کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


 بهینه‌سازی سئو محتوا
 درآمد از تدریس آنلاین مهارت‌های فنی
 روش‌های پنهان درآمد از مشاوره آنلاین
 نجات رابطه عاشقانه از تردیدها
 علل ترس از تعهد در روابط
 دلایل یکطرفه بودن تلاش در عشق
 حقایق تغذیه طوطی برزیلی
 رازهای روابط موفق سنتی و مدرن
 علل و درمان استفراغ در سگ‌ها
 درآمد از فروش فایل‌های آموزشی آنلاین
 درک متقابل در رابطه عاطفی
 راهکارهای ازدواج موفق
 افزایش بک‌لینک سایت
 پاسخ به سوالات رایج درباره گربه‌ها
 راهنمای بارداری سگ‌ها
 ساخت محتوای سئو شده آسمان‌خراش
 بهینه‌سازی محتوا برای جذب مخاطب
 ریشهیابی فرار از تعهد
 تکنیک‌های رشد سایت مقالات تخصصی
 فروش محصولات دیجیتال با روش‌های برتر
 حقایق مهم درباره سگ‌های آلابای
 ترفندهای حرفه‌ای ChatGPT
 آموزش کاربردی Copilot
 نشانه‌های عاشق شدن
 بهینه‌سازی هدر و فوتر فروشگاه آنلاین
 حفظ استقلال در رابطه بدون آسیب زدن
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

دانلود پایان نامه حقوق :بررسی مسئولیت مدنی ناشی از جبران خسارت وسائل نقلیه موتوری زمینی
۱-۲-تعاریف و مفاهیم راجع به وسائل نقلیه

۱-۲-۱-مفهوم وسیله نقلیه

وسلیه در لغت به معنای آنچه یا آنکه به واسطه وجود او کاری انجام می شود، ابزاری که به کمک آن بتوان کاری را انجام داد؛ واسطه، میانجی و مجازاً به معنای سبب و عامل آمده است.[۲] نقلیه نیز ویژگی وسائلی است که برای حمل و نقل به کار می رود.[۳] در بند ۹۹ ماده ۱ آیین نامه راهنمایی و رانندگی مسافر یا بار مصوب ۱۸/۳/۱۳۸۴ هیات وزیران وسیله نقلیه چنین تعریف شده است:

«وسائل موتوری و غیرموتوری و موتور سیکلت که برای جابجایی انسان و کالا به کار می رود.» در این ماده خصیصه وسیله نقلیه این است که برای جابجایی انسان یاکالا به کار می رود.

به نظر می رسد منظور از وسیله نقلیه، وسیله ای است که اولا خود قابلیت جابجایی داشته باشد و این استعداد و توانایی بالقوه در آن وجود داشته باشد که بتواند با بهره گرفتن از نیروی محرکه حرکت نماید و ثانیاً قابلیت وتوانایی حمل دیگری را داشته باشد. چنانچه وسیله ای این دو خصیصه را با هم نداشته باشد از شمول تعریف وسیبه نقلیه خارج خواهد بود.

۱-۲-۱-۱-مفهوم وسائل موتوری

تعریف جامع ومانعی از وسائل موتوری وجود ندارد و اذهان عمومی بیشتر بین وسائل موتوری و خودرو قائل به مشابهت و یکسانی مفهومی شده اند. اذهان عمومی با برخی مصادیق آن که وسیله حمل بار و سرنشین هستند آشناست و درباره خودرو بودن، اتوبوس، مینی بوس و … تردیدی وجود ندارد. اما وسائل موتوری دیگری نیز وجود دارند که الزاماً در حال رفت و آمد نبوده و ممکن است مصادیق متنوعی از این موضوع را در بر گیرند. مقررات قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث مصوب ۱۳۴۷ حسب عنوان خود تنها وسائل نقلیه موتوری را در بر می گیرد. ماده ۲ آیین نامه این قانون در تعریف وسیله نقلیه موتوری بیان داشته است:

«منظور از وسیله نقلیه موتوری زمینی هر نوع وسیله ای است که با قدرت موتور روی زمین یا ریل حرکت می کند.» به نظر می رسد به دلیل نداشتن قید نقلیه حرکت در این تعریف با تعریفی که ما از وسیله نقلیه داشتیم نیاز نباشد.

وسایل نقلیه انواع مختلف دارد، بعضی با قدرت موتور در روی زمین حرکت می‌کند، بعضی در هوا و برخی در آب حرکت می‌کنند. اما وسیله نقلیه مورد بحث ما بنا به تعریف ماده ۱ قانون بیمه اجباری مسؤولیت عبارتست از: «وسایل نقلیه موتوری زمینی، انواع تریلر و یدک کش متصل به این وسایل و قطارهای راه آهن» و به موجب ماده ۲ آیین نامه اجرایی قانون مذکور«منظور از وسیله نقلیه موتوری زمینی، هر نوع وسیله‌ای است که با قدرت موتوری زمینی یا ریل حرکت می‌کند». بنابراین وسایل نقلیه دریایی، هوایی یا وسایل نقلیه غیر موتوری زمینی، مانند دوچرخه و چرخ دستی از شمول قانون و موضوع بحث ما خارج است.

بر خلاف حقوق ایران، در قانون ۵ ژوییه ۱۹۸۵ فرانسه، قطارهای راه آهن از شمول قانون مربوط به حوادث رانندگی‌خارج شده‌اند.

لازم به ذکر است که تریلر و یدک‌کش، هنگامی که متصل به وسیله موتوری باشند، مشمول قانون بیمه اجباری هستند؛ بنابراین هر گاه مثلاً بر اثر حرکت یدک کشی که از وسیله نقلیه جدا شده  و در کناری متوقف است، زیانی به بار آید، قواعد عمومی مسؤولیت مدنی حاکم است نه قانون بیمه اجباری. در حالیکه بر عکس، اگر این یدک کش متصل به وسیله نقلیه باشد (ولو وسیله در حال حرکت نباشد) و از آن جدا شده و خسارتی به بار آید، خسارت وارده، بر اساس قانون بیمه اجباری جبران می‌شود. به بیان دیگر وسایل متصل به وسیله موتوری، مستقلا وسیله موتوری محسوب نمی‌شوند بلکه اتصال آن‌ها به وسیله نقلیه موتوری است که آن‌ها را مشمول قانون قرار داده است. علاوه بر این، خسارات ناشی از محمولات وسایل نقلیه نیز، با بهره گرفتن از قانون مذکور جبران می‌شود؛ مثل خسارات ناشی از پرتاب آجر از کامیون حامل آن.

لازم نیست وسیله نقلیه موتوری در حال حرکت باشــد، بلکه زیانهای ناشی از وسایل نقلیه متوقف نیز، مشمول همین قانون است. به عبارت دیگــر، خسارت باید عرفاً منسوب به وسیله نقلیه باشد؛ مثلا هر گاه بر اثر سر ریز شدن نفت از تانکــر حمل نفت، آتش‌سوزی ایجاد شود، این حادثه منسوب به وسیله نقلیه است، هر چند تانکر در حال حرکت نباشد.

۱-۲-۱-۲- تاریخچه مربوط به وسیله نقلیه موتوری زمینی

دنیای پیوسته کنونی که دهکده جهانی نامیده می شود، همه را به گونه ای در مسیر خود می برد. هیاهوی اتومبیل و رانندگی و حمل و نقل سرانجام به کشور ما نیز رخنه کرده و کم و بیش همان نیازهای جوامع صنعتی غرب را به وجود آورد. در حقوق ما نیز در ابتدا مسئولیت ناشی از این وسائل تابع قواعد سنتی اتلاف و تسبیب بود اما همان اقتضائات زندگی ماشینی موجب شد تا برای نخسیتن بار «لایحه قانونی بیمه خسارت اشخاص ثالث ناشی از واسائط نقلیه موتوری» مصوب ۸/۸/۱۳۳۱ و لایحه متمم آن مصوب

 

۸/۱۱/۱۳۳۱ مالک وسیله نقلیه که از بیمه مسئولیت ناشی از آن خودداری می کرد را شخصاً مسئول خسارات ناشی از وسیله نقلیه اعلام کند.

پس از آن به موجب قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسائل نقلیه موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث مصوب ۲۶/۹/۱۳۴۷ برای دارندگان وسائل نقلیه موتوری زمینی مسئولیت نوعی و بدون تقصیر ایجاد شد. بدین ترتیب سه شخص در مقابل زیان دیده ثالث مسئول بودند؛ الف راننده، مطابق قواعد مسئولیت مدنی؛ ب- دارنده به موجب ماده یک قانون بیمه اجباری و ج- بیمه گر و صندوق تامین خسارتهای بدنی به موجب قراراد بیمه و قانون بیمه اجباری

اما در عمل به ویژه پس از انقلاب با تصویب قانون دیات و قانون مجازات اسلامی، این قانون به بوته فراموشی سپرده شد و به ندرت مورد استناد دادگاه ها قرار می گرفت، حتی برخی محاکم آن را قانونی متروک و منسوخ می دانستند. در محافل حقوقی نیز به جز در آثار استاد کاتوزیان و تحقیق تطبیقی که زیر نظر ایشان در موسسه حقوق تطبیقی دانشگاه تهران انجام شده بحثی در مورد آن نشده است، بلکه آثاری که نگاشته شده، در مورد حوادث رانندگی بوده که بیشتر به بحث در مورد مسئولیت راننده و بیمه‌گر می پردازد و اگر بحثی از مسئولیت دارنده وسیله ایجاد شده است در خلال بحث مسئولیت دیگر مسئولین و به طور گذرا و بدون طرح و بررسی جوانب کامل مسئولیت دارنده بوده است.

در سال ۱۳۸۷ قانونگذار دست به اصلاح قانون بیمه اجباری زد و به بحث پیشین در مورد منسوخ بودن آن خط بطلان کشید. اما با وجود نوآوریهایی که این قانون در مورد مسئولیت بیمه گر برای تضمین جبران خسارت زیان دیده دارد عبارت «مسئول جبران خسارات بدنی و مالی هستند که در اثر حوادث وسائل نقلیه مزبور و یا محمولات آنها به اشخاص ثالث وارد شود» از متن ماده یک حذف گردیده که موجب ابهام در مسئولیت دارنده وسیله نقلیه شده است.

۱-۳-تصادم

تصادم کلمه ایست عربی بر وزن تفاعل و باب تفاعل برای بیان مشارکت، آن هم هنگامی که دو نفر در انجام کاری مشارکت داشته باشند به کار برده می شود. تصادم از نظر لغوی به معنی دو سوار خود را به یکدیگر کوفتند[۴] و بنابراین قانون گذار کلمه تصادم را با توجه به معنی لغوی آن به کار گرفته است و از نظر حقوقی به حادثهای تصادم گفته می شود که دو وسیله نقلیه درایجادحادثه مشارکت داشته باشند و با توجه به آنچه ازعبارت «هرگاه دراثر برخورد دو سوار» مندرج درماده ۳۳۶ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۰ استنباط می شد موثر بودن برخورد دو وسیله نقلیه که از جمله شرایط آن در حال حرکت بودن هر دو وسیله نقلیه و داشتن نقش فعال آن دو میباشد و اگر یکی از آنها نقش فعال و دیگری نقش انفعالی داشته باشد نمی توان آن را تصادم تلقی نمود.

تصادم دو وسیله نقلیه موضوع مواد ۳۳۶ و ۳۳۷ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۰ بدین شرح بود.

«ماده ۳۳۶- هرگاه در اثر برخورد دو سوار، وسیله نقلیه آن ها مانند اتومبیل خسارت ببیند در صورتی که تصادم و برخورد به هر دو نسبت داده شود و هر دو مقصر باشند یا هیچ کدام مقصر نباشند هر کدام نصف خسارت وسیله نقلیه دیگری را ضامن خواهد بود خواه آن دو وسیله از یک نوع باشند و خواه میزان تقصیر آن ها مساوی یا متفاوت باشد و اگر یکی از آن ها مقصر باشد فقط مقصر ضامن است.»

«تبصره: تقصیر اعم است از بی احتیاطی ، بی مبالاتی، عدم مهارت ، عدم رعایت نظامات دولتی»

«ماده ۳۳۷- هر گاه دو وسیله نقلیه در اثر برخورد با هم باعث کشته شدن سرنشینان گردند در صورت شبه عمد، راننده هر یک از دو وسیله نقلیه ضامن نصف دیه تمام سرنشینان خواهد بود و در صورت خطاء محض عاقله هر کدام عهده دار نصف دیه تمام سرنشینان می باشد و اگر برخورد یکی از آن دو شبه عمد و دیگری خطاء محض باشد ضمان بر حسب مورد پرداخت خواهد شد.»

در ماده ۵۲۸ قانون مجازات اسلامی۱۳۹۲ همان عبارات بدین شکل منعکس شده اند:

«هر گاه در اثر برخورد دو وسیله نقلیه زمینی، آبی یا هوایی، راننده یا سرنشینان آن ها کشته شوند یا آسیب ببینند در صورت انتساب برخورد به هر دو راننده، هر یک مسئول نصف دیه‌ی راننده مقابل و سرنشینان هر دو وسیله نقلیه است و چنانچه سه وسیله نقلیه با هم برخورد کنند هر یک از رانندگان مسئول یک سوم دیه راننده های مقابل و سرنشینان هر سه وسیله نقلیه می باشد و به همین صورت در وسائل نقلیه بیشتر، محاسبه می شود و هر گاه یکی از طرفین مقصر باشد به گونه ای که برخورد به او مستند باشد، فقط او ضامن است.»

در تفسیر و اجرای این مواد  تحت عنوان تصادم، دو دیدگاه می توان مطرح نمود:

الف- تصادم مانند تصادف کلمه ایست که قانون گذار آن را بدون توجه به معنی لغوی آن که ایراد خسارت دو جانبه به یکدیگر است به کار گرفته است و  می توان آن را در کلیه حوادث رانندگی که دو وسیله نقلیه با یکدیگر برخورد نموده اند صرف نظر از نحوه و مکان برخورد آن ها و در صورت داشتن تقصیر هر دو، صرف نظر از میزان تقصیر و یا صرفا انتساب حادثه به آن دو بدون تقصیر آن ها، هر یک از رانندگان را ضامن نصف خسارات مالی وسیله نقلیه دیگر و دیه سرنشینان هر دو وسیله نقلیه تلقی کرد. بر اساس این نظر می توان از این مبنای قانونی به عنوان یک  قاعده کلی درکلیه تصادفاتی که حداقل دو وسیله نقلیه در آن دخالت دارند، استفاده نمود.

علاوه بر این از نظر فقهی که مبنای مواد مذکور در قانون مجازات اسلامی می باشد، اگر یکی از طرفین تصادم دارای حرکت کند باشد به نحوی که صدق تصادم بر آن نگردد بلکه گفته شود یکی از آن ها به دیگری صدمه وارد نمود بر مصدوم ضمانی نیست، ولی اگر اتومبیل کوچکی با اتومبیل بزرگ تصادم نماید حکمش همان است که گفته شد. پس در دیه و خسارت بین آن ها تقاص و تهاتر صورت  می­گیرد و اگر ارزش یکی بیشتر باشد نسبت به مازاد به دیگری مراجعه می نماید.[۵] بر اساس نظریه مذکور نیز ملاحظه می گردد اگر حادثه ناشی از فعل یکی از وسایل نقلیه باشد بر آن صدق تصادم نمی گردد پس تصادم حالتی خاص و استثنایی در حوادث رانندگی میباشد.برای اینکه بتوان به مواد مذکور، در حوادث رانندگی استناد نمود، باید شرایط تصادم جمع باشد؛ بنابراین نمیتوان از این دو ماده در تصادفات رانندگی به عنوان یک قاعده کلی استفاده نمود بلکه آن را می توان به عنوان حکمی استثنایی در صورتی که شرایط لازم وجود داشته باشد اعمال نمود.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-01-31] [ 05:25:00 ق.ظ ]




۱-۶-مفهوم شناسی دارنده وسیله نقلیه
مقصود از دارنده وسیله نقلیه شخصی است که وظیفه حفظ و نگهداری یا به تعبیر دیگر اداره وسیله نقلیه را به عهده دارد. ابتدائاً مالک وسیله ی نقلیه وظیفه ی حفظ و نگهداری و اشراف بر آن را بر عهده دارد و دارنده یا محافظ قانونی وسیله ی نقلیه تلقی می شود و اگر قادر به اقامه و ارائه دلیلی مبنی بر انتقال اداره و استیلاء آن از قبیل عقود اجاره، عاریه به دیگری نباشد مسئولیت قانونی ناشی از اداره و حفاظت یا دارندگی بر عهده او میباشد. مالک وسیله میتواند اداره وسیله نقلیه را به دیگری از طرق زیر واگذار نماید:

الف- اجاره وسیلهی نقلیه به دیگری، البته اگر دارنده وسیله نقلیه بعد از اجاره اتومبیل، رانندگی آن را کماکان بر عهده داشته باشد، عقد اجاره باعث انتقال دارندگی نمی شود.

ب- سپردن وسیله ی نقلیه جهت تعمیر و رفع عیب آن باعث انتقال اداره آن می شود زیرا اداره و نظارت به صورت موقت از مالک به تعمیر کار منتقل می شود.

ج- عاریه وسیله ی نقلیه نیز باعث انتقال اداره ی آن میشود.

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

دانلود پایان نامه حقوق :بررسی مسئولیت مدنی ناشی از جبران خسارت وسائل نقلیه موتوری زمینی
د- سرقت و تصرف غیر مجاز وسیله ی نقلیه نیز موجب انتقال اداره آن به متصرف می گردد. نظر دیگری که در این مورد مطرح شده است این است که برای اداره کننده شیء تصرف مادی لازم نمی باشد، زیرا اداره یا حراست شیء و تصرف مادی آن دو امر است، مانند راننده ای که برای مالک آن وسیله ، رانندگی می نماید در حالیکه وسیله نقلیه در تصرف مادی اوست، اما اداره کننده آن تلقی نمی گردد برای اینکه نامبرده بر آن سلطه عملی در تصرف ندارد؛ بنابراین ، حتی اگر تصرف مادی بر شیء زایل شود نامبرده کماکان اداره کننده آن تلقی می گردد، مالک اتومبیلی که آن را به صورت متوقف ترک نموده و داخل منزلش شده در مقابل زیان هایی که از آن به دیگری وارد شود ضامن می باشد؛ بنابراین، انتقال شیء از مالک به شخص دیگر غیر از کارگر یا گماشته مانند مستأجر یا مستعیر غالباً باعث انتقال سلطه فعلی شیء به این قبیل اشخاص می شود، زیرا در این موارد از آن منتفع شده و زمام آن را در دست دارد و تصرف در آن به امر او صورت می گیرد.

در حقوق ایران در موردی که مالک وسیله نقلیه اداره آن را ، بدون اینکه نظارت و سلطه ای بر آن داشته باشد به دیگری می سپارد، در صورتی که مسئولیت بیمه نشده باشد، باید مستأجر و مدیر را مسئول شناخت زیرا اداره واقعی وسیله نقلیه با اوست و مالک سلطه ای بر آن ندارد  و شخصی که اداره وسلیه نقلیه را بر عهده دارد به موجب ماده ۱ قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل اشخاص ثالث ، صرفا در مورد وسیله نقلیه متوقف از قبیل سقوط ، انفجار و آتش سوزی و خسارات ناشی از آن را حتی اگر مرتکب تقصیری نشده باشد، بر عهده دارد و در صورت رانندگی مشمول مقررات عام مسئولیت مدنی می گردد، علاوه بر این اگر درانتقال اداره آن مرتکب تقصیر شود در مقابل زیان دیده دارای مسئولیت می باشد، به عنوان مثال نامبرده وسیله ی نقلیه  خود را در اختیار فردی قرار داده که فاقد صلاحیت رانندگی است و یا به علت عدم حفاظت متعارف موجب رانندگی فرد فاقد صلاحیت نسبت به

دانلود پایان نامه

 

وسیله نقلیه خود و در نتیجه حادثه رانندگی و ورود خسارت گردیده است و علت حادثه فقدان مهارت و یا عدم صلاحیت راننده در رانندگی باشد؛ ولی اگر مالک خود رانندگی وسیله نقلیه را بر عهده داشته باشد مسئولیت مدنی نامبرده بر اساس قواعد عام مسئولیت مدنی تحت عنوان راننده تعیین می گردد.

۱-۷-مالک وسیله نقلیه

۱-۷-۱-تعریف مالکیت

در زبان فارسی با افزودن «یای مشدد» و «ت» یا همان «یت» به آخر برخی کلمات عربی مصدر جعلی ساخته می‌شود. مثل: تابع-تابعیت، مظلوم-مظلومیت. بنابراین «مالکیت» را باید مصدر جعلی از «مالک» دانست و این لفظ کلمه‌ای عربی است که در تعریف آن فرهنگ‌نویسان گفته‌اند:

«صاحب، خداوند، کسی که صاحب چیزی باشد و بتواند در آن تصرف کند…»[۱]

این لفظ حالت و چگونگی کسی را بیان می‌کند که صاحب چیزی است و می‌تواند در آن تصرف کند. به آن‌چه در قبضه و تصرف مالک قرار می‌گیرد «ملک» گفته می‌شود که در تعریف آن گفته‌اند:

«به کسر میم و سکون لام به معنای دارایی، مال و هر آن چیزی است که در تصرف و ترکیبی از طریق مشروع باشد.»[۲]«ملکیت» مصدر جعلی از «ملک» است که حالت و چگونگی مالی را بیان می‌کند که موضوع رابطۀ مالکیت است. پس، از نظر فرهنگ‌نویسان فارسی «ملک» همچون «مالک» یک لغت عربی است و اسم است و تفاوت مالکیت و ملکیت به نوع نگاه ما برمی‌گردد؛ به این معنا که در رابطۀ اعتباری پدیدآمده بین شخص و مال اگر به شخص نظر کنیم رابطۀ مزبور را «مالکیت» می‌خوانیم و اگر به مال توجه کنیم آن را «ملکیت» می‌نامیم. اما مال با توجه به آن‌چه گفته شد در ملک شخصی مالک قرار می‌گیرد. با توجه به تعریف‌هایی که در بالا بدان اشاره شد از نظر لغت‌نویسان فارسی «مالک» شخصی است که مالی را در قبضه و تصرف خود دارد و به این مال پس از ایجاد رابطۀ مالکیت، «ملک» می‌گویند.[۳]در فرهنگ لغت عرب نیز همین نتیجه راجع به مال، ملک و مالک را می‌توان اخذ کرد. برای مثال خلیل‌ صاحب کتاب العین می‌گوید: «والملک ما ملکت الید من مال»[۴]

مالکیت یک نوع رابطه و علقه خاص است میان مالک و مملوک که مستلزم سلطنت مالک بر شیء است. این رابطۀ خاص را وقتی به لحاظ ارتباط با مالک در نظر بگیریم، از آن به «مالکیت» تعبیر می‌کنیم.[۵] هنگامی که به طرف دیگر رابطه یعنی شیء توجه کنیم، به‌عنوان مملوکیت خواهد بود و هنگامی که از خودِ علقه، سخن به میان آوریم، به «ملکیت» تعبیر می‌کنیم. «دربارۀ عناصر مالک، مملوک و ملکیت آن‌چه در این نوشتار اهمیت دارد، شناخت ماهیت رابطه و امور مربوط به مالک و مملوک است. همان طور که اشاره شد، یک رابطه و علقه خاص میان مالک و مملوک مالکیت تعبیر شده است؛ اگرچه دربارۀ ماهیت ملکیت، مباحث فراوانی وجود دارد و در این خصوص اختلاف‌های فراوانی وجود دارد.»[۶]

قانون مدنی ایران تعریفی از نهاد مالکیت ارئه نکرده است و تنها یکی از علاقه‌های اشخاص نسبت به اموال به‌عنوان مالکیت در مادۀ ۲۹ این قانون معرفی شده است.[۷] حقوق‌دانان تعاریف مختلفی از مالکیت ارائه داده‌اند. در یک تعریف آمده است «حقی دائمی است که به موجب آن شخص می‌تواند حدود قوانین تصرف در مالی را به خود اختصاص دهد و از تمام منافع آن استفاده کند.»[۸] در تعریف دیگر از این نهاد آمده است: «مالکیت رابطه‌ای است بین شخص و شیء مادی تصورشده و قانون نیز آن را معتبر شناخته و به مالک، حقوقی می‌دهد که انتفاعات ممکنه را از آن ببرد و کسی نتواند از او جلوگیری کند.»[۹] با توجه به مطالب گفته‌شده به نظر می‌رسد مالکیت دارای عناصری به شرح ذیل باشد. عنصر اول در دنیای امروز آن است که مالکیت به حکم قانون و به‌صورت قهری انجام می‌گیرد. تملک می‌تواند دارای اشکال گوناگون و ناظر به اموال غیرمنقول باشد. تملک صرفاً به افراد و شخصیت‌های حقوق خصوصی محدود نمی‌شود و یکی از مهم‌ترین مباحث در این مورد تملک نهادهای عمومی می‌باشد.

 

۱-۷-۱-۱-مالک رسمی

منظور از مالک رسمی کسی است که سند رسمی مالکیت وسیله به نام وی ثبت و صادر شده است. سند رسمی نیز سندی است که به موجب ماده ۱۲۸۷ قانون مدنی توسط مامورین رسمی در حدود صلاحیت آنها مطابق مقررات قانونی تنظیم شده باشد. در مورد وسائل نقلیه موتوری ریلی با توجه به اینکه در حال حاضر ترابری ریلی دولتی است و خصوصی نمی باشد؛ بنابراین در این مورد، مالک رسمی در هر حال دولت است و مشکلی در این خصوص پیش نمی آید؛ هر چند ممکن است متصرف دولت نباشد.اما در مورد وسائل نقلیه موتوری زمینی غیر ریلی، سند رسمی مالکیت در ابتدا توسط اداره راهنمایی و رانندگی به نام شخص صادر می گردد و پس از نقل آن و انتقالات بعدی توسط این مامورین، حسب مقررات تنظیم و صادر شده باشد، سند رسمی است. آثار ثبت سند رسمی مالکیت وسیله نقلیه موتوری زمینی به نام شخص، حسب مواد ۱۲۸۸، ۱۲۸۹، ۱۲۹۰، ۱۲۹۲ و ۱۳۰۵ قانون مدنی این است که شخصی که سند رسمی به نام وی ثبت شده است مالک وسیله و در نتیجه دارنده آن محسوب شده و مسئولیت های ناشی از قانون بیمه اجباری دامنگیر وی می باشد. در مورد اینکه آیا امکان اثبات خلاف این امر برای شخصی که مالک رسمی است وجود دارد یا خیر؛ یعنی آیا وی می تواند با وجود اینکه سند رسمی به نام وی ثبت شده است، ثابت کند که مالک نیست و از زیر بار مسئولیت های قانونی شانه خالی کند یا خیر، مثلا با سند عادی، مالکیت وی به دیگری منتقل شده است.

۱-۷-۱-۲-مالک عادی

مالک عادی کسی است که سند رسمی مالکیت به نام وی ثبت نشده باشد. امروزه در جامعه، نقل و انتقال وسائل نقلیه با اسناد عادی موسوم به مبایعه نامه یا قولنامه رواج دارد و همین امر موجب اختلاف می شود که مالک چه کسی است، کسی که سند رسمی به نام وی است یا کسی که با سند عادی، وسیله را خریداری کرده است؟ این موضوع زمانی پیچیده تر می شود که در زمان وقوع تصادف راننده خودرو شخصی غیر از آن مالک باشد یا اینکه متصرف شخص دیگری باشد.

چنانچه گفته شد، صدور سند به نام شخص، اماره بر مالکیت وی است. اما به نظر می رسد که همیشه امکان اثبات خلاف این اماره وجود دارد و چنانچه مالک رسمی با دلیل اثبات نماید که به طور عادی، مالکیت خود را انتقال داده است، دیگر مالک نیست و منتقل الیه، مالک و در نتیجه دارنده محسوب خواهد شد. بدین ترتیب، مالکیت دلیل دارنده بودن وسیله نقلیه است.

 

در پایان مفهوم مسئولیت و مسئولیت مدنی مشخص شد و همچنین عناصر دخیل و انواع مسئولیت مورد بازشناسایی قرار گرفت. در خصوص مالکیت نیز تبیین دقیقی راجع به موضوع انجام شد زیرا در صدد شناسایی مالکیت در مورد دارندگان وسائل نقلیه موتوری زمینی بودیم که باید دارنده به طور دقیق مشخص می شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم-بررسی مبانی مسئولیت دارندگان وسائل نقلیه موتوری زمینی

در این فصل نگارنده درصدد است تا مبانی مسئولیت مدنی دارندگان وسائل نقلیه موتوری زمینی را مورد بررسی قرار دهد. پس از تعریف مبانی، از منظر تقصیر یا تسبیب به بررسی موضوع اشاره خواهد شد. همچنین موضوع در پرتو قانون و رویه قضایی به بحث گذاشته می شود.

 

 

۲-۱-تعریف و مفهوم مبانی

از لحاظ لغوی «مبانی» جمع مبنی (محل بنا و ریشۀ چیزی یا پایه و بنیان) است.[۱۰]بحث مبانی در فلسفۀ حقوق اساس و جوهرۀ قاعده و طبیعت آن را مدنظر قرار می‌دهد‌. در هنگام مواجهه با یک قاعدۀ حقوقی، اولین سؤال از چرایی و لزوم اطاعت می‌باشد. در واقع نیروی الزام‌آور و جاذبۀ پنهانی در پشت قواعد حقوقی مبانی حقوقی آن قاعده نامیده می‌شوند.[۱۱] به همین دلیل مشروعیت و اعتبار و نیز ضرورت قواعد حقوقی از مبانی ناشی می‌شد.[۱۲]

 

۲-۲-فرض تقصیر

تقصیر، عبارت است از نقض تعهدی که شخص به‌موجب قانون به معنی عام کلمه یا عرف بر عهده داشته است.[۱۳] عده‌ای تقصیر را رفتار خلاف اخلاق می‌دانند که قانون آن را منع می‌کند.[۱۴] آنچه در همۀ تعریف‌ها مشترک است و جوهر تقصیر را نشان می‌دهد «ناصواب‌بودن» آن است. بر این مبنا تقصیر، تجاوز از رفتاری است که انسانی معقول و متعارف در همان شرایط حادثه دارد.[۱۵]

به‌طورکلی تقصیر را می‌توان به انواع مدنی، کیفری و اداری تقسیم‌بندی کرد. قانون مدنی و قانون مسئولیت مدنی تعریفی از تقصیر به دست نمی‌دهند؛ اما در پایان جلد اول کتاب سوم قانون مدنی در مادۀ۹۵۳ قانونگذار می‌گوید: «تقصیر اعم است از تفریط و تعدی.» تعدی، تجاوزنمودن از حدود اذن است نسبت به مال یا حق دیگری[۱۶] و تفریط عبارت است از ترک عملی که به‌موجب قرارداد یا متعارف، برای حفظ مال غیر، لازم است.[۱۷] قانون مجازات اسلامی نیز تقصیر را تعریف نکرده است؛ اما در مواد مختلف به طور صریح و ضمنی به این مسئله اشاره شده است.[۱۸] به نظر می‌رسد اولین‌بار، تقصیر در آیین دادرسی اداری (مصوب۱۳۴۶) که امروزه منسوخ گردیده، تعریف شده باشد. به‌موجب مادۀ۱ این قانون: «تقصیر عبارت است از نقض قوانین و مقررات راجع به وظایف اداری.» در مادۀ۸ قانون رسیدگی به تخلفات اداری (مصوب۱۳۶۶) نیز در تعریف تقصیر آمده است: «تقصیر عبارت است از نقض عمومی قوانین و مقررات اداری.»

تقصیر را باید یکی از ستون‌های اصلی نظام مسئولیت شمرد. بنابراین هرگاه در اثر عدم اجرای تعهد، خساراتی به متعهدله وارد شود، متعهد ملزم به جبران خسارت واردشده است. اصل لزوم جبران خسارت نیز همانند اصل لزوم قراردادها در همۀ نظام‌های حقوقی پذیرفته شده است. بدین‌ترتیب که هیچ‌یک در اصل لزوم جبران خسارت، تردید ننموده‌اند و اگر اختلافی وجود دارد در ناحیۀ شرایط لزوم جبران خسارت و میزان خسارتی است که قابل‌‌جبران می‌باشد.[۱۹] در حقوق ما قاعدۀ کلی این است که مسئولیت، ناشی از تقصیر باشد و این مسئله در حقوق خصوصی و عمومی، در مبحث قراردادها یکسان است؛ اما در قراردادهای دولتی، بسته به اینکه تقصیر ازطرف دولت باشد یا پیمانکار، هر کدام آثار خاص خود را داراست.

۲-۲-۱-نقش تقصیر در حوادث رانندگی

در حوادث رانندگی هرگاه راننده مرتکب تقصیر شده باشد و حادثه رانندگی منجربه فوت وصدمات بدنی گردد راننده دارای مسئولیت کیفری و مسئولیت مدنی خواهد بود ولی در موارد زیر راننده صرفاً مسئولیت مدنی دارد:

الف- خسارت وارده خسارات مالی یا غیر جانی باشد، در این صورت خسارت به هر میزان که باشد هر چند ناشی از تقصیر راننده باشد صرفاً موجب مسئولیت مدنی است.

ب- در صورتی که خسارات جانی و جسمانی باشد، ولی راننده فاقد تقصیر کیفری باشد، به عبارت دیگر رانندهای که عمل او موجب صدمه بدنی گردیده ولی مرتکب هیچ کدام از مصادیق تقصیر کیفری( بی احتیاطی، بیمبالاتی، عدم مهارت، عدم رعایت نظامات) نگردیده است، به عنوان مثال رانندهای که با اتومبیل فاقد عیب و نقص در حال رانندگی است که ناگهان به علت عیب و نقص حادث، از قبیل ترکیدن ناگهانی لاستیک نو، بریدن میل فرمان، یا رها شدن قطعه ای از خودرو یا پرتاب سنگی از زیر لاستیک به عابری در حال عبور از پیاده رو برخورد نموده و خسارتی به بار آید؛ راننده، فاقد مسئولیت کیفری است ولی دارای مسئولیت مدنی در قبال صدمات میباشد.

گاهی تقصیر مدنی، موجب حادثه رانندگی می گردد، به عنوان مثال فردی که مواد لغزندهای در جاده ریخته یا چالهای حفر نموده و یا سازمان هایی که وظیفه مراقبت و نگهداری راه ها را بر عهده دارند وظیفه خود را انجام نداده و موجب حادثه رانندگی شوند این تصادف را نمی توان ناشی از تخلفات رانندگی دانست بلکه ناشی از تخلفات عمومی است و بر حسب ماده ۶۱۶ قانون مجازات اسلامی این قبیل افراد که سبب حادثه ای می گردند و مباشرتا و مستقیما در ایجاد آن حادثه دخالت ندارند، بلکه زمینه ساز آن هستند در صورتی که حادثه منجر به فوت گردد دارای مسئولیت کیفری و مدنی خواهند بود. بنابراین، تقصیر مدنی انجام فعل غیرمجاز و ترک فعلی است که شخص مکلف به انجام آن بوده است و تقصیر مذکور موجب حادثه رانندگی شده است.

در کشور فرانسه طبق مواد ۳ تا ۶ قانون ۵ ژوییه ۱۹۸۵، خوانده می‌تواند برای رد یا کاهش جبران خسارت زیان‌دیده، به تقصیر او استناد کند. در نظامی که مبتنی بر حق جبران خسارت زیان‌دیدگان است، این معافیت بر اثر تقصیر زیان‌دیده باید استثنا باشد. زیرا باعث می‌شود که حقی که اصولاً بر اساس قانون، شناخته شده است، به‌طور کامل یا جزیی زایل شود. وقتی که این محرومیت از جبران خسارت پیش‌بینی شده باشد، بیشتر به صورت مجازات خصوصی زیان‌دیده جلوه می‌کند. لذا باید شرایط احراز آن را به صورت مضیّق ارزیابی کرد. قانون در این زمینه رژیم متنوع و پیچیده‌ای را سامان‌دهی کرده است که این تنوع، گاهی «تبعیض» دانسته شده است.

خسارت وارده به جسم زیان‌دیدگان غیر‌راننده در ماده ۳ قانون ذکر شده است. طبق این ماده:

«خسارت زیان‌دیدگان از آسیب‌های شخصی، به استثنای رانندگان وسیله نقلیه موتوری زمینی، بدون آن که تقصیرشان علیه آن‌ها قابل استناد باشد، جبران خواهد شد، مگر آن که تقصیر آن‌ها نابخشودنی و سبب منحصر حادثه باشد.

وقتی که زیان‌دیدگان مذکور در بند پیشین، زیر ۱۶ سال یا بالای هفتاد سال داشته باشند و یا هر سنی که دارند، در هنگام حادثه مدرکی داشته باشند که نشان‌دهنده میزان ناتوانی دائم یا نقص عضو ۸۰ درصد به بالا باشد، در هر حال می‌‌توانند به علت خسارات وارده به جسم خود ادعای ضرر و زیان کنند.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:25:00 ق.ظ ]




  لیست پایان نامه های روانشناسی
انتظارهمیشه شاد بودن ، رفع نیازها و تحت حمایت و تایید بودن همیشگی از جمله همین عقاید است شاد بودن به عنوان یک فرد یا یک زوج پیوسته و در تمام عمر کار سختی است هیچ فردی همیشه شاد نیست و برای زوج ها طبیعی است که دوره هایی از ناشادی ، کشمکش یا فشار را تجربه کنند ، تصویری که می توان از ازدواج ارائه داد خوشی و سعادت پیوسته زناشویی است واقعیت این است که ازدواج فرد را شاد نمی کند ، شاد نگه نمی دارد یا به وی کمک نمی کند از زحمت و سختی دور شود به طور قطع کسی که هدفش از ازدواج همیشه شاد بودن است ، محکوم به شکست است .

گرچه در ازدواج های موفق الگو ها متنوع اند ولی قواعد مشترکی وجود دارد بعضی از قواعد مشترک در ازدواج های موفق با الگوهای عملکردی متنوع مشاهده می شوند همسران در یک زندگی زناشویی موفق ، بادوام ، توام با رضایت به یکدیگر احترام می گذارند هر یک از همسران بعضی ویژگی ها یا توانایی های قابل احترام را در دیگری می یابد ، مثل : همسر خوبی بودن ، تامین مخارج کردن ، طبع و ذوق هنری داشتن و…. هر چه میزان احترام گذاری به یکدیگر وسیع تر باشد زندگی زناشویی رضایت مندانه تر خواهد بود .

این همسران تایید و ارزش گذاری خود برای همسرشان را نشان می دهند و به طور پیوسته کارهایی انجام می دهند و مطالبی بیان می کنند که عواطف ، عشق و احترامشان را به یکدیگر نشان می دهند و کلمات و اعمالی را که اهداف مثبت ازدواجشان را حمایت و تایید می کند انتخاب می کنند .

دانلود پایان نامه

 

همسران نسبت به یکدیگر بردبارند آنها درک می کنند که امکان فریب خوردن یا خطا کردن خودشان نیز وجود دارد انسان را آسیب پذیر می بینند و به این ترتیب می توانند قصور و کوتاهی دیگری را بپذیرند آنها مسئولیت رفتار و عزت نفس خودشان را به طور فردی می پذیرند و انتظار ندارند که شریک زندگی شان مسئول شاد و خوشحال نگه داشتن آنها باشد به همین دلیل از سرزنش و انتقاد یکدیگر اجتناب می کنند و در عوض آنچه را در مورد همسرشان درست است تایید می کنند با همدلی به سخنان یکدیگر گوش می دهند و در جستجوی عوامل اند که در روابط آنها تاثیر مثبت به جا می گذارد .

همسران بر پایه ی اعتماد متقابل به تشریک مساعی می پردازند آنها آزادند که نه تنها فقط از یکدیگر ، بلکه از هر آنچه ممکن است یعنی شرکت در فعالیت ها و کارهای فرعی خارج از محیط زناشویی همراه همدیگر و یا به طور فردی لذت ببرند .

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:25:00 ق.ظ ]




سالهاست که با حرارت ترین نظریه پردازان هوشبهر کوشیده اند تا احساسات را به حیطه هوش وارد کنند و به جای آن که عواطف و هوش را دو متضاد ناهمساز در نظر بگیرد از این رو ای ال ثرندایک روانشناس نامداری که در دهه ی ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ در همگانی کردن نظریه هوشبهر نقش مهمی را داشت در مقاله ای در روزنامه ماریراظهار داشت که هوش اجتماعی یعنی توانایی درک دیگران و عمل کردن عاقلانه در ارتباطات بشری که جنبه ای از هوش هیجانی است به خودی خود جنبه ای از هوشبهر را تشکیل می دهد . ثرندایک معتقد بود که هوش از یک مولفه تشکیل نشده است چرا که نمی توان با یک نوع هوش توانایی های انسان را سنجید به همین دلیل او سه نوع هوش را مطرح می کند هوش اجتماعی و عینی و انتزاعی به نظر او هوش اجتماعی عبارت است از توانایی درک دیگران در برقراری رابطه مناسب با آنها از این نظر فرد باهوش کسی است که در هنگام قرار گرفتن در یک جمع بتواند احساسات و عواطف دیگران را به خوبی درک کند وبا آنها رابطه خوبی برقرار کند ، وکسلر نیز به ابعاد غیر عقلانی هوش عمومی تاکید کرده است او معتقد است که علاوه بر عوامل عقلانی عوامل غیر عقلانی که تعیین کننده هوش اند وجود دارند چنانچه مشاهدات آنی تاکید کننده این فرضیه باشد نمی توان فرض کرد و بتوان هوش کلی را بدون لحاظ کردن عوامل غیر عقلانی محاسبه کرد ( همان منابع ) .
ظهور مفهوم هوش عاطفی

۱۹۹۶-۱۹۰۰: هوش و مطالعه هوش طی این دوره قلمرو روان آزمایی هوش توسعه یافت و فناوری پیچیده و عواطف به عنوان حوزه های پیشرفته آزمونهای هوش به وجود آمد جداگانه و محدود مطالعه عواطف : در حوزه عواطف مباحث پیرامون مساله تخم مرغ و مرغ بود که کدام ابتدا به وجود آمده است اول واکنش های فیزیولوژیکی به وجود می آیند بود هیجان و بالعکس . در حیطه های دیگر داروین روی موضوع وراثت و تکامل و پاسخهای هیجانی بحث می کرد اما طی این دوره اغلب عاطفه به عنوان موضوعی که تحت تاثیر عوامل فرهنگی قرار می گیرد مورد  توجه بود مطالعه مربوط به هوش اجتماعی : در همان زمانی که ارزیابی هوش مطرح شد و فعالیت های علمی در مورد هوش کلامی و استدلالی در جریان بود تعدادی از روان شناسان جهت شناسایی هوش اجتماعی تلاش می کردند اما در کل می توان گفت تلاش ها در  این مسیر تا حد زیادی دل سرد کننده و مفاهیم هوش محدود به شناخت بود . ۱۹۸۹-۱۹۷۰ مطالعات اولیه پیرامون هوش عاطفی : مطالعه اولیه در مورد هوش عاطفی طی این دو دهه صورت پذیرفت در این دهه حوزه های شناخت و عاطفه مورد بررسی قرار گرفتند تا مشخص شود که عواطف و شناخت چگونه روی یکدیگر تاثیر متقابل دارند اعتقاد بر این بود که افراد افسرده نسبت به سایرین ممکن است واقع بین تر و دقیق تر باشند و نوسان های خلقی ممکن است خلاقیت را افزایش دهند هم چنین در این دوره حوزه ارتباطات غیر کلامی ( که گاهی عاطفی هستند ) از چهره و قیافه های افراد اختصاص یافت ، در حوزه ی هوش مصنوعی بررسی ها و آزمایش ها در مورد این موضوع بود که رایانه ها چگونه می توانند حالت های عاطفی را درک  نمایند .

  لیست پایان نامه های روانشناسی

نظریه های جدید گاردنر در مورد هوش چند گانه : از هوش درون فردی نام می برد که به توانای دریافت و نماد پردازی عواطف اشاره داشت . کار آزمایش در مورد هوش اجتماعی به درک این موضوع منجر شد که هوش اجتماعی  شامل مهارتهای اجتماعی مهارت هم دلی ، نگرشهای جامعه پسند و اضطراب اجتماعی و عاطفی بودن می باشد . مطالعه روی مغز برای تفکیک ارتباطات بین عاطفه و شناخت آغازشد و

 

گاه و بیگاه از اصطلاح هوش عاطفی استفاده می شد .

۱۹۹۷-۱۹۹۰: ظهور هوش عاطفی : این دوره ی ۴ ساله که از ابتدا دهه ی ۱۹۹۰ شروع می شود ما دیر و سالووی چند مقاله در زمینه ی هوش عاطفی منتشر کردند ، مقاله ها زمینه ی مناسبی را برای مطرح شدن مفهوم هوش عاطفی فراهم نمودند در همین زمان نتیجه مطالعه ای که شامل معرفی اولین مقیاس ارزیابی توانایی هوش عاطفی بود با همین نام منتشر شد هم چنین در این دوره زیر بناها مفاهیم بنیادی عاطفی به ویژه در زمینه ی علوم عصبی توسعه پیدا کرد .

۱۹۷۷-۱۹۹۴: ازدواج گسترش مفهوم هوش عاطفی : با انتشار کتاب هوش عاطفی توسط گلمن در روزنامه نگار آثار و نوشته های علمی در این حوزه گسترش پیدا کرد این کتاب پرفروش در سطح دنیا در تیراژ بالا انتشار یافت ، مجله تایمز برای نامیدن مفهوم هوش عاطفی از EQ استفاده کرد تعدادی از مقیاسهای شخصیت تحت عنوان هوش عاطفی منتشر شدند. از سال ۱۹۹۸ تاکنون : به موازات ابداع آزمونهای جدید برای سنجش هوش عاطفی و چاپ مقاله های پژوهشی در تحقیق بر روی هوش عاطفی این زمینه چندین تحقیق جهت شفاف ساختن مفهوم هوش عاطفی در حال انجام می باشد و نهادینه شدن آن در محافل علمی گرچه اصطلاح هوش عاطفی طی این دوره که گاه مورد استفاده قرار می گرفت اما به دلیل این که بنیان های نظری این مفهوم به قدر کافی توسعه پیدا نکرده بود از این دوره طبق شیوه های مرسوم از این مفهوم ، تعریف یا توصفی ارائه نشد هم چنین تعاریف اولیه ای که از هوش عاطفی ارائه شده بود در واقع اشاره ای اجمالی به هوش عاطفی داشتند اما واضح و روشن نبودند اگر هم گاهی روشن بودند به طور کامل گویای مفهوم هوش عاطفی نبودند دسته دیگری از تعاریف با این که واضح بودند اما اشاره ای کامل و دقیقی به مفهوم هوش عاطفی نداشتند قبلا هواردگاردنر معتقد بود که هوش درون فردی عبارت است از استعداد توانایی انجام کارها در این جا منظور توان دستیابی به زندگی احساس خویش می باشد که شامل عواطف و احساسات می باشد در این دیدگاه گاردنر توان دستیابی به زندگی احساسی هوش عاطفی را تشکیل می دهد که بیشتر بخشی از شناخت کلی خویش و شناخت اجتماعی است که با یکدیگر در هم تنیده اند او هچنین معتقد است که از یک دیدگاه استفاده از مفهوم هوش عاطفی به کاربرد نامناسب از مفهوم هوش می باشد در این دوره نیز حوزه های دیگری وجود داشتند که به رشد و گسترش مفهوم هوش عاطفی کمک کردند که از جمله آنها می توان به مفهوم نبوغ عاطفی (که در ادبیات پژوهشی راجع به رشد کودک تحت عنوان تحریک پدیدی شدید عاطفی مورد توجه قرار گرفته است ) اشاره کرد که از برخی جهات به ظهور زودتر مفهوم هوش عاطفی کمک کرد . بعد از سال ۱۹۸۰ و قبل از این که حوزه ی هوش عاطفی به طور کامل موجودیت پیدا کند بایستی چند فعالیت دیگر صورت می گرفت یکی از اینها ترسیم مسیری واحد برای جهت دادن به کارهای پژوهشی مختلفی بود که قبلا شکل گرفته بوده و لازم بود این پژوهش ها در مسیر تازه ای به کشف ظرفیت ناشناخته ی انسان کمک نمایند دیگر این که اصطلاح هوش عاطفی به نحوی روش و واضح تعریف شود که به خطوط پژوهشی پشتیبان و حمایت کننده ارتباط داده شود و شواهد تجربی دیگری برای تاثیر و حمایت از این مفهوم ضرورت داشت در سال ۱۹۹۰ و در آغاز دوره سوم من و همکارم دکتر پیتر سالووی به اتفاق یکدیگر طرح های پژوهشی زیادی را تدوین نموده و نظریه ی رسمی هوش عاطفی را ارائه دادیم هم چنین مشابه شیوه های تحقیق پیرامون موضوع های چون هوش مصنوعی زیباشناسی و روان شناسی بالینی ، شواهد و مدارک حاصل از تحقیق بر روی عواطف و هوش را مورد بررسی قرار دادیم هم چنین اصطلاح هوش عاطفی را برای توصیف ظرفیت و استعداد انسان به کار بردیم یعنی چیزی که باور داشتیم وجود دارد علاوه بر این مطالعه ای را گزارش نمودیم که اولین آزمون تجربی که اختصاصاً  برای اندازه گیری این مفهوم طراحی شده بود را مورد استفاده قرار داده بود در سال ۱۹۹۳ در سر مقاله مجله ی هوش ما این موضوع را مطرح نمودیم که هوش عاطفی یک هوش اساسی است که تاکنون نادیده گرفته شده است این گفته ارائه تعریفی جامع تر از هوش را اقتضا می کرد و نوید بخش انجام مطالعات اساسی و جدی تر در این حوزه بود بنا به دلایل فوق دوره سوم یعنی سالهای ۱۹۹۳-۱۹۹۰ دوره توجه ویژه پژوهشگران به مطالعه و بررسی پیرامون هوش عاطفی محسوب می شود در چهارمین دوره (۱۹۹۷-۱۹۹۴ )  یک سری رویدادهای غیر منتظره رخ می دادند که منجر به رواج وگسترش بیش از پیش حوزه ی هوش عاطفی شد در این دوره اصطلاح هوش عاطفی با چاپ کتاب پرفروش دانیل گلمن ، هوش عاطفی به عنوان بهترین عامل پیش بینی کننده ی موفقیت در زندگی معرفی شده بود که هر کسی می تواند به آن دست یابد و می تواند آن را یک خصیصه شخصی به حساب آورد وجود ادعاهای فراوان و برخی توصیف های بی پایه اساس از هوش عاطفی در کتاب گلمن موجب شکل گیری برخی از تلاشهای همگانی درمورد هوش عاطفی شد و تا حد زیادی تعریف هوش عاطفی را تحت الشعاع خود قرار داد آزمونهای فراوانی تحت عنوان مقیاسهای هوش عاطفی فروخته شدند که شاید ارتباط چندانی با هوش عاطفی نداشتند مربیان و صاحبان مشاغل به آموزش و مشاوره در مورد هوش عاطفی ( به عنوان خصیصه ای که از طریق آن می توان هر کاری را انجام داد ) پرداختند و کتابهای زیادی سعی کردند از موفقیت های به دست آمده در جریان رواج و گسترش مفهوم هوش عاطفی در سال ۱۹۹۵ بهره کافی ببرند ما اکنون دردهه پنجم قرار داریم که از سال ۱۹۹۸ آغاز شده است طی این دوره اصلاحات و پالایش ها متعددی در ابعاد نظری و پژوهشی حوزه ی هوش عاطفی بعمل آمده است مقیاسهای جدیدی برای اندازه گیری هوش عاطفی تهیه و پژوهشهای بنیادی تری در این حوزه انجام گردیده که کتاب حاضرنمونه ای از این مطالعات می باشد پیچیدگی حوزه ی هوش عاطفی به این دلیل است که این حوزه در برگیرنده جنبه های علمی و نیز جنبه های عامه پسندی می باشد این رویکرد های متناقض منجر به ارائه تعاریفی ناهمگون و مهم از هوش عاطفی شده اند امروزه ما از انواع مختلف و متعدد هوش صحبت می کنیم در هر مورد هوش و توانایی دریافت درک و کاربرد نمادها وسمبل ها که نوعی توانایی انتزاعی است اشاره دارد به عنوان مثال ما از هوش کلامی ، هوش فضایی ، هوش اجتماعی و سایر هوشهای وابسته صحبت می کنیم سازه های فضایی ، کلامی و اجتماعی ، هوش و آن چه را که بدان اشاره دارد ویژه می سازد بر این اساس هوش کلامی به فضای توانایی درک و کاربرد کلمات و هوش فضایی به معنای توانایی درک و کاربرد اشیاء در فضا و هوش اجتماعی به توانایی درک و کاربرد اطلاعات اجتماعی اشاره دارد در روان شناسی هوش عاطفی گروه هوشهای به هم مرتبط تعلق دارد به توانایی و درک و کاربرد اطلاعات عاطفی و هیجانی اشاره دارد به علاوه هوش عاطفی منعکس کننده توانایی نظام عاطفی برای بهبود و افزایش هوش می باشد تعریف اولیه ی هوش عاطفی برای اولین بار در سال ۱۹۹۰ با همکاری پیترسالووی مطرح شد و در این تعریف اولیه یک رویکرد دو بخشی مورد استفاده قرار گرفته بود بخش اول این رویکرد پردازش کلی اطلاعات عمومی بود و بخش دوم اختصاصی کردن مهارتهایی بود که در چنین پردازش به کار گرفته می شود اولین تعریفی که ما از هوش عاطفی ارائه نمودیم چنین بود نوعی پردازش اطلاعات عاطفی که شامل ارزیابی صحیح عواطف در خود و دیگران و بیان مناسب عواطف و تنظیم سازگارانه عواطف است به نحوی که به بهبود جریان زندگی منجر می شود .

در سال ۱۹۹۹ میلادی من و همکارانم ، این تعریف را کمی مفصل تر ساختیم بدون اینکه به ساختار دو بخش آن لطمه ای وارد شود این تعریف چنین است :

هوش عاطفی به توانایی شناسایی و تشخیص مفاهیم و معانی عواطف روابط بین آنها استدلال کردن در مورد آنها و نیز حل مساله بر اساس آنها اشاره دارد هوش عاطفی شامل توانایی دریافت عواطف ، هماهنگ ساختن عواطف و احساسات مرتبط درک و فهم اطلاعات مربوط به عواطف و نیز مدیریت عواطف می باشد .

طی دوره رواج و پذیرش عمومی هوش عاطفی این تعریف به طور کامل تغییر پیدا کرد در اصلاحیه ای که از طرف گلمن در تعریف ما صورت گرفت هوش عاطفی به پنج حوزه تبدیل شد که عبارتند از :

۱- آگاهی از عواطف خود

۲- مدیریت عواطف

۳- برانگیختن خود

۴- شناسایی عواطف دیگران

۵- تنظیم روابط خود با دیگران

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:24:00 ق.ظ ]




الف) رویکرد اصیل و غیر ترکیبی که هوش عاطفی را به عنوان هوش که شامل عاطفه است تعریف می کند
ب) رویکرد معمولی و ترکیبی که هوش عاطفی را با مهارت ها و خصیصه های دیگری چون بهزیستی روانی انگیزش و توانایی برقراری رابطه با دیگران در هم می آمیزند و ترکیبی از آنها تاکید دارند .

تغییرات به ظاهر کوچک در عبارت بندی تعاریف فوق الذکر هنگامی بزرگ به نظر می رسد که یک نفر بخواهد فهرست های اختصاصی تر خصیصه هایی که به هوش عاطفی نسبت داده شده اند را بررسی نماید برای آگاهی از نظرات موجود در مورد حوزه ها و مولفه های هوش عاطفی به ادامه بحث توجه کنید ؛ نظریه توانایی تجدید نظر شده در سال ۱۹۹۷ هوش عاطفی را به چهار حوزه تقسیم می نماید اولین حوزه شامل ادراک و ابزار عواطف می باشد که در برگیرنده ی صحیح عواطف در خود و دیگران است . حوزه ی دوم شامل توانایی کاربرد عواطف جهت تسهیل تفکر است که در برگیرنده ی پیوند و ارتباط صحیح عواطف با تاثیر عواطف و احساسات و نیز توانایی کاربرد عواطف برای بهبود و افزایش تفکر می باشد . سومین حوزه یعنی درک و فهم عواطف شامل تجزیه کردن عواطف به اجزای مختلف ، فهمیدن و درک تغییر احتمالی از یک حالت احساسی به حالت احساسی دیگر و فهم احساسات پیچیده در موقعیتهای اجتماعی می باشد و آخرین حوزه حوزه مدیریت عواطف است که شامل توانایی اداره احساسات خود و دیگران    می باشد .

۱
این اصطلاح از زمان انتشار کتاب معروف گلمن ( ۱۹۹۵) به گونه ای گسترده به صورت بخشی از زبان روزمره در آمد و بحث های بسیاری را برانگیخت . گلمن طی مصاحبه ای با جان انیل ( ۱۹۹۶) هوش هیجانی را چنین توصیف می کند :

« هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویش و استفاده از آن برای اتخاذتصمیم های مناسب در زندگی است توانایی اداره مطلوب خلق و خوی و وضع روانی و کنترل تکانش هاست . عاملی است که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف در شخص ایجاد انگیزه و امید می کند هم حسی یعنی آگاهی از احساسات افراد پیرامون شماست . مهارت اجتماعی یعنی خوب تاکنون با مردم و کنترل هیجانهای خویش در رابطه با دیگران و توانایی تشویق و هدایت آنان است . »

گلمن در همین مصاحبه ضمن مهم شمردن هوش هیجانی می گوید هوش بهر (IQ) در بهترین حالت خودشها عامل ۲۰ درصد از موفقیتهای زندگی است ۸۰ درصد موفقیها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد گرو مهارت های ایست که هوش هیجانی را تشکیل می دهد .

هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران ( خود شناسی و دیگر شناسی ) ، ارتباط مردم و سازگاری فرد با محیط پیرامون خویش پیوند دارد.

 

  لیست پایان نامه های روانشناسی

 
 
۱-Goleman
 

 

۳۳
۲
۱
بار آن (۱۹۹۷) و پیترسالوی( ۱۹۹۰) ضمن بیان اصطلاح سواد هیجانی به پنج طبقه در این مورد اشاره می کند :

شناخت حالات هیجانی خویش : یعنی خود آگاهی
اداره کردن هیجان ها ؛ مدیریت هیجان ها به روش مناسب
خود انگیزی ؛ کنترل تکانش ها ، تاخیر درارضای خواسته ها و توان قرار گرفتن در یک وضعیت روانی مطلوب
تشخیص دادن وضع هیجانی دیگران ؛ همدلی
برقراری رابطه با دیگران
هوش غیر شناختی

پیشینه هوش هیجانی را می توان در ایده های وکسلر به هنگام تبیین جنبه های غیر شناختی هوش عمومی جست و جو کرد وکسلر در صفحه ی ۱۰۳ ، گزارش ۱۹۴۲ خود درباره هوش می نویسد :

« کوشیده ام نشان دهم که علاوه بر عوامل هوش ، عوامل غیر هوش ویژه ای نیز وجود دارد که          می تواند رفتار هوشمندانه را مشخص کند نمی توانیم هوش عمومی را مورد سنجش قرار دهیم مگر این که آزمون ها و معیارهایی نیز برای سنجش عوامل غیر هوشی در برداشته باشد »

۱-Bar-on                       ۲ – Salovy                   ۳ – Emdional
وکسلر در صدد آن بود که جنبه های شناختی هوش عمومی و غیر شناختی را با هم بسنجد تلاش او در این زمینه را می توان در استفاده ی وی از کاربرد خرده آزمون های تنظیم تصاویر و درک و فهم که دو بخش عمده آزمون وی را تشکیل می دهند دریافت . در خرده آزمون درک و فهم “سازگاری اجتماعی” و در تنظیم تصاویر شناخت و تمیز “موقعیت های اجتماعی” مورد بررسی قرار می گیرد .

۱
پژوهش های انجام شده توسط سیپس و همکارانش ( ۱۹۸۷) نیز نشان می دهد که بین درک و فهم تصاویر و شاخص های هوش اجتماعی پرسشنامه نام شخصیت کالیفرنیا cpi هم بستگی معنا داری وجود دارد ( شریفی  ، پاشا ـ ۱۳۷۵)

علاوه بر این موارد وکسلر در کارهای خود به تلاش های دال مبنی بر سنجش مهارت غیر شناختی هوش

 

نیز اشاره کرده است نتیجه ی کوشش های دال به همان گونه که پیش از این نیز عنوان گردید در مقیاس رشد اجتماعی و این سند منعکس است

۱ . Sipps
لیپر ( ۱۹۴۸) نیز بر این باور بود که تفکر هیجانی بخشی از تفکر منطقی است و به این نوع تفکر یا به معنایی کلی تر « هوش » کمک می کند روان شناسان دیگری نظیر (‌مییر ۱۹۹۳) و سالووی نیز پژوهش های خود را بر جنبه های هیجانی هوش متمرکز کرده اند پژوهشگران از طریق سنجش مفاهیمی مانند مهارت های اجتماعی توانمندی های بین فردی رشد روان شناختی و آگاهی های هیجانی که همگی مفاهیمی مرتبط با هوش هیجانی هستند به بررسی ابعاد این نوع هوش پرداخته اند دانشوران علوم اجتماعی نیز به کشف روابط بین هوش هیجانی و سبکهای مختلف مدیریت و رهبری و عملکرد های فردی و تغییرات درون فردی و اجتماعی و انجام ارزشیابی از عملکرد های فردی و گروهی همت گماشته اند شایان ذکر است که ایده ی هوش هیجانی پس از ۵۰ سال بار دیگر توسط گاردنر در سال ۱۹۸۳ استاد روان شناختی دانشگاه هاروارد دنبال شد وی هوش را مشتمل بر ابعاد گوناگون ( زبانی ، موسیقیایی ، منطقی  ، جسمی ، میان فردی و درون فردی )        می داند .

دانستنیهایی از هوش هیجانی

هوش هیجانی (EQ) همان توانایی شناخت ، درک و تنظیم هیجانها و استفاده از آنها در زندگی است . اولین بار در سال ۱۹۹۰ روانشناسی به نام « سالوی» اصطلاح هوش هیجانی را برای بیان کیفیت و درک احساسات افراد ، همدردی با احساسات دیگران و توانایی اداره مطلوب خلق و خو به کار برد . در حقیقت این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خوش ودیگران و استفاده از‌آن برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندگی است به عبارتی عاملی است که به هنگام شکست در شخص ایجاد انگیزه می کند و به واسطه داشتن مهارتهای اجتماعی بالا منجر به برقراری رابطه خوب با مردم می شود تئوری هوش هیجانی دیدگاه جدیدی درباره پیش بینی عوامل موثر بر موقعیت و هم چنین پیشگیری اولیه از اختلالات روانی فراهم می کند که تکمیل کننده علوم شناختی ، علوم اعصاب و رشد کودک است و قابلیتهای هیجانی برای تدبیر ماهرانه روابط با دیگران بسیار حائز اهمیت است روانشناسی به نام گلمن اظهار می دارد که هوش شناختی در بهترین شرایط تنها ۲۰ درصد از موفقیتها را باعث می شود و ۸۰ درصد از موفقیتها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موقعیتها در گرو مهارتهایی است که هوش هیجانی را تشکیل می دهند در واقع هوش هیجانی عدم موفقیت افراد با ضریب هوش بالا و هم چنین موفقیت غیر منتظره افراد دارای هوش متوسط را تعیین می کند ، یعنی افراد با داشتن  هوش عمومی متوسط و هوش هیجانی بالا خیلی موفق تر از کسانی هستند که هوش عمومی بالا و هوش هیجانی پائین دارند پس هوش هیجانی پیش بینی کننده موفقیت افراد در زندگی و نحوه برخورد مناسب با استرسها است . این هوش بنا به نظر « بار – اون » ۵ مولفه به شرح زیر دارد که ۱۵ عامل در آن موثر هستند افراد تعداد بیشتری از این مولفه ها را در خود بیابند هوش هیجانی بالاتری دارند .

۱-مهارتهای درون فردی شامل :

خود آگاهی هیجانی ( بازشناسی و فهم احساسات خود )‌

جرات ( ابراز احساسات ، عقاید ، تفکرات و دفاع از حقوق شخصی به شیوه ای سازنده )

خود تنظیمی ( آگاهی ، فهم ، پذیرش و احترام به خویش )‌

خود شکوفایی ( تحقق بخشیدن به استعدادهای بالقوه خویشتن )

استقلال ( خود فرمانی و خود کنترلی در تفکر و عمل شخصی و رهایی از وابستگی هیجانی )‌

۲- مهارتهای میان فردی شامل :

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:24:00 ق.ظ ]