موفقیت یا عدم موفقیت هر سازمان را مدیریت هوشمندانه و سازماندهی برتر امور آن تعیین میکند. فلسفه وجودی مدیریت در تربیت بدنی و ورزش بیانگر این حقیقت است که مقوله تربیت بدنی و ورزش به عنوان یک تشکیلات گسترده و در عین حال پیچیده، نیاز به مدیران ماهر و کارآمد در سطوح مختلف دارد (کوزهچیان، ۱۳۷۹).
مدیران ورزشی در عرصه سازمانهای ورزشی دارای جایگاه والا و پراهمیتی می باشند و نقش آنان چنان مهم است که از آنها به عنوان محور اصلی و سکاندار سازمانهای ورزشی نام برده میشود. مدیران با اتکا به دانش، تجربیات و اطلاعات خویش نقش اصلی را در جهت رساندن ورزشکاران به سکوهای افتخار ایفا میکنند. درست به همان اندازه که برنامههای تربیت ورزشکاران مهم است، برنامه تربیت مدیران نیز باید مهم باشد. اهمیت نقش مدیران در تربیت و موفقیت ورزشکاران، لزوم شناخت وضعیت و تواناییهای آنان و متعاقبا توسعه آنها را ضروری میسازد. توسعه تواناییهای مدیران بدون بهرهگیری از یک سیستم نظارت و ارزیابی عملکرد امکانپذیر نیست. بازخورد ۳۶۰ درجه یکی از سیستمهای ارزیابی جدید است که با مزایای بیشتر نسبت به سایر روشهای ارزیابی، میتواند این امکان را فراهم کند.
از آن جایی که ارزیابی هر کاری بدون شناخت از تمام جوانب آن، از اثربخشی آن میکاهد؛ ابتدا باید با مدیر، مدیریت، مفاهیم و ابعاد آن آشنا شد تا بتوان بهتر آن را مورد ارزیابی قرار داد. بنابراین در این فصل ابتدا به مفاهیم مدیریت، فلسفه مدیریت، نقش مدیر، مهارتهای مدیر، شیوههای رفتاری مدیر، ویژگیهای مدیر موفق و معیارهای ارزیابی او پرداخته شده است. در ادامه با اشاره به ضرورت ارزیابی مدیران، مبانی نظری ارزیابی عملکرد کورد بررسی قرار گرفته و با مقایسه سیستمهای ارزیابی سنتی و جدید، روش ارزیابی بازخورد ۳۶۰ درجه به عنوان یک روش جدید شرح داده شده است. در این راستا از پژوهشهای مختلفی در این زمینه استقاده گردید. اگرچه پژوهش مورد استفاده با سازمانبندیهای متفاوتی به موضوع پرداختهاند، اما تلاش شده است تا حد ممکن اطلاعات در چند بخش مشخص و متجانس ارائه گردد.
۲-۲- مدیر کیست؟ مدیریت چیست؟
مدیر عبارت از کسی است که دارای ابواب جمعی و فهرست زیر مجموعه بوده و علاوه بر خود مسئول کار دیگران نیز میباشد. بنابراین مدیر تنها به وزیر وزارتخانه یا مدیر عامل یک سازمان گسترده و رئیس یک اداره اتلاق نمیشود بلکه مسئول یک شرکت یا اداره کوچک، سرپرست یک کارگاه و مسئول یک بخش و یا یک قسمت و گروه نیز خود مدیر بشمار می رود و وظیفه مدیریت را بردوش میکشد. مدیریت چیست؟ از مدیریت تعریفهای گوناگونی ارائه شده از جمله: ۱- هنر همانگ ساختن یک مجموعه و هدایت آن بسوی مقصد مطلوب را مدیریت گویند. ۲- هنر اداره کردن و به کارگیری مجموعه امکانات و استعدادهای مادی و معنوی در یک سازمان را بر اساس آگاهیهای مناسب برای رسیدن به اهداف تعیین شده سازمانی مدیریت گویند. ۳- هنر سامان بخشی، سازماندهی، هماهنگ و همسوسازی، رهبری و کنترل فعالیتهای دسته جمعی برای نیل به هدفهای مطلوب و مورد نظر با حداکثر کارایی و بازدهی را مدیریت میگویند. ۴- فن سازماندهی، سامان بخشی، بسیج و کنترل نیروهای انسانی و به کارگیری آنها در راستای اهداف از پیش تعیین شده سازمانی را مدیریت گویند. مدیریت را برخی هنر و برخی علم میدانند در حالی که مدیریت آمیزهای از علم و هنر و تجربه است. از ویژگیهای مدیریت به کارگیری همه امکانات و استفاده از همه استعدادها و قابلیتهای موجود و جلوگیری از هرز و هدر رفتن نیروها، توامندیها و امکانات و سرعت عمل بخشیدن به اقدامات و عملکردها میباشد. علم عبارت از یکسری حقایق و دانشهایی است که تحت نظم و قاعده بوده و قابل اثبات هستند. آشنایی به قوانین حاکم میان پدیدهها را علم نامند. میزان موفقیت یا عدم موفقیت هر دستگاهی بستگی تام و تمام به نحوه مدیریت آن دستگاه دارد (احمدی جود، ۱۳۸۸).
مدیریت ورزشی مانند تمام گرایشهای مدیریت علمی با سود بردن از چارچوبهای علم مدیریت تبیین میشود. آگاهی از دانش مدیریت برای مدیران ورزشی در جهت اداره بهتر امور و وظایف محوله امری لازم و ضروری است. مدیریت ورزشی در استانداردهای امروزی ورزش به دو شکل قابل مشاهده است ۱- حیطهای که حاکی از تلاش حرفهای است و در آن مشاغل متنوع مدیریتی مرتبط با ورزش وجود دارد.
۲- حوزه ای است که بر کسب آمادگی حرفهای از طریق آموزش یک رشته تحصیلی اشاره دارد و در بسیاری از مؤسسات آموزش عالی دیده میشود (سجادی، ۱۳۷۸).
۲-۳- وظایف مدیریتی
وظایف مدیریتی یک مدیر، فرآیندی است که از آن برای جهت دادن به برنامههای ورزشی به سوی هدفهای تعیین شده، استفاده میشود. در بحث وظایف مدیریت از پنج وظیفه اصلی سخن به میان آمده است:
برنامهریزی
سازماندهی
به کار گماردن
رهبری/هدایت
نظارت/کنترل
البته غیر از تقسیم بندی فوق نویسندگان مختلف تقسیمبندیهایی دیگری نیز ارائه دادهاند. برای نمونه لوترگیولیک
وظایف هفت گانهای به شرح ذیل برای مدیریت بیان کرده است
برنامهریزی
سازماندهی
به کار گماردن
هدایت
هماهنگ کردن
گزارش دادن
بودجه بندی
برخی دانشمندان مدیریت موضوع ایجاد انگیزه و نوع آوری را به عنوان دو وظیفه مدیریت دانسته و برخی دیگر بودجهبندی، گزارش دادن و به کار گماردن را جزوء وظایف اصلی مدیریت نمیدانند و بسیاری نیز هماهنگی را به جای وظیفه مدیریت، هدف مدیریت به حساب میآورند. برچ[۱] در کتاب معروف خود «اصول و تجربه مدیریت» مدیریت را در چهار عنصر خلاصه میکنند که عبارتند از برنامهریزی، کنترل، هماهنگی و ایجاد انگیزه. فایول نیز وظایف پنجگانهای برای مدیریت قائل است که عبارتند از: برنامهریزی، سازماندهی، هدایت، کنترل و هماهنگی.
با توجه به اینکه هماهنگی بیش از آنکه یک وظیفه باشد، هدف مدیریت محسوب میگردد؛ میتوان وظایف اصلی مدیریت را در پنج عامل برنامهریزی، سازماندهی، تأمین نیروی انسانی، هدایت و کنترل خلاصه کرد ( تولایی، ۱۳۸۶).
۲-۳-۱- برنامهریزی
زمانی مدیر نیازمند برنامهریزی است که جدول برنامههای یک ترم تحصیلی را تنظیم کند، هدفهای یک ترم تحصیلی را مشخص کند، تدارکات لازم را برای مسابقات ورزشی دانشگاهی و امثال آن فراهم نماید.
از طریق برنامهریزی، پیش بینی میشود چه اقدامی باید صورت گیرد، ترتیب آنها چگونه باید باشد و چه کسی یا کسانی باید انجام امور را بر عهده گیرند. برنامهریزی یعنی تعیین هدفها و اتخاذ تصمیمات جدید درباره اینکه این اهداف با چه ترتیب و یا چه نتیجهای محقق شوند. برنامهریزی یکی از ارزندهترین عوامل کسب موفقیت مدیران است (دباغیان، ۱۳۷۵).
محاسن برنامهریزی
برنامهریزی در هر سازمان محاسن زیادی دارد که مهمترین آنها به شرح ذیل است:
۱-تحقیق اهداف سازمان.
۲-برنامهریزی، به ایجاد فرصت برای اجرای تصمیمها کمک میکند.
۳-برنامهریزی به اجرای منظم طرحها و تحقق اهداف سازمان کمک میکند.
۴-برنامهریزی عامل تطبیق رشد سریع فنآوری محیط با سازمان.
۵-برنامهریزی موجب تسریع رشد اقتصادی در سطح کلان میشود.
۶-برنامهریزی به تقویت روحیه کار گروهی کمک میکند و به افزایش کارآیی سازمان میانجامد (ابی زاده،۱۳۹۱).
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :
[یکشنبه 1399-01-31] [ 03:28:00 ق.ظ ]
|