کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



در هنگام توصیف شغل ، لازم است که تمامی شرایط و الزامات شغلی در قالب عبارات رفتاری و به شکلی عینی بیان شود این که گفته شود این شغل احتیاج به افرادی با مهارت بالا دارد ، کافی نیست بلکه ضرورت دارد تا مهارتهای مورد نیاز برای احراز آن شغل بصورت دقیق تصریح شود.
مرحله دوم:انتخاب ابزار مناسب برای ارزیابی :

به کمک توصیف شغلی خصیصه مدار می توان ابزار ارزیابی مناسبی را اتخاذ کرد .

ارزیابی باید متمرکز بر جنبه هایی باشد که از طریق شیوه های گزینش فعلی مثل چک لیستها و مصاحبه شناسایی نشده اند.

مرحله سوم : ارزشیابی و معرفی افراد شایسته

ارزشیابی کنندگان در نهایت افرادی را که برای احراز شغل مناسب می دانند ، درجه بندی کرده و اسامی آنها را اعلام می کنند.

داده های حاصل از آزمونهای شغلی باید بعنوان بخشی از فرآیند تصمیم گیری و نه جایگزینی برای آن تلقی شوند.هنگام معرفی افراد با صلاحیت برای احراز شغل لازم است تا راهبردهای موثری از طرف ارزشیابی کنندگان برای رشد فردی و افزایش شایستگیهای حرفه ای کارکنان پیشنهاد شود.

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه تاثیر هوش عاطفی بر عملکرد شغلی کارکنان 

 
 

۲-۱-۳۳-مدل سازی تاثیر هوش هیجانی بر موفقیت کار

یک راه برای مدل سازی هوش هیجانی و تاثیر آن ، استفاده از فهرست شایستگیهای هوش هیجانی گلمن و سازماندهی آنها در ماتریس خواهد بود که می توان به درک نحوه اثر گذاری هوش هیجانی در محیط کار کمک کند .

بوسیله ماتریس مذکور می توان مشاهده نمود که شایستگیهای هوش هیجانی شامل دو گونه آگاهی ها و مهارتها بوده که آنها نیز در دو سطح متمایز فردی و جمعی قرار دارند.این شیوه از سازماندهی شایستگیها کمک می کند تا بدانیم هوش هیجانی بواسطه شایستگی بیشتر در محیط کار و همچنین در ارتباطات با یکدیگر ،  یاری رسان خواهد بود.

برای نمونه ، اعتماد به نفس بیشتر ، موجب بهره وری می گردد بعلاوه افرادی که خودگردان هستند ، مایلند تا سودمندتر باشند (تیشلر و همکاران ، ۲۰۰۲)همچنین از نظر شایستگی جمعی ، مهارتهای رهبری ، نفوذ ، ارتباطات ، مدیریت تضاد ، کار تیمی و تعاون همگی از مهارتهای مطلوب برای مدیران می باشند.بنابراین می توان به این نتیجه رسید که افراد دارای هوش هیجانی بالا ، مولد بهره وری یا موفقیت بیشتر در محیط کار می باشند(عزیزی ، ۱۳۷۷)

تیشلر و همکاران (۲۰۰۲) با بهره گرفتن از ماتریس فوق در پی بررسی رابطه هوش هیجانی ، معنویت و عملکرد کاری بودند.آنها با مرور ادبیات مربوطه به این نتیجه رسیدند که افراد      می توانند به مرور زمان از هوش هیجانی و معنویت کم به سمت هوش هیجانی و معنویت بیشتر گام بردارند.آنها بر این باور بودند که وجود همزمان هوش هیجانی و معنویت در کارکنان ، موجب بهبود و افزایش عملکرد کاری می شود . از آنجا که روحیات و رفتارهای مدیران ، محرکهای نیرومند موفقیت کاری کارکنان به شمار می آید ، لذا وظیفه اصلی مدیران ارشد ، رهبری هیجانی می باشد.بعبارت دیگر ، قبل از اینکه مدیران بتوانند به کارهایی چون استراتژی تعیین بودجه یا استخدام کارکنان بپردازند ، باید در وهله اول به تاثیر روحیات و رفتارهای خود بر دیگران توجه نشان داده و به همین منظور ، صاحبنظران فرآیندی پنج مرحله ای برای خوداندیشی و برنامه ریزی ابداع کرده اند تا در انجام این کار به مدیران کمک کند :

بر اساس این فرآیند مدیران باید از خود بپرسند :

می خواهم چه کسی باشم ؟

هم اکنون چه کسی هستم ؟

چگونه پیشرفت کنم و به اهدافم برسم ؟      چگونه تغییر را پایدار سازم ؟

چه کسی می تواند به من کمک کند ؟

کار کردن به شیوه این فرآیند به مدیران کمک می کند تا میزان تاثیر گذاری رهبری هیجانی خود بر روحیات و رفتارهای سازمان و به تبع آن نحوه وفق دادن رفتار خود را مشخص کنند .

جدول ۲-۶ : شایستگیهای هوش هیجانی به نقل از تیشلر و همکاران،۲۰۰۲)

 

 

 

 

 

 

 

شایستگیها
مهارتها
آگاهی
شایستگی فردی(چگونگی مدیریت خود)
مدیریت برخود 

قابلیت سازگاری

آگاهی و هوشیاری

ابتکار

موفقیت

قابلیت اعتماد
خودآگاهی 

خودآگاهی هیجانی

خود ارزیابی دقیق

اعتماد به نفس
شایستگی جمعی(چگونگی کنترل روابط)
مهارتهای جمعی 

رهبری

نفوذ

توسعه دیگران

عامل شتاب دهنده تحول

ارتباطات

مدیریت تضاد

اتحاد سازی

کارتیمی
آگاهی اجتماعی 

همدلی

خدمت محوری

آگاهی سازمانی
۲-۱-۳۴-هوش هیجانی کارکنان و رضایت مشتریان

موفقیت در اجرای برنامه های کاربردی و عملی در محیط کار مستلزم هوش هیجانی است.

نتایج تحقیقات میدانی که رابطه هوش هیجانی و عوامل مهم کار را بررسی می کند ، حاکی از آن است که هوش هیجانی کارکنان ، بعد مهمی از سازمان است.(اشانازی و دیگران ، ۲۰۰۲ ؛ کارسو و ولف ، ۲۰۰۱ ) بنابراین تاکید بر کاربردهای سازمانی هوش هیجانی در عرصه هایی چون ، رضایت شغلی کارکنان ، رهبری اثر بخش و بهره وری مطرح شده است.

رضایتمندی مشتری (Consumer Satisfaction) متغیر فوق العاده مهمی در سازمان است . والکر[۱] (۱۹۹۵) دریافت که تمامی مولفه های عرضه خدمات شامل ، محدودیتهای فیزیکی ، زمان انتظار و خصوصاً رفتار و عملکرد سرویس دهندگان می تواند در سطح رضایتمندی مشتریان اثر بگذارد.بارلو و مائول[۲] (۲۰۰۰) پی بردند که هوش هیجانی بالاتر سرویس دهندگان برای رضایت مشتریان نقش کلیدی دارد . آنها فرض کردند که رضایتمندی و خشنودی مشتری با خدمات مرتبط است.سرویس دهندگانی که از هوش هیجانی بالا برخوردارند ، بهتر می توانند تجربه هیجانی مثبتی را برای مشتریان فراهم آورند . شواهد حاکی از مطالعات و بررسیهای تاثیر کیفیات اجتماعی-هیجانی سرویس دهندگان که ممکن است توام با هوش هیجانی بالا باشد ، حمایت و پشتوانه غیر مستقیمی را برای فرض بارلو و مائول فراهم آورده است.در دو مطالعه همبستگی پرایس و همکاران (۱۹۹۶) و نیستر (۲۰۰۰) پی برده شد که کیفیات و صلاحیتهای سرویس دهندگان همچون ، مدنیت ، توجه ، ملاحظه و مطلوبیت با رضایتمندی مشتری مرتبط بوده است.

در بررسی میدانی لمینگ و ماتسون (۲۰۰۲) پی برده شد که صمیمیت زیاد کارکنان سبب رضایت بیشتر نزد مشتریان می گردد.رابطه علی بین هوش هیجانی سرویس دهندگان و رضایت مشتریان بطور جدی و قابل ملاحظه مورد بررسی واقع نشده است.فرض اصلی این بررسی آن است که هوش هیجانی بالای سرویس دهنده ، منجر به رضایتمندی بیشتر از سوی مشتری     می گردد .

سرویس دهنده ای که تواناییهای لازم برای هوش هیجانی در اختیار داشته باشند ، احتمالاً خدمات را به گونه ای عرضه می کنند که موجب رضایتمندی بیشتر از سوی مشتری می گردد.

سرویس دهنده با هوش هیجانی بالا همچنین در برآوردن نیازهای مشتری تواناست و می تواند خواسته های آنها را درک کند و پاسخگوی نیازهای آنها باشد.

فرض بعد آن است که سطح هوش هیجانی سرویس دهندگان شاید بیشترین تاثیر را در مطالعات سنگین رضایتمندی مشتری داشته باشد.تمامی برخوردهای خدماتی در شرایط خاص ، بوقوع پیوسته و مقوله های زیادی را شرایط وجود دارند.از ابعاد مهم برخوردهای خدماتی ، میزان دشواری و سادگی آنهاست.چون اگر برخوردهای خدماتی در بعد دشواری افت کرده و در نتیجه دشواری بخشی از معادله تمامی برخوردهای خدماتی است.

هیل و استول (۱۹۸۱) بیان نمودند که افراد بطور عمومی شرکایی را ترجیح می دهند که روابط اجتماعی و ارتباطی خوبی داشته و همچنین ویژگیهای اجتماعی مشابه به خود آنها را نشان دهند.شاته و دیگران (۲۰۰۱) فرض کرده اند که شاید افراد کسانی را ترجیح می دهند که از لحاظ هوش هیجانی شبیه به خود آنها هستند بعلاوه آنهایی که از هوش هیجانی بالا برخوردارند ، شاید بهتر بتوانند این خصوصیت را در دیگران تشخیص داده و مغتنم شمارند.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-01-31] [ 04:30:00 ق.ظ ]




ماهیت حق: واژه حق در لغت به معناى ثبوت و ثابت آمده است، اما نکته حائز اهمیت این است که در معناى اصطلاحى حق، همچنین تمایز آن از حکم و ملک، در بین فقها بحث‌هاى بسیار و نظرات مختلفى مطرح است؛ بدون آنکه به نتیجه‌اى مشخص و شفاف رسیده باشند. از این رو، برخى فقها چیزهایى را از مصادیق حق بر شمرده‌اند در حالى که برخى دیگر آنها را جزو احکام مى‌دانند.[۲] مهم‌ترین دیدگاه‌ها درباره حق عبارت هستند از:
۱ـ حق عبارت است از مرتبه‌اى از سلطنت اما ضعیف‌تر از سلطنت موجود در ملکیت که شارع مقدس آن را براى انسان به عنوان انسان یا براى فردى معین بر چیزى قرار داده است؛ خواه آن چیز عینى خارجى باشد، مانند حق تحجیر نسبت به زمین موات یا انسانى معیّن، مانند حق قصاص و یا عقدى مانند حق خیار که متعلقش عقد مى‌باشد.[۳]

۲ـ حق مرتبه ضعیفى از ملک یا نوعى از آن است؛ در نتیجه صاحب حق نسبت به آنچه زمام آن در دست او است، مالک مى‌باشد.[۴]

۳ـ حق عبارت است از اعتبارى خاص ـ غیر از اعتبار سلطنت و ملک ـ که داراى آثارى ویژه است؛ مانند: سلطنت بر فسخ در حق خیار یا بر تملک به عوض در حق شفعه.[۵]

۴ـ حق عبارت است از اعتبارى خاص ـ غیر از اعتبار ملک و سلطنت ـ که نزد عقلا سلطنت بر اسقاط و نقل را درپى دارد.[۶]

۵ـ حق با حکم یکى است و تنها تفاوت آن دو، در آثار است. در این دیدگاه، حق عبارت است از حکم تکلیفى یا وضعى که به فعل انسان تعلق مى‌گیرد و قابل اسقاط است.[۷]

۶ـ حق در معنى عام خود عبارت است از: سلطه‌اى که براى شخص بر شخص دیگر یا مال یا شیئى، جعل و اعتبار مى‌شود. به عبارت دیگر، حق توانایى خاصى می‌باشد که براى کس یا کسانى نسبت به شخص یا چیزى اعتبار شده است و به مقتضاى این توانایى، صاحب حق مى‌تواند در متعلق آن تصرف کند یا از آن بهره برگیرد.

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه حقوق کودکان ناشی از ازدواج موقت و ازدواج های نوظهور از نگاه مذاهب فقهی
در تعاریف بالا چند گونه تعریف شده است که قابل ادغام می‌باشد. به طور خلاصه می‌توان از حق چند تعریف کوتاه بیان کرد؛ ۱ـ حق همان حکم شرعی است. ۲ـ حق غیر از حکم شرعی می‌باشد. ۳ـ حق همان سلطنت است. ۴ـ حق  مرتبه‌ای از ملک می‌باشد.

۱ـ۲  تعریف طفل
 

۱ـ۲ـ۱طفل در لغت
طفل به معنی بچه آمده است و راغب نیز می‌گوید: طفل تا وقتى گفته می‌شود که فرزند، بدنش نرم باشد. در مجمع البیان نیز طفل به کوچک از مردم یا هر چیز تعریف شده و در نهایه نیز، طفل به معنى بچه آمده است و بر پسر و دختر و جمع اطلاق می‌شود. در اقرب نیز در تعریف طفل آمده است: «هو یسعى لى فى اطفال الحوائج»؛ یعنى: او در حاجت‌هاى کوچک براى من تلاش می‌کند. قاموس نیز معنى اولى آن را مثل اقرب گفته است.[۸]

۱ـ۲ـ۲ طفل در قرآن
کلمه طفل در آیاتی از قرآن کریم، آمده است که از آن جمله می‌توان به آیات

 

ذیل اشاره نمود:

در آیه پنج سوره مبارکه حج آمده است: «وَ نُقِرُّ فِی الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً».

همچنین در آیه ۳۱ سوره مبارکه نور نیز می‌خوانیم: «أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ» و نیز در آیه ۵۹ همین سوره مبارکه باز شارع مقدس می‌فرماید: «وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا».[۹]

۱ـ۲ـ۳ تعریف طفل نزد فقها
کودک یا طفل، در فقه به فردى اطلاق مى‏شود که به بلوغ شرعى نرسیده باشد. فقها هم در بخش‌های وسیعی از فقه، به تناسب بحث، به تعریف کودک پرداخته‌اند؛ از آن جمله: حضرت امام خمینی(ره) در تحریر می‌فرماید:

«الصغیر و هو الذی لم یبلغ حد البلوغ محجور علیه شرعا لا تنفذ تصرفاته فی أمواله»؛ یعنی: صغیر کسی است که به حد بلوغ نرسیده باشد، این شخص از تصرفات در اموال خود ممنوع خواهد بود.

ایشان در ادامه می‌افزاید: هرچند که در کمال تمیزی و رشد باشد و تصرفاتش در نهایت سود و صلاح صورت گیرد.[۱۰] چنین شخصی از نظر فقها کودک تلقی می‌گردد.

دکتر وهبه الزحیلی در الفقه الاسلامی و ادلته می‌نویسد: کودکی دوره‌ای است که به هر انسانی خواهد گذشت؛ آغاز آن هنگامه ولادت و پایان آن رسیدن به حد بلوغ است. وی در ادامه می‌گوید: علمای حنفی و مالکی گفته‌اند که صغیر یا ممیز است یا غیر ممیز، و غیر ممیز کسی می‌باشد که هفت سال تمام را سپری نکرده است. و ممیز به کسی گویند که هفت سال تمام از عمرش گذشته است. چون پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده است: وقتی فرزندان‌تان به هفت سالگی رسیدند، آنان را به نماز عادت دهید.[۱۱]

پس از پایان دوره کودکی را بلوغ می‌نامند که در میان فرق اسلامى، شافعیان و حنابله سن بلوغ را در زن و مرد ۱۵ سالگی و مالکیان ۱۷ سالگی مى‏دانند، اما نزد احناف، پسر و دختر سن بلوغی منفاوت از یکدیگر دارند؛ ایشان  بلوغ پسر را در ۱۰ سالگى و دختر را ۱۷ سالگى ذکر کرده‏اند.[۱۲] در فقه امامیه، اگرچه برخى متأخران شیعه بلوغ دختران را در ۱۳ سالگى محقق شمرده‏اند، اما غالباً سن بلوغ را در پسر ۱۵ سالگی و در دختر ۹ سال تمام قمرى مى‏دانند.[۱۳] با این همه، سن بلوغ شرعى براساس نظر بیشتر فقها،۹ سالگى در دختران و ۱۵ سالگى در پسران می‌باشد؛[۱۴] نکته قابل بیان دیگر اینکه، فقها افزون بر سن، نشانه‏هاى دیگرى، مانند روییدن موى خشن زیر بغل و عانه فرد و احتلام را نیز شرط بلوغ ذکر کرده‏اند.[۱۵] البته در دختران عادت ماهانه و حمل، اماره بلوغ محسوب مى‏شود.[۱۶]شیخ طوسى در توضیح علامات بلوغ مى‏گوید:

«و البلوغ یکون بأحد خمسه اشیاء: خروج المنى و خروج الحیض و الحمل و الإنبات و السن؛ فثلاثه منها یشترک فیها الذکور و الإناث، و اثنان ینفرد بهمان الإناث؛ فثلاثه المشترکه فهى السن و خروج المنى و الإنبات، و  الإثنان اللذان یختص بهمان الإناث: فالحیض و الحمل».[۱۷]

به اعتقاد ایشان هر گاه که هر یک از علامات نام برده شده محقق گردد، فرد بالغ خواهد بود. ایشان با استناد به آیه شریفه «وَ ابْتَلُوا الیَتامى حَتَّى إذا بَلَغُوا النکاح فإنْ اَنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فادفعوا إلَیْهِمْ أمْوالَهُمْ»، اختیار پیش از بلوغ را براى احراز رشد و دادن مال به صبى لازم دانسته‏اند، بنابراین پایان حجر مالى زمانى است که بلوغ و رشد احراز گردد.[۱۸]

۱ـ۳ تعریف ازدواج
 

۱ـ۳ـ۱ ازدواج در لغت
 زوج: «زوج الشی بالشی،و زوجه الیه یعنی قرنه به» [۱۹] یعنی: اقران، نزدیک بودن و پیوستن است. خداوند متعال می‌فرماید: « اِنَّهُ خَلَقَ الزَّوجَینِ الذَّکَرَ وَ الاُنثی».[۲۰] در کلام عرب، زوجین به معنی اثنان می‌باشد که هر کدام از آنان زوج است؛ مذکر باشد یا مؤنث.[۲۱] پس زوج، هم به زن اطلاق می‌شود «یا آدَمُ اسکُن اَنتَ وَ زَوجُکَ الجَنَّهَ»[۲۲] و هم به مرد[۲۳]. «فَلا تَحِلُّ لَهُ مِن بَعدُ حَتّی تَنکِحَ زَوجاً غَیرَهُ»[۲۴]

۱ـ۳ـ۲ نکاح در لغت
نکاح در اصل و ریشه به معنی وطی است که در صیغه عقد ظهور پیدا می‌کند. از این رو، به سبب وطی، به عقد و صیغه، اطلاق شده است که همان تَزَوجتُ و نکحتُ می‌باشد.[۲۵] ازهری بیان کرده است که اصل نکاح در زبان عربی همان الوط است که عقد می‌باشد و ازدواج کردن، نکاح می‌گویند. گفته می‌شود نکحتها و نکحتُ همان تزوجتُ است. [۲۶]

۱ـ۳ـ۳ منظور ازازدواج
ازدواج، نکاح، زناشویی و همسر گرفتن مرد یا زن است به سبب عقد. ازدواج همراه با شرایط آن تحقق می‌یابد. عقد ازدواج یا برای مدتی معین منعقد می‌شود یا برای همیشه که از اولی به متعه یا ازدواج موقت و از دومی به ازدواج دائم تعبیر می‌شود. [۲۷] اما ملک یمین یعنی کنیزى که مملوک انسان است و به واسطه مملوک بودن بر مولى حلال است.

معاصران اهل سنت مانند ابو زهره ازدواج را این گونه تعریف می‌کند: ازدواج عقدی است که استمتاع بین زن و مرد را به شکل مشروع حلال می‌کند و برای هر کدام از آنان حقوق و تکالیفی قرار داده می‌شود.[۲۸]

پس در نزد فقهای ما ازدواج‌های مشروع و حلال به طور کلّى سه قسم است:

۱ـ ازدواج دائم؛

۲ـ ازدواج موقّت یا متعه؛

۳ـ ملک یمین.

موقت در لغت: از وقت گرفته شده و به معنای مقداری از زمان است؛ هر چیزی که زمان مشخصی دارد به آن موقت گفته می‌شود و چیزی که نهایت آن تعیین شده باشد. [۲۹]

ازدواج موقت در اصطلاح: ازدواج موقت عقدی زناشویی است که زمان آن مشخص و اجرت آن معین و موصوف می‌باشد و به نکاح متعه و نکاح موقت نیز تعبیر می‌شود که با انتهای مدت آن، منحل می‌شود و به طلاق و لعان نیاز ندارد. [۳۰] ریشه ازدواج موقت این سخن خداوند است که می‌فرماید:

«وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلّا ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ کِتابَ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِکُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسافِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فِیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِیضَهِ إِنَّ اللَّه کانَ عَلِیماً حَکِیماً».[۳۱]

یعنی: و زنان شوهردار بر شما حرام است؛ مگر آنان را که (از راه اسارت) مالک شده‌اید؛ اینها احکامى است که خداوند براى شما مقرر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد)، براى شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید؛ در حالى که پاک‌دامن باشید و از زنا، خوددارى کنید و زنانى را که متعه (ازدواج موقت) مى‌کنید، واجب است مهر آنان را بپردازید و در آنچه بعد از تعیین مهر با یکدیگر توافق کرده‌اید، گناهى بر شما نیست. خداوند دانا و حکیم است.

تعریف دیگر ازدواج موقّت، نکاحى است که همه ارکان عقد دائم و آثار آن را دارا می‌باشد و فرق آن با عقد دائم در ذکر مدّت و بعضى از احکام مانند عدم نفقه و ارث و مانند آن مى‌باشد.[۳۲]

عدم آگاهى از تعریف صحیح نکاح موقّت موجب سوء برداشت‌هایی شده است؛ از آن جمله که گاهى تصور می‌شود متعه چیزى غیر از نکاح می‌باشد؛ در حالى که شک نداریم که نکاح موقّت و متعه قسمى از نکاح است و به همین دلیل در اکثر احکام با نکاح دائم یکسان است و تنها در بعضى از احکام با آن تفاوت دارد که در بحث های ذیل به آنها پرداخته می‌شود.

ملک یمین: ملک یمین ازدواج با کنیز است که دو گونه دارد: گاه انسان مالک کنیز است، در این صورت، آمیزش مالک با کنیز جایز است، مگر آن که به ازدواج شخص دیگری درآمده باشد[۳۳] و گاه مالک زناشویی با کنیزش را به شخص دیگری مباح می‌کند که در اصطلاح به آن تحلیل گویند. هر دو فرض مذکور، در ملک یمین قرار دارد. اغلب، تحلیل را تملیک منفعت دانسته‌اند؛ ولی برخی، آن را نیز نوعی از عقد به‌ شمار آورده‌اند.[۳۴]

 

 

۱ـ۴ ارکان ازدواج دائم
رکن در لغت: چیزی است که شی با آن قوی می‌شود و قوی‌ترین جزء آن است و جوانبی می‌باشدکه شی به آن مستند می‌شود. ارکان عبادات جوانبی می‌باشد که مبنای آنهاست که با ترک آن جوانب، عمل باطل می‌شود.[۳۵]

رکن در اصطلاح: «جوانبه التی یسند الیها و یقوم بها»؛ به جزء اصلی و بادوام از هر عمل گفته می‌شود و همین طور شروط اصلی عمل که با ترک آنها چه عمداً  و چه سهواً آن عمل باطل می‌شود.[۳۶]

۱ـ۴ـ۱ ارکان ازدواج در امامیه
در امامیه ارکان ازدواج عقد نکاح به ایجاب و قبول لفظی است که باید با لفظ صریحی که غیر از نکاح (مثل اجاره) از آن برداشت نشود، باشد.[۳۷]

۱ـ۴ـ۲ ارکان ازدواج در اهل سنت
در اهل سنت، در بین مذاهب اربعه، اختلاف چندانی در خصوص ارکان ازدواج وجود ندارد؛ ‌ارکان ازدواج در حنفیه ایجاب و قبول است از دو طرف. [۳۸] و در غیر احناف، چهار رکن است؛ صیغه (ایجاب و قبول)، زوج، زوجه، ولی و شاهدان.همچنین در روایتی از ابن حبان از عایشه نقل کردند که « لا نکاح الا بولی و شاهدی عدل ما کان من نکاح علی غیر فهو باطل»[۳۹] ارکان نکاح در فقه شافعیه عبارت هستند از: صیغه، زوجین، دو شاهد و ولی؛[۴۰] عده‌ای از ائمه شافعی، شاهدان را از شرایط نکاح می‌دانند.[۴۱]مالکیه: ولی زوجه، صداق (مهریه)، زوج، زوجه و صیغه؛ البته برخی گفته‌اند که مهریه رکن و شرط نیست.[۴۲]  ارکان عقد نکاح در مذهب حنبلی، صیغه، ولی، دو شاهد و زوج می‌باشد [۴۳]در احوال شخصیه ابو زهره  بیان شده است و ازدواج با ایجاب و قبول از هر دو طرف یا به وسیله وکیل آنان در مجلس منعقد می‌شود و این نشان می‌دهد که در مذاهب اهل سنت بیشتر به ایجاب و قبول زوجین تأکید دارند و آن را رکن اصلی ازدواج می‌دانند. [۴۴]

۱ـ۵ ارکان ازدواج موقت
اما ارکان عقد ازدواج موقت در نزد فقهای امامیه به شرح ذیل است:

۱ـ صیغه: عقد متعه همچون سایر عقود از ایجاب و قبول تشکیل مى‌گردد.

ایجاب که توسط زن خوانده مى‌شود، به قول مشهور، باید با یکى از الفاظ «زوّجتُکَ»، «متّعتُکَ» یا «أنکحتُکَ» باشد و عقد با الفاظ دیگر مانند «تملیک»، «هبه» و «اجاره» منعقد نمى‌شود و قبول توسط مرد با لفظى که بر انشا رضایت او دلالت کند ـ مانند «قبلتُ النّکاح»، «قبلتُ المتعه»، «قبلتُ التّزویج» یا «قبلتُ» به تنهایى ـ محقّق مى‌گردد.[۴۵]

۲ـ زوجین: ازدواج موقّت میان مرد و زن مسلمان و نیز به قول مشهور بین متأخّران، میان مرد مسلمان و زن کتابى (‌اهل کتاب) صحیح است، لیکن میان زن مسلمان و مرد کتابى جایز نیست.[۴۶]

مستحب است زنى که براى عقد منقطع اختیار مى‌شود، با ایمان (شیعه) و عفیف باشد و در صورت متهم بودن، از حال وى سؤال شود. به قول مشهور، ازدواج موقّت با زن زناکار مکروه و به قول برخى، حرام است. در صورت متعه کردن وى، بازداشتن او از زنا مستحب است.[۴۷]

۳ـ مهر: ذکر مهر، شرطِ صحّت عقدِ منقطع است و اگر ذکر نشود، عقد باطل است و اختلافی در آن نیست. از امام صادق (علیه السلام) آمده است:

«لاتکون متعه بامرین: باجل المسمی و اجر المسمی» [۴۸] و زن به صرف عقد، مالک مهر می‌شود.[۴۹]

۴ـ مدّت: ذکر مدّت، شرط صحّتِ عقدِ منقطع است و به قول مشهور، در صورت عدم ذکر آن، عقد دائم واقع مى‌شود.[۵۰] مدّت، باید معیّن و غیر قابل افزایش و کاهش.[۵۱] در ازدواج موقّت، طلاق نیست و زن و شوهر با تمام شدن مدّت یا بخشیدن آن توسط مرد، از یکدیگر جدا مى‌شوند.[۵۲]

 

 

۱ـ۶ شرایط ازدواج
 

۱ـ۶ـ۱معناى شرط
 

۱ـ۶ـ۲ شرط در لغت
به معناى علامت[۵۳]،  عهد، پیمان و تعلیق چیزى به چیز دیگر[۵۴] می‌باشد، همچنین در معناى شرط آمده است؛ «إلزام الشى‌ء و التزامه فى البیع»[۵۵] الزام کردن به چیزى و ملتزم شدن به آن را در بیع گویند.

۱ـ۶ـ۳ شرط در اصطلاح منطقیون
«ما یلزم من عدمه عدم المشروط و لا یلزم من وجوده الوجود.»[۵۶] شرط عبارت است از آنچه که از نبود آن، نبود مشروط لازم مى‌آید ولى از وجودِ آن وجودِ مشروط لازم نمى‌آید؛ این معنى در مقابل معنى سبب می‌باشد چرا که در تعریف سبب آمده است: «ما یلزم من وجوده الوجود و من عدمه العدم لذاته»؛ یعنى، آنچه از وجودش وجودِ مشروط لازم مى‌آید و از عدمِ آن عدمِ مشروط. پس از ناحیه وجود بین شرط و سبب، فرق هست زیرا در سبب از وجودش وجودِ مشروط لازم و ضرورى است در حالى که در شرط این‌گونه نیست.[۵۷]

 

 

۱ـ۶ـ۴ شرایط عقد ازدواج در امامیه
عقد ازدواج شرایطى دارد از جمله:

۱ـ احتیاط آن است که صیغه به زبان عربى صحیح خوانده شود، ولى در صورتى که مرد و زن نتوانند صیغه را به عربى بخوانند، مى‌توانند به زبان خود بخوانند و گرفتن وکیل براى خواندن صیغه به زبان عربى واجب نیست، ولى باید لفظى بگویند که معنى همان صیغه عربى از آن فهمیده شود.

۲ـ کسى که صیغه را مى‌خواند باید قصد انشا داشته باشد؛ یعنى، قصدشان این باشد که با گفتن این الفاظ، همسرى در میان آن دو برقرار گردد.

۳ـ کسى که صیغۀ عقد را مى‌خواند باید عاقل و احتیاطاً بالغ باشد؛ هر چند از طرف دیگرى وکیل باشد.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:29:00 ق.ظ ]




۱ـ۹ـ۲ـ۱ مفهوم لغوی مسیار
واژه‌ «سیر» در لغت به معنای حرکت روی زمین می‌باشد.[۱] در لسان العرب گفته شده است: «سار الرجل یسیراً و مسیراً و تسایراً و مسیره و سیرو اذا ذهب.»[۲]  در مصباح المنیر نیز گفته شده است: «سار لازماً متعدیاً نقول سار البعید و سرته فهو مسیر.»[۳]

 

 

۱ـ۹ـ۲ـ۲ مفهوم اصطلاحی نکاح مسیار
پیرامون معنی اصطلاحی کلمه‌ مسیار، اختلاف نظر وجود دارد.

الف) مرد به خانه‌ زن می‌رود و زن به خانه‌ مرد منتقل نمی‌شود. غالباً این زن، زوجه‌ دوم وی محسوب می‌گردد؛ در  صورتی که زوجه‌ اول مرد در خانه‌ وی زندگی می‌کند و نفقه دریافت می‌دارد.[۴]

ب. مسیار صیغه‌ مبالغه است و مراد از آن، مرد کثیر السیر می‌باشد. مراد از آن، سیر مداوم و پی در پی مرد به سوی زنی است که در خانه‌ پدر خویش ساکن می‌باشد.[۵]

فقها و صاحب‌نظران معاصر نیز هر یک از زاویه‌ای نکاح مسیار را مورد بحث قرار داده‌ و لذا تعاریف متفاوتی را ارائه نموده‌اند. القرضاوی نکاح مسیار را نکاحی می‌داند که در آن مرد از تکالیف مسکن، نفقه و تقسیم کردن هم‌خوابگی بین زوجین معاف می‌شود و زوجه حقوق خویش را اسقاط می‌کند.

به گفته‌ وی، ازدواج مسیار ازدواجی شرعی می‌باشد که با ازدواج دائم عادی تفاوت دارد و تفاوت آن در این است که در صورت متأهل بودن مرد، زن از بعضی حقوق خود همچون نفقه و هم‌خوابگی صرف نظر می‌کند زیرا ازدواج مسیار، ازدواج دوم و سوم و چهارم مرد قرار داده می‌شود و به نوعی ازدواج «تعدد زوجه» محسوب می‌گردد.

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه حقوق کودکان ناشی از ازدواج موقت و ازدواج های نوظهور از نگاه مذاهب فقهی
شیخ عبد بن المنیع از قضات مکه مکرمه  می‌گوید: « ازدواج مسیار ازدواجی است که همه‌ ارکان و شروط آن کامل می‌باشد و آن ازدواجی است که با ایجاب و قبول شرایط معروف و رضایت طرفین و ولایت و کفایت شهود  همراه می‌باشد و در آن صداق متفق علیه و همه‌ حقوق مترتب بر عقد ازدواج دائم، لازم می‌شود؛ از جمله: نسب نسل، ارث و طلاق. استباحه البضع و سکن و نفقه از حقوق واجب هستند جز اینکه زوجین به اتفاق هم راضی بشوند که زوجه حق مبیت و قسمت را نداشته باشد و آن امری است که به زوج برمی‌گردد که هر وقت بخواهد، از زوجه‌ خود دیدار نماید و به او سر بزند.»[۶]

مشخصه‌ بارز این ازدواج، این است که زن با خواسته و اراده‌ و رضایت کامل، از برخی حقوق خود صرف نظرمی‌کند.[۷]

با توجه به تعریف‌های فوق، می‌توان نکات ذیل را دریافت:

۱ـ نکاح مسیار نکاحی دائم می‌باشد و مقید به زمان خاصی نشده است و از این جهت با نکاح متعه تفاوت دارد.

۲ـ در نکاح مسیار بر خلاف نکاح دائم، زوج به منزل زوجه می‌رود.

۳ـ در این نوع نکاح، زوجه حقوق خود را از هم‌خوابگی، نفقه و سکونت مشترک ساقط می‌کند، ولی سایر حقوق مثل مهریه، ارث و طلاق پا برجاست.

۴ـ نکاح مسیار ممکن است پنهانی و یا غیر پنهانی منعقد شود.

۵ـ نکاح مسیار ممکن است در مراجع رسمی به ثبت برسد یا به ثبت نرسد. با این اقوال می‌بینیم که در ازدواج مسیار، زوج از دادن نفقه، محل سکونت و تساوی در امر هم‌خوابگی بین زن اصلی و زن مسیار، معاف است. زن مسیار فقط مردی را می‌خواهد که شوهر او شود.[۸]

۱ـ۹ـ۲ـ۳حکم ازدواج مسیار در فقه معاصراهل سنت
فقهای معاصر در حکم این نوع ازدواج اختلاف کردند. می‌توان نظریات ایشان را به سه قول تقسیم نمود:

۱ـ۹ـ۲ـ۳ـ۱ اباحه همراه با کراهت احیاناً
کسانی که به اباحه آن قائل شدند از جمله یوسف قرضاوی، شیخ سعود الشریعه امام و خطیب مسجد الحرام، شیخ عبدالله بن‌منیع عضو هیئت علمای بزرگان عربستان سعودی و از قضات مکه مکرمه، دکتر نعمان السامرائی و شیخ محمد طنطاوی شیخ جامع الازهر.

این گروه به این ادله استناد کرده‌اند:

الف) این ازدواج همه شرایط و ارکان ازدواج صحیح را دارا می‌باشد.

ب) در سنت ثابت شده است که سوده، همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله)، روز خود را به عایشه بخشید که در صحیح بخاری و صحیح مسلم آن را روایت شده است: عن عایشه قالت “ما رایت امراه احب الی ان اکون فی مسلاخها من سوده بنت زعمه”. من امراه فیها حده: قالت فلما کبرت جعلت یومها من رسول الله لعایشه قالت یا رسول الله قد جعلت یومی منک لعائشه یومین: (یومها و یوم سوده)؛ با بهره گرفتن از این روایت می‌توان ازدواج مسیار را صحیح دانست زیرا که سوده همسر پیامبر، روز خود را به عایشه بخشید؛

پایان نامه - مقاله - متن کامل

 

یعنی: می‌توان به این روایت استناد کرد که زن می‌تواند از برخی حقوق خود مانند حق قسمت را ببخشد و هیچ ایرادی ندارد.[۹]

ج) در این نوع ازدواج، مصالح زیادی وجود دارد؛ یکی از این مصالح آن است که غریزه فطری زن را سیراب می‌کند و همچنین دخترانی که سن ازدواج‌شان بالا رفته است، می‌توانند ازدواج کنند.

د) وجود انواع ازدواج‌هایی مشابه ازدواج مسیار مثل ازدواج نهاریات و ازدواج لیلیات که شیخ قرضاوی به این دلیل احتجاج کرد.[۱۰]

اما از جمله فتاوایی که در مورد این ازدواج بیان شده است، فتوای شیخ ابن باز می‌باشد. او بیان می‌کند که ازدواج مسیار هیچ ایراد و مشکلی ندارد. چون این ازدواج با حضور ولی، شاهدان و رضایت زوجین است و همچنین زوجین خالی از موانع نکاح هستند. او روایاتی از پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) مبنی بر صحیح بودن این ازدواج می‌آورد؛ «ان احق الشرط ان یوفی به ما استحللتم به الفروج» و «المسلمون علی شروطهم». و نیز گفته می‌شود که اگر زوجین اتفاق کردند که زن خانه پدری بماند یا قسمت شب یا روز باشد یا روزهای معین یا شب‌های معین باشد، هیچ ایرادی ندارد به شرط اعلام ازدواج و عدم مخفی کردن آن.[۱۱]

ازدواج النهاریات و لیلیات
 یکی از انواع ازدواج در زمان قدیم که به ازدواج لیلیات و النهاریات مشهور است، به این شکل می‌باشد که مرد با زنی ازدواج می‌کند که شب خارج از منزل کار می‌کند و روز در خانه است (النهاریات)، یا روز خارج از منزل کار می‌کند و شب در خانه است (لیلیات).[۱۲]

آقای قرضاوی به ازدواج‌های لیلیات و نهاریات در تأیید ازدواج مسیار احتجاج کرده است[۱۳] و معتقد است چون این نوع ازدواج‌ها در قدیم صحیح و مورد تأیید بوده‌اند، بنابراین ازدواج مسیار هیچ ایرادی ندارد و اینکه زن یا مرد برای شب یا روز در خانه نباشد؛ یعنی می‌توانند حق قسمت را اسقاط کنند.

۱ـ۹ـ۲ـ۳ـ۲ تحریم یا عدم قبول ازدواج مسیار شرعاً
کسانی که قائل به تحریم ازدواج مسیار شده‌اند، ازجمله: شیخ محمد الدین الالبانی، استاد دکتر علی القره داغی، استاد دکتر ابراهیم فاضل الدبو، دکتر عمر سلیمان الاشقر، استاد السرطاوی و محمد الزحیلی قائل به عدم قبول این ازدواج از نظر شرعی شده‌اند. محمد الزحیلی بیان می‌کند که نکاح مسیار به دلیل سدّ ذرایع حرام است. همچنین دکتر عبد الغفار الشریف بیان کرده است که ازدواج مسیار بدعتی جدید می‌باشد که انسان‌های ضعیف النفس آن را به وجود آوردند.[۱۴] اما ادله قائلان به تحریم به این ترتیب است: محقق نشدن اهداف شرع، شارع از نکاح اهدافی دارد مثل توالد، سکون و مودت که در نکاح مسیار نیست؛ ظلم به زن؛ مخالفت با کتاب الله؛ مخالف طبیعت؛ شکسته شدن شخصیت زن و شبیه نکاح متعه بودن.[۱۵] همچنین عمر سلیمان بیان می‌کند که این ازدواج خطری برای اطفال است که باعث از بین رفتن روابط بین پدری و فرزندی و اصول تربیتی سالم می‌شود.[۱۶]

[۱] . راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ص ۴۳۲

[۲] .ابن منظور، لسان العرب، ص ،۳۸۹ ج ۴

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:29:00 ق.ظ ]




از جمله کسانی که قائل به توقف در حکم این ازدواج هستند، شیخ محمدصالح عثیمین و دکتر عمر سعود العید استاد در دانشگاه اصول دین در دانشگاه امام محمد بن سعود می‌باشند. آنان بیان می‌کنند که حکم این ازدواج معلوم نیست و نیاز به تحقیق و بررسی بسیاری دارد.[۱]
نظر امامیه در مورد گذشتن زن از حقوق خود
اما علمای امامیه بیان می‌دارند در صورتى که در عقد ازدواج دائم، زوجه از حقوق خود تنازل کند (از حق مضاجعت، حق قسم، نفقه و ارث رفع ید کند)، فقط با شرط گذشتن از حق و نه شرط عدم استحقاق، عقد و شرط صحیح است وگرنه فقط عقد صحیح است.[۲]

۱ـ۱۰ ازدواج عرفی
 

۱ـ۱۰ـ۱عرفی در لغت
عرفی به عرف منسوب است. عرف در لغت همان «علم» است. عرب می‌گوید: «عرفه یعرفه عرفه، و عرفانا و معرفه و اعترفه»، «تعارف القوم: عرف بعضهم بعضا و المعروف: ضد المنکر، و العرف: ضد المنکر»؛ یعنی دانستن و همدیگر را شناختن می‌باشد که برخلاف چیز نادرست یا منکر است.[۳]

 

 

۱ـ۱۰ـ۲ عرفی در اصطلاح
«هو ما استقرت النفوس علیه بشهاده العقول و تلقته الطبائع السلیمه بالقبول، اقرهم الشرع علیه».[۴] یعنی: چیزی یا کاری که برای مردم بر اساس عقل خوشایند باشد و آن را قبول کرده باشند و شرع آن را تأیید کرده باشد. بنا به گفته‌ دکتر عبد العزیز الخیاط در تعریف عرفی می‌گوید:

«العرف ما اعتاده الناس و ساروا علیه فی شؤون حیاتهم»؛[۵] یعنی: چیزی که مردم آن را شناخته باشند و به آن عادت کرده باشند و در زندگی آن را به کار برند.

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه حقوق کودکان ناشی از ازدواج موقت و ازدواج های نوظهور از نگاه مذاهب فقهی
اما معنی ازدواج عرفی این است: «هو اصطلاح حدیث یطلق علی عقد الزواج غیر موثق بوثیق رسمیه، سواء کان مکتوباً او غیر مکتوب.»[۶] دکتر عبد الفتاح عمر در تعریف ازدواج عرفی می‌گوید: عقدی است که همه‌ شرایط و ارکان آن کامل می‌باشد جز اینکه: «لم یوثق ای بدون وثیق رسمیه کانت او عرفیه.»[۷]

۱ـ۱۰ـ۳ مقصود از ازدواج عرفی
ازدواجی می‌باشد که در وثیقه‌ رسمی ثبت نشده است و به سه شکل می‌تواند باشد:

شکل اول: ازدواجی که همه ارکان و شرایط آن کامل است که با ایجاب و قبول طرفین ( زوج و زوجه) و اجازه‌ ولی و حضور شاهدان صورت می‌گیرد؛ جز اینکه در سند رسمی، یعنی سند ازدواج، به ثبت نمی‌رسد. این نوع ازدواج عرفی صحیح است و شرع آن را حلال می‌داند و حقوق دو طرف محفوظ است. همچنین زوجین می‌توانند از هم توارث داشته باشند.[۸] این شکل ازدواج هم می‌تواند به دو صورت باشد:

الف) به صورت شفاهی باشد که فقط با اقرار کردن ثابت می‌شود .

ب) در یک سند رسمی ـ چه ورقه‌ عادی یا ورقه‌ عرفی ـ به ثبت ‌برسد و هر یک از زوجین و شهود آن را

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

امضا کرده باشند. در این ورقه‌ عرفی، نام هر یک از زوجین و امضای آنان و همچنین نام شهود و امضایشان در آن وجود دارد. تمام ارکان و شرایط این نکاح مانند نکاح دائم است. هریک از زوجین اهلیت ازدواج را دارا می‌باشند و هیچ مانع شرعی برای این ازدواج وجود ندارد. همچنین در این عقد، همه‌ احکام شرعی که شامل زوجین می‌شود، ذکر می‌گردد و همه‌ آثار مربوط به نسب برای فرزندان، ثابت می‌شود.[۹]

شکل دوم : همه‌ ارکان و شرایط آن کامل نیست. این شکل ازدواج هم به دو صورت است:

الف) عقد ازدواج بین زن و مرد یا دختر و پسر یا دانشجویان، بدون حضور ولی و شهود و به صورت مخفی و سری صورت می‌گیرد و در نوشتن یا ننوشتن آن، در ورقه‌ای عرفی، مختارند.

ب) عقد ازدواج با ایجاب و قبول طرفین و با حضور شاهدان غیر حقیقی یا غالباً با حضور دوستان دو طرف (زوجین) یا اشخاص دیگر بدون اعلان و اعلام به صورت کاملاً سری و بدون علم ولی و خانواده و سایر دوستان منعقد می‌‌گردد که در یک ورقه عرفی نوشته می‌شود یا نوشته نمی‌شود. بعضی موارد هم به شکل مدت‌دار صورت می‌گیرد.

این شکل دوم ازدواج عرفی به اتفاق همه‌ مذاهب اهل سنت باطل می‌باشد به نظر آنها این شکل ازدواج فاقد ارکان و شرایط ازدواج صحیح مثل اجازه‌ ولی و حضور شهود است و در هر دو صورت، شکل دوم باطل است.[۱۰]

 

 

۱ـ۱۰ـ۴ خصوصیات ازدواج عرفی و مشخصه‌ های آن
در تعریف‌های پیشین گفته شد که ازدواج عرفی ازدواجی است که تمام ارکان و شرایط ازدواج آن کامل و همچنین موانع صحت ازدواج در آن نباشد جز اینکه، در دادگاه به ثبت نمی‌رسد و سند رسمی ندارد. در اینجا به چند خصوصیت و مشخصه بارز این ازدواج آورده می‌شود:

۱ـ این ازدواج بدون وثیقه رسمی یا سند ازدواج رسمی شکل می‌گیرد.

۲ـ این ازدواج در اکثر اوقات به صورت سری و بدون علم ولی منعقد می‌شود.

۳ـ این ازدواج در اکثر اوقات بدون حضور شهود صورت می‌گیرد .

۴ـ این ازدواج به صورت علنی و در ملأ عام صورت نمی‌گیرد.[۱۱]

به گفته امام محمود شلتوت، ازدواج عرفی ارکان و شرایط صحت عقد آن کامل است که تمام حقوق زوجیت از جمله: وجوب نفقه بر مرد، وجوب اطاعت زن از شوهر، ملحق شدن نسب فرزندان به شوهر را دارا می‌باشد. ازدواج عرفی ازدواجی می‌باشد  که نزد مسلمانان از قدیم اعتبار داشته است و زن و مرد به نکاح هم در می‌آمدند، بدون هیچ وثیقه رسمی و تنها ضمیر ایمانی‌شان کافی بود، ولی امروزه این ضمیر ایمانی از بین رفته است و بسیاری از این ازدواج  به دلیل نداشتن وثیقه رسمی سوء استفاده می‌کنند و خیلی راحت آن را انکار می‌نمایند؛ پس زن نمی‌تواند حقوق خود از جمله: نفقه و ارث را ثابت کند و نسب فرزندان نیز با انکار مرد از بین می‌رود که باعث سرافکندگی و پایمال شدن شخصیت زن و محرومیت فرزندان از میراث خود می‌شود. [۱۲]

 

 

۱ـ۱۱ ازدواج سری
 

۱ـ۱۱ـ۱ سر در لغت
«الامر الذی یکتم»؛ یعنی: امری که کتمان می‌شود و جمع آن اسرار است. گفته می‌شود «اسر الشی‌ء: یا کتمه و اخفا»؛ یعنی: کتمان و مخفی کردن چیزی یا امری.[۱۳]  خداوند متعال می‌فرمایند: «ولکن لا تواعدوهن سرآ.»[۱۴]

۱ـ۱۱ـ۲ ازدواج سری در اصطلاح
و آن (ما اوصی بکتمه) ازدواجی است که به پنهان کردن و مخفی نمودن آن توصیه شود.[۱۵] گفته می‌شود: «أن یکون بلا تشهیر».[۱۶]

پس ازدواج سری ازدواجی است که به صورت مخفی و پنهان صورت می‌گیرد و به شاهدان در حین عقد توصیه می‌شود که این عقد ازدواج را به صورت راز مخفی نگه دارند.

۱ـ۱۱ـ۳ انواع ازدواج سری و حکم شرعی آن
دو صورت برای ازدواج سری وجود دارد:

الف) صورت اول به این شکل است که فقط بین زوجین صورت می‌گیرد و بدون حضور ولی و شاهد و یا با حضور ولی اما بدون حضور شهود است و  بعد به هم توصیه می‌کنند که این ازدواج را مخفی نگه دارند. این ازدواج نزد فقهای عامه باطل است. برای اینکه یکی از شرایط ازدواج که همان ولی و شهود است را دارا نمی‌باشد و به این نکاح، نکاح سفاح یا اخدان می‌گویند.[۱۷] خداوند در آیه ۲۵ سوره مبارکه نسا می‌فرماید: «محصنت غیر مسفحت و لا متخذات اخدان».

در این شکل، به طریقی دیگر، یا شهود حضور دارند اما ولی حضور ندارند و به مخفی کردن آن از ولی و عامه مردم توصیه شود که این نکاح سری نزد جمهور باطل است زیرا یکی از شرایط ازدواج که همان اجازه ولی است در این ازدواج وجود ندارد.[۱۸]

ب)  صورت دوم این ازدواج این است که همه‌ ارکان و شرایط آن از ایجاب و قبول زوجین تا اجازه ولی و حضور شهود کامل است  ولی همه (زوجین، ولی و شهود) باهم دیگر اتفاق می‌کنند که این ازدواج را از عامه مردم مخفی نگه دارند که  فقها در صحت آن اختلاف دارند.

حنفیه، شافعیه و حنابله معتقدند این ازدواج صحیح است ولی با کراهت همراه می‌باشد. اما مالکیه معتقدند که این ازدواج باطل است و باید فسخ شود زیرا اعلان و اظهار ازدواج شرط صحت ازدواج است و توصیه برای کتمان ازدواج منافی این شرط می‌باشد.[۱۹]

دسوقی معتقد است که پنهان و مخفی کردن ازدواج  از اوصاف زناست. پس نکاحی که به مخفی کردن آن توصیه شده شبه زنا می‌باشد و باید فسخ شود.[۲۰] به عقیده احمد دریویش نظر راجح این است که ازدواج سری به شکل دوم صحیح می‌باشد برای اینکه همه‌ شرایط و ارکان آن کامل است و حضور ولی و شهود نوعی اعلان قلمداد می‌شود.[۲۱]

 

 

۱ـ۱۲ ازدواج مدنی
 

۱ـ۱۲ـ۱ مدنی در لغت
مدنی به مدینه نسبت داده می‌شود و اصل آن از الدین  به معنی طاعت و ملک و سیاست است. گفته می‌شود مدنیه: ای ملکه و سسته.[۲۲]

۱ـ۱۲ـ۲ ازدواج مدنی در اصطلاح
ازدواج مدنی نزد فقها شناخته شده نبود. در واقع این اصطلاح یک قانون وضعی می‌باشد و مقصود آن است که دولت  عهده‌دار تنظیم آن از طریق وضع قوانین می‌باشد و همچنین مسئولیت منازعات ناشی از آن را نیز بر عهده دارد بدون اینکه به آموزش‌های دینی رجوع نمایند.

بنابراین، این حکومت است که تحریم یا عدم تحریم ازدواج را در دست دارد. همان طور که نظام ازدواج مدنی در برخی از کشورها وضع گردید که براساس این نظام به زن مسلمان اجازه  ازدواج با غیر مسلمان داده می‌شود و اینکه شخص می‌تواند با خواهر یا برادر رضاعی خود ازدواج نماید، به مرد حق طلاق داده نمی‌شود،  یا اختلاف مذاهب و دین مانع ارث بردن همسران از هم نمی‌گردد. تعدد زوجات منع شده است و علاوه بر آن در این گونه قرار دادها نه به حکم شرعی، بلکه به قانون مدنی رجوع می‌شود.[۲۳] همچنین دکتر سالم رافعی[۲۴] در تعریف اصطلاحی این ازدواج می‌گوید: عقدی است که در اداره‌های دولتی جاری می‌شود، بدون موافقت ولی و بدون حضور شهود می‌باشد.[۲۵]

 

۱ـ۱۲ـ۳ حکم شرعی ازدواج مدنی
ازدواج مدنی باطل و مرفوض و مشمول احکام ازدواج شرعی از جمله: حلال بودن وطی، ارث بردن، نسب فرزندان و غیره نمی‌شود. زیرا این ازدواج نه تنها برخلاف شریعت اسلام است بلکه، خلاف تمام ادیان آسمانی می‌باشد و شامل امور بسیاری است که مخالف شریعت اسلام می‌باشد.[۲۶] همچنین دکتر سالم رافعی معتقد است که ازدواج مدنی عقدی فاسد می‌باشد و نکاح زن بدون عقد شرعی حلال نیست جز اینکه عقد به صورت شرعی جاری شود و بعد آن را به صورت مدنی اجرا کنند که هیچ ایرادی نخواهد داشت و اگر مرد باعقد ازدواج مدنی با زنی نکاح کند بدون عقد شرعی فعل او حرام می‌باشد و بر او واجب است که عقد شرعی را اجرا کند تا عقدشان مشروع شود، ولی اگر قبل از عقد شرعی دخول صورت گیرد، حرام است ولی به درجه زنا نمی‌رسد و فرزندان شان، فرزندان غیر شرعی محسوب نمی‌شوند زیرا این عقد، عقد مشتبه است و حکم به بطلان آن مقطوع نیست.[۲۷]

پس دو نظر می‌توان برای مشروعیت ازدواج مدنی در نظر گرفت:

الف) ازدواج مدنی صحیح است؛ در صورتی که همه شرایط و ارکان ازدواج صحیح شرعی را داشته باشد.

ب) اگر شروط شرعی در ازدواج مدنی کامل نباشد، اتفاق شده که حرام است. زیرا  شرایط ازدواج صحیح مانند: موافقت ولی، حضور شهود و ایجاب و قبول را دارا نمی‌باشد بلکه، کارمند اداره ازدواج از آن‌ دو سؤال می‌کند: «آیا شما مایل به ازدواج با فلان شخص هستید؟» یک طرف جواب می‌دهد: « بله» و دیگری هم همین‌طور و از صیغه خبری نیست؛ پس این ازدواج نزد جمهور فقها باطل است.

۱ـ۱۳ ازدواج فرندی (دوستی)
فرند، کلمه‌ا‌ی انگلیسی friend به معنای دوست است. به ازدواج فرندی، ازدواج دوستی گفته می‌شود.

۱ـ۱۳ـ۱ مقصود از ازدواج فرندی
در ازدواج فرندی، زن از بعضی حقوق خود مانند هم‌خوابگی (مبیت) نفقه و سکونت در منزل همسر به صورت موقت چشم‌پوشی می‌کند، ولی در سند عقد ازدواج مکتوب نمی‌شود. این ازدواج همه‌ ارکان و شرایط ازدواج صحیح را دارا می‌باشد؛ از جمله: اجازه ولی، حضور شهود، خواندن صیغه‌ عقد، ایجاب و قبول، مهر و خالی بودن از موانع شرعی ازدواج.[۲۸]

[۱] . همان.

[۲] . استفتائات (بهجت)؛ ص: ۵۱، ج‌۴،

[۳] .  ابن منظور، لسان العرب ،ص ۲۴۳-۲۳۶، ج ۹  به اختصار

[۴] .  معجم الالفاظ الفقهیه ، ص ۹۴۲ ج ۲  .

[۵]. الاشقر، مستجدات فقهیه فی قضایا الزواج و الطلاق، ص ۱۲۸

[۶] . همان، ص ۱۲۹

[۷]. عمر عبد العزیز نویسنده کتاب السیاسه الشرعیه فی الاحوال الشخصیه، منبع: مستجدات الفقهیه ص ۱۲۹٫

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:28:00 ق.ظ ]




۱ـ۱۳ـ۳ میسر در لغت
میسر از الیسر به ضم «ی» و سکون «س» که به معنای سهولت و آسانی است که متضاد کلمه‌ عُسر به معنای سختی و دشواری است.[۱]

با توجه به اعتراض‌ها و اشکال‌هایی که عامه مردم به این ازدواج وارد نمودند، طراح ازدواج فرندی نام آن را به ازدواج مِیسَر تغییر داد.[۲]

۱ـ۱۳ـ۴ سبب نامیده شدن این ازدواج به ازدواج فرندی
نامیده شدن این ازدواج به ازدواج فرندی به پیشنهاد شیخ عبد المجید الزندانی[۳] می‌باشد. این نام‌گذاری حقیقی نیست بلکه، در برابر (boy friend, girl freind) دوست پسر و دوست دختر که در غرب رواج دارد، آمده است. گفتنی است، این گونه ازدواج ارتباطی با نکاح خدن در دوره جاهلیت ندارد.[۴]

در قرآن به نکاح خدن اشاره شده است، آنجا که می‌فرماید: «غیر مسفحت و لا متخذات اخدان» [۵] یعنی: خلوت کردن به طور سری[۶] و خدن: یعنی دوست زن که به طور پنهانی با وی زنا می‌کند.[۷] و همچنین «ذات الخدن من النساء»؛ یعنی: زنی که به طور پنهانی زنا می‌کند.[۸] و ابن جریر از ابن‌عباس نقل می‌کند: «المسافحات»؛ یعنی: زنانی که به طور آشکار زنا می‌کنند و «المتخذات اخدان»؛ یعنی: زنانی که فقط یک دوست دارند.[۹]

۱ـ۱۳ـ۵ حکم شرعی ازدواج فرندی
در اینکه حکم ازدواج فرندی چیست، سه نظر عمده وجود دارد :

الف) جواز: این ازدواج جایز است؛ به شرط اینکه در متن عقد چشم‌پوشی زن از حقوق خود به صورت موقت نوشته شود و به نیت طلاق نباشد. از جمله کسانی که این نظر را دارند، شیخ عبد المحسن العبیکان مشاور در وزارت عدل سعودیه و عضو مجلس شورا، شیخ عبد الحمید حمد عضو مجلس شورای اسلامی در دانمارک و شیخ ابو حسن رئیس گروه فتوی در الازهر می‌باشند.

استدلال این افراد بر این است که چون همه‌ ارکان و شرایط آن، ازجمله: صیغه، موافقت ولی، حضور شاهدان و مهر کامل است، ازدواجی صحیح می‌باشد وگذشتن از حقوقی مانند: مسکن، شرط صحت نکاح نیست و هیچ ایرادی ندارد و وجود و عدم آن هیچ اثری بر ازدواج نخواهد داشت. همچنین بر این عقیده‌اند که این ازدواج با روح شریعت و مقاصد عامه سازگار است زیرا به ازدواج و آسان گرفتن آن دعوت می‌کند.[۱۰]

ب) تردید: بعضی از اهل علم در حکم این ازدواج تردید کرده‌اند که از جمله می‌توان  شیخ سید طنطاوی و شیخ الازهر را نام برد. استدلال این افراد آن است که همه شرایط و ارکان این ازدواج کامل می‌باشد، پس نمی‌توان آن را حرام دانست. در این نوع نکاح، زوجه باید از یک سری حقوق خود به طور موقت بگذرد، اما زوجین بعد از ازدواج، باید حقوق یکدیگر را رعایت کنند. همچنین دکتر محمد رأفت عثمان عضو مجمع بحوث اسلامی در الازهر اضافه می‌کند که باید حقوق بچه‌هایی که از این ازدواج به وجود می‌آیند و همچنین مسائل تربیتی آنان که در خانه‌ غیر مستقر هستند نیز، در نظر گرفته شود.[۱۱]

ج) حرمت:  عده‌ای هم به عدم حلال بودن آن معتقدند و به شدت با آن مخالف هستند که یکی از این افراد، دکتر فرید واصل مفتی سابق مصر است. وی بیان می‌کند که این ازدواج روابط درست زناشویی را محقق نمی‌کند و تنها هدف، ارضای شهوت است. زنی که ازدواج می‌کند، شریک همسر خود می‌شود که مسئولیت وحقوقی بر عهده‌اش است، ولی ازدواج فرندی مقاصد شرعی ازدواج را محقق نمی‌کند.[۱۲]

 

 

۱ـ۱۴ ازدواج سیاحی
 

۱ـ۱۴ـ۱ سیاحی در لغت و اصطلاح
سیاحی به «السیاحه» و ماده‌ آن در لغت، سیح و ساح به معنی رفتن و گشتن است. گفته می‌شود: «ساح فی الارض یا یسیح سیاحه و سیوحا و سیحا و سیحانا یا ذهب»، به معنی رفتن و همچنین به معنی «ذهب فی الارض للعباده و الترهب».[۱۳] در تاج العروس آمده است: «سیوح سیحان و السیح: فانه مطلق الذهاب فی الارض سواء کان للعباده او غیرها»[۱۴] در معجم الوسیط آمده است: «السائح: المنتقل فی البلاد للتنزه او للاستطاع و البحث و الکشف و نحو هذا و السیاح: المنتقل من بلد للتنزه او الاستطلاع و الکشف»[۱۵]

۱ـ۱۴ـ۲ حکم شرعی ازدواج سیاحی
ازدواج صیفی یا سیاحی به صورت شکلی و ظاهری هیچ مشکلی ندارد و همه ارکان و شرایط ازدواج صحیح را دارا می‌باشد، در اکثر اوقات هم در سند رسمی به ثبت می‌رسد و علاوه بر این اعلان هم می‌شود. اما نکته خاص آن  این است که ازدواجی مستمر و دائم نیست و فقط برای مدت محدودی منعقد می‌شود. همچنین شبیه ازدواج به نیت طلاق است و رأی راجح عامه در مورد این ازدواج  به صحت آن حکم می‌کنند و اگر در سند عقد آن به موقت بودن آن اشاره‌ای نشده باشد، متعه محرمه است، ولی اگر موقت بودن آن ذکر شود، یعنی اجل مسمی داشته باشد، عقد شرعاً باطل است.[۱۶]

 

 

 

۱ـ۱۴ـ۳ مقصود از ازدواج سیاحی
ازدواج سیاح ازدواج است که همه‌ ارکان وشرایط نکاح را دارا می‌باشد. مشخصه خاص این نوع نکاح این است که برای مدت محدود و بدون استمرار می‌باشد. این نکاح به این صورت منغقد می‌شود که بعضی از گردشگران کشوری با دختران کشور سیاحی ازدواج می‌کنند و اکثرشان نیتی برای استمرار این ازدواج ندارند و بعد از مدتی قصد طلاق خواهند داشت. در بیشتر موارد، این ازدواج‌ها برای همان مدت تعطیلی استمرار دارند و از آنجا که  این ازدواج بیشتر در فصل تابستان که زمان مرخصی و تعطیلات است صورت می‌گیرد، به آن ازدواج صیفی یا تابستانی نیز گفته می‌شود و سبب روی آوردن افراد به این نوع نکاح را دلایلی ازجمله بالا رفتن سن ازدواج، پایین بودن مستوای معیشتی، زیر خط فقر بودن اکثر مردم، وضع اقتصادی خیلی سخت، بالا بودن مهریه‌ها و بالا بودن مخارج ازدواج دانسته‌اند.[۱۷]

۱ـ۱۵ ازدواج معاطاتی
 

۱ـ۱۵ـ۱ مفهوم معاطات
معاطات در لغت مصدر از باب مفاعله (عاطی، یعاطی، معاطاه) است. این کلمه از ریشه «ع.ط.و» است و در لغت به معنای تناول، بخشش و دهش می‌باشد.[۱۸] از این‌رو، به مال بخشیده شده، «عطیّه» می‌گویند و جمع آن «عطایا» است. با توجه به خصوصیت باب مفاعله که بین‌الاثنین می‌باشد، معاطات به معنای آن است که میان دو نفر داد و ستدی واقع شود. فقها معمولاً معاطات را در باب بیع تعریف نموده‌اند، ولی تفاوتی میان معاطات در بیع و سایر عقود وجود ندارد.

۱ـ۱۵ـ۲ منظور از نکاح معاطاتی
نکاح معاطاتی یعنی نکاحی که فقط به اعلام توافق و تراضی طرفین بسنده می‌شود و فاقد ایجاب و قبول لفظی باشد.[۱۹] نکاح معاطاتی بدون عقد و لفظ است و  مرد و زن می‌گویند من راضی، تو راضی و بدون اینکه عقدی خوانده شود، با هم نزدیکی می‌کنند، مانند زنا که دو طرف راضی به آن هستند. ازدواج معاطاتی را هیچ فقیهی قبول ندارد.[۲۰]

۱ـ۱۵ـ۳ نظریه صحت نکاح معاطاتی
نظریه صحت نکاح معاطاتی در فقه امامیه جایگاهی ندارد و تقریباً هیچ یک از فقهای صاحب نام، نکاح معاطاتی را صحیح نمی‌دانند؛ البته صاحب جواهر، صحت نکاح به الفاظ غیرمخصوص را به فیض کاشانی و گروهی از ظاهریه نسبت داده و اظهار داشته است:

«نعم ربما ظهر من الکاشانی و بعض الظاهریه من أصحابنا الاکتفاء بحصول الرضا من الطرفین و وقوع اللفظ الدال على النکاح و الإنکاح».[۲۱]

بعضی نویسندگان از این عبارت چنین برداشت کرده‌اند که فیض کاشانی و برخی از ظاهریه نکاح معاطاتی را صحیح می‌دانند،[۲۲]در حالی که این برداشت نادرست است و عبارت صاحب جواهر ربطی به این مطلب ندارد. در واقع باید گفت که نکاح معاطاتی، نکاح بدون ایجاب و قبول لفظی است، در حالی که عبارت صاحب جواهر مربوط به احتمال صحت نکاح به الفاظ غیرمخصوص می‌باشد؛ یعنی: رابطه خاصی که ناشی از رضایت باطنی طرفین می‌باشد و این تراضی با الفاظی اعلام می‌شود که مورد تأیید شرع مقدس نیست. در سال‌های اخیر، بعضی اشخاص نظریه صحت نکاح معاطاتی را مطرح کرده‌اند. از جمله اینکه: عقد یا قرارداد ازدواج به هر زبانی که باشد درست است و اگر هم بدون لفظ ویژه‌اش که «انکحتُ» یا نکاح کردم باشد، در صورتی که جریانی میان زن و مرد انجام گردد ـ  چه با نوشتن یا گفتن یا اشاره یا هر طور دیگر که به روشنی دلالت بر انجام ازدواج کند ـ کافی است. برای مثال: کفش روی کفش گذاردن یا شیرینی به یکدیگر تعارف کردن یا هر اشاره و عملی دیگر که در عرف انجام دادن آنها دلیل بر انجام ازدواج است، همین‌ها کافی می‌باشد و دیگر به صیغه‌ای ـ چه عربی و چه به زبان دیگر ـ نیاز ندارد. عمده این است که معلوم باشد قضیه رفیق‌بازی و زنا در کار نیست بلکه، مقصود زناشویی و تشکیل زندگی جدید است ـ چه دائمی و چه موقت.[۲۳]

 ۱ـ۱۵ـ۴ نظریه بطلان نکاح معاطاتی
نظریه بطلان نکاح معاطاتی در فقه امامیه از اعتبار زیادی برخوردار است. تقریباً تمام فقهایی که متعرض بحث نکاح شده‌اند، بر لزوم لفظی بودن ایجاب و قبول تأکید نموده‌اند. به عنوان نمونه، امام خمینی (قدس سره الشریف) در این خصوص اظهار داشته‌اند:

«النکاح على قسمین: دائم و منقطع، و کل منهما یحتاج إلى عقد مشتمل على إیجاب و قبول لفظین»؛[۲۴] یعنی: نکاح بر دو قسم دایم و منقطع می‌باشد و هر کدام محتاج عقدی است که مشتمل بر ایجاب و قبول لفظی باشد. ایشان در ادامه تأکید می‌نمایند که تنها رضایت قلبی طرفین کفـایت نمی‌کند و معاطاتی که در غالب معاملات جریان دارد، در عقد نکاح کفایت نمـی‌کند. عبارتی که نقل شد یا مـشابه آن در بسیـاری از منابع فقهی مشاهده می‌شود.[۲۵]

از نظر فقهای معاصر نیز نکاح مـعاطاتی اعـتباری ندارد و آنان نـوعاً ایجاب و قبول لفظ را لازم شمرده‌اند؛ به عنوان مثال آیت الله بهجت (رحمه الله علیه) در پاسخ سؤالی در مورد نـکاح معـاطات اظهار داشـته‌است:

«معاطات در مورد نکاح نیست».[۲۶]

آیت‌الله مکارم شیرازی (مد ظله) نیز در این خصوص گفته‌است:

«چیزی به نام ازدواج معاطاتی نداریم و چنین ازدواجی باطل است».[۲۷]

مـرحوم آیت الله گلپایگانی (رحمه الله علیه) نیز اظهار داشته‌است:

«حرام و زنا است».[۲۸]

آیت الله خامنه‌ای (مد ظله العالی) گفته‌اند:

«مشروع نیست».[۲۹]

و آیت‌الله صافی گلپایگانی (دامه برکاته) می‌نویسد:

«در نکاح، معاطات جاری نیست».[۳۰]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:28:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم