عوامل ایجاد اعتماد سازمانی |
– مشخص کردن اهداف سازمان ؛
– مشخص بودن ارزش های سازمان ؛
– ارزش های مدیران عالی سازمان؛
– سیستم حقوق و دستمزد سازمان؛
– ارتباطات؛
– حمایت کردن؛
– احترام گذاشتن؛
– منصف بودن؛
– توانایی پیش بینی داشتن؛
– شایسته بودن؛
گالفورد و دراپو[۱] ، چند مرحله را برای ایجاد اعتماد فردی ارائه میدهند:
۱- داشتن تعامل: پیدا کردن نقاط مشترک و ایجاد ارتباط با دیگران؛ به عنوان مثال، قدردانی از تلاش کارمندان به خاطر حل چالش هایی که در کار با آنها مواجه هستند.
۲- گوش دادن: از این جهت اعتماد ایجاد میکند که نشان میدهد فرد مقابل آنقدر برای ما اهمیت دارد که زمانی را برای شنیدن حرفهایش اختصاص دهیم. پرسیدن سوالهای اندیشمندانه، درخواست توضیح بیشتر در مواقع لزوم و توجه کامل به صحبت های طرف مقابل، همگی حامل این پیام هستند که شخص به طرف مقابل اهمیت میدهد.
۳- چارچوب بندی: اطمینان از اینکه شخص، منظور اصلی طرف مقابل را درک میکند و آنچه او سعی میکند انتقال دهد را میفهمد و البته برداشت خود از صحبتهای طرف مقابل را به او میگوید.
۴- تجسم: آینده نگری و ارائه نتایج خوش بینانه و قابل دستیابی و کمک به افراد دیگر برای تجسم منافع آن نتایج.
۵- تعهد: هر دو طرف برای پیش رفتن در مسیر آیندهای که مجسم شده توافق داشته و متعهد باشند.
ایجاد اعتماد سازمانی
اعتماد سازمانی مبتنی بر باوری است که نسبت به شیوه انجام کارها در سازمان وجود دارد. هر چند جهت کسب اعتماد سازمانی، نیاز به اعتماد شخصی بی چون و چرا به رهبران سازمان وجود دارد، اما احتمال دارد یک سرپرست غیرقابل اعتماد در سازمان وجود داشته باشد، اما خطری برای اعتماد سازمانی ایجاد نکند. گالفورد و دراپو چند متغیر را در رابطه با اعتماد سازمانی طبق معادله زیر ارائه میدهند:
قابلیت اعتماد سازمانی= که در آن A1 = آرمان، A2 = توانایی، A3 = عمل، A4 = همراستایی، A5 = بیان، R = مقاومت
این متغیرها به صورت زیر تعریف میشوند:
آرمان: در افراد سازمان انگیزه ایجاد میکند که بخواهند به یکدیگر اعتماد کنند. آرمان صورت دیگری از واژه چشم انداز کسب و کار است.
توانایی: عبارت است از منابع و قابلیتهای مورد نیاز در جهت
دستیابی به آرمانها.
عمل: همان تعهد به وظایف و انجام کارهای لازم برای رسیدن به اهداف سازمان است.
هم راستایی: به معنی ایجاد توازن میان آرمانها، تواناییها، اعمال و همسو سازی آنها است.
بیان: ارتباط میان آرمانها، تواناییها، اعمال و همسویی آنها به گونهای که همه افراد سازمان از آنها مطلع باشند و بتوانند آنها را بازگو کنند.
مقاومت: احتمال دارد ایجاد یک سازمان قابل اعتماد، با مقاومت هایی از قبیل بدبینی، ترس، ناامیدی و طرز فکر «یا من یا او» مواجه شود.
در فرمول اعتماد سازمانی، مقاومت یک عنصر منحصر بهفرد است، چرا که به تنهایی در مخرج کسر قرار میگیرد؛ به همین خاطر به حداقل رساندن آن حائز اهمیت است. گالفورد و دراپو معتقدند بهترین روش از بین بردن مقاومت انجام اقدامات درازمدتی است که مستقیما به موضوعاتی که در پس مساله مقاومت نهفته است، میپردازد (گالفورد و دراپو ،به نقل از جعفری و همکاران،۱۳۸۹).
استانلی[۲](۲۰۰۵)راهنمایی هایی برای توسعه اعتماد در سازمانها ارائه کرده است که عبارتند از:
– همیشه راست بگویید و راستگویی را در سازمان ترویج کنید .
– خوبیها را در افراد جستجو کرده و آنها را تأیید، تشویق و ترویج کنید .
– هرگز مزیت ها و نقاط مثبت را از افراد نگیرید بلکه آنها را تقویت کنید .
-کارها را به طور منصفانه بین افراد تقسیم کنید .
– با تمامی کارکنان براساس احترام و وقار رفتار کنید .
– با کارکنان بر اساس اطمینان به آنها گفتگو کنید نه براساس شک و تردید .
– اگر به کسی گفتید که قصد انجام کاری را دارید، حتماً آن کار را انجام دهید (خودداری از شعارگرایی) .
-کارهایی را انجام دهید که شما را در کمک کردن به کارکنانتان موفق کنند .
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 04:55:00 ق.ظ ]
|