روان­شناسی علاوه بر بررسی رفتار و کردار موجودات زنده، به دنبال یافتن منشأ بروز این رفتارها است؛ به عبارت دیگر، می­خواهد بداند چرا و چگونه این کارها انجام می­یابند. این «چرا» ها را درباره رفتار و کردار انسان «انگیزه» می­نامند، پس انگیزه در واقع وسیله­ای برای شناخت افراد و درک شخصیت آنان می­باشد.
انگیزه در روان­شناسی جایگاه مهمی را به خود اختصاص می­دهد و امروزه یکی از مباحث مهم این دانش را تشکیل می­دهد، زیرا بررسی رفتار و کردار انسان بدون توجه به منشأ و انگیزه بروز این رفتار، کاری سطحی و عبث خواهد بود. انگیزه که به عقیده روان­شناسان عبارت است از کلیه عواملی که موجود زنده و از جمله انسان را به فعالیت وا می­دارد، مثل تعدادی از مفاهیم روان­شناسی، مستقیماً قابل مشاهده و اندازه ­گیری نیست و در واقع، انگیزه منشأ درونی دارد و از وجود فرد مایه می­گیرد و او را به نوعی به فعالیت وا می­دارد.

انگیزه رفتار در جانوارن و نوزادان و کودکان معمولاً به راحتی قابل تشخیص است ولی وقتی فردی دوران کودکی را پشت سر می­گذارد و به نوجوانی و بزرگسالی نزدیک­تر می­شود رفتار او بیش از پیش پیچیده­تر    می­شود و به موازات این رشد، نیروهای انگیزش نیز پیچیده­تر می­شوند بروز آنها بر اساس توقعات جامعه شکل خاصی به خود می­گیرد. وقتی انگیزه­ای تشفی پیدا می­ کند در فرد سازگاری پدید می­آید؛ در واقع، وجود سازگاری دلیل بر ارضاء انگیزه است. سازگاری با انگیزه یا تعادل هنگامی برقرار می­شود که انگیزه­های افراد به نحو مطلوب ارضاء شوند.

هدف روان­شناسی از بررسی رفتار و کردار انسان و منشأ بروز آنها، این است که با اطلاعات بدست آمده از طبیعت انسان، می­خواهد تا اندازه­ای افراد انسانی را کنترل کند؛ زیرا اگر علل اعمال را بدانیم، می­توانیم این اعمال را زیر نظر قرار داده، نتیجه را مطابق دلخواه خود در­آوریم.[۱]

 

الف ـ ماهیت انگیزه از دیدگاه روان­شناختی

در علم روان­شناسی، انگیزه مفهوم وسیعی دارد. این مفهوم چندین واژه دیگر را که توصیف کننده عوامل مؤثر در انرژی و هدایت رفتار ماست نظیر، نیازها، علایق، ارزش­ها، گرایش­ها، اشتیاق­ها و مشوق­ها را در    برمی­گیرد.[۲]

انگیزه در روان­شناسی مانند مفهوم مغناطیسی در فیزیک است و همان ­طور که جذب اشیاء در حوزه مغناطیسی بدون اراده و خواست می­باشد در انسان نیز در صورتی که تربیت فردی و اجتماعی به آن حد نرسیده باشد که بتواند نفس را تحت کنترل عقل در­آورده و او را از حوزه جذب انگیزه دور نماید، خواه ناخواه انگیزه غالب بوده و سبب کشش شخص بطرف، به هدف رسانیدن انگیزه می­شود.[۳]

از دیدگاه صاحب­نظران روان­شناسی انگیزه عبارت است از، «حالت­های درونی ارگانیسم که موجب هدایت رفتار او به سوی هدفی خاص می­شود». انگیزه، اصطلاحی است که با انگیزش مترادف است و برخی این دو را یکی می­دانند. با این حال مفهوم انگیزه دقیق­تر از انگیزش است. به این صورت که انگیزش مولد کلی رفتار است، اما انگیزه، علت اختصاصی یک رفتار خاص به حساب می­آید.

پدیده انگیزه، غالباً به علل رفتار و تعبیر و تفسیر انسان از رفتار­های گوناگون توجه دارد. روان­شناسان معتقدند، مسائل اساسی که در روان­شناسی انگیزه مطرح می­شود، این است که، چرا رفتار خاصی پدید می­

پایان نامه - مقاله - متن کامل

 

آید؟ چرا رفتار هدفدار است؟ چرا رفتار معینی برای مدت زمانی طولانی ادامه می­یابد؟[۴]

انگیزه، دلایل رفتار افراد را نشان می­دهد و مشخص می­ کند که چرا آنها به روشی خاص رفتار می­ کنند. رفتار دارای انگیزه، رفتار­های همراه با انرژی، جهت­دار و دنباله­دار است.[۵]

به این ترتیب می­توان گفت، ماهیت انگیزه از دیدگاه روان­شناسی عبارت است از، عامل نیرو­دهنده، هدایت­کننده و نگهدارنده رفتار.[۶] در ادامه به اقسام انگیزه نیز از دیدگاه روان­شناسی خواهیم پرداخت.

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

 پایان نامه ارشد:بررسی تأثیر انگیزه در ارتکاب جرم و میزان مجازات

 
 
ب ـ اقسام انگیزه از دیدگاه روان­شناختی

وقتی نظریه­پردازان درباره انواع مختلف انگیزه صحبت می­ کنند، در واقع میان رفتار مشاهده شده و دلایل فرضی یا انگیزه­هایی که زیربنای رفتار هستند، پیوندهایی را برقرار می­سازند، اما برخی از مهم­ترین انواع انگیزه به نظر روان­شناسان به قرار زیر است:

۱ـ انگیزه فیزیولوژیکی ـ روان­شناختی: در اساسی­ترین یا پایه­ای­ترین سطح، ما می­توانیم درباره نیاز­های جسمی یا فیزیولوژیکی صحبت کنیم. این انگیزه­ها منبع جسمانی دارند و به نام «انگیزه­های اصلی» نیز خوانده می­شوند. وجه تسمیه «اصلی» برای آنها از این جهت است که بدون تردید بر­اساس احتیاجات فیزیولوژی ارگانیسم قدم برداشته، کم و بیش با یادگیری ارتباطی ندارند. یادگیری در انگیزه­های اصلی یا فیزیولوژیک تأثیری ندارد بلکه امری فطری است؛ فقط راه و رسم و شکل انجام پذیرش انگیزه­ها ممکن است اکتسابی باشد ولی خود انگیزه ذاتی است. نیازهای فیزیولوژیکی شامل، غذا، آب، پوشاک و نیازهای جنسی است و نیازهای روان­شناختی با فعالیت­های ذهنی و اجتماعی ارتباط دارندکه برای برآورده شدن هر یک از نیاز­های مطرح شده، یک انگیزه مفروض وجود دارد.[۷]

۲ـ انگیزه اکتسابی: انگیزه اکتسابی یا ثانویه که علت ایجاد آنها عوامل یادگیری و محیطی بوده بر اساس فیزیولوژیکی قرار نگرفته­اند. این انگیزه­ها در نوع خود کمال اهمیت را برای ارگانیسم دارا هستند و گاهی اوقات حتی انگیزه­های اصلی را نیز تحت تأثیر قرار می­ دهند و یا بر خلاف جهت طبیعی فعالیت می­ کنند؛ مثلاً، انگیزه پیشبرد برخی از مقاصد و هدف­های فردی یا سیاسی ممکن است شخص را به اجتناب از صرف غذا و گرسنگی (اعتصاب غذا) سوق دهد.[۸]

انگیزه­های اکتسابی نیز به نوبه خود به دو دسته انگیزه­های شخصی و انگیزه­های اجتماعی تقسیم می­شوند. انگیزه­های شخصی و اجتماعی برخلاف انگیزه­های اصلی که جنبه همگانی دارند، خاص افراد یا گروه­های اجتماعی می­باشند. در هر جامعه و در بین هر ملتی یک دسته انگیزه­های اجتماعی وجود دارد که بنا به مقتضیات اجتماعی و به صورتی که جامعه انتظار دارد، شکل می­گیرد. مال­اندوزی، دانش­پژوهی، پیشرفت اجتماعی و … از جمله انگیزه­های اجتماعی اکتسابی محسوب می­شوند و در این میان نیز برخی انگیزه­ها که بر اساس خواست و علایق شخصی استوار است، انگیزه­های شخصی خوانده می­شوند و جنبه عمومی و فرهنگی ندارد.[۹]

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...