در درمان مبتنی بر نظریه بوئن اهمیت ندارد که ماهیت مشکل بالینی حاضر چه چیزی است و همیشه دو هدف اصلی حاکم بر آن است:
کاهش اضطراب و رهایی از نشانه ها
۲٫افزایش سطوح تفکیک در هر عضو حاضر در جلسه به منظور بهبود انطباق او(کر و بوئن، ۱۹۸۸) (گلدنبرگ،ترجمه برواتی  وهمکاران،۱۳۸۲).

فنون عمده در درمان بوئنی عبارتند ار نمودار های نسلی، پرسش های مربوط به فرایند، آزمایش های ارتباط، مثلث زدایی، تعلیم دادن،اتخاذ«موضوع من»، و داستان جابجایی . چون دیدن نقش خود یک فرد در مشکلات خانوادگی و نیز اینکه آن مشکلات چگونه در تاریخچۀ خانوادۀ گسترده ریشه دارند، در درمان بوئنی بسیار حائز اهمیت هستند، ارزیابی در این رویکرد، تقریباً از هر چیز دیگری مهم تر است . درمانگران بوئنی اعتقاد دارند فهمیدن اینکه نظام های خانواده چگونه عمل می کنند مهمتر از این یا آن فن است . خود بوئن با اکراه از «فن» صحبت می کرد، و از دیدن درمانگران متکی بر مداخلات فرمولی ناراحت می شد(نیکولز و شولتزترجمه دهقانی و همکاران ۱۳۸۷) .

درمان بوئنی با زوج ها
جوهرۀ زوج درمانی، آن است که با هر دو طرف در تماس بمانید بدون اینکه به آنها اجازه دهید شما را در درون مثلث خویش بکشند . در عمل، بوئن با هر فرد به طور جداگانه در ارتباط خواهد بود، هر بار یکی اغلب با کسی که کارکرد بهتر یا انگیزۀ بیشتری دارد،شروع می کند. هدف او فراخوانی وشنیدن ادراکات و عقاید هر همسر بدون جانبداری از هر یک از آنها بود . جانبداری کردن، افراد را از آموختن کنار آمدن با یکدیگر دور می کند(نیکولز و شولتزترجمه دهقانی و همکاران ۱۳۸۷) .

بارها پیش می آمد که بوئن یکی از همسران را، معمولاً کسی که پخته تر و تفکیک یافته تر است، بر می گزید و مدتی با آن فرد کار می کرد. تصور می رفت که این شخص عضوی است که بهتر می تواند الگوهای کهنه و قدیمی درگیری عاطفی در تعامل ها را به هم بریزد. وقتی او موفق به اخذ موضع شخصی می شد، بوئن چنین استدلال می کرد که به زودی سایرین نیز مجبور به تغییر شده و متعاقباً در مسیر خودشان به حرکت در می آیند هر کدام از طرفین به جای گفتگوی مستقیم با طرف مقابل، با درمانگر حرف می زند. از مواجهه[۱]  میان طرفین احتراز می شود تا واکنش عاطفی میان آنان به حداقل ممکن برسد. در عوض، افکار هر کدام در حضور طرف مقابل برون ریخته می شود. از تفسیر اجتناب می شود. طرح آرام و ملایم سؤالات موجب کاهش هیجانات شده و طرفین تحریک می شوند درباره موضوعاتی که مشکلات آنها را به وجود آورده، فکر کنند. به جای آنکه به زوجین اجازه داده شود یکدیگر را ملامت کنند یا از هول صمیمیت، اختلافات خود را نادیده بگیرند، اصرار می شود که هر کس توجه خود را به نقشی که در مشکلات ارتباطی دارد، معطوف سازد. بر خلاف باور رایج، زوج ها مشکلات را تنها با صحبت کردن راجع به آنها حل نمی کنند . اگر آنها را به حال خود بگذارید، مایلند به طور بی ثمری بحث کنند، مسؤولیت را به گردن هم بگذارند، و به جای مذاکره، شکایت کنند . تغییر، مستلزم صحبت کردن  وگوش کردن است.فنون خاصی لازم است تا به اعضای خانواده کمک شود به فرایند تعاملاتشان توجه کنند، نه فقط به محتوای آن ها؛ تا نقش خویش را در این فرایند دریابند و فقط دیگران را سرزنش نکنند؛ و سرانجام تغییر کنند (نیکولز،۱۹۹۵)  (نیکولز و شولتزترجمه دهقانی و همکاران ۱۳۸۷) .

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه ها  :

پایان نامه

 

 

 
هر کدام از طرفین به جای گفتگوی مستقیم با طرف مقابل، با درمانگر حرف می زند. از مواجهه[۲]  میان طرفین احتراز می شود تا واکنش عاطفی میان آنان به حداقل ممکن برسد.از تفسیر اجتناب می شود. طرح آرام و ملایم سؤالات موجب کاهش هیجانات شده و طرفین تحریک می شوند درباره موضوعاتی که مشکلات آنها را به وجود آورده، فکر کنند. به جای آنکه به زوجین اجازه داده شود یکدیگر را ملامت کنند یا از هول صمیمیت، اختلافات خود را نادیده بگیرند، اصرار می شود که هر کس توجه خود را به نقشی که در مشکلات ارتباطی دارد، معطوف سازد (گلدنبرگ،ترجمه برواتی وهمکاران ،۱۳۸۲).

گوئرین (۱۹۷۱)، «داستان جابه جایی»[۳] را به عنوان وسیله ای برای کمک کردن به اعضای خانواده برای دستیابی به فاصلۀ کافی توصیه کرد تا نقش های خود را در نظام خانواده دریابند . گورئین، همچنین از فیلم ها در زمینۀ توضیح مواد جابجایی استفاده می کند . درمانگر که به دانش مثلث ها اشراف دارد، کوشش می کند تا بی طرفی و عینی بماند . این مستلزم یک سطح بهینۀ فاصلۀ هیجانی است، همچنان که همسران صحبت می کنند، درمانگر بر فرایند تعاملشان تمرکز می کند نه بر جزئیات مورد بحث . تمرکز بر محتوای یک بحث، علامتی است که درمانگر به طور هیجانی، در مشکلات یک زوج دیگر می باشد .اما شغل یک درمانگر، حل و فصل مشاجره ها نیست، بلکه کمک کردن به زوج ها در انجام آن است.استعاره های مکمل برای مشخص ساختن فرایند زیربنایی محتوای تعاملات خانواده سودمند می باشند. برای مثال، فوگارتی (b1976) پویایی «تعقیب کننده- فاصله گیرنده» را میان زوج ها توصیف کرد. هر چه یک نفر برای ارتباط و با هم بودن، بیشتر فشار می آورد فرد دیگری بیشتر دوری می کند.شوهران معمولاً خودشان را از لحاظ هیجانی دور می کنند اما از لحاظ جنسی تعقیب می کنند . بنا به گفته فوگارتی، حقه این است :«هرگز یک فاصله گیرنده راتعقیب نکنید » در عوض، به تعقیب کننده کمک کنید به خلاً درونی خودش پی ببرد. درمانگر سودمند است که یک «موضع من»[۴] بگیرد (گوئرین، ۱۹۷۱) . هر چه درمانگری، یک موقعیت خودکار را در رابطه با خانواده اتخاذ کند، برای اعضای خانواده، تعریف کردن خودشان برای یکدیگر راحت تر خواهد بود . اعضای خانواده به تدریج می آموزند با آرامش، باور ها و اعتقاداتشان را بیان کنند وبه درون حمله به دیگران و شدیداً ناراحت شدن بیش از حد توسط پاسخ هایشان، به این باور ها عمل کنند . پس از اینکه با پیش روی به سوی  تمایز خویشتن، هماهنگی کافی بدست می آمد، بوئن به زوج ها می آموخت نظام های هیجانی چگونه عمل می کنند و آنها را به کشف شبکه های ارتباط در خانواده های خودشان تشویق می کرد (بوئن،۱۹۷۱) . کر (۱۹۷۱) پیشنهاد می کند که وفتی مشکلات ارتباطی در خانوادۀ هسته ای مورد بحث قرار می گیرد، درمانگران باید گهگاه سؤالاتی راجع به الگو های مشابه در خانوادۀ پدری بپرسند .اگر اعضای خانواده بتوانند ببینند که در حال تکرار الگو های اولیه هستند، بیشتر احتمال دارد که واکنش دهی هیجانی خود را تشخیص دهند(نیکولز و شولتزترجمه دهقانی و همکاران ۱۳۸۷).

به نظر بوئن این مراجعه به خانه است که موجب افزایش تفکیک خویش می شود، نه مواجهه، تصفیه حساب های قدیمی، با توافق و آشتی بر سر اختلاف های دیرپا، برقراری مجدد تماس با خانواده مبدأ گام مهمی برای کاهش اضطراب باقیمانده درمانجو در اثر گسلش عاطفی است، و همچنین به لحاظ مثلث زدایی از اعضای آن خانواده، و نهایتاً دستیابی به تفکیک خویش بدون درگیری با مطالب فلج کننده گذشته و حال اهمیت دارد(گلدنبرگ،ترجمه برواتی  همکاران،۱۳۸۲).

بوئن اعتقاد داشت که جلسات محدود نه تنها ممکن بلکه مطلوب هستند (۱۹۷۶) . داشتن جلسات کمتر اغلب افراد را مجبور می سازد بیشتر چاره جو شوند(نیکولز و شولتزترجمه دهقانی و همکاران ۱۳۸۷).

ارزشیابی درمان، نظریه ونتایج
چیزی که نظریه بوئن را تا این حد سودمند می سازد این است که این نظریه، نیروهای هیجانی را توصیف می کند که چگونگی در ارتباط قرار گرفتن ما را با دیگران تنظیم می نمایند . تنها و بزرگترین مانع برای درک دیگری، تمایل ما برای واکنشی شدن به هیجانی و پاسخ دادن با حالات دفاع به جای گوش کردن و شنیدن یکدیگر می باشد .نظریۀ بوئنی، منشاء این واکنش دهی را در فقدان تمایز خود قرار می دهند، و توضیح می دهد که چه با پرورش دادن روابط به طور گسترده در خانواده و آموختن گوش دادن بدون حالت دفاعی، یا بی وفا شدن به باور های یک فرد، هیجانی بودن را کاهش داده و به طرف بلوغ در خویشتن داری حرکت می کنند . در نظریۀ بوئنی، همه چیز با اضطراب توجیه می شود که یادآور نظریۀ تعارض فرویدی است(که همه عالم را ناشی از مسایل جنسی و پرخاشگری می داند).دومین مفهوم فراگیر در نظام بوئنی، تمایز است . عمده ترین نقطه ضعف رویکرد بوئنی آن است که در تمرکز بر افراد و روابط خانوادۀ گسترده شان ، از قدرت کارکردن به طور مستقیم با خانوادۀ هسته ای غفلت می کند . در بسیاری از موارد، مستقیم ترین راه برای حل مشکلات خانوادگی، دور هم جمع کردن همۀ افراد در یک خانوادۀ یکسان و تشویق کردن آنها به روبرو شدن با یکدیگر و گفتگو کردن دربارۀ تعارضاتشان می باشد . این بحث ها  ممکن است داغ و دامنه دار شوند، اما یک درمانگر ماهر می تواند به اعضای خانواده کمک کند که بفهمند چه کار دارند سعی می کنند و آنها را به سوی تفاهم، سوق دهد. وضعیت درمان و نظریه نظام های گسترده نه بر پژوهش تجربی بلکه بر ظرفیت نظریۀ بوئن ، گزارش های بالینی درمانی موفقیت آمیز و تجربه شخصی کسانی که بر تمایز یک خود، در خانواده های پدری شان کار کرده اند، متکی است . پژوهش اصلی بوئن با خانواده های مبتلا به اسکیزوفرنی، بیشتر مشاهدۀ بالینی بود تا آزمایش کنترل شده . در واقع بوئن از روی عمد به پژوهش تجربی بی میل بود تا آزمایش کنترل شده .در واقع بوئن از روی عمد نسبت به پژوهش تجربی بی میل بود(بوئن،۱۹۷۶) به جای آن، ترجیح می داد نظریه و عمل را بیرون کشیده و ادغام کند (نیکولز و شولتزترجمه دهقانی و همکاران ۱۳۸۷).

۲-۱-۳-در حوزه ی صمیمیت:

          دیکشنری آمریکایی هرتیج[۵](۱۹۷۰)صمیمیت رااین چنین تعریف می کند:

باآشنایی نزدیک، پیوند یا فامیلی نشان داده می شود.
وابسته به ویاحاکی از، ویاطبیعت عمیق فرداست.
ضروری وژرف ترین
مشخص کردن بوسیله غیررسمی بودن وخصوصی ومحرمانه.یک دوست نزدیک یا محرم اسرار
بسیارشخصی ،محرمانه،نهایی
صمیمیت ازواژه لاتین intimate می آید وبه معنای کنارآمدن و ارائه کردن
صمیمیت توجه واهمیت اعضای خانواده برای یکدیگرتعریف شده عاملی که نزدیکی عاطفی در

قالب مهر،ازخودگذشتگی، خرسندی، رضایت را شامل می شود.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...