پایان نامه رابطه بین هوش هیجانی با تعارض و خلاقیت کارکنان در اداره آموزش و پرورش فهرست مطالب عنوان صفحه چکیده 1 فصل اول: کلیات تحقیق 1-1) مقدمه. 3 1-2) بیان مسأله. 4 1-3) ضرورت و اهمیت تحقیق.. 6 1-4) اهداف تحقیق.. 7 1-5) چارچوب نظری تحقیق.. 7 1-6) فرضیه های تحقیق.. 9 1-7) تعریف نظری متغیرهای اصلی تحقیق.. 9 1-7-1) هوش هیجانی.. 9 1-7-2) تعارض… 9 1-7-3) خلاقیت.. 9 1-8) تعریف عملیاتی متغیرهای اصلی تحقیق.. 9 1-8-1) هوش هیجانی.. 9 1-8-2) تعارض… 10 1-8-3) خلاقیت.. 10 1-9) قلمرو تحقیق.. 11 1-9-1) قلمرو موضوعی.. 11 1-9-2) قلمرو زمانی.. 11 1-9-3) قلمرو مکانی.. 11 فصل دوم: ادبیات نظری تحقیق بخش اول: تعارض 2-1-1) مقدمه. 14 2-1-2) تعاریف و مفاهیم. 14 2-1-3) سطوح تعارض… 15 2-1-4) انواع تعارض… 15 2-1-5) سبکهای تعارض… 16 2-1-5-1) انعطاف‌پذیری.. 16 2-1-5-2) اجتناب.. 17 2-1-5-3) رقابت‌جویی.. 17 2-1-5-4) حل مسئله‌ی مشاركتی.. 17 2-1-5-5) مصالحه. 17 2-1-6) دیدگاه های تعارض… 18 2-1-7) عوامل منجر به تعارض… 19 2-1-7-1) تعارض عاطفی.. 19 2-1-7-2) تعارض اساسی.. 20 2-1-7-3) تعارض سود. 20 2-1-7-4) تعارض ارزشها 20 2-1-7-5) تعارض هدف.. 20 2-1-8) منابع تعارض… 20 2-1-8-1) تعارض اقتصادی.. 20 2-1-8-2) تعارض ارزش… 21 2-1-8-3) تعارض قدرت.. 21 2-1-9) کاربردهای تعارض… 22 2-1-9-1) شناخت ایجاد تعارض… 22 2-1-9-2) کاربرد تعارض به عنوان امنیت برای حفظ گروه 22 2-1-9-3) تعارض پیوستگی گروهی را افزایش میدهد؛ 22 2-1-9-4) تعارض قدرت افراد و گروه ها را میآزماید. 22 2-1-9-5) انرژی حرکت تعارض… 22 2-1-10) فرایند تعارض… 22 2-1-10-1) گام I : مخالفتهای بالقوه یا ناسازگاری.. 22 2-1-10-2) گامII: بروز تعارض… 23 2-1-10-3) گام III: نیت.. 24 2-1-10-4) گام IV: رفتار. 24 2-1-10-5) گام V: رهآورد. 25 2-1-11) تعارض سازنده در مقابل تعارض مخرب.. 25 2-1-12) تاثیرات مثبت و منفی تعارض… 26 2-1-13) هوش هیجانی و تعارض… 27 بخش دوم: هوش هیجانی 2-2-1) مقدمه. 29 2-2-2) تعاریف و مفاهیم هوش هیجانی.. 30 2-2-3) تاریخچه هوش هیجانی.. 31 2-2-4) ابعاد هوش هیجانی.. 34 2-2-5) تفاوت هوش هیجانی و بهره هوشی.. 36 2-2-6) نظریه های هوش هیجانی.. 37 2-2-6-1) نظریه های هوش هیجانی.. 37 2-2-6-2) نظریه های های توانایی.. 37 2-2-6-3) نظریه های ترکیبی.. 38 2-2-7) مدل های هوش هیجانی.. 38 2-2-7-1) مدل توانایی مایر و سالووی ( 1997) 38 2-2-7-2) مدل ترکیبی گلمن (1995) 40 2-2-7-3) مدل ترکیبی بار-آن (1997) 41 2-2-7-4) مدل هوش هیجانی دولویکس و هیگس… 44 2-2-8) هوش هیجانی در سازمان و مدیریت.. 45 2-2-9) کاربردهای هوش هیجانی در محیط.. 46 2-2-10) تقویت هوش هیجانی.. 47 2-2-11) جمع بندی تئوری های هوش هیجانی.. 47 2-2-12) ویژگی مدیر با هوش هیجانی.. 48 2-2-13) رابطه هوش هیجانی و عملکرد. 50 بخش سوم: خلاقیت 2-3-1) مقدمه. 53 2-3-2) تعاریف و مفاهیم خلاقیت.. 53 2-3-3) سطوح خلاقیت.. 55 2-3-4) دیدگاه ها در مورد افراد خلاق. 56 2-3-5) عوامل موثر بر خلاقیت.. 56 2-3-6) مدلهای خلاقیت.. 60 2-3-6-1) الگوی کشش بازار. 60 2-3-6-2) الگوی فشار فناوری.. 60 2-3-6-2) الگوی تلفیقی.. 61 2-3-7) فرایند خلاقیت.. 62 2-3-8) خلاقیت سازمانی و عوامل کلیدی موثر در موفقیت آن از دیدگاه صاحب نظران. 65 2-3-9) تفاوت خلاقیت با نوآوری.. 68 2-3-10) تکنیکهای خلاقیت و نوآوری.. 70 2-3-11) ویژگی‌های سازمان خلاق. 76 2-3-12) نقش مدیر در پرورش خلاقیت.. 76 2-3-13) هوش هیجانی و خلاقیت.. 77 بخش چهارم: پیشینه تحقیق 2-4-1) پیشینه مطالعاتی داخل کشور. 80 2-4-2) پیشینه مطالعاتی خارج از کشور. 82 فصل سوم: روش اجرای تحقیق 3-1) مقدمه. 86 3-2) روش تحقیق.. 86 3-2-1) جامعه و نمونه آماری.. 86 3-3) روش و ابزار جمعآوری داده ها 87 3-3-1) پرسشنامه هوش هیجانی.. 87 3-3-2) پرسشنامه خلاقیت.. 87 3-3-3) پرسشنامه تعارض… 88 3-4) روایی و پایایی ابزار اندازه گیری.. 88 3-4-1) روایی.. 88 3-4-2) پایایی.. 88 3-5) روش تجزیه و تحلیل داده ها 89 3-6) آزمون نرمالیته. 89 فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ­های تحقیق 4-1) مقدمه. 91 4-2) توصیف متغیر های جمعیت شناختی پاسخ دهندگان. 92 4-3) توصیف متغیرهای تحقیق.. 97 4-4) فرضیه‎های تحقیق.. 103 فصل پنجم: نتیجه ­گیری و پیشنهادات 5-1) مقدمه. 106 5-2) نتایج آمار توصیفی.. 106 5-2-1) توصیف پاسخ دهندگان. 106 5-2-2) توصیف متغیر هوش هیجانی.. 106 5-2-3) توصیف متغیر خلاقیت.. 106 5-2-4) توصیف متغیر تعارض… 107 5-3) نتایج آزمون فرضیه‎ها 107 5-4) پیشنهادات در راستای نتایج تحقیق.. 108 5-5) محدودیتهای تحقیق.. 109 5-6) پیشنهاداتی برای محققین آینده 109 منابع و مأخذ. 111 پیوست ها 117 چکیده هدف کلی این تحقیق بررسی ارتباط هوش هیجانی با تعارض و خلاقیت است. روش تحقیق از نوع توصیفی و هدف آن کاربردی است و روش گردآوری داده ­ها میدانی و ابزار آن پرسشنامه است. در تحقیق حاضر جامعه آماری مورد بررسی، کارکنان اداره آموزش و پروش استان گیلان با تعداد 1568 نفر است. با توجه به نرمال بودن جامعه آماری، حداقل حجم نمونه از طریق فرمول کوکران به تعداد 308 نفر محاسبه شده، که در ادامه کار محقق به تعداد 350 پرسشنامه در میان کارکنان با بهره گرفتن از روش نمونه برداری تصادفی توزیع نمود که در نهایت تعداد 310 پرسشنامه قابل قبول که بتوان از طریق آن داده ­ها را تجزیه و تحلیل نمود جمع­آوری شد. با تجزیه و تحلیل داده ­ها مشخص گردید در سطح 95% اطمینان بین هوش هیجانی و خلاقیت ارتباط مثبت و همچنین بین هوش هیجانی و تعارض ارتباط منفی وجود دارد. کلمات کلیدی: هوش هیجانی، خلاقیت، تعارض، اداره کل آموزش و پروش استان گیلان 1-1) مقدمه در طلیعة قرن جدید که سازمان­ها با محیط رقابتی جهانی مواجهند، همواره نیاز به تغییرات ریشه­ای و خلاقیت­های کاری احساس می­ شود، نیروی رقابتی جهانی، سازمان­های امروزی را مجبور کرده است که بعد از دهها سال پیگیری روش­ها و رویه­ های کاری ثابت خود، روش­های کاری جدید را در پیش بگیرند، به گونه­ ای که سازمان­ها، دارای ثبات کاری نیستند و از نوعی ثبات نسبی برخوردارند. اداره سازمان­های عظیم و پیشرفته مرهون زحمات مدیران لایق، مطلع و باکفایتی است که با به کارگیری دانش و فنون مدیریت در انجام این امر مهم توفیق یافته­اند (هادوی،1392). که مهمترین ویژگی سازمان­های آن، عدم اطمینان، پیچیدگی، جهانی سازی و تغییرات فزاینده تکنولوژیکی است. لذا مهمترین دغدغه اکثر سازمان­ها، تدوین و پیاده سازی استراتژی­ هایی است که موفقیت و بقای آنها را در شرایط متحول و پیچیده محیطی، تضمین نماید. آنچه که سازمان های عصر حاضر به شدت به آن نیازمندند تا بتوانند در بازارهای پویا و پیچیده امروزی جایگاهی داشته باشند و برای خود کسب مزیت رقابتی نمایند، توان تولید محصولات و خدمات جدید و منحصربه­فرد و قابل رقابت در بازارهای متغیر امروزی است. واین امر میسر نمی گردد مگر با نوآوری و خلاقیت مدیران و نیز تأثیر مدیران بر پرورش خلاقیت کارکنان که با کمک یکدیگر در جهت رشد و بالندگی سازمان خود بکوشند (مهدوی­مزده-ضرغامی؛1391). پرواضح است استراتژی کسب و کار هر سازمان که جهت دهنده در این زمینه می­باشد نقش مهمی در رسیدن سازمان به وضع مطلوب در بین رقبا دارد، و چنانچه بیان شد خلاقیت و نوآوری نیز نقش اثرگذاری بر بهبود وضعیت سازمان و حفظ و بقاء بلندمدت آن و ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان دارد (2012؛Torka et al ). از طرفی دیگر افراد با مهارت‎های هوش هیجانی بالا به سرعت و به سادگی ذهن خود را آرام و شفاف می­سازند و به این ترتیب راه را برای دسترسی به بینش درونی و ایده­های خلاق به روی خود می­گشایند. کارکنانی که از هوش هیجانی قوی­تر برخوردارند، از نظر اجتماعی متعادل، شاد و سرزنده­اند و هیچ نگرانی ندارند، احساسات خود را به طور مستقیم بیان می کنند و در امور تحصیلی خلاق و نوآور هستند (هاشمی، 1392). از مواردی که اهمیت هوش هیجانی را در کار نشان می­دهد، استفاده از اختلاف و تنوع نظرها و به عبارت دیگر تعارضات و فشارها برای پیش­برد و موفقیت سازمان است. مدیری که هوشیاری هیجانی بالایی دارد، به راحتی و به سرعت منابع تعارض را شناسایی و از آن در جهت افزایش اثربخشی سازمان استفاده می­ کند. حل موفقیت آمیز تعارضات، منوط به در نظر گرفتن احساسات تمام افراد است. زمانی یک راه حل مطلوب بدست می ­آید که افراد با هم در تماس مستقیم باشند، مهارت­ های اساسی هوش هیجانی نظیر گوش دادن و تایید را آموخته باشند (Afzalur – Climent, 2013). 1-2) بیان مسأله سال­های اخیر، تلاش­ های وسیعی به وسیله بسیاری از سازمان­ها برای ترغیب افراد خود به خلاقیت انجام گرفته است. خلاقیت لازمه و پیش درآمد توسعه و پیشرفت و تعالی یک سازمان و جامعه است و آگاهی از فنون و تكنیك­های آن ضرورتی اجتناب­ناپذیر برای مدیران و کارکنان سازمان است. امروزه سازمان­هایی موفق هستند و می­توانند در دنیای پررقابت ادامه حیات بدهند كه دائماً افكار و اندیشه­ های جدید را در سازمان كاربردی كنند و این امر توسط مدیران و كاركنان خلاق امكان پذیر است. معیار اساسی موفقیت یک نظام در این است كه چقدر افراد بافكر و خلاق تربیت می­كند و به تعبیری مدیر خوب را كسی می­دانند كه تفكر و چگونگی استفاده از اطلاعات را به كاركنان یاد دهد و آنها را خلاق بار آورد (Fiest,2013). دانشمندان علوم اجتماعی برخلاف اقتصاددانان، علت پایین بودن رشد اقتصادی را نه تنها در کمبود سرمایه و منابع مالی، بلکه عمدتاً در ضعف خلاقیت در برخی از جوامع می­دانند­(شجاعی؛1387). ضعف خلاقیت در سازمان­های خدماتی و آموزشی می ­تواند منجربه کاهش کیفیت خدمات، کاهش بازده مفید، ایجاد رقابت غیرمنصفانه، عدم دستیابی به مزیت رقابتی، ناکافی بودن مهارت­ های مدیریتی، کاهش ارتباطات افقی و مواردی از این دست شود (گلستان هاشمی،1390). در واقع تمام علوم و فنون و هنرها و به­ طور کلی همه دستاوردها و تمدن انسان، محصول خلاقیت و نوآوری است (رسولی و همکاران؛1391). در این عرصه، اهمیت خلاقیت به وضوح قابل مشاهده است زیرا اگر این نیرو که در واقع منبع اصلی مولد انرژی در سازمان است با بی توجهی روبرو شده و یا سرکوب شود سازمان هر روز ضعیف­تر شده و چرخ­های آن یکی پس از دیگری از حرکت بازخواهد ایستاد بنابر این عامل کلیدی و آنچه که هم اکنون در جهان در کانون توجه سازمان و جوامع بشری قراردارد این منبع عظیم نیروی انسانی است و مهارت مدیران در شناسایی رفتار و شخصیت افراد و برخورد مناسب با آن که همان مهارت انسانی و ارتباطی محسوب می‎شود درایجاد فضای مناسب ظهور خلاقیت وپرورش نیروهای انسانی خلاق، دارای اهمیت بسیار زیادی می باشد (Fiest,2013). خلاقیت توانایی شخص در ایجاد ایده ها، نظریه ها، بینش های اشیای جدید و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینه ها است که بوسیله متخصصان به عنوان پدیده ای ابتکاری و از لحاظ علمی، زیبایی شناسی و اجتماعی با ارزش قلمداد می­گردد. از سوی دیگر در جوامع امروزی تعارض موضوعی است كه اندیشة انسان را بیش از هر مسئله دیگری به خود مشغول كرده است و این امر در همة سازمان­ها به صورت­های گوناگونی مانند تعارض بین رئیس و مرئوس، كارفرما و كارگر، تعارض بین همكاران و حتی تعارض درون­فردی وجود دارد. تفاوت­های ادراكی، شخصیتی، اعتقادی، سیاسی و مانند آن از یک طرف و استنباط­های مختلف در مورد هدف­های فردی، سازمانی و جامعه از سوی دیگر، تعارضات گوناگونی را در محیط­های دسته­جمعی ایجاد می­كند (مظفری و همکاران؛1391). هنگامی که تعارض موجب شکاف عمده در داخل سازمان می­ شود، به ناچار وقت و کوششی را که باید صرف بهره­وری بیشتر نمود، باید برای حل تعارض به کار برد. وجود بیش از حد تعارض در سازمان­های آموزشی باعث ناکامی در رسیدن به اهداف شخصی و سازمانی می­ شود که این به نوبه خود منجربه کاهش عملکرد و بهره­وری است(فیضی و همکاران؛1390). پژوهش­ها نشان داده­اند که مدیران سازمان­ها یک چهارم وقت خود را صرف برخورد با تعارض می­ کنند و مدیران آموزشی تقریبا نصف وقت خود را به این امر می­پردازند و این در حالی است که مدیران معمولا نسبت به تعارض نگرش منفی داشته و سعی در سرکوب آن دارند اما دانشمندان علوم رفتاری هدف سیستم مدیریتی موفق را ایجاد سطح مناسبی از تعارض می­دانند. بنابراین تعارض از جمله مواردی است که مورد توجه محققان قرار گرفته است و از این رو مطالعه آن مورد اهمیت است که مدیران و کارکنان سازمان­ها وقت زیادی را صرف آن می­ کنند (کردنوقابی و همکاران؛1390). تعارض عبارت است از منازعه آشکار میان حداقل دو نفر به گونه­ ای که یکی احساس می­ کند کمبود امکانات، ناسازگاری اهداف و دخالت افراد دیگر مانع رسیدن فرد به اهداف او می‎شود (Lewis, 2011). تعارض شامل سه بعد سرخوردگی، تعارض هدف و تعارض نقش است (Suliman,2012). سلیمان و الشیخ (2007) در مطالعه­ای، به این نتیجه رسیدند که یکی از عوامل مرتبط با خلاقیت و تعارض، هوش هیجانی است. آن­ها بیان کردند که شواهد موجود نشان می­دهد که هوش به تنهایی موفقیت در سازمان یا زندگی را توضیح نمی­دهد بلکه احساسات در موفقیت سازمان نقش کلیدی ایفا می­ کنند (Suliman- Al sheikh,2007). مدیران با بهره گرفتن از توانایی­های هوش هیجانی می­توانند بصورت موثر و كارآمد تعارضات سازمان را كاهش یا بنحوی از آن در جهت افزایش كارایی و اثربخشی سازمان بهره گرفته و رسیدن به اهداف سازمان را تسریع و تسهیل نمایند(اسحقی؛1391). همچنین محققان استدلال کرده ­اند که هوش هیجانی می‎تواند عملکرد سازمانی را با توجه به خلاقیت کارکنان بهبود بخشد (Suliman- Al sheikh,2007). از نظر گلمن هوش هیجانی توانایی سازماندهی احساسات خود و دیگران، خود انگیزشی و مدیریت احساسات و روابط با دیگران تعریف شده است (Sawitri – Laksmi Riani,2012). با توجه به مطالب مطرح شده سوال اصلی تحقیق این است که آیا بین هوش هیجانی با تعارض و خلاقیت کارکنان در اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان رابطه وجود دارد؟ 1-3) ضرورت و اهمیت تحقیق به واسطه ضرورت تغییرات سازمانی و محیط رقابتی شدید اکنون نیاز بیشتری به رویکردهای ابداعی و خلاقیت به وجود آمده است. نیاز بشر به رشد و توسعه به خصوص در دهه­های اخیر و حاکم شدن فرهنگ رقابت بر فضای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جهان، باعث اهتمام خاص به خلاقیت شده است، این درحالی است که خلاقیت جزء لاینفک بستر حرکت جوامع شده است. به طوریکه تقریبا تمام سازمان ها با محیط پویایی مواجه شده اند که با تغییرات تکنولوژی سریع، کاهش یافتن دوره­ های عمر محصول توصیف می­شوند. سازمان­ها برای بقاء، رقابت کردن، رشد و هدایت شدن به خلاقیت و نوآوری نیاز دارند (شجاعی؛1387). با توجه به جامعه آماری پژوهش حاضر میتوان عنوان نمود خلاقیت و نوآوری و ایجاد تغییر و دگرگونی در سازمان­ها و موسسات یک امر ضروری است، چرا که جامعه و سازمان­ها همه در حال تغییر و تحول هستند. این تغییر و تحولات در سازمان­های آموزشی و تعلیم و تربیت به مراتب حساس و با اهمیت است و باعث شده که آموزش و پرورش اهداف، گرایش­ها و علایق خود را جهت به کارگیری خلاقیت و نوآوری هدایت کند(رسولی و همکاران؛1391). یکی از مولفه­های اساسی آموزش و پرورش رشته پیوند بین دو مفهوم یادگیری و یاددهی نظام ارزشیابی تحصیلی است. صاحب­نظران این رشته معتقدند که ارزشیابی تحصیلی در ایجاد توانایی آفرینندگی، خلاقیت و نوآوری در فرایند یاددهی یادگیری تاثیر به­سزایی دارد. تربیت کودکان مبتکر و خلاق یکی از اهداف مهم نظام­های آموزشی است و بی­شک روش­های آموزشی، محتوای دروس، نقش معلم، طرح­ها و شیوه های ارزشیابی فراهم کننده بستر مناسبی جهت تحقق این هدف است (هاشمی، 1392). در سال­های اخیر نظام­های آموزشی دستخوش تغییر و تحولات زیادی شده است و چون آموزش و پرورش یک نظام و سیستم است، پس تغییر در یک قسمت، قسمت های دیگر (مثل ارزشیابی) را نیز متحول ساخته است. این تغییر و تحولات نتیجه طرح و اندیشه های تازه و نویی است که اصطلاحاً آن را خلاقیت و نوآوری می­نامند. نظام ارزشیابی آموزشی نیز همچون سایر قسمت ­های دیگر نظام آموزشی به دور از این تغییرات نبوده است­(شجاعی، 1387). از سویی دیگر با توجه به اهمیت تعارضات موجود در سطوح بالای سازمان و با توجه به اهمیت و نقش مدیریت و رهبری در سازمان­ها و نوع و ماهیت فعالیت مدیران آموزشی و پژوهشی و نقش آنها در سازمان­ها، افرادی كه به­عنوان مدیران آموزشی یا پژوهشی در این سازمان انتخاب می­شوند بهتر است در نقش یک مدیر، مؤثرترین شیوه ­ها را بكارگیرند تا بتوانند با ایجاد روابط درست، گروه را در جهت صحیح رهبری كنند (Werner, 2013). باید گفت که مدیریت تعارض فرایند تشخیص نقش مناسب تعارض در بین گروه های کاری و استفاده مناسب از فنون و راهبردهای مرتفع ساختن آن در جهت بهبود عملکرد گروه و افزایش بروز خلاقیت­های فردی و تقویت روابط میان فردی در بین اعضاء گروه کاری می­باشد. بسیاری از گروه­ها و کارهای گروهی بدلیل عدم توجه مناسب به مقوله تعارض و لزوم مدیریت صحیح آن یا به کلی از هم پاشیده شده و یا عملا کارکرد خود را از دست داده­اند. امروزه نقش مدیریت تعارض به­عنوان یکی از چند نقش برجسته مدیریتی، روز به روز جای خود را بیشتر باز نموده در این راستا پرورش مدیران در زمینه تشخیص بموقع تعارض و استفاده از راهبردهای مناسب، حیاتی به نظر می­رسد (Afzalur – Climent, 2013). با توجه به اثر مخرب تعارض و نیز منافع حاصل از آن ، همینطور با عنایت به ویژگیهای ماهیتی تعارض و لحاظ اصل اجتناب ناپذیری وجود تعارض در کارهای گروهی، تعارض و هدایت آن به سمت تحقق دستاوردهای فردی و جمعی بسیار اهمیت داشته و نقشی حیاتی در بهره­وری کار گروهی ایفاء می­نماید همچنین باعث افزایش انگیزه، روحیه و رشد فردی و سازمانی می‌شود و نهایتاً اینکه مدیران و كاركنان می‌توانند از تعارض برای حل مسأله، بهبود اثربخشی و تقویت روابط استفاده كنند (مظفری و همکاران، 1391). 1-4) اهداف تحقیق براساس مطالب عنوان شده در بیان مسئله و اهمیت موضوع تحقیق، هدف کلی این تحقیق بررسی ارتباط هوش هیجانی با تعارض و خلاقیت است. بنابراین دو هدف ویژه برای مطالعه پژوهش حاضر طراحی شده است که به قرار زیر هستند: تعیین رابطه بین هوش هیجانی و خلاقیت کارکنان در اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان. تعیین رابطه بین هوش هیجانی و تعارض کارکنان در اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان. 1-5) چارچوب نظری تحقیق چارچوب نظری بنیانی است که تمامی پژوهش بر آن استوار است. این چارچوب شبکه­ ای است منطقی- توصیفی و پرده مشتمل بر روابط موجود میان متغیرهایی که در پی اجرای فرایندهایی چون مصاحبه، مشاهده و بررسی پیشینه شناسایی شده ­اند (سکاران؛94:1389). در حالیکه یافته­ های مرتبط با مطالعات نظری و پژوهشی در خصوص خلاقیت، بر هیجان­ها همراه با تلاش­ های خلاق و پیامدهای هیجانی تاکید دارند؛ محققان معتقدند توانایی­های هیجانی می ­تواند با خلاقیت مرتبط باشد. هوش هیجانی شخص را قادر می­ کند از روابط بین خلق و عملکرد آگاه شود و تلاشهای خود را به سمت فعالیت­هایی هدایت کند، که بهترین وضعیت هیجانی را موجب می­ شود. همچنین هوش هیجانی شخص را قادر می­ کند خلق مثبت را حفظ و آن را افزایش دهد که همین امر می ­تواند به­ طور غیر مستقیم فرد را در فرایند تفکر خلاق درگیر کند (Ivcevic et al , 2012). از طرفی دیگر مطالعات مختلف نشان داده­اند كه برای مدیریت و كنترل مؤثر پدیده تعارض در سازمان­ها، برخورداری مدیران از هوش هیجانی از اهمیت بالایی برخوردار است. محققان بررسی پژوهش­های مرتبط با این موضوع بیان می­دارد كه مدیری كه از هوش هیجانی زیادی برخوردار باشد و از نظر فنی تجربیات لازم را داشته باشد، با آمادگی بیشتری نسبت به دیگران به رفع تعارض­ها و ضعف­های گروهی در سازمان خواهد پرداخت (Dowin, 2013). علاوه بر این توانایی بكارگیری هیجان­ها یا تولید هیجان­ها برای تسهیل حل مسأله در كارآیی اعضای گروه نیز نقش مهمی را ایفا میكند (Chung- sheng, 2012). از آنجا كه نهادهای آموزشی، از جمله سازمان­های بزرگ و پیچیده­ای هستند كه بیشتر از سایر سازمان­ها با نیروی انسانی در ارتباط­ می­باشند و عهده­دار تربیت و تأمین نیروی انسانی متخصص و كارآمد در جامعه هستند، از حساسیت ویژه­ای برخوردارند. لذا مدیریت مؤثر در آن­ها مهم و نیازمند روش مناسبی است. در این راستا مهمترین مؤلفه شخصیتی كه می ­تواند به مدیران مربوطه در جهت اعمال مدیریت صحیح و روزآمد كمك نماید، هوش هیجانی است. در همین راستا سلیمان و الشیخ در سال 2007 در تحقیقی با عنوان هوش هیجانی در کار: ارتباط با تعارض و نوآوری نشان دادند که هوش هیجانی پایه و مبنایی برای توسعه بیشتر نوآوری و تعارض کمتر است(Suliman- Al sheikh,2007) 1-6) فرضیه ­های تحقیق فرضیه های این تحقیق بر اساس متغیرهای تعیین شده و روش تحقیق مورد استفاده به شرح زیر هستند: بین هوش هیجانی و خلاقیت کارکنان در اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد. بین هوش هیجانی و تعارض کارکنان در اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان رابطه معنادار و منفی وجود دارد. 1-7) تعریف نظری متغیرهای اصلی تحقیق 1-7-1) هوش هیجانی بیانگر نوعی از فرایند اطلاعات هیجانی که شامل ارزیابی مناسب احساسات خود و دیگران و بیان و تطبیق مناسب احساسات است(Hazrati et al,2013). 1-7-2) تعارض 1-7-3) خلاقیت خلاقیت ایجاد ترکیبی از راه­حلها توسط افراد یا گروه­ها در یک روش جدید تعریف می­ شود. در واقع خلاقیت شیوه­ هایی از تفکر است که باعث تولید ایده­های جدید می­ شود (Oldham – Commings, 2011). 1-8) تعریف عملیاتی متغیرهای اصلی تحقیق 1-8-1) هوش هیجانی پنج مولفه در نظر گرفته شده برای هوش هیجانی که با طیف پنج درجه­ای لیکرت در مقیاس فاصله­ای (از1= کاملاً مخالف تا 5= کاملاً موافق) و توسط پرسش­نامه ارزیابی شده است عبارتند از: خودآگاهی: آگاهی از عواطف و احساسات خود و توانایی تشخیص و مدیریت آنها (Delewiz- Higgs ,2011). مدیریت بر عواطف: تعادل هیجانی را خودمدیریتی می­نامند. گاهی از خودمدیریتی به معنای كنترل احساسات، عواطف و تكانش­ها یاد می­كنند. خودمدیریتی یک قابلیت زیربنایی است كه در كنترل رفتارهای هیجانی نقش مهمی دارد (Jordan & Troth,2011) همدردی: درك آنچه افراد احساس می كنند، توانایی در نظر گرفتن دیدگاه های دیگران و توسعه حسن تفاهم و هماهنگ با انسا نهای گوناگون به منظور ارتقای كار گروهی (Marthin, 2012).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...