پلیس یکی از نهادهای مولفه در بحران است که نقش مهمی در مواجهه با خشونت خانوادگی بازی می کند، ازاین رو در برنامه های حمایت از بزه دیده باید تلاش کنند که دست کم خدمات زیر را فراهم کنند:
 

– در زمینه حمایت های عاطفی مشاوره مدافعه در بحران- مشاوره حمایتی فردی و گروهی

 

۲- ازطریق اطلاع رسانی چگونگی پیشگیری از بزه دیدگی بیشتر و سوءمصرف بیشتر مواد و اطلاع رسانی و ارجاعهایی برای خدمات اجتماعی، بهداشتی جسمی یا بهداشتی روانی.

 

۳- کمک مستقیم: مشاوره بلند مدت و مداخله از نوع بهداشت روانی برای پاسخگویی به آسیب روانی، ارجاع های اضطراری یا کمک مستقیم یا مراقبت پزشکی.[۱]

 

از این رو یکی از مهم ترین وظایف پلیس در فرایند مقابله با خشونتهای خانوادگی به عنوان عنصری که در مرحله بحران مداخله می نماید تثبیت شرایط نابهنجار بوجود آمده می باشد. نظر به اینکه در خشونتهای خانوادگی و آزارهای جنسی قربانی سطح بالایی از فشار فیزیکی و روانی را تحمل می کند. پلیس باید تلاش کند شرایط بحرانی قربانی از دو بعد فیزیکی و روانی به وضعیت عادی بازگرداند از آنجایی که معمولاٌ پلیس با توجه به شرایط و روحیات کاری بطور کامل نمی تواند پاسخگوی نیازهای روحی و روانی بزه دیدگان باشد از این رو معرفی بزه دیدگان به مراکز درمانی و مشاوره ای در این شرایط می تواند سودمند باشد.

 

اصولا ٌمشاوران در برخورد با بزه دیده دو هدف عمده را دنبال می کنند.۱- پیشگیری از انزوا و افسردگی بزه دیده که می تواند در تکرار بزه دیدگی تأثیر داشته باشد و دیگری جلوگیری از طغیان و انتقام گیری وی، این مسأله در مورد قربانیان خشونت خانوادگی از اهمیت بیشتری برخوردار است چرا که ایشان از سوی نزدیکترین فرد زندگی خود، مورد خشونت و آزار و اذیت قرار گرفته اند و ممکن است بیش از سایرین به چنین حمایتهای روانی احتیاج داشته باشد وضعیت روانی بزه دیدگان پس از وقوع جرم بصورت غیر متعادل افسرده یا عصبی در می آید از این رو باید به بزه دیده اطمینان خاطر داده شود که اجتماع بزه دیدگی او را به شدت محکوم می کند و به اجرای عدالت علاقمند است.[۲]در مورد خشونتهای خانوادگی و جرایم جنسی مشاوران و روان شناسان در برخورد با قربانیان اینگونه جرایم باید به گونه ای با آنها رفتار کند که قربانیان نه تنها احساس افسردگی و ضعف روحی روانی نداشته باشند بلکه برای آنها باید یک جایگاه اجتماعی خاص قائل شوند که آنها بتوانند شرایط و دوران بحران را به راحتی و با کمترین فشارهای روحی روانی پشت سر بگذارند.

 

 

 

فصل دوم: تدابیر حمایتی در مرحله دادرسی کیفری

 

در مرحله دادرسی کیفری که ناظر به جمع آوری ادله و بررسی ابعاد بزه است می بایست حمایت های مادی و معنوی ویژه ای از زنان قربانی خشونت به عمل آید از جمله این تدابیر شناخت نوع بزه و ابعاد آسیب وارده به سبب بزه ارتکابی و در مرحله بعد شناسایی آسیب های جسمانی و روانی قربانی خشونت از طریق ساز وکارهای پزشکی قانونی می باشد که در این میان پذیرش فوری و بلافاصله بزه دیده و بررسی و پرسش زوایایی جرم ارتکاب یافته بر او روند دادرسی و شناسایی بزهکار و تعیین مجازات وی را سرعت می بخشد.

 

 

 

 

 

 

 

مبحث اول: حمایت از زنان در مرحله بررسی پزشکی قانونی

 

پزشکی قانونی یا دادپزشک مرجعی صاحب صلاحیت برای اظهار نظر پزشکی حقوقی در دادگاه است.

 

دانلود پایان نامه

 

در ایران پزشکی قانونی سازمانی است وابسته به قوه قضائیه که به منظور کارشناسی در امور پزشکی که نظریات آن برای مراجع قضائی و سایر دستگاه های دولتی مستند باشد و بررسی و تحقیق در امور پزشکی قانونی در پیشگیری از وقوع جرم تشکیل شده است.

 

خشونت ها و تجاوزات وارده به زنان ممکن است آسیب های روحی و روانی متعددی بر جسم و روان زنان بزه دیده بر جای گذاشته باشد که تشخیص و درمان فوری و به موقع پزشکی را می طلبد که در این میان، قانون آئین دادرسی کیفری تنها در سطح سیاست جنایی تقنینی به جلوه ای ناقص از حمایت پزشکی پرداخته است. ماده ۸۸ آئین دادرسی کیفری با تأکید بر آسیب های بدنی و روانی دعوت از پزشک قانونی معتمد را بر دوش قاضی نهاده است، حمایت های پزشکی نسبت به سایر حمایت ها می بایست بلافاصله پس از تحقق جرم صورت گیرد، که در این نوع حمایت تشخیص پزشک میتواند به تعیین نوع بزه نیز کمک فراوانی نماید.

 

 

 

گفتار اول: شناسایی انواع بزه دیدگی زنان

 

یکی از مهم ترین تدابیر حمایتی در مرحله پزشکی قانونی شناسایی انواع بزه دیدگی زنان می باشد که اصولا ٌبا توجه به خشونتهای خانگی و جرایمی که علیه این قشر صورت می پذیرد از جمله ضرب و جرح و کتک زدن که بعضی مواقع منجر به شکستگی استخوانها می شود، سوزاندن با آب جوش و اسیدپاشی، آزار و اذیتهای روحی، نسبت های ناروا و تهمت و افترا که بطور کلی می توان تحت خشونتهای فیزیکی و خشونتهای روحی و روانی تقسیم بندی کرد، لذا پزشک عمومی و یا مراکز اورژانس بیمارستان ها باید با توجه به آموزش دوره های تخصصی خود بزه دیدگی زنان و آثار و عواقب آن آشنایی داشته باشند تا به راحتی بتوانند ضربه های روحی و روانی و جسمانی بزه دیده را تشخیص دهند. لذا پزشک عمومی بطور فراوان و در مواقع مختلف با انواع قربانیان سر و کار دارد، به عنوان مثال گاهی پس از مواقعه و بعد از یک دوره نهفتگی یا بعد از بستری شدن پزشک عمومی شاهد ویژه خشونتهای خانگی است این خشونت با توجه به آمار آنها با جرائم اساسی از لحاظ اهمیت یا مقدار تطابق دارند (مثل حسادت، تحقیر، ضرب و جرح، بد رفتاری و تجاوز به عنف) مشکلی که ممکن است در راستای شناسایی بزه دیدگی زنان از جانب مراکز اورژانس مشاهده گردد این است که انترنهای بیمارستان اغلب دارای اطلاعات پزشکی بسیار مختصری هستند این افراد مراقبتهای پزشکی را برگواهی پزشکی ترجیح می دهند. گواهیهای پزشکی به قربانی امکان می دهد که از حقوق خویش دفاع کند چرا که بیشتر وقتها این گواهی تنها مدرکی است که قربانی برای اثبات خسارت متحمل شده در اختیار دارد از این رو تصدیقهای اولیه پزشکی برای قربانیان که بعداٌ پیگیریهای قضایی را دنبال می کند از اهمیت اساسی برخوردار می باشد.[۳]

 

موضوع دیگری که در بحث شناسایی بزه دیدگی زنان قابل طرح است موضوع تشخیص تجاوز به عنف از سوی بزهکار نسبت به بزه دیده می باشد که یا اصولا ٌتوسط یک بیگانه صورت می گیرد و یا متأسفانه در منزل محارم مرتکب چنین جرمی می گردند لذا شناسایی موضوع تجاوز به عنف از سوی محارم در بحث خشونتهای خانوادگی از اهمیت بسیاری برخوردار می باشد زیرا در بسیاری از مواقع بزه دیده این گونه جرائم فرزندان کم سن و سال می باشند که از ترس پدر یا مادر خود موضوع را پنهان می کنند و یا در مواقعی که احتمال شناسایی وجود دارد موضوع تجاوز به عنف را انکارمی نمایند لذا در مرحله پزشکی قانونی استفاده از پزشکان و روانشناسان متخصص این امر می تواند کمک جوید در جهت شناسایی این نوع بزه دیدگی نماید.

 

لذا زنان کمتر جرأت می کنند از خشونتهایی که شوهرانشان بر آنها روا می دارند صحبت کنند و پزشک شخصی است که می تواند زن را به بیان آن وادارد، نشانه های جسمی و روحی یک زن بزه دیده اغلب بارز می باشند و پزشک باید برای احیای دوباره احساس انسان بودن در زن این نشانه ها را کشف کند این عمل زن را از یک انزوای دردناک خارج می کند.[۴]

 

 

 

گفتار دوم: استفاده از تیم های پزشکی قانونی

 

نخستین عملکرد پزشکی قانونی در مرحله مداخله در بحران در خصوص خشونتهای خانوادگی اطلاع یافتن از سلامت جسمانی و روانی بزه دیده می باشد و تا زمانی که اطمینان نیافته اند که زن از نظر جسمانی در خطر نیست یا نیاز به کمک فوری پزشکی ندارد سایر مسائل در مرحله دوم اهمیت قرار دارد.

 

لذا این امر فقط با بکارگیری تیمهای پزشکی قانونی که متشکل از افراد متخصص و مشاوران و روان شناسان می باشد صورت می پذیرد، ماده ۴ اعلامیه اصول اساسی عدالت برای بزه دیدگان و قربانیان سوء استفاده از قدرت نیز دریافت کمک های بهداشتی فوری و  بی درنگ را از جمله حقوق قربانیان به شمار آورده است و مقرر می دارد بزه دیدگان باید کمک های لازم مالی- دارویی و روانی- اجتماعی، از طریق سیاستهای دولتی داوطلبانه (خیریه) و روش های بومی و محلی دریافت نمایند.

 

یکی از مهم ترین مراحل در فرایند پزشکی و درمان آن است که پزشک قادر باشد زن را به یک انجمن حمایتی دولتی یا غیر دولتی معرفی کند.[۵]

 

سیستم مراقبت بهداشتی در همکاری نزدیک با سایر بخشها مانند سیستم پلیس و سرویسهای اجتماعی نقش مهمی را ایفا می کند، کارکنان مراقبت بهداشتی باید برای شناسایی علائم آشکار خشونت و رفع نیازهای سلامت زنان در این خصوص آموزش ببینند، ارائه برنامه های بهداشتی و خدمات اجتماعی باید هماهنگ با قانون صورت گیرد تا حقی از بزه دیده ای ضایع نشود.[۶]

 

 

 

گفتار سوم: لزوم پذیرش بزه دیدگان بلافاصله پس از وقوع جرم

 

زنان بزه دیده خشونت خانوادگی نیازمند آن هستند که صدمات وارده به آنها در پزشکی قانونی با سرعت و دقت مورد معاینه قرار گیرند و به ابعاد گوناگون آسیب های آنی توجه شود، پذیرش فوری زنان بزه دیده بی نهایت مشکل است، متخصص مربوط باید بتواند در زمینه ایجاد ارتباط با بزه دیده بسیار قوی و موثر عمل کند، این بدان معناست که وی بایستی از خطر همانند سازی خود با بزه دیده بپرهیزد چرا که واضح است متخصص مزبور نمی تواند بجای بزه دیده قرارگیرد غیر از مورد فوق الذکر موردی که پزشک متخصص بلافاصله بعد از وقوع جرم مدنظر قرار دهد دقت در تصدیقهای اولیه پزشکی بزه دیدگان می باشد.

 

موضوع دیگری که در این مرحله حائز اهمیت است پس از معاینه بزه دیده ارائه مشاوره به بزه دیده می باشد .مشاوره پس از بزه دیدگی هنگامی ارائه می شود که واکنش در بحران آغازین فروکش کرده و بزه دیده نیاز به حمایت عاطفی اضافی را درک کند از این رو مشاوره فقط باید متوجه جرم ارتکابی و پیامدها یا موضوع هایی باشد که پس از ارتکاب آن بوجود می آید[۷]حفظ تمرکز رابطه مشاوره ای بر جرم به تضمین این مسأله کمک می کند که بزه دیده از رهگذر حمایت ارائه شده با واکنش بحرانی ای که تجربه کرده است روبرو شده و فرآیند بازسازی زندگی خود را آغاز کند، مشاوره ای متمرکز قلمرو انکار و سرکوب بلند مدت را که جلوی فرایند التیام بخش را می گیرد کاهش می دهد.[۸]

 

مبحث دوم: حمایت از زنان در مرحله محاکمه کیفری

 

پس از وارد شدن پرونده به مرحله محاکمه کیفری همه نگاه ها به قضاتی که جهت تعیین حکم و احقاق حق زنان بر منصب قضا نشسته اند معطوف می شود که این دقت و حساسیت بالای امر را نشان می دهد که ایشان باید با ارزیابی دقیق ادله موجود و نظر و بررسی های دادسرا و دلایل طرفین به صدور حکم بپردازد که در این مرحله نیز اجرای تدابیر حمایتی لازم دیده می شود که ذیلاٌ به بیان آن خواهیم پرداخت:

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...