اختلال های خُلقی |
اختلال دوقطبی و اختلال ادواری خویی نوسان هایی را در خُلق شامل می شوند. اختلال دوقطبی تجربه شدید و بسیار اخلالگر شعف یا سرخوشی شدید به نام دوره مینک را در بردارد که با تفکر، رفتار، و تهییج پذیری بسیار شدید مشخص می شود که اختلال زیادی به بار می آورند. دوره مخلوط شامل نشانه های مینک و دوره افسردگی اساسی است که به سرعت جابجا می شوند. اختلال ادواری خویی، نوسان بین ملالت و حالت های ملایمتری به نام دوره های هیپومنیک را شامل می شود. در اختلال دوقطبی نوع I فرد یک یا چند دوره منیک را تجربه می کند که احتمالاً اما نه لزوماً، به یک یا چند دوره افسردگی اساسی مبتلا شده است. در اختلال دوقطبی نوع II فرد یک یا چند دوره ی افسردگی و حداقل یک دوره ی هیپومنیک دارد.
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :
پایان نامه:بررسی رابطه بین اختلالات روانی و مکانیزم های دفاعی در دانشجویان
اختلال های خُلقی برحسب رویکردهای زیستی، روان شناختی، اجتماعی- فرهنگی توجیه شدها ند. قاطع ترین شواهدی که از مدل زیستی اختلال های خُلقی حمایت می کنند به نقش وراثت مربوط می شود و به این واقعیت اشاره دارد که این اختلال ها در خانواده ها جریان دارند. نظریه های زیستی روی عملکرد انتقال دهنده ی عصبی و هورمون ها تاکید می کنندد. نظریه های روان شناختی از رویکردهای روان کاوی قدیمی فراتر رفته و روی جنبه های رفتاری، شناختی، میان فردی اختلال خُلقی تاکید دارند. در دیدگاه رفتاری، فرض بر این است که افسردگی از کاهش تقویت های مثبت، نارسایی مهارت های اجتماعی، یا ا ختلال ناشی از تجربیات استرس زای زندگی ایجاد می شود. طبق دیدگاه شناختی افراد افسرده با فعال کردن یک رشته افکار بنام مثلث شناختی به تجربه های استرس زا پاسخ می دهند، نظر منفی نسبت به خود، دنیا، و آینده. تحریف های شناختی خطاهایی هستند که افراد هنگام نتیجه گیری از تجربیات، و بکارگیری قواعد غیرمنطقی مانند استنباط های دلبخواهی یا تعمیم مفرط, مرتکب انها می شوند. نظریه میان فردی، اختلال های خُلقی را بصورت عملکرد اجتماعی آشفته توجیه می کند.
درمان های اختلال های خلقی نیز براساس دیدگاه های زیستی، روان شناختی، اجتماعی- فرهنگی قرار دارند. داروی ضد افسردگی رایج ترین درمان تنی برای افراد افسرده است و لیتیوم کربنات پرمصرف ترین دارو برای افراد مبتلا به اختلال دوقطبی است. در مواردیکه افسردگی توانکاه باشد و فرد به مانی حاد مبتلا باشد، متخصص بالینی ممکن است درمان با تشنج برقی را توصیه کند. مداخله های روان شناختی که در درمان افراد مبتلا به اختلال های خلقی بیشترین تاثیر را دارند آنهایی هستند که براساس رویکردهای رفتاری و شناختی استوارند. مداخله های اجتماعی- فرهنگی و میان فردی محدوده ی سیستم میان فردی،مانند رابطه ی صمیمانه، روی درمان نشان های خلقی تمرکز می کنند.
اگرچه برای افرادیکه دست به خودکشی می زنند طبقه تشخیصی رسمی وجود ندارد خیلی از افراد خودکشی گرا اختلال خلقی دارند و برخی به اختلال های روانی شدید دیگری مبتلا هستند. اقدام خودکشی با دیدگاه های زیستی، روان شناختی، اجتماعی – فرهنگی توجیه می شود. درمان درمانجویان خودکشی گرا بسته به زمینه، قصد و مهلک بودن اقدام خودکشی تفاوت دارد . اغلب روش های مداخله، حمایت و درمان رهنمودی را شامل می شود.
اسکیزوفرنی و اختلال های مربوط
اسکیزوفرنی اختلالی است که دامنه ای از نشانه ها را شامل میشود. این نشانه ها عبارتند از آشفتگی در محتوای فکر، شکل فکر، ادراک، عاطفه، درک خود، انگیزش، رفتار، عملکرد میان فردی. آشفتگی بارزی که حداقل ۶ ماه ادامه یافته باشد برای تشخیص ضروری است. در این دوره ی شش ماهه، مرحله فعال نشانه ها، مانند هذیان ها، توهمات، گفتار آشفته، رفتار آشفته، و نشانه های منفی وجود دارد. معمولاً قبل از مرحله ی فعال، مرحله ی پیش نشانه ای و بدنبال آن، مرحله ی باقیمانده واقع می شوند. مرحله ی پیش نشانه ای با رفتارهای ناسازگارانه، مانند انزوای اجتماعی، ناتوانی در کارکردن بصورت ثمربخش، رفتار عجیب و غریب، نظافت شخصی نامناسب، تهییج پذیری نامناسب، فکر و گفتار عجیب وغریب، عقاید غیرعادی، تجربیات ادراکی عجیب، و کاهش انرژی و ابتکار عمل مشخص می شود. مرحله ی باقیمانده، تداوم علائم آشفتگی مشابه با رفتارهای مرحله ی پیش نشانه ای را شامل می شود.
چند نوع اسکیزوفرنی مشخص شده اند. نوع کاتاتونیک با رفتارهای حرکتی غیرعادی مشخص می شود، درحالیکه نوع آشفته نشانه هایی ازجمله گفتار آشفته، رفتار آشفته، و عاطفه ی سطحی یا نامناسب را شامل می شود. افراد متبلا به اسکیزوفرنی، نوع پارانوید، به یک یا چند هذیان غیرعادی اشتغال ذهنی دارند یا اینکه دارای توهماتی هستند که با موضوع مورد آزار و اذیت قرارگرفتن ارتباط دارند، اما گفتار یا رفتار آنها آشفته نیست. تشخیص نوع نامتمایز زمانی بکار می رود که فرد مجموعه ی نشانه های اسکیزوفرنی را آشکار سازد، ولی ملاک های پارانوید، کاتاتونیک، یا نوع آشفته را برآورده نکند. اصطلاح نوع باقیمانده در مورد کسانی به کار می رود که مبتلا به اسکیزوفرنی تشخیص داده شده اند و علائم طولانی اختلال دیگری غیر از نشانه های راون پریشی را نشان میدهند.
علاوه بر طبقه بندی اسکیزوفرنی به انواع مختلف، این اختلال برحسب ابعاد هم درنظر گرفته می شود،
روان پریش، منفی و آشفته. عامل روان پریش به مواردی مربوط می شودکه فرد هذیان ها و توهمات بارزی را تجربه کند، عامل منفی در مورد آن دسته از اختلال هایی بکار می رود که با نشانه های منفی مشخص می شوند (مانند عاطفه سطحی، فقدان تکلم و فقدان اراده). عامل آشفته، گفتار آشفته، رفتار آشفته و عاطفه ی نامناسب را شامل می شود. فرض بر این است که هریک از این نمودهای نشانه، بیانگر اختلال مغزی زیربنایی متفاوتی است و هرکدام به درمان متفاوتی نیاز دارد.
چند نوع اختلال با نشانه های مشابه با نشانه های اسکیزوفرنی وجود دارند که اختلال روان پریشی کوتاه مدت، اختلال اسکیزوفرنیفرم، اختلال اسکیزوافکتیو، اختلال های هذیانی، و اختلال روان پریشی مشترک از آن جمله هستند. اختلال روان پریشی کوتاه مدت با شروع ناگهانی نشانه های روان پریشی مشخص می شود که بین یک روز تا یک ماه ادامه می یابند؛ این اختلال با استرس زایی بارز، بدون استرس زایی بارز، یا با شروع پس از زایمان مشخص می شود. در حالت اختلال اسکیزوفرنیفرم، افراد به دوره روان پریشی ۱ تا ۶ ماهه دچار می شوند. تشخیص اختلال اسکیزوافکتیو برای کسانی مقرر می شود که به آشفتگی خُلقی شدید (دوره ی افسردگی اساسی، دوره منیک، یا دوره ی مخلوط) همراه با حداقل دو نشانه ی اسکیزوفرنی مبتلا هستند. اختلال هذیانی در افرادی تشخیص داده می شود که هذیان های بدون کیفیت عجیب و غریب دارند که دست کم یک ماه ادامه داشته و عملکرد آنها بصورت دیگری آشفته نیست. در اختلال روان پریشی مشترک، فرد دچار هذیان هایی می شود که با هذیان از پیش ایجاد شده ی فردی که با او رابطه ی نزدیکی دارد، مشابه است.
نظریه های مربوط به علت اسکیزوفرنی روی تعامل عوامل زیستی و تجربه تمرکز می کنند و به مفهوم آسیب پذیری توجه خاصی دارند. احتمالاً افراد برای ابتلا به اسکیزوفرنی آمادگی زیستی دارند، اما این اختلال فقط زمانی ایجاد می شودکه شرایط محیطی خاصی فراهم باشد. پژوهشگران زیستی روی نابهنجاری های ساختار و عملکرد مغز، آمادگی های ژنتیکی، شاخص های زیستی، وعوامل استرس زای زیستی تاکید دارند. رایج ترین مداخله های روان شناختی برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی آنهایی هستند که از رویکرد رفتاری بدست آمده اند. در این رویکرد فرض می شود که بیشترین مشکلاتی که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی با آنها مواجه می شوند، ناشی از فراگیری الگوهای رفتارهای غیرعادی و ناسازگارانه است. پژوهشگرانی که در حیطه سیستم های خانواده کار می کنند، بر «سیستم» نقش ها، تعامل ها، الگوهای ارتباطی در محیط خانواده ای که فرد مبتلا به اسکیزوفرنی در آن پرورش می یابد، تمرکز دارند. مدل های جامع درمان درحال حاضر، درمان های زیستی، مداخله های روان شناختی، عمدتاً به شکل فنون رفتاری، و مداخله های اجتماعی- فرهنگی را شامل می شوند که بر محیط درمانی و خانواده درمانی تمرکز دارند.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 05:21:00 ق.ظ ]
|