اختلالات اضطرابی : |
اضطراب واکنش طبیعی به فشار روانی است که دارای مؤلفه های بدنی و ذهنی می باشد، اضطراب زمانی به مشکل تبدیل می شود که به صورت پاسخی غیرواقع بینانه درآید یا آنکه بی دلیل تداوم یابد (مبینی،ص۶۷)
اضطراب معمولی ترین پاسخ به محرک تنشزاست منظور از اضطراب، هیجانی است ناخوشایند که همراه درجاتی از آن را در قالب کلماتی همچون دلشوره، نگرانی، تنش و ترس تجربه کرده ایم. (رفیعی، ۱۳۸۴، ص ۴۹۲)
شاید بتوان اضطراب را به عنوان احساس رنج آوری که با یک موقعیت ضربه آمیز کنونی یا با انتظار خطری که به شیء نامعینی وابسته است، تعریف کرد به عبارت دیگر اضطراب مستلزم مفهوم ناامنی یا تهدیدی است که فرد منبع آن را به وضوح درک نمی کند در حالی که اصطلاح ترس به احساسی پوشش می دهد که در مقابل یک شیء که به منزله ی شیء خطرناک محسوب می شود به وجود می آید. (دادستان،۱۳۸۶،ص ۴۴۳)
اضطراب یک وضعیت ناخوشایند حاد و مزمن همراه با ترس و نگرانی و نشانه های جسمی و بدنی است، نشانه ها و علایم این بیماری عبارتند از: طپش قلب، عصبانیت، افزایش تنفس، احساس خفگی افزایش نامنظم فشارخون، دردهای شکمی، سردرد،کمردرد، بی اشتهایی، کاهش میل جنسی، سرگیجه،کاهش وزن، خستگی، تکرار ادرار، لرزش صدا و لرزش اندامها. (همت خواه، ۱۳۸۰، ۴۲)
به عقیده آدلر۳۲ اضطراب نتیجهی مقصور در یادگیری است و نیز نتیجه ی ادراک و تصورات معیوب و منحرف در انسان میباشد، آدلر معتقد است اضطراب زندگی فرد را تا حد زیادی تلخ می کند، او را از تماس های اجتماعی باز میدارد و امید انسان را به ایجاد زندگی آرام نابود می کند، فرد مضطرب بیشتر از دیگران به خودش فکر می کند و همیشه از تغییر موقعیت و شروع انجام هر کاری بیشتر از دیگران اضطراب و هراس دارد.(پورحسینی،۱۳۸۶، ص ۳۱۲)
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :
پایان نامه درباره میزان اضطراب و اعتماد به نفس دانش آموزان دختر
اضطراب عموماً به منزله ی یک انتظار به ستوه آورنده است که به منزله چیزی که ممکن است در یک تنش گسترده و موحش و غالباً بی نام اتفاق افتد، این حالت که به شکل احساس و تجربه کنونی مانند هر اغتشاش هیجانی در دو سطح همبستر روانی و بدنی در فرد پدید می آید، ممکن است به یک تهدید عینی «اضطراب آور« (تهدید مستقیم یا غیر مستقیم مرگ، حادثه شوم، یا مجازات) نیز وابسته باشد. (دادستان، ۱۳۷۰، ص۷۱)
اضطراب رفتاری غیر عادی است، زیرا منشأ بسیاری از بیماریهای روانی می باشد یا این وصف می توان اضطراب را تنها واکنش عصبی دانست زیرا افراد عادی نیز این حالت را احساس می کنند و عوامل مختلف زندگی ماشینی ایجاد کننده ی آن می باشد. آدمی از هر جهت تحت فشار زندگی شهرنشینی است، حتی
مسائل اجتماعی که مستقیماً به او مربوط نمی شود نیز سبب نگرانی او خواهد شد. (محمد زاده، ۱۳۸۳، ۱۷۶)
علایم و نشانه های اضطراب در کودکان و بزرگسالان فرق میکند، در درمان اضطراب، ابتدا باید عوامل به وجود آورنده آن شناسایی شود، سپس تحت نظارت روان پزشک درمان آغاز می گردد، داروهایی که در درمان اضطراب استفاده می شود عبارتند از: دیازپام، لورازپام،کلونازپام،آسپروزولام و کلردیازپوکساید. (همت خواه ۱۳۸۰، ص ۴۳)
درک اضطراب :
درباره ی علت اضطراب سه نظریه متفاوت۳۳ وجود دارد، به اعتقاد درمانگر شناختی، افکار منفی و طرز تلقی های غیر منطقی موجب اضطراب هستند مثلاً اگر بر این باور باشید که باید همیشه مورد تائید دیگران قرار گیرید در صورتی که با انتقاد رئیس خود مواجه شوید و یا اگر مجبور باشید در حضور جمعیت زیادی سخنرانی کنید به احتمال زیاد نگران و عصبی می شوید. (قراچه داغی، ۱۳۸۵، ص ۲۴۱)
به اعتقاد تحلیلگر روانی تضادهای سرکوب شده تولید اضطراب می کنند، در سنین رشد احتمالاً از اینکه احساسات منفی خود را با پدر و مادرتان در میان بگذارید، بیمناک بودید، اکنون در سن بلوغ هم ممکن است هنوز از ابراز خشم و یا از در میان گذاشتن افکار خود با دیگران هراس داشته باشید، در صورت اختلالات با رئیس اداره احتمالاً خشم خود را فرو می دهید مبادا که مورد آزار او قرار گیرید، از تحقیر شدن می ترسید و این همان رفتاری است که پدر و مادر با شما کرده اند، تلاش برای اجتناب از برخورد و رو در رویی شما را به سرکوب احساساتتان وادار می کند و در نتیجه عصبی و هراسان می شوید. (همان منبع ص ۲۴۱)
به اعتقاد برخی از روان پزشکان به هم خوردن تعادل شیمیایی علت احساس هراس است. در نتیجه مصرف دارو را تجویز میکنند تا ناراحتی شما را برطرف سازند، در واقع بسیاری از بیماران نیز معتقدند مسائل عصبی آنها با دارو دروانی برطرف می شود، گروهی فکر می کنند که اضطراب ناشی از حساسیت های غذایی یا کاهش قند خون است. در این میان جمعی نیز نگران تومور مغزی یا قلبی هستند این جماعت مرتب پزشک عوض می کنند تا با تشخیص بیماری و مداوایی که هرگز صورت واقع نمی گیرد شفا پیدا کنند، به اعتقاد شناخت درمانی به جای حوادث بیرونی، افکار سبب نگرانی هستند، این مطلبی است که نه تنها در مورد اضطراب و هراس بی اساس، بلکه در مورد تمام احساسات منفی صدق می کند، برای آنکه از حادثه ای نگران شوید، ابتدا باید آنرا تفسیر کنید و برایش معنایی در نظر بگیرید، این نقطه نظر از اهمیت عملی قابل ملاحظه ای برخوردار است زیرا با تغییر طرز فکر می توانید احساس را تغییر بدهید، می توانید بر ترس، نگرانی، اضطراب، عصبیت و هراس های روانی خود غلبه کنید. (همان منبع ص ۲۴۲- ۲۴۱)
اختلالات اضطرابی :
اختلالات اضطرابی هنگامی تشخیص داده می شوندکه تجربه ی ذهنی احساس اضطراب به وضوح وجود داشته باشد TR – IV – DSM شش طبقه ی عمده برای اختلالات اضطرابی ارائه کرده است :
۱- فوبی :
آسیب شناسان روانی فوبی را نوعی اجتناب ناراحت کننده و ناشی از ترس می دانندکه تناسبی با میزان خطر موجود در یک شیء یا یک موقعیت خاص ندارد و بیمار آن را بی پایه می داند در صورتی که ترس افراطی از بلندی، فضاهای بسته، مار، عنکبوت (البته در صورتی که هیچ خطر واقعی در کار نباشد) به قدری ناراحت کننده باشد که منجر به آشفتگی در زندگی شخص شود می توان تشخیص خوبی را داد. (دهستانی، ۱۳۸۶، ص ۱۶۴)
ملاک های تشخیصی TR – IV – DSM برای فوبیها
۱- ترس غیر عقلانی و پایدار شدید که ماشه چکان آن اشیاء و موقعیت ها هستند.
۲- در صورت مواجهه با محرک ترس آور دچار اضطراب شدید می شود.
۳- شخص تشخیص می دهد که این ترس نامعقول است.
۴- شخص از موقعیت ترس آور اجتناب می کند یا با اضطراب و رنج شدید آن را تحمل می کند. (همان منبع، ص ۱۶۴)
اختلال اضطراب فراگیر۳۶ :
شخص مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر (GAD ) همواره در رابطه با موضوعات جزئی شدیداً مضطرب میشود. بسیاری از آدمیان گهگاه نگران می شوند اما بیماران مبتلا به GADنگرانیهای مزمن دارند. آنها ساعت ها راجع به گستره ی وسیعی از موضوعات احساس نگرانی می کنند و این دلشوره ها را اموری مهار ناپذیر میدانند. اگر این نگرانیها به علت یکی از سایر اختلالهای محور باشند تشخیص GAD را نمی توان مطرح ساخت (مثلاً تشویق راجع به آلودگی در فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی) ویژگی های دیگر GAD عبارت است از مشکل در تمرکز، خستگی زودرس، بیقراری، تحریک پذیری و تنش عضلانی شدید. (هیئت مؤلفان، ۱۳۸۶ ص ۴۴۶)
با اینکه بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر معمولاً به دنبال روان درمانی نمی روند، شیوع آن در طول زندگی بسیار بالاست. این اختلال حدود ۵ درصد از کل جمعیت را شامل می شود، این اختلال معمولاً از اواسط دوران نوجوانی آغاز می شود و به نظر می رسد که رویدادهای تنش زای زندگی در ایجاد آن نقش دارند. این اختلال در زنان دو برابر مردان است و با سایر اختلالات اضطرابی و اختلال های خلق همایندی مرضی بالایی دارد.(همان منبع، ص ۴۴۶)
۴- اختلال وسواس فکری- عملی
اختلال وسواس فکری- عملی (OCD ) یک اختلال اضطرابی است که در آن، ذهن فرد از افکار مهار نشدنی و پایدار لبریز شده و فرد را مجبور به تکرار مجرد اعمال مشخصی می کند که سبب درماندگی و اخلال در کارکرد روزانه اش می کند. شیوع این اختلال در طول زندگی بین ۱ تا ۲ درصد جمعیت برآورد شده و در میان زنان بیش از مردان شایع است و اغلب در پی رویدادهای تنش زا مثل بارداری، زایمان کشمکشهای خانوادگی یا مشکلات شغلی بروز می کند، شروع زود هنگام آن در مردان رایج تر و با وسواسهای عملی مربوط به دادرسی همراه است. شروع دیر هنگام آن در زنان شایعتر است و بصورت وسواس در شستشو ظهور می کند. در خلال یک دوره ی افسردگی، گاهی بیماران دچار اختلال وسواس فکری- عملی می شوند و در بیماران قبلا به وسواس فکری- عملی، غالباً افسردگی مشخص و آشکاری دیده می شود. ( دهستانی ۱۳۸۶، ص ۲۰۰)
وسواس فکری : افکار، تکانه ها و تصورات مزاحم و تکراری هستند که ناخواسته به ذهن می آیند و در نظر فرد اموری غیر عقلانی و مهار نشدنی جلوه می کنند. از نظر بالینی شایعترین وسواسهای فکری عبارتند از ترس از آلودگی، ترس از بروز تکانه های جنسی یا پرخاشگری یا ترس خود بیمار نگارانه راجع به بدکاریهای بدن، هم چنین ممکن است وسواس فکری به صورت تردید، تنبلی و اهمال کاری و بلاتکلیفی مفرط پدیدار شود. (همان منبع، ص ۲۰۰)
وسواس عملی : عبارت است از رفتار یا اعمال ذهنی تکراری که بیمار برای کاهش پریشانی ناشی از افکار وسوسه آمیز و یا جلوگیری از رویدادهای هولناک آنرا انجام می دهد این عمل هیچ گونه ارتباط واقعی با هدف ظاهر ی اش ندارد یا آشکارا دارای ارتباطی اغراق آمیز است. غالباً کسی که به صورت دائمی عمل خاصی را تکرار می کند، از این می ترسد که در صورت عدم اجرای آن، عواقب هولناکی نصیبش شود. ممکن است تعداد دفعاتی که یک عمل تکرار می شود حیرت آور باشد. (همان منبع ص ۲۰۱)
رایج ترین نتیجه ی اختلال وسواس فکری- عملی تائید نامطلوب آن بر روابط فرد با دیگران به خصوص با اعضای خانواده است. اشخاص اعم از همسر، فرزندان، دوستان یا همکاران با مشاهده ی نیاز پایان ناپذیر و غیر مقاوم برای شستن مکرر دستها در هر دقیقه، پاک کردن دستگیره ی در یاشستن کاشیهای کف حمام، احتمالاً دچار ناراحتی یا انزجار او می شوند. این احساسات ستیزه جویانه احتمالاً آمیخته به احساس گناه هستند چون آنها تا حدودی می فهمند که بیمار نمی تواند برای رفع این امور بی معنا کاری بکند. می توان انتظار داشت که تأثیرات نامطلوب این رفتارها بر دیگران به نوبه ی خود، پیامدهای دیگری نیز به دنبال داشته باشد مثل ایجاد احساس افسردگی و اضطراب فراگیر در بیمار و حتی زمینه چینی برای هر چه خرابتر کردن روابط شخصی در فرد وسواسی. (مبینی ۱۳۸۴، ص ۴۳)
وسواس های عملی که معمولاً گزارش می شوند عبارتند از :
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 07:26:00 ق.ظ ]
|