پایان نامه روانشناسی در مورد : دلالتهای بالینی حضورذهن |
دلالتهای بالینی حضورذهن
۲-۲۰-۱- افزایش زمان زندگی در لحظه
یکی از نشانه های مراقبهی تخصصی توانایی تجربهی هیجانات منفی بدون ضرورت پرداختن به آنهاست. این مهارت دلالتهای معناداری برای درمان اَشکال رایج آسیبهای روانشناختی، به ویژه اختلالهای خلقی و اضطرابی و اشکال شدید نشخوارهای فکری منفی دارد. آموزش حضورذهن مجموعه ای از راهبردها را دربرمیگیرد که به افراد کمک می کند تا تمایلشان را برای نشخوار کاهش دهند (جین، شاپیرو، وانیک، روچ و میلز[۱]، ۲۰۰۷). اگر همانطور که فارب، سگال، مایبرگ، بین و کن (۲۰۰۷) توصیه کردند حضورذهن بتواند به افراد کمک کند تجربهی لحظهی حاضرشان را از حس دراز مدت داستان پردازیشان جدا کنند، پس ممکن است این کار به افراد کمک کند به جای افکار منفی مربوط به تجربیات گذشته یا نگرانیهای آینده روی تجربهی جاری تمرکز کنند تبیین کند.
۲-۲۰-۲- افزایش عاطفهی مثبت
اگرچه بسیاری از انجامدهندگان دراز مدت مراقبه، سطوح بالایی از آرامش و خرسندی را به عنوان نتیجهی تمرین مراقبه گزارش کردهاند، سنجش عینی، امید به کمّی کردن ارتباط بین حضورذهن و عاطفهی مثبت را دشوار میسازد. با این حال، برخی پژوهشها اشارات اندکی را نشان میدهد که تمرین حضورذهن ممکن است به برانگیختن عاطفهی مثبت در مورد جمعیتهای بالینی کمک کند. ریچارد دیویدسن و همکاران الگوهای EEG را در حالت استراحت در آزمودنیهای سالم، قبل و بعد از ۸ هفته مداخلهی MBSR با یک گروه کنترل (دیویدسن، کاباتزین، چاماچر، روسنراز و مولر[۴]، ۲۰۰۳) مقایسه کردند. دیویدسن قبلاٌ نشان داده بود که EEG بیمارانی که از افسردگی و اضطراب رنج میبرند در حالت استراحت در نیمکرهی راست مغز افزایش نشان داده است، در حالی که آزمودنیهای سالم فعالیت بیشتری در نیمکرهی چپ دارند. اگرچه این پژوهش در مقیاسی کوچک بود، نتایج نشان داد که الگوهای EEG پس از هشت هفته تمرین و تداوم MBSR به مدت سه ماه، می تواند تغییر جهت الگوهای EEG به سمت چپ را در حالت استراحت نشان دهد. به صورت معنادارتری، تغییرات مشاهده شده با بهبود سیستم ایمنی همبستگی داشته است. به علاوه، پژوهش اخیر EEG با بهره گرفتن از MBSR روی یک گروه ۲۲ نفره بیماران حاد خودکشیگرا نشان داد که ممکن است عاطفهی مثبت وقتی به وسیلهی افزایش فعالیت EEG اندازه گیری شود به طور معناداری در شرایط MBSR به اندازه درمان رایج باشد. این نشان میدهد که موفقیت MBSR ممکن است تا حدی به افراد کمک کند تا الگوی ثابت هیجانی فعالیت مغزی را تداوم دهند (بارنهوفرو همکاران، ۲۰۰۷؛ به نقل از دیدونا، ۲۰۰۹٫(
۲-۲۱- کاهش پاسخ دهی به استرس
ایجاد آرامش، توانایی مراقبهکننده را برای تجربهی حوادث منفی با واکنشپذیری کمتر افزایش میدهد. گلمن و شوارتز (۱۹۷۶؛ به نقل از دیدونا، ۲۰۰۹) این فرضیه را ارائه دادند که مراقبهکنندگان در مقایسه با گروه کنترل باید پاسخدهی فیزیولوژیکی کمی به محرک ناخوشایند نشان دهند. برای آزمون این فرضیه، آنها پاسخ هدایت قشری(SCR) را در حالی که آزمودنیها تصاویر حوادث کارخانه چوب را مشاهده کردند، در مراقبهکنندگان و گروه کنترل اندازه گیری کردند. SCR مقدار عرق تولید شده را به عنوان نشانهی برانگیختگی خودکار اندازه گیری کرد. در مقایسه با گروه کنترل، آزمودنیهای مراقبه در آغاز کمی بیشتر در SCR افزایش نشان دادند، اما بعد از آن سریعتر به خط پایه بازگشتند، که نشان دهندهی این بود که آزمودنیهای مراقبه پاسخ شدیدتری به تصاویر منفی داشتند، اما سریعتر توانستند آن تصاویر را رها کنند و به حالت آرامش ذهنی و تعادل بازگردند. احتمالا این آزمودنیها کمتر مشغول نشخوار افکار میشدند که برانگیختگی خودکارشان را تداوم میداد.
۲-۲۲- افزایش توان شناختی
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-02-24] [ 09:12:00 ب.ظ ]
|