ولی اگر کسی بیاید و حضانت را مجانی انجام دهد، مادر اولی است، اگر پدر اجرت او را بپردازد. همچنین اگر متبرع از زنان اجنبی باشد، یعنی زنان فامیل و رحم نباشند، مادر اولی در حضانت است. ولی اگر از زنان رحم و فامیل باشند و پدر معسر باشد، متبرع اولی است. اما اگر طفل مال داشته باشد اجرت حضانت از مال طفل داده میشود، والّا بر کسی واجب است که نفقه طفل بر او واجب شده است؛ زیرا که مصلحت شخص اولی است. ولی اگر مال نداشته باشد و پدر معسر باشد، مادر را مجبور به حضانت میکنند. اگر برای حاضن و محضون مسکنی نباشد، اجرت مسکن با کسی است که نفقه طفل بر او واجب است. همچنین اگر صغیر به خادم احتیاج داشته باشد، واجب میشود که خادم بگیرد و نفقه حاضنه علی محضون در مال محضون است و اگر مال نداشته باشد، بر عهده پدر محضون یا کسی میباشد که نفقه محضون بر او واجب شده است. زیرا نفقه یکی از اسباب حفظ و نگهداری طفل است.[۴]
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :
پایان نامه حقوق کودکان ناشی از ازدواج موقت و ازدواج های نوظهور از نگاه مذاهب فقهی
سؤال دیگر اینکه، آیا حضانت حق خاص برای حاضن است و میتواند از آن استفاده کند؟ آیا حق تنازل از
آن را دارد یا حق طفل است که حاضنه به آن ملزم میشود و نمیتواند آن را اسقاط کند؛ مانند: حق امومه است که نمیتواند از آن تنازل کند؟
امامیه، شافعیه و حنابله بیان کردهاند که حضانت، حق مادر است و هر وقت بخواهد میتواند از آن تنازل کند و به حضانت مجبور نمیشود و روایتی از مالک آمده است که صاحب جواهر به آن استدلال کرده است که علما نتوانستند اجماع کنند که حضانت بر حاضنه لازم است، اما در شرع هیچ نصی در این مورد پیدا نشده است بلکه ظاهر نصوص نشان میدهد که حضانت مانند رضاع است و میتواند هر وقت که بخواهد آن را اسقاط کند.
اگر زن خُلع شود از شوهر، به شرط اینکه حضانت کودک خویش را به او بدهد، یا زوج حضانت طفل را به او محول نماید، بعد از پایان مدت حضانتش، خُلع صحیح است و کسی حق عدول بعد از آن را ندارد جز با رضای طرفین و اگر صلح کنند که حق حضانت نزد چه کسی باشد، صلح لازم میشود.
شافعی، احمد و ثوری بیان کردهاند که حق حضانت مال حاضنه است و هر وقت که بخواهد میتواند از آن چشمپوشی کند و بعضی از حنفی ها بیان کردهاند که حق حضانت مال طفل میباشد و مادر مجبور است که از طفل خود نگهداری کند و در مذهب حنفی بیان شده که حضانت حق مادر و طفل باهم است تا زمانی که هیچ مانعی نداشته باشند والا مجبور به حضانت بچه میشود.[۵]
در فقه حنفی آمده است که اگر مادر با زوج خود (پدر طفل) خُلع کند، به شرط اینکه حضانت طفل را به عهده نگیرد، خُلع صحیح ولی حق حضانت از او ساقط نمیشود. زیرا حق خالص حاضن محسوب نمیگردد بلکه، حق طفل هم محسوب میشود. در اینجا شرط باطل میگردد اما اگر با شوهر خود صلح کند که حق حضانت طفل را نگیرد، این صلح باطل است زیرا در مورد چیزی صلح شده است که حق دیگری، یعنی حق طفل است.[۶] دادگاههای شرعی سنی در لبنان به صحیح بودن خُلع حکم داده اما به بطلان صلح دادهاند.[۷]
۳ـ۳ـ۵ اجبار مادر بر حضانت
فقهای مذاهب اسلامس اتفاق نظر دارند که مادر و هر کس دیگری ـ در صورتی که از حضانت کردن امتناع کند ـ بر حضانت طفل مجبور نمیشود. همان طور که در رضاع اجبار نمیشود در حضانت هم مجبور نیست جز اینکه صغیر هیچ کسی جز مادر را نداشته باشد که در این صورت میتوان مادر را برحضانت طفل کرد ـ به خاطر خطر کمراه شدن طفل ـ مجبور کرد.[۸]
۳ـ۳ـ۶ سقوط حق حضانت
بیان شد که شرایط حضانت چیست و پایان یافتن حضانت به چه صورت است. اما به چه صورت حضانت از حاضن ساقط میشود؟ اهل سنت بیان کردهاند که حضانت با چهار چیز ساقط میشود:
۱ـ سفر حاضن و نقل و انتقال به مکان دور به مسافت ۱۳۳ کیلومتر؛ این شرط نزد مالکیه است.
۲ـ ضرر در بدن حاضن مانند: جنون، جزام، برص که این شرط بین حنابله و مالکیه مورد اتفاق قرار گرفته است.
۳ـ ازدواج حاضنه و جز اینکه مادر با عموی طفل ازدواج کند که در این صورت حضانت ساقط نمیشود برای وجود محرمیتی که به طفل دارد و این شرط متفق علیه است.
۴ـ حضانت با کفر ساقط میشود و این نزد شافعی و حنابله میباشد.
اگر هر یک از موانع ذکر شده برطرف گردد، حضانت به حاضن بر میگردد، مثال: بیماری، ازدواج، کفر و فسق.[۹]
۳ـ۳ـ۷ سکوت صاحب حق در حضانت برای طلب آن
مالکیه بیان کردهاند که اگر صاحب حق در حضانت از حق خود که حضانت طفل باشد، سکوت کند حق حضانت به سه شرط از او ساقط میشود:
۱ـ حق خود را در حضانت بداند و سکوت کند.
۲ـ بداند که اگر سکوت کرد حق ساقط میشود.
۳ـ یک سال از تاریخ علم او به استحقاق حضانت بگذرد.[۱۰]
۳ـ۳ـ۸ مدت حضانت
مسئلهای که مطرح است آنکه، مدت حضانت چقدر است و مادر تا چه مدت میتواند حضانت طفل را بر عهده بگیرد؟ اهل سنت در مدت حضانت اختلاف دارند. در بین فقهای اهل سنت سه نظر وجود دارد:
الف) حنفیه معتقدند که حضانت طفل پسر بچه تا وقتی که تمییز بشود، طول میکشد که سن تمییز را هفت سال میدانند و برخی گفتهاند ۹ سال است و در دختر بچه را تا بلوغ میدانند که ۹ سال است یا ۱۱ سال و فرق بین دختر بچه و پسر بچه واضح است زیرا پسر محتاج کسی است که به او رفتارهای مردانه یاد بدهد که پدر باید به او یاد بدهد و دختر نیاز به یاد گرفتن آداب زنانه و رفتار آنان و کارهای خانه دارد و مادر میتواند این کارها را به او یاد بدهد.
ب) مالکیه بیان کردهاند که حضانت پسر بچه تا هنگام بلوغ طول میکشد، حتی اگر مجنون یا مریض باشد و حضانت دختر تا زمانی که ازدواج کند، ادامه دارد، حتی اگر مادر کافر باشد.
ج)شافعیه و حنابله بیان کردهاند که سن حضانت تا زمان تمییز شدن بچهها ادامه دارد و آن سن هفت یا هشت سال است ـ چه مذکر باشند، چه مؤنث. [۱۱]
زمانی که مرحله حضانت به پایان برسد ، پسر پیش ولی بر نفس از پدر یا جد و یا کسی دیگری میرود و پدر و جد حق در گرفتن پسر بچه را دارند تا زمانی که بالغ شود و دختر تا وقتی که ازدواج کند. دختر اگر به سن ۴۰ سالگی برسد، اگر بخواهد، می تواند بدون ازدواج به تنهایی زندگی کند و بر پدر لازم نیست بر فرزندی انفاق کند که بعد از بلوغ جدا شده است. [۱۲]
پس از پایان یافتن مبحث حضانت، یک مسئله باقی میماند و آن اینکه، آیا در ازدواجهای نوظهور برای طفل حق حضانت است یا نه؟ در نسب توضیح داده شد که نسب در ازدواج صحیح، عقد فاسد و وطی به شبهه، ثابت است و حق حضانت از مهمترین احکام مرتبط با نسب است؛ یعنی: اگر نسب ثابت شود، حق حضانت برای طفل هم ثابت است و در زنا که نسب ثابت نیست، حق حضانت هم برای طفل ثابت نمیشود چون در زنا زانی و زانه به لحاظ شرعی پدر و مادر طفل محسوب نمیشوند. پس اگر ازداجهای نوظهور در دایره ازدواج صحیح، فاسد و وطی به شبهه باشد، نسب در آنها ثابت است، اما اگر از این دایره خارج باشد، نسب بر آنها ثابت نمیشود و به طبع آن، حق حضانت و دیگر حقوق طفل از لحاظ شرعی ثابت نمیشود.
۳ـ۴ حق رضاع کودک
یکی دیگر از حقوق کودک، حق رضاع است که زیر مجموعه نفقه برکودک محسوب میشود؛ البته بحث رضاع، بحث کاملاً گستردهای است که در اینجا تنها به بحث حق کودک در رضاع نگریسته میشود.
۳ـ۴ـ۱ معنای رضاع
رضاع به فتح (را) و کسر آن، به معنای مکیدن سینه ـ چه سینه زن شیر ده یا حیوان شیر ده مثل گاو و گوسفند شیرده ـ است و اگر شیر را دوشید و خورد، به آن رضاع نمیگویند و شرط است که رضیع صغیر باشد. اما معنای شرعی آن رسیدن شیر زن شیر ده به دهان طفل که سنش بیشتر از دو سال نباشد. [۱۳]
۳ـ۴ـ۲ حق کودک در رضاع
از حقوق کودک است که مادر به او شیر دهد برای حفاظت زندگی او، چه در مدت زوجیت باشد یا در مدت عده. پس رضاع بر مادر واجب است ولی نزد جمهور اهل سنت رضاع کودک مستحب است و مادر به آن مجبور نمیشود و میتواند از آن امتناع کند جز در وقت ضرورت . ولی مالکیه معتقدند که شیر دادن کودک بر مادر واجب است و به آن مجبور میشود جز برای زنی که از خانواده سرشناس و پولدار و دارای حسب و نسب است که رضاع بر او واجب نیست به شرطی که فرزند بتواند از زن دیگری شیر بخورد. همچنین بر زن مطلقه واجب نیست فرزندش را شیر دهد، بر اساس قول حق تعالی در آیه ششم سوره مبارکه طلاق «فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَکُمْ فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ». منشأ خلاف در فهم آیه ۲۳۳ سوره مبارکه بقره دانستهاند که میفرماید: «َالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضَاعَه». جمهور اهل سنت در تأویل این آیه به امر نَدب و ارشاد از خداوند متعال برای مادرانی که فرزندان خود را شیر دهند معتقدند، به شرط آنکه طفل نتواند از کس دیگری شیر بخورد که آن هم بر اساس قول تعالی در آیه ششم از سوره مبارکه طلاق است؛«فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى». ولی مالکیه میگویند که از این آیه امر به وجوب استنباط میشود، زیرا اصل در امرْ وجوب است ـ چه مادر معتده از طلاق رجعی باشد یا در زوجیت باشد ـ و اگر بدون عذری از شیر دادن کودک خود امتناع کند، قاضی وی را مجبور میکند و این جز برای زن شریفه.[۱۴]پس جمهور اهل سنت به مستحب بودن رضاع کودک معتقدند جز مالکیه که شیر دادن کودک بر مادر را واجب میدانند. اما جمهور اهل سنت به چند شرط شیر دادن به کودک را واجب میدانند.
۱ـ طفل جز از سینه مادر قبول نکند که شیر بخورد. ۲ـ هیچ زن شیر دهی جز مادر نباشد. ۳ـ پدر موجود نباشد.[۱۵] با این شرایط بر مادر واجب میشود که کودک خود را شیر دهد. اما آیا مادر با شیر دادن به کودک خود، مستحق اجرت خواهد بود و میتواند درخواست اجرت کند؟
۳ـ۴ـ۵ اجرت رضاع
همه فقهای اهل سنت متفق شدهاند که مادر اگر در حال زوجیت باشد یا در مدت زمان عده طلاق رجعی باشد، مستحق به اجرت رضاع نیست ولی بعد از انتهای زوجیت یا عده یا عده وفات مستحق اجر است؛ بر اساس آیه ششم از سوره مبارکه طلاق: « فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَکُمْ فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ » یا در عده طلاق بائن باشد.[۱۶]
و مدت استحقاق اجرت رضاع به اتفاق فقهای اهل سنت، همان دو سال است بر اساس آیه ۲۳۳ سوره مبارکه بقره: «وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضَاعَه» و اگر شیرده غیر از مادر باشد یا مادر بعد از انتهای زوجیت و عده باشد، مستحق اجرت رضاع از تاریخ اتفاق است زیرا او مستأجر برای رضاع میباشد. همچنین نزد مالکیه زن شریفه مستحق اجرت اثنای زوجیت یا در عده طلاق رجعی بدون عقد اجاره است. همچنین همه فقها اتفاق دارند که مادر مقدم در رضاع است اگر فرزندش را بدون اجرت رضاع کند یا اگر بیشتر از زن اجنبی اجرت نخواهد یا زن شیرده دیگری پیدا نشود جز با اجرت که رعایت مصلحت کودک لازم است زیرا مادر بیشتر از هر کس دیگری به فرزند خود محبت و شفقت دارد و همچنین منع مادر از رضاع کودک خود ضرر به اوست و این بر اساس قول تعالی «وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ» جایز نیست و این دلیلی بر اینکه مادر احق در رضاع کودک به مدت دو سال است. اجرت رضاع بر پدر کودک واجب میباشد زیرا که اجرت بر کسی واجب است که نفقه دادن بر عهده وی میباشد.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 04:25:00 ق.ظ ]
|