همه گیر شناسی شیوع اختلال لجبازی –نافرمانی |
نشانگان مخالفت و عناد با بالا رفتن سن افزایش می یابد . این اختلال قبل از بلوغ در پسرها بیشتر از دخترها مشاهده می شود ، اما بعد از بلوغ این میزان همسانی بیشتری با یکدیگر پیدا می کند و همچنین نشانگان در هر دو جنس مشترک هستند و تنها در پسرها مقاومت و مقابله بیشتری به چشم می خورد( انجمن روانپزشکی امریکا ، 1994 ).
مشکلات سلوک به ویژه در کودکانی که به مراکز مشاوره مراجعه می کنند ، بسیار شایع است . بنابراین به نظر مک ماهون[1] واستس[2](1997 ، نقل از خدایاری فرد، 1385 ) اختلال رفتاری یکی از شایع ترین اختلالات کودکان است و میزان شیوع آن بین 2تا 10 درصد برای اختلال سلوک (رفتارهای ضد اجتماعی ) و 6تا10 درصد برای اختلال لجبازی – نافرمانی است یک منبع به این مساله اشاره دارد که دخترانی که براساس این تشخیص طبقه بندی شده اند به مراتب بیشتر از پسران هستند و پسران غاًلبا تشخیص اختلال سلوک را دریافت می کنند . (خدایاری فرد ، 1385 )
در این رابطه الگوهای خانوادگی واضحی وجود ندارد ، اما تقریباً تمامی والدین کودکان دارای اختلال لجبازی – نافرمانی ، خودشان با پیامدهای قدرت ، کنترل و خودمختاری درگیر بوده اند . در برخی خانواده ها که دارای چندین کودک لجباز هستند ، مادرها کنترل کننده و افسرده و پدرها پرخاشگر منفعل می باشند در بسیاری از موارد نیز کودکان ناخواسته بوده اند (کاپلان ، سادوک ترجمه پور افکاری ، 1382 )
به نظر می رسد که اختلال لجبازی – نافرمانی در خانواده هایی که حداقل یکی از والدین آن سابقه یک اختلال خلقی ، اختلال لجبازی – نافرمانی ، اختلال سلوک ، اختلال کمبود توجه ، بیش فعالی ، اختلال شخصیت ضد اجتماعی و یا اختلال مرتبط با مواد داشته اند ، بسیار شایع است (کاپلان و سادوک، ترجمه پورافکاری ، 1382 )
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :
پایان نامه تأثیر قصه گویی بر علائم رفتار لجبازی ـ نافرمانی کودکان
تحقیقات همه گیر شناسی نشان داده اند رفتارهای مخل و ضد اجتماعی ، دو مورد از مهم ترین مشکلات کودکان و والدین هستند و هزینه های زیادی به جامعه تحمیل می کنند (لوبر،لاهی و توماس [3]، 1991 ) در(DSM-IV) شیوع اختلال لجبازی – نافرمانی به فراخور جمعیتی که از آن نمونه گیری شده و به فراخور اطلاع دهندگان (یعنی به نسبت این که اطلاع دهندگان والدین باشد یا کودکان و معلمان ) 2تا16 درصد است (انجمن روانپزشکی آمریکا ، 1994 ) میزان شیوع در نمونه هایی که از سطح اجتماع گرفته شده اندنیز برای اختلال سلوک ، در پسرهای زیر 18 سال 8/1 تا 16 درصد و در دخترها 8/0 تا 2/9 درصد است (لوبر ، بورک [4] و همکاران ، 2000 نقل از شرو در و گوردن ترجمه ی فیروز بخت، 1385 ) این تخمین های شیوع ، نسبت به تخمین های شیوع در DSM-III) (افزایش قابل توجهی دارند هرچند ملاک های اختلال
لجبازی–نافرمانیدر) IV (DSM- دقیق تر شده است. در) DSM-III (میزان شیوع اختلال لجبازی – نافرمانی 5تا7 درصد و اختلال سلوک ، 2تا 4 درصد بوده است (انجمن روانپزشکی آمریکا ، 1994 ) اگرچه این ارقام فی نفسه هشدار دهنده اند ولی شمار کودکان و نوجوانانی که رفتارهای مخل و ضد اجتماعی دارند ، عملاً بیش از این است.
60 درصد 13 تا 18 ساله ها قبول دارند که بیش از یک نوع رفتار ضد اجتماعی انجام داده اند، رفتارهایی مثل سوء مصرف مواد، آتش افروزی، تخریب اموال عمومی یا پرخاشگری (کزدین، 1995، نقل از شرودر و گوردن ترجمه فیروز بخت، 1389 ). آخنباخ[5] و ادلبروک[6](1981 ، نقل از لوبر، بورک و همکاران، 2000 ، شرودر و گوردن ترجمه فیروز بخت 1389 ) گزارش دادند، 50 درصد 4 تا 5 ساله ها به نوعی نافرمان بودند و 26 درصد آنها وسایل را خراب می کردند. و بالاخره شیوع مشکلات سلوک در کودکانی که پایگاه اجتماعی و اقتصادی پایین دارند، بیشتر است.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 08:43:00 ق.ظ ]
|