رفتار درمانگران به طور کلی دنبال تقویت کردن فعالیت­ها و تعاملات اجتماعی بیماران هستند. چون بیماران افسرده معمولاً انسان­های منفعلی هستند، مداخلات رفتاری در آن­ها احساس تسلط و حق انتخاب ایجاد می­ کند ( شارف[۱۶۷]، ۱۳۸۹).

 

۲-۱-۳-۱-۵-نظریه انسان گرایی

 

بر اساس این نظریه افسردگی زمانی ظاهر می­ شود که اختلاف بین من واقعی و من آرمانی خیلی زیاد شود، به طوری که برای شخص قابل تحمل نباشد ( آزاد، ۱۳۸۹). هدف اصلی بسیاری از سیستم­های درمانی قادر ساختن افراد به پذیرفتن آزادی و پذیرش مسئولیت عمل کردن است ( کری،۱۳۹۱ ).

 

۲-۱-۴- اضطراب

 

اضطراب به منزله بخشی از زندگی هر انسان، در همه افراد در حدی اعتدال آمیز وجود دارد و در این حد، به عنوان پاسخی سازش یافته تلقی می­ شود. ازطرفی، اضطراب مرضی نیز وجود دارد، اگرچه حدی از اضطراب می ­تواند سازنده و مفید باشد و اغلب مردم آن را تجربه می‌کنند اما این حالت ممکن است جنبه مزمن و مداوم پیدا کند ( دادستان، ۱۳۸۹). شخص مبتلا به اضطراب تنش و ترس شدید، مزمن و مداوم دارد. او دچار احساس مستمر و مبهم و اضطرابی کلی و نامشخص است که خود نیز از منبع و علت آن خبر ندارد ( شاملو، ۱۳۹۰). در حالت اضطراب فرد بیش از اندازه درباره رخدادن حادثه وحشتناکی در آینده نگران و ناراحت است. افراد مبتلا به اضطراب مزمن و شدید، احساس درماندگی ‌می‌کنند. این احساس به قدری نیرومند است که افراد مبتلا قادر نیستند تا فعالیت های روزمرۀ خود را انجام دهند. اضطراب آن­ها ناخوشایند است و باعث می­ شود نتوانند از موقعیت­های عادی لذت ببرند اما علاوه بر این، آن­ها می­کوشند از موقعیت­هایی پدیدآورندۀ احساس اضطراب دوری کنند ( هالجین و ویتبورن، ۱۳۸۹).

 

۲-۱-۴-۱-علت شناسی و درمان اختلالات اضطرابی

 

۲-۱-۴-۱-۱- نظریه زیستی

 

بر اساس مطالعات وراثتی، داده­هایی به دست آمده مبنی بر اینکه حداقل نوعی مؤلفه وراثتی در پیدایش اختلالات اضطرابی سهیم هستند، در واقع توارث را یکی از عوامل زمینه­ ساز بروز اختلالات اضطرابی می­دانند. در ارتباط با سهم عوامل زیستی، نواپی نفرین، سروتونین و گابا نوروترانسمیترهایی هستند که طبق مطالعات انجام شده با اضطراب ارتباط دارند. همچنین تغییر در کارکرد محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- فوق کلیه می ­تواند زمینه ساز بروز اضطراب باشد ( سادوک و سادوک، ۱۳۸۹).

 

داروهای آرام بخش­ در تسکین اضطراب تاحدی مؤثر بوده و در کاهش شکایات بدنی و تنظیم خواب نقش مؤثر و بسزایی دارند، ولی تأثیر آن­ها در کاهش شکایات بدنی و تنظیم خواب موقت است ( آزاد، ۱۳۸۹). در سال­های اخیر چندین نوع داروی ضد اضطرابی مورد استفاده قرار گرفته اند. یک گروه از این داروها که به متوقف کنندگان بتا موسومند و به دریافت­کنندگان مغز که بتا آدرنرژیک نامیده می­ شود، متصل می­شوند، مانع دریافت نوراپی نفرین می­گردند. به رغم تحقیقات متعددی که درباره داروهای ضد اضطراب جدید انجام شده هنوز هم بنزودیازپین­ها به منزله داروهایی هستند که به صورت گسترده در قلمرو اختلالات اضطرابی تجویز می­شوند ( دادستان، ۱۳۸۹).

 

۲-۱-۴-۱-۲-نظریه رفتاری

 

طبق نظریه رفتاری، اضطراب پاسخی شرطی به یک محرک محیطی معین است ( سادوک و سادوک، ۱۳۸۹). درمانگران و نظریه­پردازان رفتارگرا، اختلالات اضطرابی را نتیجه یادگیری­های غلط و شرطی شدن می­دانند، یک موقعیت استرس آفرین که با موقعیت­های استرس آفرین قبلی شبیه است، ممکن است موجب برانگیختن اضطراب در فرد شود. مدل­های نادرست والدین و توقعات آنان نیز به عنوان علت اضطراب در دیدگاه یادگیری مورد تأکید واقع شده است ( آزاد، ۱۳۸۹).

 

روش­های درمانگری بر اساس رویکرد یادگیری شامل درمانگری­های مواجهه­سازی (تخیلی و واقعی)، سرمشق­گیری، حساسیت­­زدایی منظم و غرقه­سازی است ( آزاد، ۱۳۸۹). پژوهش­ها نشان می­ دهند که رمز موفقیت رویکردهای رفتاری در ایجاد تماس مستقیم و کنونی بین بیمار با موضوعات یا موقعیت­هایی است که ترسناک می پندارند (دادستان، ۱۳۸۹).

 

۲-۱-۴-۱-۳-نظریه شناختی

 

بر اساس دیدگاه شناختی، اختلالات اضطرابی نتیجه افکار و باورهای نادرست، غیر واقعی و غیرمنطقی هستند، به ویژه باورهای غیرمنطقی اغراق­آمیز نسبت به مخاطرات محیطی. دیدگاه شناختی مانند دیدگاه روان پویایی به جریان­های درونی به عنوان علل اختلالات اضطرابی توجه دارد، اما به جای تأکید بر تمایلات، نیازها و انگیزه­ ها معتقد است که افراد اطلاعات کسب کرده را تعبیر و تفسیر ‌می‌کنند و از آن­ها در حل مسائل زندگی استفاده ‌می‌کنند. دیدگاه شناختی به طور کلی به افکار و راه حل­های فعلی شخص بیش از تاریخچه فردی توجه دارد. بدین معنی که تاریخچه شناختی فرد، نگرش­ها و حال و اکنون به عنوان علل اختلالات اضطرابی مورد توجه واقع می‌شوند (آزاد، ۱۳۸۹). در این درمان به مراجع کمک می­ شود تا افکار خودکار یعنی تصاویر یا افکاری را که برانگیزاننده اضطراب هستند، بشناسد. منطق و باورهای غلطی را که در زیر بنای این افکار قرار دارند، مشاهده کند و اعتبار آن­ها را بیازماید. وقتی بیمار به تدریج به نادرست بودن افکار و باورهای خود پی می­برد، انتظار می­رود که کمتر مستعد دیدن خطر در جایی باشد که خطر وجود ندارد ( دادستان، ۱۳۸۹).

 

۲-۱-۴-۱-۴- نظریه روان پویایی

 

در دیدگاه روان پویایی علت اختلالات اضطرابی به تعارض­های درونی و تکانه­های ناخودآگاه نسبت داده می شود. ( آزاد، ۱۳۸۹). فروید معتقد بود اضطراب، هشداری از وجود یک خطر در ناخودآگاه است. ( سادوک و سادوک، ۱۳۸۸).

 

کمک به مراجعان به منظور درک و حل رویدادهای گذشته، محور اصلی این شیوه درمانگری است. این درمانگران با بهره گرفتن از شیوه­ هایی مانند تداعی آزاد و تفسیرهای کم و بیش القاکننده کوشش ‌می‌کنند تا مراجعان را در بازشناسی کشاننده­های عمقی، نیازها و تعارض­هایی که در زیر بنای هیجان­ها و رفتارهایشان قرار دارد، یاری دهند و انتظار دارند که این هشیاری به بهبود آن­ها منجر شود ( دادستان، ۱۳۸۹). در این دیدگاه بیمار به سوی بصیرت حاصل کردن از تعارض های درونی که ریشه این اختلالات محسوب می‌گردند، راهنمایی می شود. ( آزاد، ۱۳۸۹).

 

۲-۱-۴-۱-۵- نظریه انسان­گرایی

 

بر اساس نظریه انسان­گرایی، محیطی که تمایلات انسان را برای گام برداشتن به سوی شکوفایی خود تحریک می‌کند، موجب گسترش اضطراب در فرد می­ شود (آزاد، ۱۳۸۹). اضطراب از تلاش­ های فرد برای زنده ماندن و حفظ کردن و دفاع از وجود خویش ناشی می­ شود ( کری، ۱۳۹۱).

 

هدف اصلی این درمانگران، کمک به مراجع به منظور آزمودن خویش است تا بدین وسیله بتواند به گرایش­های فطری خود اعتماد کند و در مواجهه با خویشتن آسوده خاطر و صدیق باشد. این متخصصان بر این باورند که بدین ترتیب، اضطراب یا دیگر نشانه­ های نابهنجار روان­شناختی فرد کاهش خواهند یافت ( دادستان، ۱۳۸۹).

 

۲-۲-پژوهش های پیشین

 

۲-۲-۱- بررسی پژوهش­های تأثیرگذاری درمان (MBCT) ) بر کاهش اضطراب و افسردگی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...