کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



مهمترین تماسهای فرزندان در خانواده با والدین است این تماسها نقطه کانونی تربیت کودک را ایجاد می کند.رفتار اولیاء کودک چه خشن، چه محبت آمیز وچه منع کننده باشد ، یا او را آزاد بگذارد. غالبا مطابق الگوهای خاص انجام می گیرد. کودک طبق این الگوی پدر ومادر خود مراقبت وپندارهای اولیه در مورد جهان فرا می گیرد. از لحاظ جسمی وذهنی رشد می یابد؛ شیوه های سخن گفتن را می آموزد؛ هنجارهای اسای رفتار را یاد می گیرد ، وسرانجام نگرشها، اخلاق روحیاتش شکل می گیرد.(کاکیا،۱۳۸۶)
از آنجا که آغاز تربیت کودک  در محیطی به نام خانواده صورت می گیرد واین تربیت با توجه به اصولی توسط والدین به کودک تزریق می شود باید در تربیت کودک نقش اساسی ومهمی را به خانواده کودک و در راس آن والدین کودک قائل شویم . از این رو  والدین  که به نوان مربی کودک عمل می کنند باید اصل تربیت به خوبی شناخته ودر مرحله عمل آن  و در طول دوران رشد کودکانشان به آنها یاد دهند زیرا معمولا تا وقتیکه کودکان باهوش ، مودب و با صداقت یا از لحاظ اجتماعی سازگارند، به حساب والدین گذاشته می شود. و وقتی بزهکار و از لحاظ درسی ضعیف باشند با ز هم والدین مسئول شناخته می شوند، روشهایی که والدین برای تربیت کودک بکار می گیرند بشدت تحت تاثیر محله، مدرسه و فرهنگ گسترده ه ای است که خانواده در آن  زندگی می کند. البته قابل ذکر است که این روشها تحت تاثیر خصوصیات کودکان نیز قرار دارند(کاکیا،۱۳۸۶).

شیوه تربیتی والدین به عنوان مجموعه ای از نگرشها نسبت به کودک در نظر گرفته می شود که منجر به ایجاد جو هیجا نی می شود که رفتار والدین در آن جو بروز می نماید. این رفتار ها در برگیرنده رفتارهای مشخص که از طریق آن رفتارها والدین به وظایف والدینی شان عمل می کنند وهم بر رفتارهای غیر مرتبط با هدف والدینی مانند ژستها، تغییر در تن صدا یا بیان هیجان های غیر ارادی می باشد(دارلینگ واستنبرگ [۱]۱۹۹۳،نقلی از اسلمی،۱۳۸۵). هر خانواده شیوه های خاصی را در تربیت فردی واجتماعی فرزندان خویش بکار می گیرد. این شیوه ها که شیوه های فرزند پروری نامیده می شوند متاثر از عومل مختلف ار جمله عومل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی واقتصادی وغیر می باشند(هاردی[۲] وهمکاران، نقل از حسینی نسب ،۱۳۸۷). اعتقادات، نگرشها، فعالیتها واقدامات والدین در غالب الگوهای خانوادگی با سبک فرزند پروری والیدن نمود پیدا می کند. اینکه والدین کدامیک از انواع سبکهای مختلف تربیتی را در خانواده اتخاذ می کنند خود تحت تاثیر عوامل گوناگونی است و بسیاری از این عوامل از شرایط محیط جامعه و فرهنگ غالب ناشی می­شود. اما هدف همه سبکهای فرزندپروری شکل دهی به شخصیت روانی و تقویت شایستگی های کودک است. ارتباط والدین و فرزندان از جمله موراد مهمی است که سالها نظر صاحب نظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. خانواده نخستین پایگاهای است که پیوند بین کودک ومحیط اطراف او را بوجود می آورد(اقلیدیس[۳]،بی تا، نقل از هیبتی، ۱۳۸۴)

۲-۳-۱- تاریخچه سبک های فرزند پروری
شیوه‌های پرورشی کودک در گذر سده‌ها دگرگون شده است. در جامعه گذشته که دارای قواعد خشک و مستبدانه بود – یعنی همان جامعه‌ای که والدین امروز در آن پرورش یافته اند – روابط مردم در قالب مافوق و زیردست برقرار بود، پدر خانه قدرت برتر به حساب می‌آمد و مادر مطیع او و فرزندان مطیع هر دو بودند. جامعه خوب و سازمان یافته بود و هر کس به نقش خود در جامعه واقف بود. اگر جامعه همان ساختار را حفظ می‌کرد بسیاری از مشکلات عمده‌ی امروزی به وجود نیامده بود. اما جامعه ایستا نیست و تغییرات وسیع آن منجر به طرح سؤالات اساسی در زمینه پایه ساختار جامعه شده است (دینک میر[۴] ، به نقل از احدی۱۳۸۸).

تا نیم قرن پیش بسیاری از والدین انتظار داشتند فرزندان آنها بی چون و چرا از اوامر آنها پیروی کنند. ولی در حال حاضر بسیاری از والدین، دیگر چنین انتظاراتی ندارند. با توجه به گسترش اطلاعات در مورد شیوه‌های فرزندپروری، نگرش والدین نیز در بسیاری از زمینه‌ها دستخوش تغییر شده است. به نظر می‌رسد در قرن معاصر والدین نسبت به نیازهای فرزندان خود آگاهتر، هوشیارتر و به مراتب انعطاف پذیرتر هستند. با توجه به تغییری که در نگرش کلی والدین صورت می‌گیرد، یافته‌های تحقیق درباره اثرات خانواده بر شخصیت کودکان صرفاً برای مدت خاصی اعتبار دارد ونمی‌توان برای همیشه به این یافته‌ها متکی بود (احدی و جمهری، ۱۳۷۸).

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری والدین با مسئولیت پذیری در نوجوانان دختر

 
در قرن بیستم توصیه‌هایی درباره اهمیت محیط درون خانواده برای اجتماعی شدن کودک به عنوان بخشی از نظریه‌های روان شناختی مطرح شد. تقریباً از دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۶۰ نظریه‌های یادگیری رفتارگرا حاکم بودند. از نظر آنان، کودکان به منزله لوحی سفید هستند و قدرت والدین برای آموزش آنها بصورت خوب یا به عنوان عامل اصلی قلمداد می‌شود. نظریه‌های روانکاوانه بر اهمیت تجربه‌های اولیه خانوادگی در تعیین پیامد اضطراب‌های درونی ساز و کارهای دفاعی و اجتماعی شدن ارزش‌ها تأکید می‌کرد. از زمانی که انقلاب شناختی به وجود آمد و نظریه یادگیری به عنوان نظریه اجتماعی – شناختی بازنگری شد، به نقش فعال کودکان بعنوان عامل مهم در اجتماعی شدن خودشان تأکید فزاینده‌ای شد و در حال حاضر به صورت

 

روزافزونی بر نقش ادراکهای متقابل والد و کودک در زمینه خواسته‌ها و تصمیمات یکدیگر بعنوان تعیین کننده تأکید می‌شود. اما هیچ یک از این تغییرات نظری به صورت عمده این فرض اساسی را که والدین تأثیر نیرومندی بر رشد ویژگی‌های کودکان و سرپرستی زندگی آنها دارند، تحت تأثیر قرار نداده است (مکوبی و مارتین[۵] ،(بی تا)به نقل از احدی ۱۳۸۸).

در طی هفتاد سال گذشته در مورد نحوه تربیت کودک اختلاف نظرهای عمده‌ای وجود داشت. در سال ۱۹۱۴ به مادران توصیه می‌شد به دلیل حساس بودن دستگاه عصبی کودکان، آنها را بیش از حد تحریک نکنند و از سال ۱۹۶۰ به بعد به مادران آموزش داده می‌شد که بگذارند کودکان تا جایی که می‌توانند همه چیز را بیازمایند زیرا از این طریق می‌توانند دنیای اطرافشان را بشناسند. در سال ۱۹۱۴ به مادران می‌گفتند نباید به محض اینکه فرزندشان گریه کرد به او غذا بدهند یا با او بازی کنند، زیرا با این کار کودکان را لوس می‌کنند. نیم قرن بعد به مادران گفتند ترسی از لوس شدن فرزندشان نداشته باشند. اگر مادر همیشه به محض این که کودکش گریه کرد به او برسد کودک احساس امنیت و اطمینان می‌کند. در حال حاضر به حداقل رساندن اضطراب و به حداکثر رساندن راحتی و احساس امنیت کودک یک ساله اهمیت فراوان‌تری دارد (ماسن[۶] ،به نقل از احدی ۱۳۸۸).

۲-۳-۲- تنوع فرهنگ و فرزند پروری
گروه های مختلف اغلب عقاید وشیوه های فرزند پروری خاص خودشان را دارند، برخی از آنها توقعات متفاوتی دارند که وقتی ارزشهای فرهنگی وشرایط خانوادگی آنها را در نظر بگیریم سازگارانه هستند. برای مثال، بزرگسالان چینی، شیوه های تربیت خود را بسیار پر توقع توصیف می کنند. آنها از نظر آموزش وبرنامه های اوقات فراغت فرزندانشان، رهنمود بیشتری می دهند. این تاکید بیانگر عقاید کنفوسیوس به اهمیت انضباط قاطع، احترام به بزرگتر ها، وآموزش رفتار جامعه پسند است(برنت[۷] وهمکاران،۱۹۹۳، چائو [۸]،۱۹۹۴،هانت سینگر[۹]،خوزه ولارسون [۱۰]،۱۹۹۸،نقل از رمضانی،۱۳۸۸). در خانواده های آمریکای لاتین جزایر اسیایی اقیانوس ارام، کنترل شدید والدین(مخصوصاً پدر) با محبت شدید مادر همراه می شود، اعتقاد براین است که این ترکیب، فرمانبرداری وتعهد خانوادگی قوی در کودکان ایجاد می کند(هاریسون[۱۱] وهمکاران،(۲۰۰۹) به نقل از رمضانی،۱۳۸۸(

در­زمینه سبک های فرزندپروری نظریات متعددی ارائه شده است ازجمله:

۲-۳-۳- نظریه بامریند
دایانا بامریند [۱۲](۱۹۶۷، ۱۹۸۰) پس از بررسی نحوه ای که والدین با فرزندان پیش دبستانی خود تعامل می کنند، دو بعد مهم رفتار والدین را مشخص کرد.

. بعد اول صمیمیت در برابرخصومت  است: والدین صمیمی عشق و محبت به فرزند خود نشان می دهند و به احساس فرزند خود با حساسیت و همدلی بیشتر پاسخ می دهند. در مقابل والدین متخاصم، طرد نشان داده و طوری رفتار می کنند که گویی به فرزند خود اهمیتی نمی دهند.

بعد دوم محدودیت در برابر آسان گیری است: والدین از نظر میزان وضع کردن مقررات، اجرا کردن آنها، توقع داشتن از کودکان، و منضبط کردن آنها تفاوت دارند. ترکیب کردن این ابعاد، چهار شیوه فرزند پروری را به بار می آورد که با حالتهای متفاوت رشد کودک ارتباط دارند .

۱-darlig & estinberg

[۲] Hardei

[۳] Eghlidis

[۴] Dinkmir

[۵] Makobi & Martin

[۶] Masen

[۷] Berent

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-01-31] [ 04:59:00 ق.ظ ]




هویت« من» را برای توصیف مسائل روانی بعضی از نظامیان بازگشته از جنگ جهانی دوم به کاربرد. او مشاهده کرد که این سربازان نمی توانند از عهده تغییر نقش خود ازسربازی به شهروند عادی بر آیند و در انطباق با وظایف و مسئولیتهای جدید خود ناتوان هستند(اریکسون [۱] ۱۹۵۹ ؛ به نقل از آدامز [۲]، ۱۹۹۹) تعاریف متعددی را برای هویت ارائه داده است که متاثر از تفکر روان تحلیل گری وی با تاکید بر رشد من بوده ویک شخصیت پیوسته را سازماندهی کرده و « من » بر این عقیده استوار است که نوعی یکسانی و پیوستگی، که توسط دیگران درک می شود، به آن می بخشد اومعتقد است واژه ی هویت هم بر یکسان بودن خود و هم بر نزدیکی دائمی برخی ازویژگیهای اساسی با دیگران دلالت دارد. (اریکسون  ۱۹۶۸ ، به نقل از آدامز۱۹۹۹) را برای تشریح تعامل بین عوامل « من » ، نظریه ی رشدی روانشناختی، تاریخی و رشدی در شکل گیری شخصیت مطرح می کند.با توجه به نظریه ی روانی- اجتماعی( اریکسون  ۱۹۶۸ ، به نقل ازبرزونسکی [۳]۲۰۰۳) هویت به مثابه ی یک چارچوب مرجع عمل می کند که فرد به منظور تفسیر تجارب شخصی و گفتگو درباره معنا، هدف و جهت گیری زندگی خود از آن استفاده می کند . اریکسون مرحله نوجوانی را بعنوان فرصتی برای حل دوباره هویت از طریق ترکیبی که یکی سازی شده و تعالی بخش تمام همانندسازی های گذشته میباشد؛ می داند. این یکی سازی جهت ایجاد یک کل جدید بوده که بر اساس آن؛ چیزهایی است که قبلا وجود داشته است ( اریکسون ۱۹۶۸ )مراحل رشد روانی- جنسی را به کل فراخنای عمر تعمیم داده و ادعا می کند که انسان در طول عمر خویش از هشت مرحله ی متوالی گذ رمی کند هر یک از مراحل، تکلیف ویژه ای رانشان می دهد و این تکلیف، فائق آمدن بربحران است. مقصود اریکسون از بحران، تصمیم هوشیارانه در مواجهه با تکالیف رشدی هر مرحله است که به منظور فراهم نمودن رشد مثبت باید به طور مناسبی حل شود اریکسون معتقد بود که هر فرد، هریک از این بحرانها را باید چنان موفقیت آمیز طی کند که برای انجام تکلیف روانی–اجتماعی مرحله ی بعد آماده باشد (اتکینسون[۴] و همکاران؛   ۱۳۸۱) مرحله ی هویت یابی در مقابل سردرگمی نقش، به عنوان هسته ی اصلی نظریه­ی اریکسون در مراحل هشتگانه­ی رشد روانی- اجتماعی او مطرح گردیداست (اریکسون [۵]، ۱۹۶۸) طبق نظر اریکسون ( ۱۹۶۸ ؛ به نقل از برزونسکی[۶] و نیمیر[۷] ۱۹۸۸) وظیفه ی اصلی نوجوانی ایجاد حس روشن و پایداری از هویت می­باشد.  هویتی که نه تنها با گذشته (کودکی) همانند است بلکه در آینده (بزرگسالی) نیز پایدار و بی همانند است ( مارسیا [۸]، ۱۹۸۰).
۲-۴-۴- دیدگاه مارسیا درباره هویت
مارسیا(۱۹۹۰، به نقل از برزونسکی،۲۰۰۵) دیدگاهی ساخت و(هویت خود)اختیار کرد. هویت را به عنوان یک ساختار خود درونی با سازمانی پویا وتاریخچه فردی تصور کرد. براساس مطالعاتی که دانشجویان دانشگا ه انجام دادند به دلیل پیچدگی مفهوم هویت آنرا از چند بعد مورد بررسی قرار دادند. مارسیا براساس دو متغیر فرایندی اکتشاف و تعهد چهار نوع وضعیت هویتی را مفهوم سازی کرد(مارسیا،۱۹۹۶، به نقل از شهر آرای،۱۳۸۴).

 

این چهار وضعیت عبارتند از :

الف) دستیابی: دستیابی به هویت موفق از نظر رشدی پیشرفته ترین پایگاه است. فردی که در این حلقه قرار می گیرد دوره ای از جستجوی جایگزین های هویت را پشت سرگذاشته و تعهدهای بخوبی تعریف شده ای را ایجاد کرده است. او بطور جدی انتخابهای شغلی متعددی را در نظر گرفته و با توجه به شرایط خودش

 

تصمیم گیری کرده است، اگرچه انتخاب نهایی او می تواند شکل تبدیل یافته ای از خواسته های والدین او باشد.

ب) تعلیق:  این پایگاه پیش درآمدی به دستیابی هویت است. فردی که در پایگاه هویت تعلیق قرار دارد در حال گذراندن دوره ای از جستجو(بحران) است. تعهد هایی به شکل نسبتا مهم دارد. این نوع هویت نتیجه تصمیم گیری سنجیده یا تعلیق می باشد که فرد به خود فرصتی می دهد تا از فشار ناشی از مدرسه، دانشگاه یا اولین شغل تا حدی خلاص یابد، و طی آن  خود را در تجارب بیازماید تا به شناخت عمیقی در مورد خود برسد.

ج: قراردادی: این افراد در عقاید خود راسخ هستند و از هر نوع جستجوی جدی اجتناب می کنند. پیامد آن شکل گیری ساختارهای هویت سختی است که در مواجهه با موقعیتهای جدید زندگی نفوذ ناپذی است. اطمینان و امنیت پاداش این افراد است. برای اینکه انتظار پیروی از نقشهای از پیش تعیین شده را برآورده ساخته اند.

د) سردرگم: پراکندگی هویت از نظر رشدی پایگاه ، دارای کمترین پیشرفت است و پایگاه فردی است که به هیچ وجه جهت معینی در زندگی خود متعهد نشده باشد. اگر در گذشته دوره های از بحران را تجربه کرده باشد، بدون آن که در پی آن تعهدی را ایجاد کرده باشد، او در مورد هیچ چیز تصمیم نگرفته است. او به موضوعات ایدئولوژیک بی علاقه است یا یک رویکرد در هم وببرهم دارد که در آن یک نظریه همانقدر خوب است که نظریات دیگر او جرات آنرا ندارد که از میان این دو، نماهای متعددی را برگزیند.

۲-۴-۵- دیدگاه بروزنسکی درباره هویت
از دیدگاه برزونسکی[۹]  سبک هویت عبارتست از اینکه چگونه افراد به جستجو، پردازش ارزیابی اطلاعات مربوط به خود می پردازند و از آن استفاده می کنند(. برزنوسکی، ۱۹۹۰) سه سبکی که برزونوسکی به آن پرداخته است عبارتست از : ۱٫ اطلاعاتی ، ۲ هنجاری ۳ . اجتنابی/ سردرگم.  به نظر برزونوسکی توازن بسیار بالایی بین سبک سردرگم /اجتنابی با وضعیت هویت سردرگم و سبک هنجاری با وضعیت هویت زودرس و سبک اطلاعاتی با وضعیت هویت موفق و دیررس وجود داردچنین افرادی دارای سبک هویت اطلاعاتی آگاهانه و فعالانه به جستجوی اطلاعات و ارزیابی آن هاپرداخته و از اطلاعات مناسب بهره می گیرند. این افراد سخت کوش، خودتنظیم گر، باعزت نفس بالا، درون نگر، دارای منبع کنترل درونی، خودآگاه، دار ای قدرت حل مسئله وپیچیدگی شناختی هستند(برزونسکی وآدامز[۱۰] ۲۰۰۳٫  ) .چنین افرادی معمولاً امیدوارنسبت به آینده، شاداب، خوش قول بوده و در در هنگام انجام تکالیف تحت تأثیر دیگران نبوده و بر باورهای خود تکیه می کنند. افراد دارای سبک هویت هنجاری درتصمیم گیری های مهم و ابراز عقاید با انتظارات، دستورات گروه های مرجع و افراد مهم همنوا شده و به طور فعال به جستجو و ارزیابی اطلاعات نمی پردازند بلکه تلاش آن ها در این است که از ساختار هویتی موجود که بدون تحقیق و اکتشاف به دست آورده اند دفاع کنند .

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری والدین با مسئولیت پذیری در نوجوانان دختر

 
افراد با سبک هویت هنجاری بدون گذراندن دوره های اکتشاف، تحقیق و بحران هویت ازطریق تقلید از مراجع قدرت مهم به تعهد می رسند و از تعهداتشان به صورت سخت گیرانه ومتعصبانه دفاع می کنند. (دولینگر و دولینگر[۱۱]۲۰۰۲). این گروه از افراد دارای اهداف شغلی وآموزشی مشخصی بوده که از بیرون کنترل می شوندوانعطاف پذیر نیستند(برزونسکی و کوک[۱۲] ۲۰۰۵)افراد دارای سبک هویت اجتنابی /سردرگم غالباً فاقد قدرت تصمیم گیری بوده و و تصمیم گیری هایشان عمدتاً با تعلل و مسامحه انجام می شود .منبع کنترل این افراد بیرونی بوده و دارای رفتارهای هیجانی و بدون ثبات هستند.(آدامز[۱۳] ۱۹۹۹) این افراد عزت نفس پایین، خودپنداره منفی خودتنظیمی ناقص دارند . عملکرد این افراد بر روی تکالیف بسیار ضعیف بوده و معمولاً تکالیف را بدون این که کامل کنند رها می کنند. همچنین در زندگی و تحصیل کم تر موفق بوده و از استقلال و فردیت کمی برخوردارند(دولینگر ودولینگر[۱۴] ۲۰۰۲)

در پژوهشی برزونسکی[۱۵] (۲۰۰۴) بیان کرد: بین سبک‏های هویتی و سبک‏های والدینی رابطه وجود دارد. برای مثال، نوجوانانی با سبک هویتی «گرایشی ـ شناختی» دارای والدین مقتدر با ارتباطات باز می‏باشند. بین سبک هویت هنجاری با والدین قدرت‏طلب نیز رابطه وجود دارد. معمولاً نوجوانان این گروه از آزادی بیان محرومند(بروزنسکی و آدامز ۲۰۰۵).بیان کردند که بین سبک هویتی «پراکنده ـ پراکنده» با قدرت‏طلبی و آسان‏گیری رابطه وجود دارد.

۲-۵- پیشرفت تحصیلی
پیشرفت تحصیلی یکی از دغدغه های اصلی والدین، نظام آموزش و پرورش و روانشناسان بوده است . در حقیقت بازدهی مطلوب نظام آموزش و پرورش عمدتاً با میزان پیشرفت تحصیلی افراد شاغل در آن سنجیده می شود. معمولاً پیشرفت تحصیلی با مواردی چون معدل دانش آموز، میزان واحد افتاده، اخراج یا ترک تحصیل شناخته می شود گرچه در بیش تر منابع از معیار معدل کل دروس یا بعضی از دروس خاص در این زمینه استفاده می شود. پیشرفت تحصیلی با عوامل متعددی همبسته است . از جمله این عوامل می توان به وضعیت اقتصادی  اجتماعی خانوده، میز ان هوشبهر فرد، وجود انگیزه پیشرفت و غیره . پیشرفت تحصیلی را موفقیت دانش آموز در یک یا چند موضوع درسی می داند. چنین موفقیتی را معمولاً با آزمون های استانداردشده تحصیلی اندازه گیری می کنند .همچنین این مفهوم بر پیشرفت در کلاس آن طور که در کار مدر سه ارزیابی می شود نیزاطلاق می شود. پیشرفت تحصیلی با ملاک های متفاوتی سنجیده می شود. بعضی مواقع با معدل نمرات دانش آموز در یک ترم، گاهی معدل دروس در یک سال کامل تحصیلی دوترم، گاهی با میزان معدل دانش آموز در کل دوره یک مقطع تحصیلی خاص و گاهی نیزاز نمرات دانش آموز در یک یا چند درس خاص بهره گرفته می شود.

اصلی ترین عوامل تأثیرگذار بر پیشرفت تحصیلی در دودسته کلی: عوامل درونی و بیرونی تقسیم بندی شده است (ملک مکان۱۳۷۸)

۱٫ عوامل درونی یا عوامل فردی مانند هوش، انگیزش، خودپنداره، عزت نفس،خودکارآمدی، مکان کنترل و غیره.
۲٫ عوامل بیرونی یا عوامل محیطی مانند خانوده، شرایط محیطی و جغرافیایی محل زندگی،تجهیزات و فضاهای آموزشی و غیره.
[۱] Erikson

[۲] Adams

[۳] Berznoekei

[۴] Etkinson

[۵] Erikson

[۶] Berzenoski

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:59:00 ق.ظ ]




درمعنی اصلی آن پاسخ گویی موثر به انتظارات مطروح درنقش ها،وظایف مدنی وشغلی است که این توام با خویشتن داری وخوتنظیمی است.فورد[۱] (۱۹۸۵)مسئولیت پذیری را پیروی از قوانین اجتماعی و برآوردن انتظارات جامعه از فرد میداند.این قوانین متاثر از نقش ها ی اجتماعی ودر واقع بیانگر هنجارهای اجتماعی  وفرهنگی است .همچنین می تواند تعهد والتزام فرد را نسبت به سایر افراد جامعه نشلان دهد.اخلاق مسئولیت بخشی از شخصیت فرد استکه در طی فرآیند اجتماعی شدن شکل می گیردوچلبی آن را نمایانگر تمایل شخصی میداند(.چلبی ،۱۳۷۵)میگوید مسئولیت پذیری حایز دو وجه عمده است: یکی انگیزه برای مسئولانه عمل کردن ودیگری فرصت وزمینه مساعد محیطی برای رشد این انگیزه ،توجه  به انگیزه در مسئولیت پذیری ،بر مولفه های مهمی چون شاخت اجتماعی وتمایلات هنجاری تاکید می کند .مدارس درارتقای شناخت اجتماعی وشکل گیری تمایلات هنجاری  مثل مسئولیت پذیری ،احترام ،انصاف ،صداقت، وهمکاری نقش  مهمی دارندوهمزمان می توانند گرایش های خشونت آمیز ،تبعیضی وطرد را زدوده یا حداقل تضعیف کند.ازنظر دیویی هرگاه آموزشگاه نمونه ایی از محیط اجتماعی نباشد تربیت اخلاقی صورت منفی به خود می گیرد به این علت که ارز شهای منفی رابه دانش آموزان انتقال می دهد.براساس نظر گالی ۲ویانگ روابط اجتماعی دانش آموزان با اولیا ی مدرسه یکی از مهمترین عوامل در انتقال این ارز شها در مدرسه است.که رفتارهای سازنده را تقویت می کند .(دیویی،۱۳۲۶)
۲-۶-۱- خود مختاری ومسئولیت پذیری
بی تردید یکی از مهمترین عوامل در بحث مسئولیت پذیری ،توانایی کنترل است.براساس نظریه ی جبرگرایی (نظریه ایی که در آن جایی برای آزادی واختیار نیست)هیچ کس برای هیچ چیز مسول نیست .درقوانین جزایی ازاین ایده بسیار استفاده میشود ،وبنابر آنزمانی که فرد درشرایطی است که توانایی کنترل برخود راندارد از نظر قانون مجرم شناخته نخواهد شد.پس درک افراد از کنترل یکی از مهمترین عوامل در مسول بودن افراد در قبال رفتارهایشان است.ازنظر کول وزیمرمن افرادی که احساس می کنند توانایی کنترل دارند بیشتر تمایل دارندمسئولیت اعمالشان را بپذیرند(ایکلس[۲]  وویگفیلد[۳] ،۲۰۰۲،براندن[۴] ،۱۳۸۵)

۲-۶-۲- عزت نفس ومسئولیت پذیری
مطابق با تئوری شناختی –اجتماعی بندروا ،انگیزه وعمل انسان تا حد زیادی توسط پیش اندیشی تنظیم می شود ،به این معنی که عقایدفرددرموردتوانایی هایش برای انجام یک عمل خاص ،برای رسیدن به یک خروجی مطلوب مورد نیاز است .(نیتز و راویو[۵]،۲۰۰۴)بسیاری از صاحب نظران برخورداری از عزت نفس را عامل مرکزی واساسی درسازگاری عاطفی-اجتماعیافراد می دانند،این باور گسترش یافته وتاریخچه ی طولانی نیز داردبراساس نظریه ی پپ وهمکارانش دیدگاه دانش آموز در موردخودش یا عملکرد تحصیلی اش به یقین بر خود ارزیابی اوتاثیر می گذارد .عکس این مطلب نیز صادق است ،یعنی باورهای یک فرد درموردخودش حتی گاهی اوقات بر خلاف توانایی های واقعی وی ،تاثیر زیادی بر عملکرداو در زمینه های مختلف زندگی ومیزان موفقیت اودارد .مطابق با تئوری هویت اجتماعی ترنر ،افراد خودشان را در زمینه های عمده   ایی می شناسندکه در آن روابطشان با موجودات اجتماعی پایه ریزی میشود ،(بیابانگرد،۱۳۷۴)

از جمله روش‏های پر کاربرد برای پذیرش مسئولیت در نوجوانان می‏توان به موارد ذیل اشاره کرد:

۱-روش تکلیف به قدر وسع و توان فرد؛(باقری،۱۳۷۴)

۲- روش مدارا با خویشتن و اعطای مسئولیت‏هایی متناسب با علایق و گرایش‏های فرد؛

۳-روش مواجهه با نتایج اعمال و تکیه بر قضاوت فرد نسبت به عملکرد خود با بهره گرفتن از فن سؤال باز و انعکاس احساسات؛(ساسانی،۱۳۸۲)

۴-روش‏ابتلا و قراردادن فرد در موقعیت‏های متفاوت.

روش‏های مزبور بر اساس حب ذاتی و تمایل انسان نسبت به خود هستند؛ تمایلی خودخواهانه، ابتدایی و با کاربردی عمومی. اما روش تحریک ایمان برای افرادی که ایمان قلبی دارند و برای کسب رضای الهی تلاش می‏کنند، کاربرد بیشتری دارد. (باقری،۱۳۷۴)

۲-۷- واقعیت درمانی گلاسر[۶]

رویکرد واقعیت درمانی یک رویکرد رفتاری است زیرا بر آنچه که شخص انجام می دهد  تاکیددارد نه بر آنچه که او احساس می کنداما رفتاری که گلاسر می گویداز بعد محرک وپاسخ رفتار گراها نیست وی رفتاررا در مقابل یک ملاک عینی که او آن را واقعیت می نامدمورد ارزیابی قرار می دهد این واقعیت می تواند واقعیت علمی ،اجتماعی ،اخلاقی باشد گلاسر می گوید:باید قالبهای فکری و عادتهای رفتاری ناپسند که منجر به شکست فرد شده است به وسیله ی اعمال و رفتاری جدید شکسته شود چرا که مراجع دیگر نتواند گذشته را ملا ک رفتار ناپسندش قرار دهد وبارفتار جدید عادتهای جدید وخوب جانشین شود .از آنچه که تا کنون مطالعات نشان می دهد می توان نتیجه گرفت رشد شناختی ،عاطفی ،رشد اجتماعی ،رشد زیستی سبب رفتار ما بوده است.اما گلاسر می گوید :شما رفتار کنید تا رشد شناختی ،عاطفی ،اجتماعی و زیستی در شما اتفاق بیفتد.

نظریه های متداول:رفتار –رشد شناختی،اجتماعی ،عاطفی ، زیستی

نظریه ی گلاسر [۷]:رشد شناختی ،اجتماعی،عاطفی ،زیستی-رفتار

دانلود پایان نامه

 

گلاسر اعتقاددارد:تمام رفتارهای انسانی برای برآوردن نیازهای اساسی فیزیولوژیکی وروانی است که برای همه یکسان وجودداردداشتن هویت مهمترین نیاز روانی انسان استکه از بدو تولد در نظام زیستی انسان متولد می شود پس از آنکه فرد به دنیا می آیدباید این نیاز او پاسخ داده شود اما این نیاز مانند نظریه های اریکسون وبالبی یک دوره ی نقش پذیری ،حساس وبحرانی داردکه اوج آن درسنین ۵تا۱۰سالگی است.

ویلیام گلاسر در تئوری انتخاب خود می گوید به دلایل بسیار روشن ما هر کاری را که انجام می دهیم انتخاب خودمان است که شامل احساس بدبختی ما نیز می شود. دیگران نه می توانند ما را بدبخت کنند نه خوش بخت. ما بیش از آن که تصور م ی کنیم کنترل حیات خود را در دست داریم . نظریه انتخاب معتقد است که ایجاد روابط درست با افراد وپذیرش حس مسئولیت مبتنی به تصمیم  گیری های مورد نظر افراد می تواند ازکنترل های بیرونی کاسته و به فرد کمک می کند بر خود مسلط بوده و مسئولیت  اعمال خود را بپذیرد.(گلاسر،ترجمه حمزه ساده،۱۳۸۰).

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه بررسی رابطه شیوه های فرزند پروری والدین با مسئولیت پذیری در نوجوانان دختر

 
بر اساس نظریه گاف [۸](۱۹۶۸) وظیفه شناسی، مسئولیت پذیری، قابلیت اعتماد، عمل کردن بر اساس نظم و مقررات و اعتقاد بر این که عقل و دلیل باید بر زندگی مسلط باشداز ویژگی های شخصیتی نسبتاً پایدار میان فردی و درون فردی افراد است . گاف معتقد استکه گرچه مسئولیت تا اندازه ای با مردم آمیزی و خویشتن داری همبسته است اما باید برارزش ها و کنترل ها که عوامل مشخص و مهمی در زندگی افراد است تأکید نمود . فردی که دارای احساس مسئولیت بالایی است نیازهای خود را در راه نیازهای جمع فدا می کند. این قبیل افراد پیامدهای رفتارهای خود را می پذیرند و قابل اعتماد و اطمینان هستند. نسبت به ساختار اجتماعی بزرگ تر احساس تعهد کرده و اگرچه لزوماً رهبرنیستند اما درستکار بوده و به عهد خود وفا می کنند. طبق دیدگاه گاف افراد جامع هستیز افراد مسئولی نی ستند چون مدام متوجه نیازهای خود هستند، اما افرادی که دارای مشاغلی هستند که مستلزم رفتار مسئولانه و توأم با وظیفه شناسی است، افراد مسئولی ت پذیری می باشند. گاف معتقد است که فرد مسئول به ارزش های اجتماعی و اخلاقی و مدنی پایبند است (مارنات، ترجمه پاشاشریفی۱۳۷۸).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:58:00 ق.ظ ]




– نا مشخص بودن هدف ها ؛
– ابهام در استاندارد های عملکرد؛

– نا مشخص بودن فرایند های عملکرد ؛

– رقابت های فردی یا گروهی شدید ؛

– منابع کمیاب حیاتی؛

– تغییر و تحول؛

– رفتار سیاسی

– مسائل غیر اخلاقی مانند تهمت، دروغگویی، فخر فروشی و عدم پایبندی به قول و قرار؛

– افراط در اعمال مدیریت و عدم  واگذاری اختیار؛

– جاه طلبی زیاد؛ (توکلی، ۱۳۷۹) .

نظریه های اعتماد

ادبیات مربوط به اعتماد سازمانی به طرز مشابهی بیان می کند که روابط مبنی بر اعتماد، نقش مهمی در افزایش توانایی رهبر برای شکل دادن و تاثیر گذاری بر پیروان سازمانی دارد. پژوهشگران پیشنهاد       می کنند که اعتماد بین اعضای سازمانی، برای ثبات و پایداری سازمان ضروری است(بارفوت[۱]، ۲۰۰۸) .

در این قسمت ،نظریه های گوناگون اعتماد بیان می گردد .

نظریه زتومکا

بر طبق نظریه زتومکا[۲] جوامع معاصر به مسئله اعتماد اهمیت خاصی می دهند، ایشان بعضی از جنبه های مرتبط با احتمال و عدم قطعیت را که ویژگی عصر حاضر است، با ظرافت خاصی به اعتماد مرتبط     می سازد به اهم این ویژگی ها در زیر اشاره می شود:

– جهان کنونی تحت تاثیر تلاش های هدفمند انسانی قرار دارد، بنابراین افراد در مواجهه با آینده بایستی به صورت فعالانه اعتماد را گسترش دهند .

– به جهت فرایند جهانی شده و تخصصی شدن نقش ها و کارکرد ها و سبک های زندگی همکاری در درون جوامع و یا در کلیه سطوح محلی، ملی، و بین المللی به صورت نیاز مبرمی در آمده است، اما حوزه های عدم قطعیت نیز افزایش یافته است بنابراین هر چه وابستگی افراد به همکاری با دیگران بیشتر شود همان قدر هم به طبع آن اعتماد اهمیت می یابد. یعنی فرایند پویای وابستگی متقابل جهانی نیازمند اعتماد به عنوان یک شرط اساسی برای همکاری است.

– توسعه فنی و مدنی جدای سودمندی های غیر قابل انکار، صدماتی را نیز در پی دارد، مثل فجایع زیست محیطی و غیره …

این امر باعث می شود که تولیدات خود ما بطور نا منظمی نتوانند بدرستی محاسبه شوند بنابراین، برخورد کردن با این آسیب پذیری های بوجود آمده در جامعه مخاطره آمیز نیاز به اعتماد همگانی دارد .

– به جهت اینکه در حال حاضر با تعدد انتخاب در اکثر حوزه ها نظیر مصرف، آموزش و غیره روبرو هستیم بنابراین، هر چه افراد با انتخاب های قابل دسترس بیشتری مواجه شوند، نوع تصمیم آنها در آینده کمتر قابل پیش بینی است که این امر به شکل متعادلی به خود ما و طرفین ما برمی گردد و بنابراین برای انتخاب جایگزین کنشی، مجبوریم که اعتماد را مد نظر داشته باشیم.

 

– به جهت نا شناخته بودن بخش های بزرگی از جهان معاصر و به جهت مقابله صحیح با ابهام موجود در محیط اجتماعی ناگزیریم که به یکدگر اعتماد بورزیم .

– در جهان امروزی، کسان زیادی وجود دارند که به صورت گمنام بوده ولی ما از تولیدات و … آنها بهره می بریم یعنی در واقع به آنها وابسته ایم بنابراین مجبوریم که به کارایی، مسولیت پذیری و حسن نیت آنها اعتماد داشته باشیم.

– حضور فزاینده افراد نا آشنا در محیط های اجتماعی گوناگون و تماس ما با آنها به جهت ضرورت امر یکی از مواردی است که لزوم اعتماد افراد به یکدیگر را پر اهمیت می نماید.

– اعتماد با مخاطره ارتباط دارد و نوع مخاطراتی که با اعتماد در ارتباط است، بیشتر مرتبط با     کنش های ارادی انسان هاست که آگاهانه صورت می پذیرد یعنی اعتماد با مخاطراتی سرو کار دارد که مرتبط با آینده ای است که انسان ها آن را ایجاد خواهند کرد .

– زتومکا فرق بین اعتماد اجتماعی و اعتماد بین شخصی را بسیار معنی دار نمی داند و از نظر ایشان در هر دو مورد مقوله های اجتماعی قرار دارند برای مثال اعتماد احتمال دارد با مواردی نظیر جنسیت ،قومیت، و نژاد، مذهب، ثروت و تصورات قالبی و پیش داوری ها ارتباط داشته باشد .

– زتومکا در رابطه اعتماد با انتظارات، قضیه نسبیت را مطرح می­ کند، بنابراین زتومکا چنین استدلال می کند که به جهت تنوع انتظارات محتوای اعتماد تقریبا متغیر می باشد.یعنی اعتماد مطلق وجود ندارد بلکه اعتماد امری نسبی است.

 

نظریه لومان

لومان[۳] کارکرد اعتماد را در درون نظام اجتماعی مورد بررسی قرار می دهد و با کارکرد قانون در جامعه مقایسه می کند. به اعتقاد او کارکرد اعتماد در نظام اجتماعی این است که عدم تعیین اجتماعی را کاهش و بدین ترتیب قابلیت پیش بینی رفتارها را افزایش می دهد. اعتماد در واقع یک نوع مکانیسم اجتماعی است که در آن انتظارات ، اعمال و رفتار افراد تنظیم و هدایت می شود. از طرف دیگر او معتقد است هر چند که اعتماد انتظارات افراد را تنظیم می کند و اعمال و رفتارشان را هدایت می شود با وجود این به این نکته نیز باید توجه کرد که احتمال تخطی از آن وجود دارد به این معنا که همیشه فردی که مورد اعتماد قرار می گیرد مطابق پیش بینی های فرد اعتماد کننده عمل نمی کند یا ممکن است عمل نکنند. ایشان معتقدند که قانون و اعمال قدرت مشروع از جمله ابزار هایی هستند که می توانند خطر ذاتی در اعتماد را کاهش دهند. در واقع قانون از طریق تقویت همکاری، خطر ذاتی در اعتماد را کاهش می دهد.

 

نظریه گیدنز

گیدنز معتقد است که منابع اصلی اعتماد در جوامع سنتی اهمیت خود را در جوامع مدرن صنعتی از دست داده اند که در ارتباط با نقش سنت، گیدنز معتقد است که در جهان مدرن پیشرفت علم و جهانی شدن اندیشه، باعث شکل گیری خصلت انتقادی و نو گرایانه شیوه نگرش شده است. یعنی شیوه ­های زندگی در جوامع امروزی پیش از پیش مستلزم داشتن یک اساس عقلانی است. گیدنز مطرح می کند که نظام های انتزاعی جانشین نظام های خویشاوندی، اجتماع محلی و سنتی شده است. اعتماد به نظام های انتزاعی مهمترین بخش نظریات گیدنز است و بیانگر اعتماد افراد به اصول غیر شخصی می باشد و با پیشرفت علمی و تکنولوژی عصر جدید در ارتباط است و نشان دهنده رابطه عقلی انسان ها با این دسته از امور و افرادی است که در این زمینه فعالیت می کنند.گیدنز معتقد است که در جوامع تحت تسلط نظام های انتزاعی و فاصله گیری زمانی، مکانی، اعتماد بسیار مهم است، نیاز به اعتماد با این فاصله گیری ارتباط دارد. دیگر    نیازی نداریم به کسانی اعتماد کنیم که پیوسته در معرض دیدمان هستند و فعالیت هایشان را مستقیمأ   می توان بازنگری کرد، اعتماد هنگامی ضروری می­شود که در نتیجه فاصله گیری روز افزون زمانی و مکانی دیگر اعتماد کاملی از پدیده های اجتماعی نداشته باشیم، بر خلاف جوامع سنتی در جوامع صنعتی و پیشرفته اعتماد به علائم و نشانه ها و همچنین اعتماد به دانش تخصصی ایجاد می­گردد و پدیده انتزاعی بخشی اتفاق می­افتد. امروزه مردم به دنبال علائم و نشانه ها هستند، به مارک ها توجه می کنند، در حالی که  نمی­دانند وسایل و ابزارها را چه کسی و یا چه کسانی ساخته اند، کجا ساخته­اند، در واقع محلیت از بین رفته است و این امر حالت انتزاعی پیدا کرده اند و اعتماد به انتزاعیات تقویت شده است.

گیدنز در این ارتباط به پول و نقش آن در جهان مدرن اشاره می­ کند و معتقد است که پول به خودی خود هیچ هستی ذاتی ندارد اعتبار پول از خود پول نیست بلکه ناشی از اعتماد مردم به یک امر انتزاعی است، اعتماد به یک سری مجردات، نمادها و سنبل هاست و این امر در جهان مدرن موجب بسیاری از امور و مبادلات شده است. گیدنز در پایان مسئول چنین روندی را علم و دانش می داند، به اعتقاد او پیشرفت علمی و تکنولوژیک و ایمان مردم به این پیشرفت ها مسئولیت اصلی در این زمینه را بر عهده دارند و علاوه بر آن در تقویت این ایمان نمی توان نقش نهاد هایی چون آموزش و پرورش، وسایل ارتباط جمعی را نادیده گرفت. اعتماد و مفاهیم ملازم با آن را باید به گونه دیگری مفهوم بندی کرد. ده عنصر دخیل در تعریف اعتماد همراه با یک دسته ملاحضات دیگر عبارت از:

– اعتماد به غیبت در مکان و زمان ارتباط دارد، زیرا ما چه نیاز به اعتماد به کسی داریم که فعالیت هایش پیوسته در معرض دیدن و فراگردهای فکری مربوط به او شفاف اند یا چه نیاز به اعتماد به نظامی است که عملکردهایش کاملا شناخته شده و فهمیده شده اند؟

– اعتماد اساساً نه به مخاطره بلکه به احتمال وابسته است. اعتماد همیشه بر اعتماد پذیری در برابر پیامد های محتمل دلالت می کند چه این پیامد ها به کنش های افراد ارتباط داشته باشد یا به عملکرد نظام مربوط می باشد در مورد اعتماد به عوامل انسانی، فرض اعتماد پذیری نسبت دادن صداقت یا عشق به فرد مورد اعتماد است و برای همین است که اعتماد به اشخاص برای فردی که اعتماد می­ کند عواقب روانشناختی دارد زیرا احتمال دارد که از این اعتماد لطمه اخلاقی ببیند .

– اعتماد همان ایمان به اعتماد پذیری یک شخص یا نظام نیست بلکه چیزی است که از ایمان سرچشمه می­گیرد. اعتماد به درستی، همان پیوند میان ایمان و اطمینان است. هر گونه اعتماد، به یک معنا اعتماد کورکورانه است .

– اعتماد می تواند مربوط به شانه های نمادین یا تخصصی باشد، اما این نوع اعتماد نیز مبتنی بر ایمان به درستی اصولی است که شخص از آن بی خبر است و نه مبتنی بر ایمان به اصالت اخلاقی دیگران. البته اعتماد به اشخاص همیشه تا اندازه ای به اعتماد به نظام ربط دارد. اما این اعتماد به کارکرد شایسته این نظام ها مربوط است و نه به عملکرد واقعیشان(عباس زاده،۱۳۸۲).

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه:رابطه هوش اخلاقی با تعهد سازمانی و اعتماد سازمانی
 

 

نظریه ساشکین

ساشکین[۴] اعتماد را اینگونه تعریف می کند، احساس اطمینانی که کارمندان نسبت به مدیر دارند و به آنچه مدیر به آنها می گوید اعتماد دارند. او سه رویکرد حسی- محوری، ذهنی – محوری، ترکیبی حسی- ذهنی به اعتماد را به صورت یک تئوری تکاملی از اعتماد ادغام کرد. عوامل اعتبار و اثبات در تئوری او تشکیل دهنده ساختار اعتماد هستند. ساکشین معتقد است اعتماد به معنی اطمینان به اجرای کاری است که فرد قصد دارد آن را انجام دهد. ثبات نیز به اندازه ای اعتبار دارای ارزش و اهمیت است. ساشکین اعتقاد دارد که کاهش ابهام یکی از عملکردهای ضروری برای مدیران است زمانی که مدیران ابهام را در سازمان کاهش می دهند کارایی موثر و خلاقیت بیشتری ایجاد می شود و استرس کارکنان به طور قابل ملاحضه ای  کاهش می یابد. ارزیابی میزان خطر و سطح آسیب پذیری هنگامی که موقعیت موجود دارای ابهام کمتری باشد آسانتر است، لذا هر چه ابهام در موقعیت بیشتر باشد احتمال کمتری وجود دارد که افراد به یکدیگر اعتماد کنند( مختاری کرچگانی،۱۳۸۶).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:58:00 ق.ظ ]




۱- درستکاری:  یعنی ایجاد هماهنگی بین آنچه که به آن معتقدیم و آنچه که به آن عمل می کنیم. انجام آنچه که می دانیم درست است و گفتن حرف راست در تمام زمانها. کسی که هوش اخلاقی بالایی دارد، به شیوه ای عمل می کند که با اصول و عقایدش سازگار باشد.
۲- مسئولیت پذیری: کسی که هوش اخلاقی بالایی دارد، مسئولیت اعمال خود و پیامدهای آن، همچنین اشتباه ها و شکست های خود را نیز می پذیرد.

۳- دل سوزی: توجه به دیگران که دارای تأثیر متقابل است. اگر نسبت به دیگران مهربان و دل سوز باشیم، آنان نیز در وقت نیاز با ما همدردی می کنند.

۴- بخشش:  آگاهی از عیوب خود و تحمل اشتباه های دیگران.

 

عوامل تاثیر گذار بر هوش اخلاقی

نورسیا[۱] (۲۰۱۱) معتقد است که نیات خوب، ایجاد حق انتخاب و انجام عمل انتخاب شده، نتایج مثبت و خوب برای فعالیت ها از جمله عوامل تاثیر گذار بر هوش اخلاقی است و همچنین نتایج منفی در فعالیت ها ممکن است باعث از بین رفتن هدف ها شود و این می تواند به دلیل محدودیت های ذهنی انسان، تعاملات اجتماعی پویا و پیچیده و تغییر در شرایط محیطی باشد. بنابراین رخنه در نیات بر کاهش هوش اخلاقی تاثیر گذار است و باید این اشتباهات و محدودیت ها، یادگیری و برای آینده اصلاح گردد. همچنین لینک ، کیل و جوردن(۲۰۱۱) اجرای برنامه های آموزشی شایستگی عاطفی را در افزایش هوش اخلاقی موثر می دانند. آنها شایستگی عاطفی را ظرفیتی برای تنظیم و همترازی در بین اهداف، اقدامات و ارزش ها تعریف می کنند. لینک و کیل(۲۰۰۵)معتقدند که با وجود این از نقطه نظر ادراکی قضاوت درباره کردار نیک و بد در اصول جهانی ریشه داشته و از تمامی موانع فرهنگی عبور می کند. انسان شناس در تحقیقاتش نشان داد که کد های اخلاقی در همه فرهنگ ها شامل به رسمیت شناختن مسئولیت پذیری، تعهد متقابل و توانایی در همدردی است. عمده آموزه های دینی نیز مشترکاً ارزش های چون تعهد به دیگران، مسئولیت پذیری، احترام و توجه به دیگران را مورد توجه قرار داده اند و در واقع هوش اخلاقی جهانی، مشترک در فرهنگ های مختلف وجود دارد. می توان گفت هوش اخلاقی اعتقاد عمیق فرد و ارزش های اوست که تمامی افکار و فعالیت ها را هدایت می کند(آراسته و همکاران،۱۳۸۹).

 

 

 

آموزش هوش اخلاقی به مدیران

به تازگی پژوهشگران سازمانی، علاقمند به هوش اخلاقی رهبری شده اند، زیرا می توان مرز بین نوع دوستی و خود پرستی را خوب توصیف کند. همانگونه که یافته های مطالعات نشان می دهند، این امکان که افراد بتوانند هوش اخلاقی خود را افزایش دهند و مهارت های اخلاقی شان را تقویت کنند، وجود دارد. بوربا (۲۰۰۵) این ده مرحله را برای پرورش هوش اخلاقی یا تربیت کارکنان اخلاقی به مدیران، پیشنهاد   می دهد:

 

احساس تعهد در راستای ایجاد و پرورش کارکنان اخلاقی؛
تلاش برای آنکه الگویی نمونه یا یک مثال اخلاقی قوی باشد؛
شناخت باورها و عقاید خودتان ضمن تسهیم آنها با دیگران؛
از لحظه آموختن، بهره بگیرید؛
انضباط را به عنوان یک درس اخلاقی به کار بندید؛
توقع رفتارهای اخلاقی داشته باشید؛
نسبت به آثار رفتارها واکنش نشان دهید؛
رفتارهای اخلاقی کارکنان را تقویت کنید و پاداش دهید؛
۹ – روزانه اصول اخلاقی را اولویت بندی کنید؛

۱۰- مشارکت و ثبت قانون طلایی؛

 

 

اصول پنج گانه اخلاق رهبری

رهبران سازمان برای آنکه بتوانند کارکنان خود را برای دستیابی به هدفی مشترک متقاعد سازد، باید بدون استثناء به اخلاقیات پذیرفته شده ای پایبند باشند و متعهد بودن خود را به اخلاقیات، از راه رفتار ملموس نشان دهند. نظریه اخلاقی، نظامی از قواعد و اصولی بنا می نهد که انسان ها را در تصمیم گیری درباره آنچه درست و نادرست و خیر و شر است، راهنمایی می کنند. آنچه در ادامه می آید اصول پنج گانه اخلاق رهبری است که در قالب گزاره هایی توصیف می شوند:

*رهبران اخلاق مدار به دیگران احترام می گذارند: وظیفه هر کس است که با دیگران به گونه ای احترام آمیز رفتار کند و برای دیگران فقط برای خودشان، احترام قائل شود؛ نه بخاطر هدف دیگری. یعنی از احترام گذاشتن به کسی به عنوان ابزاری برای دستیابی به هدف دیگری بهره نگیرد. دستیابی به این مقصود، زمانی میسر است که به ارزش و تصمیمات دیگران احترام بگذاریم. در جایی که چنین رفتاری رخ نمی دهد، افراد خود را در مقام بردگی و خدمت به تحقق اهداف سایرین می یابند. شکل عملی احترام افراد در سازمان، با همدلی، هم احساسی و گوش دادن به خود است که به ارزش ها و سعه صدر داشتن در برابر دیدگاه های متفاوت کارکنان تجلی، می یابد.

*رهبران اخلاق مدار، خدمتگزار دیگرانند: اصل اخلاقی خدمتگزار دیگران بودن، به درستی مصداقی از نوع دوستی است. رهبرانی که خدمتگزار و نوعدوست هستند، سلامت کارکنان و پیروان خود را در راس برنامه های خویش قرار می دهند.

*رهبران اخلاق مدار، عادل هستند: رهبران اخلاق مدار، مسائل و امور مختلف را از سر انصاف و عدالت مورد توجه قرار می دهند. در جایی که قرار است با افراد مختلف به گونه های متفاوت رفتار شود، باید دلایل رفتار متمایز، روشن و معقول و مبتنی بر ارزش های اخلاقی مستحکم باشد. زمانیکه منابع و پاداش ها یا کیفر ها عرضه می شوند، نقشی که رهبر می تواند ایفا کند، بسیار حیاتی است. حیاتی بودن نقش رهبر در زمینه توزیع منابع و پاداش ها یا کیفرها از این رواست که وی، هم جانب انصاف را داشته، و هم نسبت به موقعیت ها و افراد آگاهی کافی داشته باشد؛ کسب این آگاهی بسیار حساس بوده، نیازمند تلاش پیگیر است.

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه:رابطه هوش اخلاقی با تعهد سازمانی و اعتماد سازمانی
*رهبران اخلاق مدار، صادق هستند: عدم صداقت یا صادق نبودن، پیامد های مشهودی داردکه نخستین پیامد آن، عدم اعتماد است. زمانیکه رهبران صادق نیستند، دیگران، آنها را افرادی غیر قابل اعتماد و غیر اتکا ارزیابی می کنند. همچنین تداوم عدم صداقت در مدیریت سازمان، در ایمان افراد نسبت به رهبر ایجاد تزلزل کرده، میزان احترام نسبت به وی را کاهش می دهد.

برای یک رهبر، صادق بودن به معنای این است که آنچه را نمی تواند انجام دهد، قول ندهد، کژ رفتاری نکند، پشت واقعیت ها پنهان نشود، آنچه روابط را تیره می کند، انجام نداده، بیش اندازه به کارهای کم ارزش، بها ندهد.

*رهبران اخلاق مدار، اجتماع گرا هستند: هر جامعه ای به مثابه یک سازمان، دارای سیستم ویژه است. از این رو برای جوامع، اهداف خاصی با توجه به بافت و چشم اندازی که دارند بیان می شود که معمولاً از آنها به عنوان ارزش های مشترک یاد می کنند. دستیابی به اهداف مشترک، مستلزم آن است که رهبر و پیروان مسیری را که گروه ترسیم می کند، تبعیت کرده، بر سر آن توافق داشته باشند. رهبران ملزم هستند مقاصد خود و پیروانشان را مورد توجه قرار داده، تسهیلاتی را برای کامیابی در تحقق اهداف به وجود آورند. این بدان معناست که رهبران نمی توانند و نباید اراده خود را به دیگران تحمیل کنند. یک رهبر تحول گرا باید بکوشد گروه را بسوی خیر مشترک هدایت کند، که هم برای خود و هم برای یکایک پیروان، سودمند باشد. چنین رویکردی به رهبری از بروز فضای خودکامگی در سازمان پیشگیری می کند(شجاع،۱۳۹۲).

تاثیر هوش اخلاقی بر بهبود عملکرد و موفقیت سازمان

هوش اخلاقی می تواند در این موارد در عملکرد و موفقیت سازمان تاثیر بگذارد :

۱- توجه به منافع ذی نفعان: علاوه بر سهام داران، گروه های دیگری نیز وجود دارند که از اقدامات سازمان تاثیر می پذیرند و دارای منافع مشروعی در سازمان هستند. از جمله این گروه ها می توان به مشتریان، تامین کنندگان موارد اولیه، دولت و جامعه اشاره کرد. تامین منافع سهامداران بدون در نظر گرفتن منافع سایر ذی نفعان(کارکنان، مشتریان جامعه و…) شیوه ای غیر اخلاقی در مدیریت است.

۲- افزایش سود و مزیت رقابتی: توجه به تمام افراد و گروه های ذی نفع هستند، میزان سود شرکت ها را در بلند مدت افزایش خواهد داد، زیرا موجب انگیزش نیروی انسانی، افزایش حسن نیت اجتماعی و اعتماد مردم و نیز کاهش جریمه ها می شود. کی و پاپکین[۲] (۱۹۹۸)بیان می کنند که تجزیه و تحلیل شکست شرکت ها و خسارت وارده به آنها نشان می دهد که در نهایت لحاظ کردن اخلاقیات و حساسیت های اجتماعی در فرآیند تصمیم گیری و تدوین استراتژی موجب افزایش سودآوری شرکت خواهد شد. طبق گزارش مجله فورچون[۳] ،۶۳درصد مدیران عالی شرکت های برتر تجاری بر این باورند که رعایت اخلاقیات، موجب افزایش تصویر مثبت و شهرت سازمان شده، منبعی برای افزایش مزیت رقابتی به شمار می آید.

۳- افزایش تنوع طلبی: متخصصان پیش بینی می کنند که نیروی کار به گونه روز افزون، متنوع تر خواهد شد و شرکت هایی که بتوانند نیازهای این افراد متنوع را درک کرده، از این تنوع به خوبی بهره گیرند، موفق خواهند بود. لازم است مدیران، توانایی اداره افراد با جنسیت، سن، نژاد، مذهب، قومیت و ملیت های مختلف را داشته باشند. رعایت عدالت و اخلاق در برخورد با این افراد در محیط کار، مدیریت آنها را تسهیل می کند و این امکان را برای سازمان فراهم می سازد که از مزایای نیروی کار متنوع بهره گیرند.

۴-کاهش هزینه های ناشی از کنترل: ترویج خود کنترلی در سازمان به عنوان یکی از مکانیسم های اصلی کنترل از مباحثی است که بنیان آن بر اعتماد، اخلاق و ارزش های فردی قرار دارد. ترویج خود کنترلی باعث کاهش هزینه های ناشی از روش های کنترل مستقیم شده و موجب افزایش سود می شود. این امر مستلزم تعهد کامل اعضای تیم، مسئولیت پذیری همه یا اعضای تیم و احترام و اعتماد بین آنها و مدیریت است.

۵- بهبود روابط، افزایش جو تفاهم و کاهش تعارضات: یکی از نتایج رعایت اخلاق کار در سازمان ، تنظیم بهتر روابط در سازمان است. که این به نوبه ی خود باعث افزایش جو تفاهم در سازمان و کاهش تعارضات بین افراد و گروه های شده، عملکرد تیمی را بهبود می بخشد. شاید بیشترین تاثیرات اصول اخلاقی مربوط به رفتار نیروی انسانی است. از آنجا که اخلاق، بخشی از فرهنگ است، بیشتر نظریه هایی که بر رابطه غیر فرهنگی در سازمان تاکید می کنند، خود به خود بر اهمیت نقش افراد اخلاق در این زمینه توجه دارند. فرهنگ سازمانی در یک سازمان می تواند کارکنان را به افرادی پیرو قانون یا قانون شکن تبدیل کند.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:57:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم