مسؤولیت:
مسؤولیت پذیری یا احساس مسؤولیت به عنوان توانایی دربرآورده شدن نیازهای فرد تعریف می شود وانجام از این منظوربه طریقی باشد که دیگران را ازتوانایی برآورده شدن نیازهایشان محروم نکند(گلاسر،ترجمه هوشمند ویژه ،۱۳۷۹ ).
دراین نظریه پذیرش مسؤولیت رفتارها اهمیت به سزایی دارد.انسان مسئول منطبق با واقعیت رفتار می کند.ناکامی را به خاطر نیل به ارزشمندی متحمل می شود نیازهایش را طوری برآورده می سازد که مانع ارضای نیازهای دیگران نگردد ودرمقابل انسان غیرمسئول واقعیت را انکارمی کند به دلیل تراشی می پردازد برای خود و دیگران ارزشی قائل نیست رفتارش به احساس و نفع شخصی و آنی متکی است و به وعده هایش عمل نمی کند و در نتیجه خود و دیگران را نگران وناراحت می سازد.انکارواقعیت که به اشکال گوناگونی متجلی خصوصیات مشترک تمام بیماران روانی است.گروهی به حقوق دیگران تجاوز می کنند.عده ای مقررات جامعه را نادیده می گیرند،بعضی مزاحم دیگران می شوند و دست به کارهای ناشایسته می زنند عده ای به مشروبات الکلی پناه می برند و تعدادی به خودکشی اقدام می کنند(شیلینگ ،ترجمه آرین ،۱۳۷۴).
درباره مسؤولیت و رابطه آن با زندگی فرد ;گلاسراعتقاد داردکه ناخشنودی و افسردگی نتیجه عد م احساس مسؤولیت است و نه علت آن.به عبارت دیگر رفتارغیرمسئولانه افراد باعث بروزاضطراب و ناراحتی روانی است نه اینکه ناراحتی روانی باعث غیرمسئول بودن فردشود (شفیع آبادی ، ۱۳۷۱).
مشاوره گروهی
ریشه روان درمانی گروهی دراعماق تاریخ بشر نهفته است.انسان ازروز اول وجود،درگروه زندگی کرده است و بیشتراعمال خود را ازقبیل کار و عبادت وبه صورت گروهی انجام داده است.انسان به عنوان یک موجود اجتماعی به تعلق موردقبول واقع شدن، ارزش یافتن وموردطلب ودرخواست بودن محتاج است.اگراین نیازها براورده نشود انسان بیمار می شود.به عبارت دیگر سلامت روانی انسان بسته به روابط گروهی است.گروه های درمانی وقتی برای انسان ضرورت پیدا می کند که گروه های طبیعی موجود در زندگی اواز براوردن نیازهایش عاجزباشد(ثنایی، ۱۳۷۵).
مشاوره گروهی دارای معانی ومفاهیم متعددی است و به طورکلی فرصتی فراهم می آورد تا اولا فرد درباره مسائل ومشکلاتش صحبت کند ثانیا احساساتش را درگروه بروزدهد و بازخورد دریافت کند ثالثا به تعیین طرز تلقی و گرایش دیگران نسبت به خود موفق گردد.فردازطریق مشارکت درگروه می تواند مهارت های اجتماعی خودراتقویت کندو روابط بهتری با دیگران داشته باشد(شفیع آبادی، ۱۳۷۳).
به طورکلی می توان گفت که مشاوره گروهی یک سلسله فعالیت سازمان یافته و تعامل بین اعضای گروه است که در یک زمان و در یک مکان به خاطرحل مشکل معین و یا گفتگو درباره مسائل گوناگون انجام می پذیرد.مشاوره گروهی موجب می گردد که فرد خودرا بدان گونه که هست بپذیرد و روابط خودرا با دیگران گسترش دهد.چون اعضای مشاوره گروهی علی رغم راهنما یی گروهی معمولا دارای مشکل هستند از این جهت هدف مشاوره گروهی دروهله اول متوجه حل مشکل است(شفیع آبادی، ۱۳۷۸).
آماج مشاوره گروهی رسیدن به اهداف ارضای نیازها و ایجادتجاربی که برای تک تک اعضای تشکیل دهنده گروه با ارزش است(گیبسون ومیشل،ترجمه ثنایی ، ۱۳۷۳).
هدف گروه می تواندشامل این موارد باشد:
۱-کسب بصیرت درباره خود و شناخت احساسات و انگیزش ها
۲-شناخت اطرافیان و پی بردن به میزان تاثیرفردبردیگران
۳-شناخت بهتر فرآیندهای گروهی و یادگیری مهارتهایی برای افزایش کارآیی فعالیت گروهی
۴-آگاهی بیشتر از چگونگی رفتار و یادگیری شیوه های تغییر آن به منظور تعامل با دیگران
۵-یادگیری روش های گوش دادن فعال به منظور درک دیگران و انتقاد صحیح
۶-یادگیری مهارتهای رهبری گروه(شفیع آبادی ، ۱۳۷۳).
تغییرات افراد درگروه
رفتار اعضا در داخل گروه تغییر می کند.به نظر لوین تغییر در عادات اجتماعی و گروهی از طریق گروه راحت تر انجام می پذیرد.گروه زمانی می تواند در تغییر اعضایش موفق شود که اعضا همبستگی شدید با گروه داشته باشند و به آن احساس تعلق کنند برای تغییر تحت فشار قرار نگیرند، اطلاعات کافی و روشن ازطرح ها وعواقب تغییرداشته باشند بدون ترس و تهدید بتوانند نتایج تغییر در رفتار جدید را تجربه کنند.عده ای ازاعضای گروه ،در مقابل این تغییرات ایستادگی می کنند و ترجیح می دهند وضع موجود را حفظ کنند.ترس از نابسامانی و از هم گسیختگی وضع موجود یکی از علل مقاومت ها در برابر تغییر است.فردی که به زندگی نسبتا آرام، ثابت خود خو گرفته و عادت کرده است می ترسد مباداپذیرش تغییرات جدید زندگی آرام او را مختل سازد. ترس از آینده مبهم و به هم خوردن وضع موجود او را مضطرب و نگران می سازد وبه مقاومت می انجامد(شفیع آبادی، ۱۳۸۳).
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه ها :
درگروه باید جو لازم برای اعتمادحاکم گردد.هرچه میزان اعتمادبنفس بیشتر باشد احتمال تغییر و بهبودی بیشتر می گردد.عامل اعتماد زیربنای روابط انسانی و اجتماعی و یک عامل اصلی در مشاوره گروهی
است.نیاز به اعتماد نیروی محرکی است که بیان صریح و بی پرده را در مشاوره گروهی و عملی ممکن می سازد. از دیگرنیازهای انسان محبت واحساس تعلق است.این نیاز درپذیرفته شدن نزد دیگران و درروابط صمیمانه در زندگی و خانواده امکان پذیر می گردد.رچوع به مشاوره گروهی خود تلاشی در جهت پذیرش است.در گروه باید جو توام با پذیرش ایجاد گردد اگرچنین شد فرداز روبروشدن با مسؤولیت تغییر هراس نخواهدداشت(ازطرف گروه احساس تهدیدنخواهد کرد) ودرراه روابط بهتر گام برخواهد داشت. ازدیگرنیازهای انسان نیازبه عزت نفس است.مازلو می گوید عزت نفس عبارت است از اینکه فردی خودش و دیگران را آدم به درد بخوری بشناسد.این نیاز با عوامل ارزش ،احترام، موفقیت ومسؤولیت ارتباط دارد.احساس بی ارزشی در بین مراجعین به مشاوره گروهی امری عادی است.هرچه افراد بیشتربا مشکلات برخوردکنند که قادر به حل آن نباشد خود را حقیرتر و ناتوان تراحساس می کنند و فکر می کنند که دیگران هم همین احساس را درموردآنها دارند. در گروه این دورباطل باید شکسته شود حد لازم برای تقویت نقاط قوت و توانایی های اعضا ایجاد گردد،هم چنین میل به تحقق خویشتن که حالتی پویاست وکششی به سوی کمال است. زمانی در گروه ایجاد می شود که نیازهای اعضا به محبت و تعلق برآورده شده باشد(ثنایی، ۱۳۷۴).
عوامل درونی در گروه
تغییردرمانی امری بسارپیچیده است که تنها از طریق تجربیات انسانی متنوع و هدایت شده صورت می پذیرد.تجربیاتی که آنها از عوامل درمانی می خوانیم عوامل درمانی را ده مقوله عمده زیر تشکیل می دهد.
۱-ایجاد امید:ایجاد امید و حفظ امیدواری بیمار امر بسیار مهمی است.امید برای نگه داشتن بیمار در برنامه درمان ضروری است.ابن سینا می گوید: وظیفه پزشک است که همیشه بهبود را بشارت دهد زیرا این عمل در بهتر نمودن عوارض روانی بیماران اثر شایانی خواهد داشت.
۲-عمومیت:بسیاری از بیماران روانی با این اندیشه آزاردهنده که ایشان تنها دوزخیان و قایق شکستگان هستند اقدام به درمان می کنند شکسته شدن این احساس اعضاء با یک دنیا راحتی و آرامش همراه است.
۳-انتقال اطلاعات:تعلیمی است که درمانگر در زمینه سلامت روانی بیماری روانی و مکانیسم های روانی به بیمار می دهد در ثانی شامل ارشاد و راهنمایی درمانگر به بیماران در مورد مشکلات زندگی است.
۴-نوع دوستی:در درما ن گروهی بیماران کمک را ازطریق دادن دریافت می کنند.بیماران هنگامی که قدم به درمان می گذارند از حیث روابط انسانی در شکست اند و عمیقا احساس می کنند که چیزی برای عرضه به دیگران ندارند.درجلسات درمان گرانبهاترین تجربه برای آنها این است که احساس کنند می توانندبه حال دیگران مفید باشند و این بر عزت نفس آنهامی افزاید.
۵-مروردرمانی گروه اولیه خانواده:تمام بیماران بلا استثناء با تاریخچه ای از تجربیات تلخ خانوادگی پا به گروه درمانی می گذارند یک گروه خیلی شبیه به یک خانواده است.
بنابراین اصل می توان گفت همکاری بیمار با درمانگر و سایر اعضای گروه در واقع کار روی مشکلی است که بیمار مدتها با آن دست به گریبان بوده است.
۶-رشدمهارتهای اجتماعی:یادگیری اجتماعی یا به عبارت دیگر تکوین مهارتهای اساسی اجتماعی یک عامل مهم درمانی است.این مهارتها اگرچه درمان قطعی بیماری آنها تلقی نمی شود ولی قطعا در بهبود روابط اجتماعی ایشان در آینده موثراست.
۷-رفتارتقلیدی:درمانگر برای بیمار حکم رهبرو یا مراداست.غالبادرجریان درمان بیماران ممکن است مثل درمانگر خودبنشینند، قدم بزنند و یا حتی فکر بکننداین امر در کار درمان به یادگیری جانشین یا دوران جانشین مرسوم است.
۸-یادگیری هم نشینانه:یادگیری هم نشینانه یا بین اشخاص یک عامل درمانی پیچیده و مهم در گروه درمانی است.یادگیری هم نشینانه را می توان با عوامل درمانی بصیرت،کار روی انتقال و تصحیح عاطفی تجربیات در درمان انفرادی مقایسه کرد.
۹-همبستگی گروهی:همبستگی گروهی همانندرابطه یا همدلی در درمان فردی است.
۱۰-تخلیه روانی:بیرون ریختن احساسات منفی که مایه آزارروحی است یکی از نکات قابل تعمق درک گروه است(ثنایی، ۱۳۷۴).
فرآیند مشاوره گروهی:
مشاوره گروهی همانند مشاوره فردی از دیدگاه اجرا دارای مراحلی است و تا مرحله ای اصلی به مرحله بعدی امکان پذیر نمی باشد. آگاهی از این مراحل و شناخت آنها به مشاور گروه امکان می دهد که در تامین هدف های هر مرحله کوشش به عمل آوردو اعضا را سریع ترو مفید تر به سوی مراحل بعدی سوق دهد.به نظر ماهلر(۱۹۶۹)مراحل مشاوره گروهی را می توان به شرح زیر بر شمرد:
۱-مرحله شناسایی و مکاشفه :در این مرحله اعضا در صدند تا یکدیگر را بشناسند و در یابند که آنها می توانند به یکدیگر اعتمادکنند یا نه.مشاورنقش فعال و حساسی را برعهده دارد و به بازگوکردن قوانین گروه وحصول توافق بین اعضاء اقدام می کند.مباحث معمولاوبیشتربرشناسایی اعضا متمرکزاست.
[یکشنبه 1399-01-31] [ 03:21:00 ق.ظ ]
|