از پیشگامان استفاده از قصه در زمینه گروه می توان گرسیه[1] (1996، نقل از پیرسون 1997) نویسنده کتاب تأملی بر قصه پردازی درمانی و کاربردهای قصه در گروه را ، نام برد . او با بهره گرفتن از فرآیند قصه پردازی ، شیوه ای برای کار با گروه ها در حوزه بهداشت روانی شکل داد . هدف او از خلق چنین تکنیکی ، این بودکه به افراد فرصتی برای خلق قصه هایی ببخشد که به طور نمادین دل مشغولی ها و احساساتشان را بیان کنند . در این شیوه اعضای گروه داستان هایی را خلق می کنند که بعد از کانون توجه و زبانی برای تعامل در بین افراد گروه می شود . فرد داوطلب در گروه شروع به تعریف یک داستان می کند و سایر اعضای گروه به اظهار نظر درباره آن می پردازند . وقتی درباره یک داستان در گروه صحبت می شود ، گفتگوها درباره شخصیت های داستان است نه زندگی واقعی داستان گو . این نگاه حتی وقتی همه از اینکه داستان احتمالاً به جنبه های زندگی خود فرد مربوط است آگاهند نیز، احساس ایمنی و جدا بودن از شخصیت داستانی را برای گوینده حفظ می کند . زمانی که فرد به اندازه کافی برای صحبت مستقیم درباره مسائلی که داستان او بررسی می کند ، احساس اعتماد کرد ، گفتگو ، شبیه گروه درمانی معمولی خواهد شد .
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه تأثیر قصه گویی بر علائم رفتار لجبازی ـ نافرمانی کودکان

 

 

 

 

 

در خصوص قصه درمانی گروهی استفن [2](1997) اشاره کرده است که در بسیاری از گروه های درمانی داستان های شخصی به عنوان نوعی تجربه در حل مشکلات مشترک ، در اختیار سایر اعضای گروه قرار داده می شوند .

بیان قصه ها به صورت گروهی این فرصت را به کودکان می دهد تا قصه های کودکان دیگر را خوب گوش کنند و با راهبردهای هر کودک در مواجهه با مشکل آشنا شوند . همچنین قصه های گروهی فرصت بیان احساس ها را به طریقی مطمئن برای کودک فراهم می کنند. به عنوان مثال روش قصه گویی گروهی ، به کودکی که به دنبال مشکلی بزرگ ، بسیار عصبانی بود، این فرصت را داد تا خشم خود را از طریق گفتن قصه ابراز کند . داستان ها در گروه ممکن است به شکل های متفاوت مانند فیلم یا نمایش به کار برده شوند (دوایودی ، 1997 )

قصه گویی به مفهوم درمانی آن مستلزم چیزی بیش از بیان ساده داستان است . در این روش کودکان داستانی تازه خلق و برای گروه بیان می کنند به عنوان مثال می توان از کودک خواست تا داستانی درباره پسری خلق کند که با دوستانش اختلاف پیدا کرده است. در این داستان ها تأکید باید بیشتر برروی احساس های شخصیت ها باشد تا اعمال آنان . طرح داستان گویی را می توان با گروه های سه تا پنج نفری اجرا کرد . نقش درمانگر، مشاوره با افراد هر گروه است و در حالی که کودکان داستان را می گویند درمانگر باید کودکان

 

را برای قرار گرفتن به جای شخصیت های داستان ودرک چگونگی احساس آنها در شرایط موجود ترغیب کند . رفتاردرمانگر طی این دوره باید پذیرنده و حمایت کننده باشد و چنانچه پیشنهادهایی برای گسترش داستان ارائه شود ، تلاشهای کودکان هرگز نباید مورد انتقاد قرار گیرد (پنی بیکر به نقل از دوایودی ، 1997 ) .

برای کاهش اثرهای ناخوشایند داغدیدگی نیز می توان از روش گروهی استفاده کرد . بدین صورت که درمانگر ابتدا گفتگوی بین دو برگ در حال افتادن را بیان می کند . برای شروع کار از کودکان خواسته می شود تا از قول برگ های درحال افتادن درون داستان ، نامه ای به درخت بنویسند . سپس نامه ها را جمع آوری و دوباره آنها را میان کودکان توزیع می کند . به طوری که مطمئن شود هیچ کس نامه خود را دریافت نکرده است هر کودک نامه دریافتی را می خواند و پاسخی برای برگ در حال افتادن می نویسد . پس از اتمام نوشتن پاسخ ها ، از بچه ها خواسته می شود نامه های خود را به همراه پاسخ آن باز پس گیرند . به آنها فرصت داده می شود تا جوابهایشان را بخوانند و بار دیگر با یکدیگر به بحث و گفتگو بپردازند . این تکلیف به کودکان کمک می کند واکنش های دشوار نسبت به فوت و وداع را ببینند و سوال هایی درباره زندگی پس از مرگ مطرح کنند (دوایودی ، 1997)

گرسیه (1996 نقل از پیرسون ، 1997 ) اعتقاد دارد بیان داستان برای گروه و انعکاس مجدد آن توسط گروه به مراجعی که نا امیدی و بی حوصلگی و فقدان علاقه را در زندگی خود تجربه کرده است ، نیروی دوباره می بخشد و احساس حزن و تنهایی او را با شنیده شدن و مورد پذیرش قرار گرفتن توسط اعضا کاهش می دهد . همانطور که روابط متقابل در گروه رشد می کند افراد قوی تر شده و بهتر می توانند با احساس ناامیدی مقابله کنند و نسبت به فشارهای روانی مقاوم تر شوند . او بیان می کند که اگرچه ساختارهای روانی قدیمی در مقابل سازمان دهی مجدد مقاوم و پایدار هستند این شکل درمان می تواند راه حل هایی را که شخص برای برخورد با مشکلات درونی و بیرونی استفاده می­ کند تعدیل کرده و مراجع را به تغییر روابطش با مشکلات تشویق کند .

 

2-3-13- قصه در رویکردهای نظری روان درمانی

رویکردهای داستانی به روان درمانی ، با این ایده همگرایی دارد که درمان اساساً نوع ویژه ای از گفتگو است که قابلیت ها ، شایستگی ها و راه حل ها را از خود مراجع یا درمانجو فرا می خواند ، به گونه ای که روان درمانگر طی یک گفتگوی خلاق توانمندی مراجع را آشکار می سازد و به او جرأت و شهامت تغییر کردن می دهد . در این فرآیند درمانگر و مراجع موضوعات پیچیده را در فرآیند حل مساله کشف وتفسیر می کنند و به این ترتیب مراجعان اعم از کودکان و بزرگسالان بهتر می توانند مشکلاتشان را مدیریت کنند . قصه در هر نوع روان درمانی و در هر نقطه از فرآیند درمان می تواند به کار رود . درحقیقت قصه گویی مخرج مشترک بین آرایه وسیعی از جهت گیری های نظری و رویکردهای درمانی است (هنفر ، 2003)

بسیاری از الگوهای نظری موجود در روان درمانی ، به رغم داشتن تناقض هایی با یکدیگر گرایش دارند تا برروی زمینه های انتخابی یا حیطه های تجربیات بشر تمرکز کنند . در سالهای اخیر با بهره گرفتن از یک سری رشته های عملی ، یک دیدگاه قصه گویی ، “داستان گویی برای درک زندگی بشر”، تدوین شده که از یک چهارچوب وسیع ، پیوسته و خلاق برای جنبه های عملی و نظری روان درمانی خبر می دهد (راسل[3] ، 1991 ، سالیوان ، 1992 ، به نقل از دوایودی ، 1997 )

داستان ها پل ارتباطی بین جمعیت بالینی و غیر بالینی به شمار می روند ، زیرا در آنها اغلب مسائل خودمان تشخیص داده می شوند . علاوه بر این استفاده از داستان ها مستلزم به کارگیری الگوی  ویژه­ای نمی باشد و صرف نظر از ساختار نظری درمانگر می توانند کاملاً مورد استفاده قرار گیرند . بیان داستان لزوماً یک رویداد کلامی نیست و داستان ها ممکن است بدون استفاده از واژه ها نیز دوباره گویی شوند . لذا این امکان وجود دارد که خود داستان در بازی درمانی ، نقش گذاری روانی و درمانهای مربوط به داستان گویی یک نماد باشد (پنی بیکر به نقل از دوایودی ، 1997 )

داستان ها ابزار منحصر به فردی برای درمان هستند و برای افراد تمام گروه های سنی به کار می­روند، در واقع ، داستان خلاقیت گسترده ای است که با آن هر فردی می تواند عقاید به ظاهر نامعقول را بازیابی ، آنها را جایگزین و استفاده سازنده از آن را مطرح کند (راسل ، 1991 ) .

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...