مقاومت شناختی در برابر تغییر زمانی ایجاد میشود که فرد تحت تأثیر طرحوارههای خود، تغییر را به گونهای درک و تفسیر نماید که در قبال اعمال آن، اکراه و عدم تمایل داشته باشد. واتسون (۱۹۸۲) بر این عقیده است که آنچه اغلب از آن با عنوان مقاومت یاد میشود، چیزی جز همین اکراه و بی میلی نیست. آرمناکیس، هریس و ماسهولدر (۱۹۹۳) نیز گرچه مقاومت را به صورت رفتاری تعریف کردهاند، بر تقدم ساحت شناختی آن بر بعد رفتاری اذعان داشته­اند. همچنین بارتلم و لاک(۱۹۸۱) در تفسیری از اثر کچ و فرنچ، مدعی شده­اند چه بسا مشارکت کارکنان بتواند در مقاومت آن ها در برابر تغییر اثرات شناختی داشته باشد. در مجموع آموزه های ادبیات پژوهش درباره مقاومت کارکنان در برابر تغییر، نشان میدهند که این پدیده دارای ابعاد رفتاری، هیجانی و شناختی است. ظهور رفتاری آن در قالب نیروهای مقاومت ک کننده در برابر نیروهای اعمالک کننده تغییر است؛ بعد هیجانی آن به ناکامی کارکنان در اثر به هم خوردن وضع موجود، ترس از ضرر احتمالی و آینده ای مبهم اشعار دارد؛ و صبغه شناختی آن به نحوه ادراک تغییر توسط کارکنان اشاره دارد، طوری که از اعمال آن اکراه دارند. (همان، ص ۱۲۷)
۲-۲-۲۰ ادراک سیاست سازمانی و مقاومت در برابر تغییر
به کنشهای منفی یا مثبتی که جزئی از شغل محسوب نمیشوند و سازمان آنها را رسماً مجاز نمیداند (رفتارهای نامصوب)[۲]، و چه بسا برای اهداف سازمان یا منافع دیگران در سازمان زیانبار باشند، رفتارهای سیاسی گفته میشود. رفتارهای سیاسی ذاتاً در پی کسب ادراک سیاست سازمانی، , منافع شخصی انجام میشوند . محصول تفسیر سیاسی عدهای از اعضای سازمان از رفتارهای دیگران، رویدادهای سازمان و محیط کاری است؛ کسانی که خود نیز اهل سیاست بازی اند . (هادوی نژاد و همکاران، ۱۳۸۸، ص ۱۲۸)

۲-۲-۲۱ ادراک سیاست سازمانی و مقاومت شناختی کارکنان در برابر تغییر
با علم به اینکه ادراک فرآیندی است که در آن افراد به منظور معنابخشی به محیط پیرامون خود، به

سازماندهی و تفسیر دریافتهای حسی خود اقدام میکنند و اینکه تفسیر محرکهای محیطی جز در پرتو طرحوارهها صورت نمیپذیرد، کسی که ادراک سیاست سازمانی بالایی دارد، تحت تأثیر طرحواره هایش به این نتیجه رسیده است که رفتارها، رویدادها و محیط سازمانی پیش روی او بسیار سیاست زده است؛ به این معنا که در نظر چنین فردی، قافله منفعت طلبی اعضای سازمان شتابان طی طریق میکند، به نحوی که هر یک از اعضا به شدت در پی منافع شخصی خود ره میپوید. در چارچوب نگاه سیاسی به مقوله تغییر، منشأ هرگونه تغییری در سازمان، تلاش برای کسب منافع شخصی یا گروهی است؛ گو اینکه تغییر ماهیتی منفعت طلبانه و سودجویانه دارد بر پایۀ چنین اندیشهای، اساساً سازمان با منابع محدود و کمیاب مواجه است، و همۀ افراد و گروهها در پی رقابت بر سر این منابع دائماً با یکدیگر در حال منازعه اند. (همان)

بر این اساس کسی که ادراک سیاست سازمانی بالایی دارد، منافع خود را از منابع محدود سازمان در اثر اعمال تغییر در خطر میبیند، زیرا بر حسب تعریف پیشگفته از ادراک سیاست سازمانی، تفسیر او از محرکهای محیطی تفسیری سیاسی است و چنین میپندارد که عاملان تغییر در پی منافع شخصی یا گروهی خود عمل میکنند و این به معنای کاسته شدن از سهم وی از منابع محدود سازمان است؛ به همین سبب، چنین فردی از اعمال تغییر اکراه دارد و نسبت به آن بیمیل است؛ در نتیجه مقاومت شناختی او بیشتر از کسی خواهد بود که ادراک سیاست سازمانی کمتری دارد. (همان، ص ۱۳۰)

 

[۱] schemas

[۲] non-sanctioned behaviors

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...