نظریه های مربوط به رفتار ناسازگارانه کودکان |
۲-۱۱-۱- نظریه روانی ـ اجتماعی اریکسون۱
اریک اریکسون با طرح مفهوم رشد در سراسر دوران زندگی به نوعی سنتشکنی کرد و پا را از محدودهها و چهارچوبهای دیدگاه فروید فراتر گذاشت. او معتقد بود که رشد انسان از یک سری مراحل مشخص میگذرد و در هر مرحله، کودک با بحرانی روبه رو میشود که با توجه به محیط پیرامون کودک و عوامل اجتماعی موثر بر او ممکن است این بحران را با موفقیت پشت سر بگذارد یا اینکه با حل ناموفق آن در مراحل بعدی تحول دچار دردسرهایی بشود. گذر از موفقیتآمیز هر مرحله ضامن حل موفقیت آمیز بحرانهای مرحله بعدی زندگی است. (برای مثال نگاه کنید به شافر۲، ۲۰۰۰، پالیا۳ و اولدز۴، ۱۹۹۵، لنفرا سوئیس۵، ۱۹۹۶، دورتسزکی۶، ۱۹۶، برگر۷، ۲۰۰۰).
سه مرحله اول دیدگاه اریکسون با توجه به پژوهش حاضر (سنین پیش دبستانی) شرح داده میشود.
مرحله اول: اعتماد بنیادی در مقابل بی اعتمادی (از تولد تا ۱۸ ماهگی)
اریکسون در کتاب «هویت جوانی و بحران» خاطر نشان میکند که بقای کودک وابسته به دهان وی است و محبتش هم از طریق دهان ابراز می شود. در واقع در این دوره دهان الگوی رفتاری اصلی کودک را تشکیل میدهد و جهان را از طریق حس لامسه، بینایی و دهان تجربه میکند. رشد اعتماد بنیادی شیرخوار به دنیا ریشه در تجارب اولیه با مادر یا مراقب اولیهاش دارد. اریکسون معتقد است که اعتماد نه به مقدار غذا بلکه به کیفیت رابطه کودک با مادر بستگی دارد. در صورتی که مادر بتواند نیازهای کودک را پیشبینی کرده و علیرغم پرخاشگری دهانی کودک همواره این نیازها را به موقع برآورده سازد، کودک میآموزد که لحظات غیرقابل اجتناب ناکامی و محرومیت را تحمل کند. مکانیسمهای درون فکنی و فرافکنی به کودک این امکان را میدهد که تداوم و یکنواختی ابتدایی هویت را تجربه کند. اریکسون ضمن تاکید بر ویژگی اپی ژنتیک تغییر روانی ـ اجتماعی، بسیاری از آسیبهای روانی را نمونهای از آن چیزی می دانست که آن را بحران رشد وخیم مینامید که منظور از آن این است که رشدی که در یک مرحله دچار مشکل شده باشد بر مراحل بعدی تاثیر عمدهای بر جای خواهد گذاشت. وقتی شخص در اثر اختلالات شدید و در روابط اجتماعی قبلی نتواند به حس اعتماد بنیادی یا فضیلت امید دست یابد ممکن است علاوه بر ناسازگاری دوران کودکی در دوران بزرگسالی در معرض اختلالات روانی نظیر اسکیزوفرنی قرار بگیرد. اریکسون اعتقاد دارد که رد پای اعتیاد را میتوان در مرحله ابتدایی رشد روانی ـ اجتماعی جستجو کرد (کاپلان و سادوک، ۲۰۰۳).
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :
پایان نامه تاثیر آموزش پیش دبستانی بر یادگیری مهارتهای روانی – حرکتی و سازگاری اجتماعی
مرحله دوم: خودمختاری در مقابل شرم و تردید (از ۱۸ ماهگی تا ۳ سالگی)
ضمن رشد تکلم و کنترل اسفنگتر و عضلات، کودک نوپا به تمرین نگهداشتن و رها کردن میپردازد و نخستین تظاهرات اراده را تجربه می کند. این امر تا حد زیادی به میزان و نوع کنترل والدین بر روی کودک بستگی دارد. کنترل غیرقابل انعطاف یا کنترل زودرس تلاشهای کودک برای خوشتنداری را بیاثر کرده و در نتیجه پیشرفت یا پیشرفت کاذب بوجود میآید. اگر شرایط رشدی مناسب باشد و مراقبین کودک بتوانند
محیط متناسب با نیازهای تحول کودک ایجاد کنند، کودک به حس متناسبی از «داشتن و نگه داشتن» میرسد اما اگر این شرایط بهینه به هر دلیل به هم خورد کودک در راه ایجاد اراده معطوف به هدف شکست خورده و ممکن است در رعایت قانون و تبعیت از اصول رایج انضباطی مشکل پیدا کند.
مرحله سوم: ابتکار در برابر احساس گناه (۳ تا ۵ سالگی)
تسلط روزافزون کودک بر مهارتهای حرکتی و زبانی، مشارکت وی در جهان بیرون را گسترش میدهد و تخیلات مربوط به جستجو در محیط را برمی انگیزد. کودک در این سن بسیار کنجکاو است و به دنبال کشف بسیاری از ناشناخته های جهان خارج می گردد و طبق دیدگاه اریکسون در این مرحله، جوانههای اولیه پیدایش وجدان رشد می کند و اگر شرایط تربیتی و خانوادگی کودک به گونهای باشد که معیارها و اصول ، با سفتی و سختی دنبال شوند به تدریج کودک را از حالت تخیل، خلاقیت و خودانگیزی خارج میکند و ممکن است زمنیه پیدایش احساس گناه مرضی را در وی ایجاد کند.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 07:29:00 ق.ظ ]
|