۲-۲۱ نقش باورهای خودکارآمدی در انگیزش رفتار و انتخاب اهداف آگاهانه
باورهای خودکارآمدی شخصی در نظم دهی انگیزش فرد نقش مهمی ایفا می کند (والترز[۱]، ۱۹۹۸). مطالعات متعدد نشان داده است که باورها به طور کلی و باورهای خودکارآمدی به طور اخص در نظم دهی انگیزش و هدایت عمل و رفتار انسان مکانیزم کلیدی و باارزشی است (پاجاریز، ۱۹۹۴ به نقل از حسن آبادی، ۱۳۸۱).

بندورا (۱۹۹۳) میان سه نوع برانگیزانندۀ شناختی و باورهای خودکارآمدی، ضمن تفاوت قائل شدن، ارتباط برقرار کرده است: اسنادهای علی در نظریۀ اسناد، انتظارات پیامد در نظریۀ ارزش و تعیین هدف های آگاهانه در نظریۀ هدف. او برانگیزاننده های شخصی شناختی را به صورت شکل زیر بازنمایی کرده است.

 

عملکرد 

 

 

 

 

 
برانگیزاننده های 

شناختی پیش نیاز
هدف های آگاهانه
انتظارات پیامد
 

 

 

باورهای علی
 

 

 

شکل ۲-۴: برانگیزاننده های شخصی شناختی

 

افرادی که خودشان را سطح بالایی اثربخش می پندارند، شکست هایشان را به تلاش ناکافی نسبت         می دهند و برعکس آنهایی که به توانایی خود شک دارند، کوشش های خود را کاهش داده و به سرعت راه حل های سطوح پایین تر را انتخاب می کنند (بندورا، ۱۹۹۳). در نظریه انتظار- ارزش، انگیزش به وسیلۀ این انتظار که رفتار پیامد خاصی را ایجاد خواهد کرد و این پیامد دارای ارزش می باشد، نظم دهی می شود (ویگفیلد[۲]، ۱۹۹۷). همانطور که افراد دربارۀ نتایج احتمالی عملکردشان می اندیشند، به باورهایشان دربارۀ آنچه که آنها می توانند انجام دهند، نیز فکر می کنند. افراد برای اینکه از روی عملکرد خود دربارۀ خودکارآمدی خود قضاوت کنند، تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار می گیرد. سختی کار، میزان تلاش، شرایط مطلوب و نامطلوب، میزان کمک بیرونی که دریافت کرده اند، حالات عاطفی و بدنی آنها در حین انجام کار و چگونگی شکست و موفقیت آنها از جملۀ این عوامل است و همچنین نگرش مثبت و منفی فرد به خود و نحوۀ فراخوانی موفقیت ها و شکست ها، قضاوت دربارۀ خودکارآمدی را تحت تأثیر قرار می دهند. باورهای افراد در مورد لیاقت هایشان بر میزان فشار روانی، افسردگی و اضطراب که در موقعیت های تهدیدآمیز تجربه می کنند، اثرگذار است. کسانی که اعتقاد دارند می توانند این فشارهای بالقوه را تحت کنترل خویش درآورند، الگوهای فکری نگران کننده را به ذهن راه نمی دهند و در نتیجه مضطرب نمی شوند. برعکس کسانی که به کارآمدی خود برای کنترل بالقوۀ تهدیدها معتقد نباشند، تهدیدها منجر به فشار روانی و اضطراب می گردد (بندورا، ۱۹۸۹ به نقل از یاراحمدی و همکاران، ۱۳۸۹). اهداف انتخاب شده ممکن است تغییر کنند. این تغییر به کاربرد آن اهداف و میزان موفقیت فرد در رسیدن به آنها بستگی دارد. برخی از اهداف اصلی برای مدت طولانی تری ثابت می ماند و وقتی افراد به هدف خود می رسند، این امکان وجود دارد که هدف تازه ای برگزینندو به میزانی که آمادگی فرد برای تجدید نظر در خود و اهدافش بیشتر باشد، تلاش بیشتری می کند. انشان ها تلاش می کنند اهدافی را انتخاب کنند که می دانند، توانایی انجام انها را دارند و از انتخاب اهداف فراتر از حدود توانایی خود اجتناب می ورزند (بندورا، ۱۹۹۳).

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه :نقش تاب آوری، خودکارآمدی و امیدواری در پیش بینی شادکامی دانش آموزان مقطع متوسطه
۲-۲۲ امیدواری

امید، سال ها در روان شناسی مورد غفلت قرار گرفته بود. با اینکه ایدۀ امید از زمان آغاز خلقت آدمی وجود داشته است، اما بررسی علمی آن در زندگی انسان قدمتی کوتاه دارد و دوران طفولیت خود را  می گذراند. امید، مبحث پیچیده ای است که در طول سال های ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ به شکل رسمی و با رویکرد علمی مورد بررسی قرار گرفت و برخی افراد مانند فرانک و سمینتون[۳]، به این نتیجه رسیدند که اگر افکار و هیجان های منفی، منجر به تضعیف سلامتی می شوند، پس می توان فرآیندهای مثبت مانند امید را، به عنوان

 

متغیرهایی برای افزایش سلامتی مورد بررسی قرار داد. در این راستا شواهدی نیز، در حمایت از نقش افزایش ارزیابی و ادراک مثبت از خود، برای کنترل بهزیستی جسمانی و روانی بدست آمد (اسنایدر، ۲۰۰۰). به عنوان مثال، پژوهش ها در روان شناسی مثبت و سایر علوم مرتبط نشان دادند، افرادی که هیجانات مثبت و خوش بینی بیشتری را تجربه کرده باشند، عمر طولانی تری خواهند داشت. همچنین، افراد امیدوار و شادمان روابط اجتماعی قوی تر با دوستان، همسر، همسایگان و بستگان خود دارد. همچنین شواهد پژوهش نشان داد که امید، مانند دارو دارای اثرات بیولوژیک است و می تواند روی کنترل درد و ناتوانی های بیماران تأثیر مثبت داشته باشد. امید و انتظار باعث فعال شدن مدارهای مغزی و آزاد شدن شدن آندروفین و انکفالین[۴] و در نتیجه کاهش درد می شود. در وضعیت ضعف جسمانی و درد، درماندگی و ناامیدی در انسان تشدید می شود و در نتیجه، آندروفین و انکفالین کمتر و کلوسیتوکنین بیشتری در بدن آزاد می شود. امید، با ایجاد تغییر در حالات بیولوژی بدن، باعث شکستن این دور باطل می شود و واکنش های زنجیره های درد را تعدیل و در نتیجه موجب بروز احساس خوشایند در انسان می شود. این احساس به نوبۀ خود موجب آزاد شدن آندروفین و انکفالین و کاهش بیشتر درد می شود (اسنایدر و راند[۵]، ۲۰۰۵). در همین دوره بود که روان شناسی سلامت هم، شروع به رشد کرد و کم کم روح زمان، نسبت به امید و سازه های مشابه آن، تقویت شد. در همین دوره، بسیاری از محققان در رشته های مختلف (از پرستاری گرفته تا روان شناسی) نظریه هایی در مورد امید ارائه نمودند. این افراد از کار یکدیگر آگاه نبودند، پس یک دیدگاه واحد یا نظریه منسجم وجود نداشت تا در مورد آن تحقیق و بررسی صورت گیرد. اسنایدر نیز، از جمله کسانی بود که به درخواست منینگز این سازه را مورد بررسی علمی قرار داد تا اینکه در سال ۱۹۹۰ نظریه خود تحت عنوان نظریه امید را مطرح کرد و پس از آن، این سازه مورد توجه محققان و متخصصان قرار گرفت (اسنایدر، ۲۰۰۲).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...