3ـ 2ـ 1 عشق در ویس و رامین
این منظومه از جایگاه ویژه ای در ادبیات فارسی برخوردار است. آن را از نخستین مثنوی های عاشقانه و شاعر آن را در حقیقت پیشـرو شعر بزمی ایران به شمـار می آورند. شـاعران پس از فخـرالدین، از جنبه های گوناگون تحت تأثیر منظومه ی او بوده اند. نظامی در سرودن خسرو وشیرین، خواجوی کرمانی در سام نامه، وحشی بافقی در شیرین و فرهاد و سایرین هر یک به نوعی از این منظومه تأثیر گرفته اند.
یکی از ویژگی های سروده های عاشقانه ادبیات فارسی در دوره ی اسلامی، رعایت معیارهای اخلاقی است، به گونه ای که نویسنده از محدوده ی عفّت فراتر نمی رود. و امّا ویس و رامین داستان عشقی کاملاً ممنوع است که حتّی در زمان وقوع ماجرا نیز قبیح شناخته می شده است. به همین جهت در دوران اسلامی این اثر چنـدان مورد توجّه نبوده و حتّی نسخــه های آن کمیاب شد. دکتــر
زرّین کوب در «یادداشت ها و اندیشه ها» ضمن تأکید عدم توجّه جامعه ی اسلامی به این اثر، جمله ای از رساله-ی صد پند عبید را ذکر می کند که گویای این مقوله است. «از خاتونی که قصّه ی ویس و رامین خواند، مستوری توقّع مدارید» (زرین کوب، 1362: 218). حتّی خود ویس و رامین نیز در متن داستان برای دقایقی به خود می-آیند و به نوعی دچار عذاب وجدان می شوند؛ ویس پس از تن سپردن به رامین، احساس ندامت می کند و با خود می گوید:
ندیدم هیچ تیمـاری بدین سان که شد بر چشم من رسوایی آسان
تن پاکیــزه را آلــوده کــردم وفـــا و شــرم را نابـود کــردم
نیرزد کام صد ساله یکی ننگ کزو بر جان بماند جـاودان زنگ
(فخر الدین اسعد گرگانی، 1381: 127)
طرف دیگر ماجرا، رامین نیز می داند که خطاکار است، و بر آن است که به راه شیطان رفته است:
مرا این راه بد جـز دیو ننمود پشیمــانم بر آن کـم دیو فـرمود
بپیمــودم به گفت دیو راهـی کشیدم رنج و خواری چندگاهی
گمان بردم کزین ره گنج یابم ندانســتم که بی بر رنــج یابـم
(همان: 332)

جزییات بیشتر

https://fekreshad.ir/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%AF-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87/

 

به هر صورت فخرالدین اسعد به نوعی جسارت سرودن این داستان را داشته است و بیانی زیبا و به دور از تکلّف آن را به نظم درآورده است.
موضوع اصلی داستان عاشق شدن رامین بر همسر برادر خود، ویس است. برادر رامین که موبد نام دارد و مردی کهنسال امّا زنباره است، دختری را که هنوز از مادر زاییده نشده، از مادرش خواستگاری می کند. مادر نیز سوگند یاد می کند که دختر را به او بدهد. وقتی دختر به دنیا می آید، تحت تربیت زنی که دایه ی اوست و بعدها نقش زیادی در ماجـرا بازی می کند، بزرگ می شود. وقتی به سنّ نوجـوانی می رسد، دایه او را به مادرش می-سپارد. برای او که بسیار زیباست؛ همتایی جز برادرش «ویرو» نمی یابند. دست سرنوشت، دختر را به چنگ موبد اسیـر می کند. امّا «ویس» که در داستان جـوان و بسیار صبور معرّفی می شود، با کمک دایه و با حیله و جادو نمی گذارد موبد، که قاتل پدرش نیز هست، از او کام گیرد. «رامین» با دیدن «ویس» به او دلباخته و عاشق ویس می شود. او با وساطت دایه،

 

ویس را از عشقی که در دل دارد، آگاه می سازد. دایه با حیله گری و چرب-زبانی ویس را در مقابل رامین قرار می دهد تا جایی که کم کم ویس نیز به رامین علاقه مند شد. این عشق به خیانت و روابط پنهانی منجر شد. شاه با آگاهی یافتن از ماجرا و ایجاد موانع، تلاش خود را برای از بین بردن این ارتباط انجام داد. تا جایی که رامین را از پایتخت ـ مرو ـ به طبرستان فرستاده و برای دور ماندن از دربار، پادشاهی گـرگان به او واگذار شد. و با شاهزاده ای به نام «گل» ازدواج کرد. امّا این دو دلداده یک بار دیگر با وساطت دایه و یادآوری پیمان وفاداری خود در کنار هم قرار می گیرند. پس از تحمّل سختی های فراوان، رامین به جای برادر بر تخت پادشاهی نشست و ویس همچنان ملکه باقی ماند. ویس و رامین سالیان سال با کامیابی و شادکامی در کنار یکدیگر زیستند. در پایان داستان و پس از مرگ ویس، رامین دست از سلطنت کشیده، تاج و تخت را به فرزندش واگذار می کند و خودش در آتشکده مجاور می شود و چند سال در آنجا به عبادت یزدان پرداخت، پس از مرگش او را در کنار ویس به خاک سپردند.
3ـ 2ـ 1ـ 1 برخی از ویژگی های عشق در «ویس و رامین»
همان گونه که اشاره شد، این منظومه سرآغاز سرایش منظومه های عاشقانه شناخته می شود. با بررسی این اثر به طور کلّی می توان ویژگی های زیر را برای مفهوم عشق در منظومه ی «ویس و رامین» قائل شد:
الف ـ عشق جسمانی است.
ب ـ معشوق وفادار و در عشق ثابت قدم است.
ج ـ معشوق جسور و بی پرواست.
د ـ موانع برطرف شده و وصال صورت می گیرد.
الف ـ عشق جسمانی است
همان گونه که گفته شد این منظومه، حکایت یک عشق پرمخاطره ی جسمانی است. فخرالدین اسعد در «ویس و رامین» عشق طبیعی (جسمانی) را مطرح می کند. در این اثر خبری از عشق ماورایی و عرفانی نیست. «در ایران باستان و ایران اسلامی، ستایش عشق و پرستش جمال، بازاری گرم دارد. امّا در ایران پیش از اسلام، زیبایی پسندی، طلب و تمنّای جسم زیباست، و عشق که تنها جنبه ی آرمانیش، وفاداری و پایداری عاشق و سرسپردگی وی به معشوق است، عاقبت به وصل می انجامد. در ویس و رامین، هیچ پیرایه ی عرفانی در کار نیست» (ستّاری، 1354: 338).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...