سابقه استفاده از قصه در خانواده درمانی ، به اواخر دهه 80 و اوایل دهه ی 90 میلادی بر می گردد . بکوار و بکوار (1993 ) می نویسند : اخیراً درمانگران خانواده با کاربرد قصه ها به عنوان یک راهبرد مؤثر برای طیفی از مشکلات بالینی آشنا شده اند . اندرسون و همکارانش (1987 به نقل از بکوار و بکوار ، 1993 ) یکی از پیشگامان عرصه خانواده درمانی هستند که از ساختار قصه به عنوان قالبی برای مصاحبه با افراد خانواده ، درک دیدگاه آن ها از سیستم خانواده و همچنین برای ارزیابی تغییرات از دیدگاه اعضا در طول مدت درمان ، یاری می جستند .
ویلیامز(1995 ) از داستان سرایی به عنوان ابزاری درمانی برای درمان نظام خانواده استفاده کرده است. او داستان سرایی را به عنوان شیوه ارتباط به کار می برد که موجب غنای بافت و تقویت پویایی های خانوادگی می شود . داستان سرایی در شناخت درمانی ، نوعی الگوسازی نهانی است .

رابرتز(به نقل از دیوایودی ، 1997 ) روش های مختلفی از کاربرد داستان ها در خانواده درمانی را نشان می دهد و اظهار می دارد که گوش دادن به داستان های خانوادگی نه تنها فرایند درمان را تسهیل می کند بلکه به اعضای خانواده کمک می کند تا در شناخت یکدیگر و تجربه های منحصر به فردشان عمیق تر شوند . حتی این امکان وجود دارد که درمانگر اعضای خانواده را به گفتن    داستان­هایی درباره موضوع های اصلی مانند انضباط ترغیب کند . استفاده از داستان و استعاره در تمام شکل های روان درمانی برای مواردی مانند بدرفتاری و آزاررسانی رواج دارد ودر استفاده از   داستان­های مردم دیگر، فرهنگها وگروه های جنسی و سنی مختلف باید حساسیت ویژه ای نشان داد.

کریا[1] ، گانزلاز [2] ووبر[3] (1999) عقیده دارند که قصه گویی می تواند به عنوان متد اصلی برای  تغییر ساختار خانواده های دارای کودک ، مورد استفاده قرار گیرد . این تکنیک فعالانه والدین را در برقراری ارتباط با کودکان به زبان خودشان درگیر می کند و در حالی که به خانواده برای استفاده از یک زبان تخیلی به جای زبان منطقی کمک می نماید ، مقاومت را شکسته و به اعضای خانواده اجازه می دهد مسیری طبیعی را در ارتباط والد ، کودک از سر بگیرند . ایشان در کار تجربی خود روی خانواده های دارای کودک مبتلا به مشکلات یادگیری نشان می دهند که چگونه قصه ها در تعامل با خانواده ها ، برای درمان مشکلات عمده قابل استفاده است . در این شیوه درمانگر قصه هایی را که از قبل انتخاب کرده است به والدین و کودکان داده و از آن ها می خواهد که قصه ها را در جمع خانواده بخوانند درباره آن اظهار نظر و آن را به صورت نمایش بازی کنند .

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه تأثیر قصه گویی بر علائم رفتار لجبازی ـ نافرمانی کودکان

 

 

 

 

 

آراد (2004 ) تکنیکی را در خانواده درمانی به نام تکنیک قصه گویی اسناد حیوانی ابداع کرد . در این تکنیک درمانگر از خانواده می خواهد یک همتای حیوانی را به هر عضو از خانواده نسبت داده و سپس درباره قهرمان های حیوانی ، قصه ای با یک آغاز ،میانه و پایان بگویند . قصه ای که ساخته و پرداخته شده ، محور بحث قرار می گیرد . او این تکنیک را برای خانواده های دارای یک یا چند فرزند مبتلا به اختلال های سلوک و بیش فعالی ، نقص توجه به طور موفقیت آمیز به کار گرفته و اشاره می کند که این تکنیک ساختار پیش بینی پذیری برای جلسات ارائه داده و شرکت کودکان از هر سنی را در فرایند درمان تسهیل می کند . همچنین نسبت دادن نام حیوان به اعضای خانواده فضایی جالب و غیر تهدید کننده خلق کرده که به توصیف صفات شخصیتی و روابط میان فردی از طریق همتاهای حیوانی مختلف کمک می نماید . در فضای امن قصه ، مجالی برای بیان احساس های متعارض، روشن سازی و تصریح باورهای نادرست درباره ی خود ودیگران و برون ریزی آرزوها ، ترس ها ، احساس های خصمانه و تخیلات فراهم می شود .

قصه درمانی دلبستگی خانواده نیز ، به عنوان یک شیوه جدید خانواده درمانی برای بهبود تجربه بد رفتاری دوران اولیه کودکی رشد پیدا کرده است . ضربه عاطفی حل نشده دوران کودکی با تأخیر و آسیب عملکرد هیجانی رفتاری و شناختی ارتباط دارد . قصه های آرام بخش ، ملایم و بدون تحریک که توسط والدین گفته می شود یک تجربه نیروبخش دیگری ، برای دگرگونی و تغییر الگوی ذهنی مخرب کودک ، طراحی می کند و توانایی پذیرش تربیت و مراقبت را در روابطی که در بر گیرنده عشق و امنیت است ، بهبود می بخشد و این ادعا را که قصه درمانی باعث بهبود عملکرد می شود ثابت می کند (مای[4] ، 2005 )

 

2-3-11- قصه پردازی در روان درمانی کودک

تکنیک قصه پردازی توسط کودک برخاسته از بازی درمانی است . کودکان علاوه بر این که از شنیدن قصه

دانلود پایان نامه

 

های پریان یا داستان های نوشته شده با هدف درمانی ، لذت می برند از قصه پردازی هم میتوانند سود ببرند .

ریکوئر[5] (1977 نقل از واترز، 2002 ) اعتقاد دارد که صرف عمل ساختار بخشیدن به ناخوداگاه از طریق روایت ، منجر به دسترسی بیشتری به احساس و بیان می شود .

واتزر (2002) دو تکنیک تسهیل کننده قصه پردازی کودک را الگوسازی و آیینه سازی میداند . در اگوسازی ابتدا درمانگر چند قصه پریان را (قصه هایی که در آن ها اغلب ، رویدادهای کاملاً وحشتناک اتفاق می افتد ، اما با این وجود قهرمان نجات می یابد ) برای کودک می خواند تا کودک با ساختار قصه آشنا شود . این ساختار به او اجازه می دهد که احساسات غیر قابل تحمل خود را که از مدت ها در درون خود نگه داشته ، به شخصیت فرافکنی کند . در آیینه سازی یا تفسیر ، بعد از گفتن قصه توسط کودک درمانگر به صورت استعاره ای به انعکاس و تفسیر احساسات ، افکار و تعارض هایی که کودک در داستانش بیان می کند ، می پردازد . این انعکاس به کودک کمک می کند تا به تجاربش معنی بیشتری بدهد . در این تکنیک کودک با فرافکنی احساس ها به شخصیت های داستان قادر به شناسایی و نام گذاری احساس هایش در امنیت خیال پردازی می گردد . کودک با گرفتن نقش راوی به جستجوی عکس العمل های شخصیت ها در موقعیت های مختلف پرداخته و به این طریق شروع به کار روی مسائل هیجانی حل نشده خود می کند .

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...