نرخ بازده دارایی ها[1] |
نرخ بازده دارایی ها[1]
اگر شرکتی به سرمایهگذاریهایش بیفزاید ولی نتواند به تناسب مقدار سود خود را افزایش دهد، نرخ بازده کاهش مییابد، بنابراین افزایش حجم سرمایهگذاریهای شرکت، به خودی خود باعث بهبود وضع سهامداران نمی شود. در محاسبه نرخ بازده داراییها نظرات متفاوتی راجع به رقم مندرج در کسر مربوطه وجود دارد که از آن جمله بعضی از محققان سود خالص پس از کسر مالیات را در صورت کسر اعمال کرده و هزینه های بهره را به آن میافزایند و معتقدند از نظر تئوریکی پون مجموع داراییها از دو طریق سهامداران و وامدهندگان تأمین مالی شده لذا باید بهرهوری داراییها را از نظر بازده برای هردو دسته نشان دادند (تبریزی و همکاران، 1363). عدهای از تحلیلگران نیز فقط سود خالص قبل از مالیات را با هزینه وامهای اخذ شده جمعکرده و در صورت کسر قرار می دهند و توجیه آنها بدین صورت است که چون حاصل وام ها در جمع دارایی منظور شده قاعدتا به لحاظ تجانس باید هزینه آن هم که از جهتی نتیجه کاربرد وام است در تعیین بازده محسوب گردد (اکبری، 1374). این نسبت برای سنجش عملیات مدیریت کاربرد دارد و کارآیی مدیریت را در استفاده از داراییهای شرکت به منظور ایجاد سود ویژه نشان میهد (داوری فر، 1383).
2-2-4-2- ایرادات وارد بر نرخ بازده دارائیها
محدود کردن دیدگاه آتینگر و عدم بررسی عواقب و اثرات آتی تصمیمات مدیریت.
اثر عوامل خارجی غیرقابل کنترل مدیریت مانند شرایط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و … که با نرخ بازده دارائیها اثر میگذارد یکی دیگر از عیوب نرخ بازده دارائیها است.
عدم لحاظ دیدگاه مخاطرهای مدیریت در این نرخ ممکن است در آینده لطماتی به شرکت وارد کند.
یکی دیگر از نواقص نرخ بازده دارائیها یا در کل نظام دوپونت همان ایراد وارد بر حسابداری است. یعنی بهرهگیری از اصل بهای تمامشده تاریخی که مربوط بودن اطلاعات را نقض میکند.
نرخ بازده دارائیها بیشتر بر عملکرد کوتاه مدت مدیران تکیه دارد.
نسبت بازده دارائیها با صورت گردش وجوه نقد که برای تجزیه و تحلیل هزینههای سرمایهای به کار میرود، مطابقت ندارد.
تخصیص هزینهها از نوع تسهیم که خارج از کنترل مدیران بخشها است باعث عدم کارآئی کامل و اثربخشی roa میشود (صادقی، 2012).جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :
پایان نامه رابطه بین قابلیت های بازاریابی و عملیاتی با عملکرد مالی
مهرانی و همکاران (1389) به بررسی رابطه راهبرد انتخابی پورتر (راهبرد رهبری در هزینه و تمایز محصول) و نرخ بازده داراییها پرداختند .در واقع نقش متغیرهای موثر بر اعمال راهبردهای فوق در دورههای زمانی کوتاه و بلند مدت بر عملکرد مالی شرکتها آزمون گردید. مطالعه آنها نشان داد که اعمال راهبردهای فوق بر عملکرد شرکتها تاثیر مستقیم و از طرف دیگر بلند مدت داشته و با گذشت زمان نیز رابطه فوق افزایش می یابد. قاسمی و ابراهیمی(1386) به بررسی آثار بکارگیری راهبردهای رقابتی مناسب بر کارایی شرکتهای تجاری ایران پرداختند .بر مبنای آن بررسی، راهبرد رهبر در هزینه، بیشترین تاثیر را بر کارایی شرکت های تجاری داشته و پس از آن راهبردهای بهترین شیوه هزینه کردن، تمایز و تمرکز، به ترتیب اولویتهای بعدی را کسب کردند.
یکی از عملکردهای اولیه بازار سرمایه، قیمتگذاری کارای سرمایهگذاریهاست. لی، لی و ژانگ[3] (2008) از شاخصهای هزینه تامین مالی خارجی استفاده کردند تا دریابند که تاثیرات رشد دارایی و سایر عوامل برای شرکتهایی که هزینه تامین مالی خارجی بالاتری دارند، مطابق نظریههای مبتنی بر ریسک و رشد دارایی، بیشتر است. نتایج آن تحقیقات حاکی بود که روشهای مختلف تامین مالی به طور کاملا متفاوتی بر رشد دارایی تاثیر میگذارند. نرخ رشد داراییها در کشورهای کمتر توسعه یافته در مقایسه با کشورهای پیشرفته با بازارهای نسبتا کارا از همسانی بیشتری برخورداراست. این امر موجب کاهش نابهنجاری رشد داراییها میگردد. در واقع می توان تاثیر کم رشد داراییها را به گرایش پایین برای اجرای طرحهای سرمایهگذاری در این کشورها نسبت داد. زیرا واحدهای تجاری در این کشورها جهت گسترش دامنه فعالیتهای خود و تامین نیازهای مالی جدیدی که با آن مواجهاند، منابع داخلی شرکت را به منابع بیرونی ترجیح می دهند یعنی ابتدا از محل سود انباشته یا اندوختهها تامین مالی می کنند، سپس اگر منابع داخلی کافی نباشد؛ از بین منابع مالی خارج از شرکت ابتدا به استقراض (بیشتر از طریق بانک) متوسل میشوند، در صورتی که استقراض کفایت نکند و به منابع مالی بیشتر نیاز باشد به انتشار سهام مبادرت میورزند (ژانگ و همکاران، 2011). افزایش تامین مالی از طریق ایجاد بدهی در جهت دستیابی به رشد داراییها، تمایل مدیران را به منظور سرمایهگذاری در پروژههای مخاطرهآمیز، اما پربازده و رویارویی جسورانه با ریسکهای سرمایهگذاری کاهش میدهد .هر چه عوامل محدودکننده رفتارهای فرصتطلبانه مدیران، از جمله فشارهای ناشی از قراردادهای بدهی و همچنین نیاز به بازپرداخت بدهی در سررسید بیشتر باشد، احتمالا منجر به کاهش تصمیمات سرمایهگذاری میگردد که مدیران را در موقعیتهای نامطمئن و پرخطر قرار میدهد که معمولا بازده متفاوتی از جریان عادی عملیات شرکت دارند. آثار اینگونه تصمیمات معمولا سود واحد تجاری را دچار نوسان می کند. بنابراین با محدودیتهایی که از سوی اعتباردهندگان به شرکت اعمال میشود مانند: نگهداری بیشتر وجه نقد، کنترل میزان بدهیهای شرکت، فشار برای پایین آوردن هزینههای تولید و اجرایی و طرحهای سرمایهگذاری و… ، شرکتها مجبور میشوند در بسیاری از موارد از اجرای طرحهای سرمایهگذاری چشمپوشی نمایند و سعی کنند که قدرت
نقدینگی شرکت را حفظ نمایند. بنابراین نرخ رشد داراییها کاهش یافته و این امر به همسانی نرخ رشد شرکتها میانجامد. بنابراین شرکتها میکوشند تا سرمایهگذاریها را رتبهبندی نمایند و سودآورترین پروژهها را برای سرمایهگذاری برگزینند تا به سودآوری بالاتر و عملکرد عملیاتی پایدارتر دست یابند (ژانگ و همکاران، 2011). نتایج بسیاری از تحقیقات گویای آن است که سرمایه گذاران اطلاعات حسابداری را به طور مناسبی پردازش نمیکنند. یکی از این متغیرها، خالص دارایی عملیاتی است که با افزایش سودآوری جاری مرتبط است لیکن با پایداری سودآوری در آینده غیر مرتبط است .این مسئله سبب میشود سرمایهگذارانی که تاکید زیادی بر سود حسابداری دارند، تصمیمات ناکارا اتخاذ نمایند (هیرش لیفر، هو، تئو و ژانگ[4] ، 2004). در نتیجه، سرمایه گذاران واحدهای تجاری با خالص داراییهای عملیاتی زیاد را بیش نمایی و واحدهای تجاری با مبلغ خالص داراییهای عملیاتی کمتر را کمنمایی می کنند. نتایج برخی از تحقیقات حاکی از آن است که عمر داراییها قابلیت مقایسه بازده دارایی را تحت تاثیر قرار میدهد. عمر داراییها به منظور شناسایی تغییرات مقطعی تفاوت میان بهای تمام شده تاریخی و بهای جاری جایگزینی داراییهای بلندمدت شرکت مورد توجه قرار میگیرد. هنگامیکه قیمت بازار داراییها در حال افزایش است، ارزش دفتری داراییهای قدیمی کمتر از بهای جاری جایگزینی آنهاست (ادوارد و بل[5]، 1961). سوگیری در ارزش داراییهای گزارش شده بر نرخ بازده دفتری سود خالص افزوده و موجب میگردد که نرخ مذکور از عملکرد اقتصادی جاری فراتر رود (فاما و فرنچ[6]، 2000، پنمان و ژانگ[7]، 2002، پنمن، 2003، راجان[8] و همکاران، 2007) هنگامیکه شرکتها با عملکرد مشابه دارای عمر دارایی متفاوتی هستند، بدون تعدیلات لازم، معیار بهای تمام شده تاریخی می تواند موجب کاهش قابلیت مقایسه نرخ بازده حسابداری گردد. نتایج پژوهش آشر و ملیسا[9](2010) حاکی از آن بود که بین عمر داراییها و بازده آتی دارایی عملیاتی بعد از کنترل راهبردهای رقابتی و عملکرد رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد و به شواهدی در مورد قابلیت مقایسه کمتر نرخ بازده دارایی بخاطر تغییر مقطعی در عمر دارایی شرکت دست یافتند. آشر و ملیسا (2010) نشان دادند که بازده خالص دارایی عملیاتی شرکتها با دارایی قدیمیتر با بازدههای جاری همبستگی مثبت کمتری دارند. لذا، مبین آن است که سرمایه گذاران بازده خالص دارایی عملیاتی را کاهش می دهند. همچنین دریافتند که تعامل بازده دارایی عملیاتی، متوسط عمر داراییها و بازدههای آتی همبستگی منفی دارند و بیانگرآن است که سرمایه گذاران بازده دارایی عملیاتی شرکتها با دارایی قدیمیتر را کاهش می دهند (آشر و ملیسا، 2010). سلیمون[10] (2008) تاثیر بازده خالص داراییهای عملیاتی و مولفههای دوپونت[11] حاشیه سود عملیاتی و گردش داراییها بر بازدههای جاری و آتی بررسی نمود. برخی محققین رابطه پایداری سود با مولفههای سود را مورد بررسی قرار دادند. لیپ[12](1986)، ویلسون[13](1987)، اسلوان[14](1996) و التیمور[15] و همکاران (2003) دریافتند که مولفههای مختلف سود، پایداری متفاوتی دارند و بنابراین به طور متفاوتی توسط سرمایه گذاران قیمتگذاری میشوند. پنمن و ژانگ[16](2006) اذعان نمودند که سرمایه گذاران و تحلیلگران مالی باید به پایداری سود توجه نمایند، چون ارزش سرمایه بر مبنای سودهای مورد انتظار ارزشگذاری میشود و نه بر اساس سود جاری. بنابراین، سرمایه گذاران باید برای سودهای پایدارتر منابع مالی بیشتری پرداخت نمایند.
برخی از تحقیقات بر پایداری نرخ بازده داراییهای عملیاتی و مولفههایش متمرکز شده اند (رومر، 1986، نیسیم و پنمن، 2001،پنمن و ژانگ، 2006) آن مطالعات نشان دادند که پایداری گردش داراییها بیشتر از پایداری حاشیه سود عملیاتی است .پایداری غیر شرطی گردش داراییها از حاشیه سود عملیاتی بیشتر است. این نتایج لزوما به این معنا نیست که گردش داراییها نسبت به حاشیه سود عملیاتی دارای ارزش مربوطتری محسوب میشود و نه اینکه عامل مهمتری برای توضیح بازده سهام هستند. مطالعات قبلی نشان داد که پایداری درآمد از سود بیشتر است، اما واکنش بازار برای سود غیر منتظره، نسبت به درآمد غیر منتظره، از شدت بیشتری برخوردار است الی و همکاران (2010) و پورتر (1985) چارچوبی مفهومی، پیرامون چگونگی انتخاب راهبرد تجاری در راستای انجام رقابت کارا توسط شرکتها، ارائه دادند .راهبردهای عمومی پورتر در حوزه رقابت بیان میداشت که یک شرکت باید از میان رقابت به عنوان”تولیدکنندهای با کمترین هزینه” در صنعت خود راهبرد رهبر در هزینه یا رقابت از طریق تولید”محصولات ممتاز و کم نظیر از حیث کیفیت”، ویژگیهای عینی محصول و مجموعه خدمات مرتبط با آن راهبرد تمایز یکی را برگزیند. پورتر (1996) تأکید کرد که ماهیت راهبرد تجاری، دلالت بر توانایی شرکت در انتخاب درست مجموعهای از فعالیتها دارد، که ترکیبی کم نظیر از ارزش و مطلوبیت را به مشتریان ارائه میدهد. نتایج حاکی از آن بود که راهبردهای عمومی پورتر و نرخ بازده داراییها با یکدیگر در ارتباط میباشند .اعمال راهبردهای فوق می تواند بر عملکرد شرکتها اثر گذاشته و منجر به بهبود عملکرد آنها گردد. همچنین مشخص گردید که اعمال راهبرد رهبری در هزینه به دلیل اینکه به آسانی توسط رقبا قابل تقلید است، در بلندمدت منجر به عملکرد اقتصادی با دوام نخواهد شد. اما اعمال راهبرد تمایز می تواند به عملکرد اقتصادی بادوام منجر شود. چون برای تقلید از رقبا به زمان بیشتری نیاز دارد.
جوردن و همکاران [17](1998) بیان کردند، هدف شرکتهای”رهبر در هزینه” از به کارگیری اهرم مالی، ارتقاء و افزایش کارایی مدیریتی است. این هدف، همان هدفی است که تأمینکنندگان سرمایۀ شرکت، از طریق فراهم آوردن سازوکارهای نظارت، همواره در جستجوی آن میباشند .در واقع وظیفه کنترل و جلوگیری از افزایش بدهیها، برای آندسته از شرکتهایی که در اندیشهی ارتقای کارایی و اثربخشی هستند (شرکتهای رهبر در هزینه)، مهمتر است. پورتر(1985) اظهار داشت شرکتهای رهبر در هزینه، به شدت نیازمند کنترل هزینههای خود هستند، از تحمل مخارج هنگفت در راستای نوآوری، بازاریابی و تبلیغات اجتناب میورزند و در مرحله فروش، جهت افزایش میزان فروش و بهرهمندی از شاخص صرفهجویی در مقیاس، اقدام به کاهش قیمت محصولات خود مینمایند. در نقطه مقابل، میلر[18](1987) اظهار داشت، شرکتهای متمایزساز به شدت تمایل به فعالیتهای توسعهای و تحقیقاتی دارند، تا از طریق آن بتوانند ظرفیتها و قابلیت های نوآوری خویش را بهبود بخشند و همواره خود را آماده رویارویی با محصولات نوین رقبا نگاه دارند و از این طریق، به هدف حفظ وارتقای سهم بازار خویش دست یابند
[1] ROA
Roa( Return On Assets)
[3] Li, Li and Zhang
[4] Hirshleirfer , Hou , Teoh, Zhang
Edvare and Bell[5]
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 08:33:00 ق.ظ ]
|