کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



سالهاست که با حرارت ترین نظریه پردازان هوشبهر کوشیده اند تا احساسات را به حیطه هوش وارد کنند و به جای آن که عواطف و هوش را دو متضاد ناهمساز در نظر بگیرد از این رو ای ال ثرندایک روانشناس نامداری که در دهه ی ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ در همگانی کردن نظریه هوشبهر نقش مهمی را داشت در مقاله ای در روزنامه ماریراظهار داشت که هوش اجتماعی یعنی توانایی درک دیگران و عمل کردن عاقلانه در ارتباطات بشری که جنبه ای از هوش هیجانی است به خودی خود جنبه ای از هوشبهر را تشکیل می دهد . ثرندایک معتقد بود که هوش از یک مولفه تشکیل نشده است چرا که نمی توان با یک نوع هوش توانایی های انسان را سنجید به همین دلیل او سه نوع هوش را مطرح می کند هوش اجتماعی و عینی و انتزاعی به نظر او هوش اجتماعی عبارت است از توانایی درک دیگران در برقراری رابطه مناسب با آنها از این نظر فرد باهوش کسی است که در هنگام قرار گرفتن در یک جمع بتواند احساسات و عواطف دیگران را به خوبی درک کند وبا آنها رابطه خوبی برقرار کند ، وکسلر نیز به ابعاد غیر عقلانی هوش عمومی تاکید کرده است او معتقد است که علاوه بر عوامل عقلانی عوامل غیر عقلانی که تعیین کننده هوش اند وجود دارند چنانچه مشاهدات آنی تاکید کننده این فرضیه باشد نمی توان فرض کرد و بتوان هوش کلی را بدون لحاظ کردن عوامل غیر عقلانی محاسبه کرد ( همان منابع ) .
ظهور مفهوم هوش عاطفی

۱۹۹۶-۱۹۰۰: هوش و مطالعه هوش طی این دوره قلمرو روان آزمایی هوش توسعه یافت و فناوری پیچیده و عواطف به عنوان حوزه های پیشرفته آزمونهای هوش به وجود آمد جداگانه و محدود مطالعه عواطف : در حوزه عواطف مباحث پیرامون مساله تخم مرغ و مرغ بود که کدام ابتدا به وجود آمده است اول واکنش های فیزیولوژیکی به وجود می آیند بود هیجان و بالعکس . در حیطه های دیگر داروین روی موضوع وراثت و تکامل و پاسخهای هیجانی بحث می کرد اما طی این دوره اغلب عاطفه به عنوان موضوعی که تحت تاثیر عوامل فرهنگی قرار می گیرد مورد  توجه بود مطالعه مربوط به هوش اجتماعی : در همان زمانی که ارزیابی هوش مطرح شد و فعالیت های علمی در مورد هوش کلامی و استدلالی در جریان بود تعدادی از روان شناسان جهت شناسایی هوش اجتماعی تلاش می کردند اما در کل می توان گفت تلاش ها در  این مسیر تا حد زیادی دل سرد کننده و مفاهیم هوش محدود به شناخت بود . ۱۹۸۹-۱۹۷۰ مطالعات اولیه پیرامون هوش عاطفی : مطالعه اولیه در مورد هوش عاطفی طی این دو دهه صورت پذیرفت در این دهه حوزه های شناخت و عاطفه مورد بررسی قرار گرفتند تا مشخص شود که عواطف و شناخت چگونه روی یکدیگر تاثیر متقابل دارند اعتقاد بر این بود که افراد افسرده نسبت به سایرین ممکن است واقع بین تر و دقیق تر باشند و نوسان های خلقی ممکن است خلاقیت را افزایش دهند هم چنین در این دوره حوزه ارتباطات غیر کلامی ( که گاهی عاطفی هستند ) از چهره و قیافه های افراد اختصاص یافت ، در حوزه ی هوش مصنوعی بررسی ها و آزمایش ها در مورد این موضوع بود که رایانه ها چگونه می توانند حالت های عاطفی را درک  نمایند .

  لیست پایان نامه های روانشناسی

نظریه های جدید گاردنر در مورد هوش چند گانه : از هوش درون فردی نام می برد که به توانای دریافت و نماد پردازی عواطف اشاره داشت . کار آزمایش در مورد هوش اجتماعی به درک این موضوع منجر شد که هوش اجتماعی  شامل مهارتهای اجتماعی مهارت هم دلی ، نگرشهای جامعه پسند و اضطراب اجتماعی و عاطفی بودن می باشد . مطالعه روی مغز برای تفکیک ارتباطات بین عاطفه و شناخت آغازشد و

 

گاه و بیگاه از اصطلاح هوش عاطفی استفاده می شد .

۱۹۹۷-۱۹۹۰: ظهور هوش عاطفی : این دوره ی ۴ ساله که از ابتدا دهه ی ۱۹۹۰ شروع می شود ما دیر و سالووی چند مقاله در زمینه ی هوش عاطفی منتشر کردند ، مقاله ها زمینه ی مناسبی را برای مطرح شدن مفهوم هوش عاطفی فراهم نمودند در همین زمان نتیجه مطالعه ای که شامل معرفی اولین مقیاس ارزیابی توانایی هوش عاطفی بود با همین نام منتشر شد هم چنین در این دوره زیر بناها مفاهیم بنیادی عاطفی به ویژه در زمینه ی علوم عصبی توسعه پیدا کرد .

۱۹۷۷-۱۹۹۴: ازدواج گسترش مفهوم هوش عاطفی : با انتشار کتاب هوش عاطفی توسط گلمن در روزنامه نگار آثار و نوشته های علمی در این حوزه گسترش پیدا کرد این کتاب پرفروش در سطح دنیا در تیراژ بالا انتشار یافت ، مجله تایمز برای نامیدن مفهوم هوش عاطفی از EQ استفاده کرد تعدادی از مقیاسهای شخصیت تحت عنوان هوش عاطفی منتشر شدند. از سال ۱۹۹۸ تاکنون : به موازات ابداع آزمونهای جدید برای سنجش هوش عاطفی و چاپ مقاله های پژوهشی در تحقیق بر روی هوش عاطفی این زمینه چندین تحقیق جهت شفاف ساختن مفهوم هوش عاطفی در حال انجام می باشد و نهادینه شدن آن در محافل علمی گرچه اصطلاح هوش عاطفی طی این دوره که گاه مورد استفاده قرار می گرفت اما به دلیل این که بنیان های نظری این مفهوم به قدر کافی توسعه پیدا نکرده بود از این دوره طبق شیوه های مرسوم از این مفهوم ، تعریف یا توصفی ارائه نشد هم چنین تعاریف اولیه ای که از هوش عاطفی ارائه شده بود در واقع اشاره ای اجمالی به هوش عاطفی داشتند اما واضح و روشن نبودند اگر هم گاهی روشن بودند به طور کامل گویای مفهوم هوش عاطفی نبودند دسته دیگری از تعاریف با این که واضح بودند اما اشاره ای کامل و دقیقی به مفهوم هوش عاطفی نداشتند قبلا هواردگاردنر معتقد بود که هوش درون فردی عبارت است از استعداد توانایی انجام کارها در این جا منظور توان دستیابی به زندگی احساس خویش می باشد که شامل عواطف و احساسات می باشد در این دیدگاه گاردنر توان دستیابی به زندگی احساسی هوش عاطفی را تشکیل می دهد که بیشتر بخشی از شناخت کلی خویش و شناخت اجتماعی است که با یکدیگر در هم تنیده اند او هچنین معتقد است که از یک دیدگاه استفاده از مفهوم هوش عاطفی به کاربرد نامناسب از مفهوم هوش می باشد در این دوره نیز حوزه های دیگری وجود داشتند که به رشد و گسترش مفهوم هوش عاطفی کمک کردند که از جمله آنها می توان به مفهوم نبوغ عاطفی (که در ادبیات پژوهشی راجع به رشد کودک تحت عنوان تحریک پدیدی شدید عاطفی مورد توجه قرار گرفته است ) اشاره کرد که از برخی جهات به ظهور زودتر مفهوم هوش عاطفی کمک کرد . بعد از سال ۱۹۸۰ و قبل از این که حوزه ی هوش عاطفی به طور کامل موجودیت پیدا کند بایستی چند فعالیت دیگر صورت می گرفت یکی از اینها ترسیم مسیری واحد برای جهت دادن به کارهای پژوهشی مختلفی بود که قبلا شکل گرفته بوده و لازم بود این پژوهش ها در مسیر تازه ای به کشف ظرفیت ناشناخته ی انسان کمک نمایند دیگر این که اصطلاح هوش عاطفی به نحوی روش و واضح تعریف شود که به خطوط پژوهشی پشتیبان و حمایت کننده ارتباط داده شود و شواهد تجربی دیگری برای تاثیر و حمایت از این مفهوم ضرورت داشت در سال ۱۹۹۰ و در آغاز دوره سوم من و همکارم دکتر پیتر سالووی به اتفاق یکدیگر طرح های پژوهشی زیادی را تدوین نموده و نظریه ی رسمی هوش عاطفی را ارائه دادیم هم چنین مشابه شیوه های تحقیق پیرامون موضوع های چون هوش مصنوعی زیباشناسی و روان شناسی بالینی ، شواهد و مدارک حاصل از تحقیق بر روی عواطف و هوش را مورد بررسی قرار دادیم هم چنین اصطلاح هوش عاطفی را برای توصیف ظرفیت و استعداد انسان به کار بردیم یعنی چیزی که باور داشتیم وجود دارد علاوه بر این مطالعه ای را گزارش نمودیم که اولین آزمون تجربی که اختصاصاً  برای اندازه گیری این مفهوم طراحی شده بود را مورد استفاده قرار داده بود در سال ۱۹۹۳ در سر مقاله مجله ی هوش ما این موضوع را مطرح نمودیم که هوش عاطفی یک هوش اساسی است که تاکنون نادیده گرفته شده است این گفته ارائه تعریفی جامع تر از هوش را اقتضا می کرد و نوید بخش انجام مطالعات اساسی و جدی تر در این حوزه بود بنا به دلایل فوق دوره سوم یعنی سالهای ۱۹۹۳-۱۹۹۰ دوره توجه ویژه پژوهشگران به مطالعه و بررسی پیرامون هوش عاطفی محسوب می شود در چهارمین دوره (۱۹۹۷-۱۹۹۴ )  یک سری رویدادهای غیر منتظره رخ می دادند که منجر به رواج وگسترش بیش از پیش حوزه ی هوش عاطفی شد در این دوره اصطلاح هوش عاطفی با چاپ کتاب پرفروش دانیل گلمن ، هوش عاطفی به عنوان بهترین عامل پیش بینی کننده ی موفقیت در زندگی معرفی شده بود که هر کسی می تواند به آن دست یابد و می تواند آن را یک خصیصه شخصی به حساب آورد وجود ادعاهای فراوان و برخی توصیف های بی پایه اساس از هوش عاطفی در کتاب گلمن موجب شکل گیری برخی از تلاشهای همگانی درمورد هوش عاطفی شد و تا حد زیادی تعریف هوش عاطفی را تحت الشعاع خود قرار داد آزمونهای فراوانی تحت عنوان مقیاسهای هوش عاطفی فروخته شدند که شاید ارتباط چندانی با هوش عاطفی نداشتند مربیان و صاحبان مشاغل به آموزش و مشاوره در مورد هوش عاطفی ( به عنوان خصیصه ای که از طریق آن می توان هر کاری را انجام داد ) پرداختند و کتابهای زیادی سعی کردند از موفقیت های به دست آمده در جریان رواج و گسترش مفهوم هوش عاطفی در سال ۱۹۹۵ بهره کافی ببرند ما اکنون دردهه پنجم قرار داریم که از سال ۱۹۹۸ آغاز شده است طی این دوره اصلاحات و پالایش ها متعددی در ابعاد نظری و پژوهشی حوزه ی هوش عاطفی بعمل آمده است مقیاسهای جدیدی برای اندازه گیری هوش عاطفی تهیه و پژوهشهای بنیادی تری در این حوزه انجام گردیده که کتاب حاضرنمونه ای از این مطالعات می باشد پیچیدگی حوزه ی هوش عاطفی به این دلیل است که این حوزه در برگیرنده جنبه های علمی و نیز جنبه های عامه پسندی می باشد این رویکرد های متناقض منجر به ارائه تعاریفی ناهمگون و مهم از هوش عاطفی شده اند امروزه ما از انواع مختلف و متعدد هوش صحبت می کنیم در هر مورد هوش و توانایی دریافت درک و کاربرد نمادها وسمبل ها که نوعی توانایی انتزاعی است اشاره دارد به عنوان مثال ما از هوش کلامی ، هوش فضایی ، هوش اجتماعی و سایر هوشهای وابسته صحبت می کنیم سازه های فضایی ، کلامی و اجتماعی ، هوش و آن چه را که بدان اشاره دارد ویژه می سازد بر این اساس هوش کلامی به فضای توانایی درک و کاربرد کلمات و هوش فضایی به معنای توانایی درک و کاربرد اشیاء در فضا و هوش اجتماعی به توانایی درک و کاربرد اطلاعات اجتماعی اشاره دارد در روان شناسی هوش عاطفی گروه هوشهای به هم مرتبط تعلق دارد به توانایی و درک و کاربرد اطلاعات عاطفی و هیجانی اشاره دارد به علاوه هوش عاطفی منعکس کننده توانایی نظام عاطفی برای بهبود و افزایش هوش می باشد تعریف اولیه ی هوش عاطفی برای اولین بار در سال ۱۹۹۰ با همکاری پیترسالووی مطرح شد و در این تعریف اولیه یک رویکرد دو بخشی مورد استفاده قرار گرفته بود بخش اول این رویکرد پردازش کلی اطلاعات عمومی بود و بخش دوم اختصاصی کردن مهارتهایی بود که در چنین پردازش به کار گرفته می شود اولین تعریفی که ما از هوش عاطفی ارائه نمودیم چنین بود نوعی پردازش اطلاعات عاطفی که شامل ارزیابی صحیح عواطف در خود و دیگران و بیان مناسب عواطف و تنظیم سازگارانه عواطف است به نحوی که به بهبود جریان زندگی منجر می شود .

در سال ۱۹۹۹ میلادی من و همکارانم ، این تعریف را کمی مفصل تر ساختیم بدون اینکه به ساختار دو بخش آن لطمه ای وارد شود این تعریف چنین است :

هوش عاطفی به توانایی شناسایی و تشخیص مفاهیم و معانی عواطف روابط بین آنها استدلال کردن در مورد آنها و نیز حل مساله بر اساس آنها اشاره دارد هوش عاطفی شامل توانایی دریافت عواطف ، هماهنگ ساختن عواطف و احساسات مرتبط درک و فهم اطلاعات مربوط به عواطف و نیز مدیریت عواطف می باشد .

طی دوره رواج و پذیرش عمومی هوش عاطفی این تعریف به طور کامل تغییر پیدا کرد در اصلاحیه ای که از طرف گلمن در تعریف ما صورت گرفت هوش عاطفی به پنج حوزه تبدیل شد که عبارتند از :

۱- آگاهی از عواطف خود

۲- مدیریت عواطف

۳- برانگیختن خود

۴- شناسایی عواطف دیگران

۵- تنظیم روابط خود با دیگران

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-01-31] [ 05:24:00 ق.ظ ]




الف) رویکرد اصیل و غیر ترکیبی که هوش عاطفی را به عنوان هوش که شامل عاطفه است تعریف می کند
ب) رویکرد معمولی و ترکیبی که هوش عاطفی را با مهارت ها و خصیصه های دیگری چون بهزیستی روانی انگیزش و توانایی برقراری رابطه با دیگران در هم می آمیزند و ترکیبی از آنها تاکید دارند .

تغییرات به ظاهر کوچک در عبارت بندی تعاریف فوق الذکر هنگامی بزرگ به نظر می رسد که یک نفر بخواهد فهرست های اختصاصی تر خصیصه هایی که به هوش عاطفی نسبت داده شده اند را بررسی نماید برای آگاهی از نظرات موجود در مورد حوزه ها و مولفه های هوش عاطفی به ادامه بحث توجه کنید ؛ نظریه توانایی تجدید نظر شده در سال ۱۹۹۷ هوش عاطفی را به چهار حوزه تقسیم می نماید اولین حوزه شامل ادراک و ابزار عواطف می باشد که در برگیرنده ی صحیح عواطف در خود و دیگران است . حوزه ی دوم شامل توانایی کاربرد عواطف جهت تسهیل تفکر است که در برگیرنده ی پیوند و ارتباط صحیح عواطف با تاثیر عواطف و احساسات و نیز توانایی کاربرد عواطف برای بهبود و افزایش تفکر می باشد . سومین حوزه یعنی درک و فهم عواطف شامل تجزیه کردن عواطف به اجزای مختلف ، فهمیدن و درک تغییر احتمالی از یک حالت احساسی به حالت احساسی دیگر و فهم احساسات پیچیده در موقعیتهای اجتماعی می باشد و آخرین حوزه حوزه مدیریت عواطف است که شامل توانایی اداره احساسات خود و دیگران    می باشد .

۱
این اصطلاح از زمان انتشار کتاب معروف گلمن ( ۱۹۹۵) به گونه ای گسترده به صورت بخشی از زبان روزمره در آمد و بحث های بسیاری را برانگیخت . گلمن طی مصاحبه ای با جان انیل ( ۱۹۹۶) هوش هیجانی را چنین توصیف می کند :

« هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویش و استفاده از آن برای اتخاذتصمیم های مناسب در زندگی است توانایی اداره مطلوب خلق و خوی و وضع روانی و کنترل تکانش هاست . عاملی است که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف در شخص ایجاد انگیزه و امید می کند هم حسی یعنی آگاهی از احساسات افراد پیرامون شماست . مهارت اجتماعی یعنی خوب تاکنون با مردم و کنترل هیجانهای خویش در رابطه با دیگران و توانایی تشویق و هدایت آنان است . »

گلمن در همین مصاحبه ضمن مهم شمردن هوش هیجانی می گوید هوش بهر (IQ) در بهترین حالت خودشها عامل ۲۰ درصد از موفقیتهای زندگی است ۸۰ درصد موفقیها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد گرو مهارت های ایست که هوش هیجانی را تشکیل می دهد .

هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران ( خود شناسی و دیگر شناسی ) ، ارتباط مردم و سازگاری فرد با محیط پیرامون خویش پیوند دارد.

 

  لیست پایان نامه های روانشناسی

 
 
۱-Goleman
 

 

۳۳
۲
۱
بار آن (۱۹۹۷) و پیترسالوی( ۱۹۹۰) ضمن بیان اصطلاح سواد هیجانی به پنج طبقه در این مورد اشاره می کند :

شناخت حالات هیجانی خویش : یعنی خود آگاهی
اداره کردن هیجان ها ؛ مدیریت هیجان ها به روش مناسب
خود انگیزی ؛ کنترل تکانش ها ، تاخیر درارضای خواسته ها و توان قرار گرفتن در یک وضعیت روانی مطلوب
تشخیص دادن وضع هیجانی دیگران ؛ همدلی
برقراری رابطه با دیگران
هوش غیر شناختی

پیشینه هوش هیجانی را می توان در ایده های وکسلر به هنگام تبیین جنبه های غیر شناختی هوش عمومی جست و جو کرد وکسلر در صفحه ی ۱۰۳ ، گزارش ۱۹۴۲ خود درباره هوش می نویسد :

« کوشیده ام نشان دهم که علاوه بر عوامل هوش ، عوامل غیر هوش ویژه ای نیز وجود دارد که          می تواند رفتار هوشمندانه را مشخص کند نمی توانیم هوش عمومی را مورد سنجش قرار دهیم مگر این که آزمون ها و معیارهایی نیز برای سنجش عوامل غیر هوشی در برداشته باشد »

۱-Bar-on                       ۲ – Salovy                   ۳ – Emdional
وکسلر در صدد آن بود که جنبه های شناختی هوش عمومی و غیر شناختی را با هم بسنجد تلاش او در این زمینه را می توان در استفاده ی وی از کاربرد خرده آزمون های تنظیم تصاویر و درک و فهم که دو بخش عمده آزمون وی را تشکیل می دهند دریافت . در خرده آزمون درک و فهم “سازگاری اجتماعی” و در تنظیم تصاویر شناخت و تمیز “موقعیت های اجتماعی” مورد بررسی قرار می گیرد .

۱
پژوهش های انجام شده توسط سیپس و همکارانش ( ۱۹۸۷) نیز نشان می دهد که بین درک و فهم تصاویر و شاخص های هوش اجتماعی پرسشنامه نام شخصیت کالیفرنیا cpi هم بستگی معنا داری وجود دارد ( شریفی  ، پاشا ـ ۱۳۷۵)

علاوه بر این موارد وکسلر در کارهای خود به تلاش های دال مبنی بر سنجش مهارت غیر شناختی هوش

 

نیز اشاره کرده است نتیجه ی کوشش های دال به همان گونه که پیش از این نیز عنوان گردید در مقیاس رشد اجتماعی و این سند منعکس است

۱ . Sipps
لیپر ( ۱۹۴۸) نیز بر این باور بود که تفکر هیجانی بخشی از تفکر منطقی است و به این نوع تفکر یا به معنایی کلی تر « هوش » کمک می کند روان شناسان دیگری نظیر (‌مییر ۱۹۹۳) و سالووی نیز پژوهش های خود را بر جنبه های هیجانی هوش متمرکز کرده اند پژوهشگران از طریق سنجش مفاهیمی مانند مهارت های اجتماعی توانمندی های بین فردی رشد روان شناختی و آگاهی های هیجانی که همگی مفاهیمی مرتبط با هوش هیجانی هستند به بررسی ابعاد این نوع هوش پرداخته اند دانشوران علوم اجتماعی نیز به کشف روابط بین هوش هیجانی و سبکهای مختلف مدیریت و رهبری و عملکرد های فردی و تغییرات درون فردی و اجتماعی و انجام ارزشیابی از عملکرد های فردی و گروهی همت گماشته اند شایان ذکر است که ایده ی هوش هیجانی پس از ۵۰ سال بار دیگر توسط گاردنر در سال ۱۹۸۳ استاد روان شناختی دانشگاه هاروارد دنبال شد وی هوش را مشتمل بر ابعاد گوناگون ( زبانی ، موسیقیایی ، منطقی  ، جسمی ، میان فردی و درون فردی )        می داند .

دانستنیهایی از هوش هیجانی

هوش هیجانی (EQ) همان توانایی شناخت ، درک و تنظیم هیجانها و استفاده از آنها در زندگی است . اولین بار در سال ۱۹۹۰ روانشناسی به نام « سالوی» اصطلاح هوش هیجانی را برای بیان کیفیت و درک احساسات افراد ، همدردی با احساسات دیگران و توانایی اداره مطلوب خلق و خو به کار برد . در حقیقت این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خوش ودیگران و استفاده از‌آن برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندگی است به عبارتی عاملی است که به هنگام شکست در شخص ایجاد انگیزه می کند و به واسطه داشتن مهارتهای اجتماعی بالا منجر به برقراری رابطه خوب با مردم می شود تئوری هوش هیجانی دیدگاه جدیدی درباره پیش بینی عوامل موثر بر موقعیت و هم چنین پیشگیری اولیه از اختلالات روانی فراهم می کند که تکمیل کننده علوم شناختی ، علوم اعصاب و رشد کودک است و قابلیتهای هیجانی برای تدبیر ماهرانه روابط با دیگران بسیار حائز اهمیت است روانشناسی به نام گلمن اظهار می دارد که هوش شناختی در بهترین شرایط تنها ۲۰ درصد از موفقیتها را باعث می شود و ۸۰ درصد از موفقیتها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موقعیتها در گرو مهارتهایی است که هوش هیجانی را تشکیل می دهند در واقع هوش هیجانی عدم موفقیت افراد با ضریب هوش بالا و هم چنین موفقیت غیر منتظره افراد دارای هوش متوسط را تعیین می کند ، یعنی افراد با داشتن  هوش عمومی متوسط و هوش هیجانی بالا خیلی موفق تر از کسانی هستند که هوش عمومی بالا و هوش هیجانی پائین دارند پس هوش هیجانی پیش بینی کننده موفقیت افراد در زندگی و نحوه برخورد مناسب با استرسها است . این هوش بنا به نظر « بار – اون » ۵ مولفه به شرح زیر دارد که ۱۵ عامل در آن موثر هستند افراد تعداد بیشتری از این مولفه ها را در خود بیابند هوش هیجانی بالاتری دارند .

۱-مهارتهای درون فردی شامل :

خود آگاهی هیجانی ( بازشناسی و فهم احساسات خود )‌

جرات ( ابراز احساسات ، عقاید ، تفکرات و دفاع از حقوق شخصی به شیوه ای سازنده )

خود تنظیمی ( آگاهی ، فهم ، پذیرش و احترام به خویش )‌

خود شکوفایی ( تحقق بخشیدن به استعدادهای بالقوه خویشتن )

استقلال ( خود فرمانی و خود کنترلی در تفکر و عمل شخصی و رهایی از وابستگی هیجانی )‌

۲- مهارتهای میان فردی شامل :

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:24:00 ق.ظ ]




درون فردی : شامل خود شکوفایی به استقلال و خود آگاهی عاطفی
بین فردی : همدلی و مسئولیت اجتماعی
سازگاری : شامل توان حل مسائل و آگاهی به واقعیت
مدیریت استرس : شامل کنترل تکانه ها و تحمل فشارها
خلق و خوی : شامل شادکامی و خوش بینی
عوامل هوش هیجانی

خود آگاهی عاطفی ( هیجانی ) (ES) : میزان آگاهی فرد از احساسات خویش و درک و فهم این احساسات را بررسی می کند
جراتمندی (AS) : ابراز احساسات ، باورها ، افکار و دفاع منطقی و مطلوب از حق و حقوق خویشتن را مورد بررسی قرار می دهد
حرمت نفس (SR): توان خود آگاهی و درک و پذیرش خویش و احترام به خود را بررسی می کند
خود شکوفایی (SA) : توانایی تشخیص استعدادهای ذاتی و استعداد انجام دادن کارهایی را که شخص می تواند و می خواهد و از انجام دادن آنها لذت می برد ، بررسی می کند .
استقلال(IN) : توانایی خود رهبری به خویشتن داری فکری و عملی و رهایی از وابستگی های هیجانی را بررسی می کند
هم حسی (EM): توان آگاهی از احساسات دیگران و درک و تحسین آن احساسات را بررسی می کند
مسئولیت اجتماعی (RE) : توانایی فرد را در معرض خود به عنوان عضوی مفید و سازنده و دارای حس همکاری در گروه اجتماعی خویش را مورد بررسی قرار می دهد .
روابط میان فردی (IR) : توانایی ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش متقابل که نزدیکی عاطفی ، صمیمت و داد و ستد مهرآمیز از ویژگیهای آن است ، بررسی می کند
آزمون واقعیت (RT): توانایی ارزیابی رابطه بین تجربه عاطفی و عینیت های موجود را بررسی می کند
۱۰- انعطاف پذیری (FI) : توانایی کنار آمدن با هیجان ها ، افکار و رفتارهای فرد را در شرایط و موقعیت متغیرهای مختلف بررسی می کند

۱۱- حل مسئله (PS) : توانایی تشخیص و تعریف مشکلات و خلق و کارست راه حلهای موثر را مورد مطالعه قرار می دهد

۱۲- تحمل تنش ها (ST) : توان تحمل فرد را در برابر رویدادهای ناخوشایند و شرایط تنش زا و هیجان های شدید بررسی می کند

۱۳- کنترل تکانه ها (IC) : توانایی مقاومت فرد را در برابر تنش ها یا وسوسه و کنترل هیجان های خویش بررسی می کند

۱۴- خوش بینی (OP) : توانایی توجه به جنبه های روشن تر زندگی و حفظ نگرش مثبت را حتی هنگام وجود احساسات منفی و ناخوشایند مورد بررسی قرار می دهد

۱۵- نشاط (HA) : توانایی احساس رضایت از زندگی ، احساس رضایت از خود و دیگران ، سرزندگی و ابراز احساسات مثبت را بررسی می کند . متاسفانه در نظام فعلی ارزشیابی تحصیلی توجه چندانی به اندازه گیری هوش هیجانی در نتیجه تقویت آن در دانش آموزان نمی شود امید می رود رویکرد به ارزشیابی کیفی و مقیاس های کیفی و استفاده از فنون ارزشیابی توصیفی در تدوین برنامه درسی و ارزشیابی تحصیلی در آموزش و پرورش کشور به تدریج به اهمیت جنبه های غیر شناختی هوش در موفقیت تحصیلی دانش آموزان پی برده شود برای این کارهمانگونه که جلالی توصیه کرده تهیه و تدوین ابزارهای لازم جمعیت سنجش هوش هیجانی به منظور برنامه ریزی و هدایت دانش آموزان برای کسب موفقیت بیشتر لازم است

 

لذا پیشنهاد می شود این امر در دستور کار وزارت آموزش و پرورش قرار گیرد .

سنجش برای هوش هیجانی

با فکر کردن به باهوش ترین افرادی که می شناسید احتمالا چند خصیصیه ی بارزشان را به خاطر می آورید به احتمال زیاد این افراد با کمترین تلاش بالاترین نمره ها را در مدرسه می گرفتند آنها شغل های خوبی دارند ولی در ارتباط با همکارانشان موفق نیستند و یا اینکه دوستان زیادی دارند ولی در روابط جدی و شخصی شان کند عمل می کنند از موفق ترین افراد در زندگی شخصی تان نظاره کنید بی شک دایره ی دوستان این افراد بزرگ و متنوع است ارتباطات شخصی شان قوی زندگی خانوادگی شان مملو از افتخار و کامیابی است آنها نسبت به دیگران حتی نسبت به کسانی که تازه ملاقات می کنند علاقه نشان می دهند آنها رضایت بیشتری از شغل خود دارند ،احترام همسالانشان را بر می انگیزند و به خاطر خوب انجام دادن مسئولیت شغلشان از سرپرست خود امتیاز و ترفیع    می گیرند .

این افراد دارای عواطف بدون ریا ، احساسات بدون نخوت و اعتماد به نفس عاری از هر خود نمایی است تفاوت بین این افراد در میزان IQ که یا ضریت هوش و چیزی است که آن را EQ یا هوش هیجانی نامیده می شود هوش هیجانی شیوه ای پذیرفته شده برای ارزیابی موفقیت یک فرد است شیوه ای که امروزه در آمریکا روبه گسترش است .

در اندازه گیری هوش هیجانی بیشتر به توان بالقوه انجام کار توجه می شود تا حاصل کار یعنی بیشتر به فرآیند ها توجه داریم تا پیامدها نتایج پژوهشهای انجام شده در خصوص هوش هیجانی در خارج از کشور نشان داده است که مدارس موفق هستند که به ایجاد رابط مناسب بین دانش آموزان ، دانش آموزان و معلمان و دانش آموزان و سایر اعضای مدرسه کمک می کند .                   ( حدابی ۱۳۸۱)

۱
این نتایج با یافته های پژوهش دیگری در خصوص فرهنگ مدرسه در داخل کشور مشابهت دارد ( مغنی زادی ۱۳۸۰) دریافته های این پژوهش که در مقاله ای تحت عنوان : « ارتقای فرهنگ مدرسه بنایی برای اصلاح مدرسه در فصلنامه تعلیم و تربیت منتشر شده است بر این نکته تاکید شده است که مدرسه صرفا یک سازمان آموزشی نیست بلکه جامعه ای کوچک است که از طریق فعالیت و مشارکت دانش آموزان خود به عنوان عناصر اصلی بزرگسالان مدرسه سمت و سو و فرهنگ خاص خویش را پیدا می کند و دارای هویت است ( مغنی زاده ۱۳۸۱) با توجه به اهمیت هوش هیجانی و تازگی مطالب طرح شده بخشی از مقاله که در آن تعریف و بررسی پیشینه نظری هوش هیجانی و پیشینه ی مطالعات تجربی هوش غیر شناختی و تعریف مختصری از مولفه های اصلی هوش هیجانی و اجتماعی و عوامل تشکیل دهنده ی آن ارائه شده است ( جلالی ۱۳۸۱)

  لیست پایان نامه های روانشناسی

 
 
۱ ـ شماره مسلسل ۷۱
 

 

جایگاه هیجانات :

در انسان بادامه مغز خوشه ای بادامی شکل از ساختارهای به هم پیوسته ای است که در بالای ساقه مغز نزدیک انتهای حلقه لیمبیک قرار گرفته است در هر یک از دو نیمکره مغز یک بادامه قرار دارد که در طرفین سر جای گرفته اند بادامه مغز انسان در مقایسه با نزدیک ترین بستگان تکاملی آن یعنی نخستین ما تا حدودی بزرگتر است ( گلمن ۱۳۸۳)

هیپوکامت بادامه مغز دو قسمت مهم « مغز بویایی » اولیه بودند که در جریان تکامل موجب پیدایش قشرمخ و سپس قشر تازه مخ گردیدند هنوز هم این ساختارهای لیمبیک اکثر کارهای مربوط به یادگیری و به خاطر سپاری را انجام می دهند تخصص بادامه مغز در مسایل هیجانی است هر گاه بادامه مغز از سایر قسمت های مغز جدا شود بدین می انجامد که فرد به ناتوانی چشمیگیری در سنجش معنای هیجانی وقایع دچار شود که گاهی اوقات به این وضعیت کوری عاطفی می گویند (‌گلمن ۱۳۸۳) افرادی که به این حالت دچار می شود ارزیابی هیجانی و تسلط بر خویش را از دست می دهند بادامه مغز به عنوان مخزن خاطرات هیجانی عمل می کند و از همین رو اهمیت دارد زندگی بدون بادامه مغز زندگی ای عاری از معنای شخصی است فقط عاطفه نیست که به بادامه مغز وابسته است تمام هیجانهای انسان به آن بستگی دارد حیوان هایی که بادامه مغزشان برداشته شده یا پیوندهایش قطع شده است فاقد ترس و خشم هستند میلی به رقابت یا همکاری ندارند و دیگر جایگاهشان را در سلسله مراتب اجتماعی گونه خود را درک نمی کنند در این حیوان ها ، هیجان کم اثر می شود و یا از بین می رود ترشح اشک که نشانه ای هیجانی و مختص بشر است به وسیله بادامه مغز و ساختاری نزدیک آن به نام شکنج کمربندی تحریک می شود .

ما در مغز دو فکر و دو نوع هوش داریم ، هوش عقلانی و هوش هیجانی آنچه را در زندگی انجام می دهیم هر دوی آنها تعیین می کنند فقط هوشبهر مطرح نیست بلکه هوش هیجانی نیز حائز اهمیت است .

در واقع هوش نمی تواند بدون هوش هیجانی به بهترین وضع کار کند علی القاعده این که سیستم لیمبیک و قشر تازه مخ و نیز بادامه مغز و قشر پیش پیشانی مکمل هم می باشند به این معناست که هر کدام از آنها در زندگی فکری ما همکاری کامل دارند وقتی این همکاران به خوبی کنش متقابل داشته باشند هوش هیجانی و نیز قوای عقلانی پدیدار می شود ( گلمن ۱۳۸۳) با آگاهی بر این مطلب باور کهن کشاکش میان منطق و احساسات وارونه می شود این درست نیست که مانند اراسموس بخواهیم هیجان ها را کنار بگذاریم و منطق را جایگزین آن سازیم بلکه می خواهیم تعادلی هشیارانه میان این دو به وجود آوریم . کمال مطلوب باور کهن ، عقلی رها از نفوذ هیجان است اما باور جدید ما را به هماهنگ ساختن عقل و احساس توصیه می کند برای اینکه بتوانیم این مطلب را به خوبی در زندگی خود به کار گیریم باید در ابتدا دقیقاً دریابیم که استفاده از هوش هیجانی به چه معناست ( گلمن ۱۳۸۳)

چگونه حوزه هوش عاطفی شکل گرفت ( چگونه رواج پیدا کرد ) ؟

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:23:00 ق.ظ ]




جدا از مدل یا تعریف هوش عاطفی که مقیاسها بر اساس آنها متمایز می شدند دومین عامل عمده ی تفاوت در بین مقیاسها، شیوه ی اندازه گیری شان بود بسیاری از مقیاسهای فوق الذکر شیوه ی خویشتن داوری را مورد استفاده قرار می دادند مثلاً از نظر هوش عاطفی خود را چگونه ارزیابی می کنید شیوه های خویشتن داوری با اندازه گیری حاصل از مقیاسهای درجه بندی مشاهده گر متفاوت می باشد ( مثلا یک مشاهده گر شما را از نظر هوش عاطفی ارزیابی می نماید ) هر دوی این مقیاسها نسبت به آزمون های توانایی که پاسخ دهندگان به آن درست یا غلط پاسخ می دهند         ( مثل منظور از حسد چیست ؟ )  چیزهای متفاوتی را اندازه می گیرند اگر شخصی هوش عاطفی را به عنوان مجموعه ای از ناتوانایی خاص و مرتبط با صفات شخصیت در نظر بگیرد در آن صورت شیوه های خویشتن داری موثر است به عنوان مثال مقیاس اسکات و همکارانش                ( نقشه ضریب هوش عاطفی ) و نیز پرسشنامه هوش عاطفی تعداد زیادی سئوال مشابهه می پرسند ، مثلا آیا شما با عواطف خود صادق و روراست هستید ؟ آیا توانایی خوبی به حل مساله دارید ؟ و آیا خلق و خوی شما مثبت است چنین مقیاسهایی که همبستگی بسیار بالایی با خلق و خوی خوشایند ( و البته همبستگی منفی و خلق و خوی ناخوشایند ) دارند به طور اساسی احساسی بهزیستی و کامیابی خود ادراک شده ی شخص را اندازه گیری می نماید حقیقت این است که این مقیاسها روی مثبت بودن تاکید داشته و بیشتر این مقیاسها ، همسبتگی بسیار بالایی با ویژگی مثبت ( از نظر عاطفی ) دارند ( ۸% r تا ۵%= r بسته به مقیاس مورد استفاده                                             ( سیاروچی و همکاران ۱۳۸۴ )
به دلیل اینکه از نظر عاطفی مثبت بودن ، چیزهای خوب زیادی را پیش بینی می نماید بنابر این ممکن است تعداد زیادی از این مقیاسهای جدید نمونه ای از یک چرخه ی ازنو شکل گرفته شده باشد هنوز شواهد کافی در دست نیست تا نشان دهد که پیش بینی های مبتنی بر مقیاسهای ترکیبی ، فراتر از پیش بینی هایی که از طریق مثبت بودن عاطفی بدست آمده اند مشکل دیگری که در مورد فنون خود سنجی وجود دارد این است که این فنون باهوش اندازه گیری شده ی واقعی ارتباط چندانی ندارد حداقل در حوزه ی هوش IQ اندازه گیری شده همبستگی بالایی با مقدار هوش حاصل از فنون خود سنجی ندارد ( قبلا بین ۳% = r 0=r ) این حالت مثل این است که ما کلاسی را در نظر بگیریم که در این کلاس دانش آموزانی باهوش متوسط وجود دارند که فکر می کنند از دیگران باهوش تر هستند هم چنین دانش آموزانی دراین کلاس هستند که با هوش می باشند ولی به اندازه ی نسبت به خود بدبین اند که نمی توانند تواناییهای بالقوه خود را آشکار سازند و نیز دانش آموزانی وجود دارند که از توانایی ذهنی کمی برخوردار می باشند و نمی توانند مطالب را به خوبی درک نموده به سوالها پاسخ دهند یعنی بین IQ واقعی این سه گروه ارزیابی هایی که خود آنان از هوششان به عمل می آمدند هیچ تناسبی وجود ندارد (‌ سیاروچی و همکاران ۱۳۸۴)

دومین رویکرد در زمینه ی اندازه گیری هوش عاطفی ، بهره گرفتن از مقیاسهای درجه بندی توسط مشاهده گر می باشد این رویکرد بر این باور دلالت دارد که می توان از هوش عاطفی به عنوان یک رفتار نام برد در مقیاسهای درجه بندی ، مشاهده گر که فرد را می شناسد مشخص می کند که فرد ازچه میزانی ازهوش عاطفی برخوردار است درموقعیت های سازمانی یک مشاهده گر به صورت کامل همه جانبه فرد را مورد ارزیابی قرار می دهد هم چنین مدیر یک موسسه بازخوردهای از همکاران ، زیر دستان و سرپرستان خود در مورد توانش هایی که فرض می شود به هوش عاطفی وی مرتبط باشند دریافت می دارد مقیاس ECI( سیاهه توانش های عاطفی ) نمونه ای از مقیاسهایی است که بر اساس تعاریف ترکیبی هوش عاطفی ساخته شده است آنچه در مورد فنون خود سنجی هوش گفته شد در مورد روش های درجه بندی مشاهده گران هم صادق است بدین معنا که برای مشاهده گران مشکل تا بتوانند راجع به هوش دیگران قضاوت کنند یک عملکرد ذهنی فوق العاده ممکن است فقط در ذهن مشاهده گر وجود داشته باشد ( یعنی واقعا این گونه نباشد ) علاوه بر این حتی بسیاری از مشاهده گران تیز بین و مجرب هم ممکن است نتوانند یک عملکرد ناشی از هوش بالا را از عملکرد ناشی از هوش متوسط که حاصل سخت کوشی ، شانس یا خلاقیت است از یکدیگر تشخیص بدهند در همه ی موارد مشابه تعجب آور نسبت که قضاوت های مشاهده گران در مورد هوش ، نتواند با هوش واقعی مرتبط یا هم خوان باشد                    ( در این ها یک استثناء وجود دارد و آن این که معلمان به عنوان مشاهده گر به خوبی می توانند هوش دانش آموزان خود را تخمین بزنند ( سیاروچی و همکاران ۱۳۸۴)

اگر کسی هوش عاطفی را به عنوان یک هوش پذیرفته باشد احتمالا به دنبال یک آزمون توانایی می گردد تا این هوش را اندازه گیری نماید در این نوع آزمونها آزمودنی به حل مسائلی                می پردازد که جوابهای صحیح یا غلط دارد برخی از ارزیابی های هوش عاطفی از روش های سنتی سنجش هوش بهره می گیرند در یکی از این نوع ارزیابی ها مثلا تصویری از یک چهره به آزمودنی ها نشان داده می شود تا آنان حالات عاطفی این چهره را حدس بزنند یا از آزمودنی ها خواسته می شود تا خشم را معنا کنند و دوباره آن توضیح دهنده تا مشخص شود که تا چه اندازه قادر به درک مفهوم خشم هستند نمونه های از این نوع مقیاسها ، آزمون هوش عاطفی چند عاملی (MEIS) و آزمون هوش عاطفی قادر است مایر ، سالووی و کارسر (MSCEIT) می باشد این آزمونها بیانگر این موضوع هستند که هوش عاطفی یکی از اقسام هوش است و

دانلود پایان نامه

 

با هوش شناختی تفاوت دارد و عامل پیش بین کننده ی مهمی است و با افزایش بین زیاد می شود این سئوال که هوش عاطفی درباره چه چیزی صحبت می کند سئوالی مهم و اساسی است زیر احتمالا پاسخ ها و رویکردهای مختلف در این موضوع موجب ارزیابی های کاملا متفاوتی  از شخص واحد می شود وقتی دو آزمون چیز واحدی را می سنجد افراد فکر می کنند که نمره مشابهی بر این دو آزمون بدست می آورند در حوزه ارزیابی هوش  ، شخصی که در مقیاس هوشی وکسلر بزرگسالان نمره ی بالایی کسب می کند که معمولا این چنین است بایستی در آزمون استنفورد بینه نمره ی بالایی کسب نماید به همین ترتیب شخص دیگری که در یک آزمون هوشی نمره ی پائینی کسب می کند در آزمون دیگر هم نمره اش پائین است این وضعیت در حوزه ی آزمونهای خصیصه های اجتماعی نیز صادق است قبلا فردی که در مقیاس برون گرایی آزمون شخصیتی آیزنگ نمره بالایی کسب می نماید در مقیاس برون گرایی آزمون NEO-PI نیز نمره بالایی بدست خواهد آورد یعنی هر دو آزمون می توانند افراد را به نحو یکسانی درجه بندی نماید ( سیاروچی و همکاران ۱۳۸۴) به احتمال زیاد چنین وضعیتی در مورد هوش عاطفی صدق نمی کند مقیاسهای مبتنی بر مدل توانایی با حداقل همبستگی ( ارتباط ) با مقیاسهایی که بر اساس مفاهیم تندرستی یا موفقیت می باشد خصیصه ها را مورد اندازه گیری قرار می دهند پژوهشها این گونه فرض می نمایند که روش های ارزیابی توانایی ، بیشتر قادر به ارزیابی توانایی یا ظرفیت پردازش اطلاعات عاطفی نمی باشند مقیاسهای خود سنجی مدلهای ترکیبی ممکن است برخی از این نوع اطلاعات را مورد استفاده قرار دهند مقیاسهای خود سنجی هم چنین مواردی چون خلق مثبت ، خوش بینی حرمت نفس و برون گرایی را به شکلی ابتدایی ، مورد ارزیابی قرار می دهند در حقیقت هم پوشی مقیاسهای ترکیبی با مقیاسهای سنتی خصیصه ای شخصیت ، آن قدر زیاد است که پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که چنین رویکردهای خود سنجی که در مقایسه با مقیاسهای موجود چیز جدیدی را اندازه گیری نمی کنند نهایتا به نظر می رسد در رویکردهای درجه بندی برای ارزیابی فشارهای اجتماعی اعمال شده بر افراد از جانب دیگران که با مسائلی چون موقعیت و اعتبار شغلی آنان ارتباط دارد از روش های ترکیبی استفاده می نمایند تفاوت مشخص و واضح بین مقیاسهای توانایی و روش های ارزیابی خود سنجی در حوزه ی ادبیات هوش موضوع مهمی محسوب می شود و هنوز حوزه هایی وجود دارند که در آنها بین هوش به عنوان یک توانایی و سایر ویژگی های شخصیتی ، هم پوششی وجود دارد مثلا هوش سنتی همبستگی پایین اما تعریف شده ای با ویژگی هایی چون کنجکاوی و سیالی ذهن دارد در زمینه ی هوش عاطفی ، همبستگی بین مقیاسهای توانایی و هم دلی خود سنجی شد با ۳۰/۰ تا ۰=r است و همبستگی پائین تری با فراتجربه های خلقی دارد هر چه همبستگی بین دو آزمون کمتر باشد بیانگر استقلال اساسی آنها از یکدیگر است با توجه به رابطه ی بسیار بالای مقیاسهای خود سنجی با یکدیگر و با خلق مثبت ۸۰/۰ تا ۵۰/۰=r و نیز از آن جایی که حالات خلقی پیش بینی کننده های خوبی برای موارد گوناگون ( مثلاً رضایت شغلی و سلامت روانی ) می باشد ، لازم است تا ما از طریق مقیاس خود ارزیابی و به طور تجربی خلق فعلی خود را کنترل کنیم اما قابل ذکر است که متاسفانه در این زمینه پژوهشهای چندانی صورت نگرفته است ( سیاروچی و همکاران ۱۳۸۴)

  لیست پایان نامه های روانشناسی

آیا هوش عاطفی بهترین عامل پیش بینی کننده ی موفقیت در زندگی می باشد ؟

اولین نظریه ای که در مورد هوش عاطفی ارائه شد که در زمان خودش بحث های زیادی به دنبال داشت فقط ادعا می نمود که واقعا این نوع هوش وجود دارد ده سال بعد که هنوز این دعا مورد بحث بود و بر خلاف حمایت های دریغ و فراوانی که از آن می شد ادعای دیگری مطرح شد مبنی بر این که نه تنها هوش عاطفی وجود دارد بلکه قادر به پیش بینی اموری چون حساسیت اجتماعی پایداری و سلامت عمومی نیز می باشد ادعاهای فوق الذکر به پذیرش و اقبال عمومی مفهوم هوش عاطفی کمک زیادی کرد من و همکارانم هیچ گاه چنین ادعاهائی نداشتیم که هوش عاطفی به اندازه IQ و یا حتی بیشتر از آن قادر به پیش بینی موفقیت در زندگی می باشد بلکه ادعایی ما این است که هوش به عنوان یک عامل پیش بینی کننده معتبر برای موفقیت تحصیلی و برخی اوقات برای موفقیت شغلی می باشد والستر مایکل یکی از منتقدان روش های ارزیابی شخصیت در سال ۱۹۶۷ هوش را به عنوان یک وسیله ی قوی و نیرومند مورد نقادی موشکافانه و دقیق خود قرار داد چرا که هوش به طور متوسط می تواند میزان پیشرفت تحصیلی را پیش بینی نماید یعنی در سطح ۵/۰=r هم چنین همبستگی بین پرستیژ یک شغل ( که توسط مشاهده گران درجه بندی می شود ) با هوش متوسط افراد شاغل در آن شغل در حدود ۸۰/۰=r می باشد

این ادعا که هوش عاطفی عامل پیش بینی کننده ی خوبی برای باهوش بودن است و بایستی همبستگی بین این دو  ۵۰/۰=r تا ۸۰/۰=r باشد ، ادعای پوچ و بی معنایی است تلاش جهت فراهم نمودن شواهد کافی و معتبر در مورد ادعای عامه پسندی که در کتاب هوش عاطفی در سال ۱۹۹۵ ذکر شده مایوس کننده بود مثلا گزارش تهیه شده توسط موسسه ی بل که بیان می داشت مهندسانی ( به عنوان آزمودنی ) که از نظر هوش عاطفی در حد بالایی بودند ، کار آمد تر از سایرین بودند از این جهت زیر سئوال رفت که این مطالعه هیچ نوع اندازه گیری روان شناختی را شامل نمی شد در عوض نکته ی قابل توجه در این مطالعه این بود که مهندسان کار آمد در مقایسه با همتا خود اطلاعات شغلی یکسان و مشابهی داشتند گرچه داشتن اطلاعات مشترک و مشابه ممکن است جزئی از هوش عاطفی باشد در عین حال می تواند مربوط به برون گرایی ، مصلحت اندیشی یا شایستگی های عمومی باشد چیزی که در این گزارش مورد اشاره قرار نگرفته است              ( سیاروچی و همکاران ۱۳۸۴)

شاید چنین ادعایی عامه پسند ، در راستای تغییر نام زیرکانه و فرصت طلبانه ی مقیاسهای خود سنجی به عنوان مقیاسهای هوش عاطفی بود که موجب شد برخی روان شناسان ، موضوع هوش عاطفی را به طور کامل رد نماید البته چنین غفلت ها وردکردن موضوع به طور کامل ، دیدگاهی فوق العاده منفی گرایانه می باشد مثلا طی مقاله ای در مجله ی « شخصیت و روانشناسی اجتماعی ، دیویس » استانکوف و روبرتز نوشتند : ادعاهای اخیر مبنی بر این که هوش عاطفی اثرات فوق العاده ای دارد ، بایستی مورد بررسی های دقیق روان سنجی قرار گیرد                                                ( سیاروچی و همکاران ۱۳۸۴)

به جای کم شدن و از بین رفتن چنین ادعاهایی ، در حقیقت میزان این گونه ادعاها دو چندان شده است ، مثلا در کتاب گلمن نوشته شده بود : هوش عاطفی ، دو برابر مهم تر از IQ و سایر مهارتهای ذهنی می باشد این گونه ادعاها در مقاله های گوناگون تکرار شده بود مدارک بدست آمده نشان می دهند که یافته های ارائه شده در آن زمان بر اساس یک سری مطالعاتی بود که بر روی توصیف های شغلی صورت گرفته بود تا بر اساس آن نشان داده شود که هوش عاطفی دو برابر مهم تر از مهارتهای فنی است و قدرت پیش بینی کننده بهتری دارد مبتنی ساختن این گونه ادعاها بر اساس مطالعات است و بی پایه ، تاسف بار است از طریق مطالعه ترجیهات شغلی                نمی توان به بهترین نحو عملکرد شغلی را ارزیابی نمود ، زیرا در این نوع اندازه گیری ها ، آنچه مورد سنجش قرار می گیرد تعدادی کلمه  و عبارت و آگهی های شغلی می باشد و شگفت آور نیست که تعداد زیادی از این نمونه کلمات و عبارات در مقوله های هوش عاطفی که توسط گلمن ارائه شد دیده شود ، همان طور که قبلا گفته شد در سال ۱۹۹۸ گلمن فهرست خصیصه های هوش عاطفی مورد نظر خود را به ۲۵ خصیصه افزایش داد در این فهرست طولانی تقریبا هیچ موردی بر حسب IQ را نگرفت و همه موارد از درک سیاسی گرفته تا تنوع طلبی همگی جزء هوش عاطفی محسوب می شدند اجازه دهید به موضوع قبلی بر گردیم محتوای آگهی های شغلی لزوما منعکس کننده ی موفقیت به معنای واقعی نیست چنین محتوایی ممکن است از چند صفت و خصیصه خاص گرفته شده باشد درک این که چه چیزی واقعا موفقیت را پیش بینی می نماید مستلزم استفاده از مقیاسهای واقعی شخصیت و نیز پیش بینی بر اساس عملکرد شغلی می باشد با عنایت به مطالب فوق می توان گفت شواهد کمی مبنی بر این که هوش عاطفی بهترین پیش بینی موفقیت در زندگی است در دست می باشد چه رسد به این که اهمیتی در برابر IQ داشته باشد این موضوع ما را به سئوال آخر رهنمون می سازد یعنی این که چرا هوش عاطفی مهم است چرا هوش عاطفی مهم است ؟

پاسخ به این سئوال که چرا هوش عاطفی اهمیت دارد تا حد زیادی بستگی به موضوعی دارد که هوش عاطفی درباره اش صحبت می کند نسخه های ترکیبی هوش عاطفی در حقیقت نسخه های تجدید نظر شده ی مقیاسهای شخصیت اما با برچسب هوش عاطفی می باشد به عبارت دیگر هوش عاطفی ازطریق ارزیابی نسبی شخصیت ، سازمانهای علاقه مند به پیش بینی عملکرد خوب را به خود راغب ساخته است پس می توان گفت به دلیل برخورداری از ارزش بالقوه همه روش های ارزیابی شخصیت نمی توانند بد باشند و با کمی دقت پی خواهیم برد که مقیاسهای خود سنجی هوش عاطفی احتمالا ترکیبی از خصیصه های شخصیتی از قبیل برون گرایی ، جامعه پذیری ، عزت نفس ، خوش بینی و تعدادی ویژگی جدید هم چون تجارب فراخلقی می باشد گرچه بخش های عمده ی چنین مقیاسهایی « هوش » یا عاطفه و یا حتی هوش عاطفی به مفهومی که در این جا مورد اشاره قرار گرفت ، توجه چندانی نداشتند ولی دارا توانایی یکسانی نسبت پیش بینی خصیصه های اصل شخصیت که تحت عنوان جدیدی ارزیابی می شدند بوند این در حالی است که خصیصه های اصل شخصیت همگی بد نبودند ولی متاسفانه تا سالهای اخیر کمتر مورد توجه قرار              می گرفتند ( سیاروچی و همکاران ۱۳۸۴)

در حقیقت بین ابزار خود سنجی هوش عاطفی و رضایت شغلی و بعضا عملکرد شغلی روابطی به دست آمده است اما هیچ کدام از این ها مهم تر از هوش نسیتند و این جای امیدواری است گرچه طی سالهای گذشته یافته های به دست آمده اند مبنی بر این که از طریق مقیاسهای خود سنجی هوش عاطفی می توان موفقیت را پیش بینی نمود و هوش عاطفی مهم ترین عامل پیش بینی موفقیت صاحبان حرف می باشد با این حال استفاده از چنین مقیاسهای خود سنجی نیازمند کنترل همه ی سطوح احساسهای خوشایند ـ  ناخوشایند ، درون گرایی – برون گرایی ، خوش بینی و موارد مشابه می باشد تا از این طریق بتوان نتایج را به روشنی تعبیر و تفسیر نمود                                      ( سیاروچی و همکاران ۱۳۸۴)

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:23:00 ق.ظ ]




اما پژوهش های جدید در حوزه روان شناسی و عصب شناسی تصاویر متفاوتی ارائه می کنند چرا که نقش عاطفه را مفید و حیاتی و پیچیده تر از نظام شناختی می دانند البته بحث در خصوص این دو نقطه نظر متضاد قدیم و جدید مورد نظر و هدف ما نیست . بلکه بهتر است بگوئیم عاطفه ممکن است تسهیل کننده یا مختل کننده تفکر و واکنش های ما باشد بنابر این تفکر عاطفی هم می تواند نشانه پرهوشی و سازگاری باشد و هم نشانه کم هوشی و ناسازگاری آن چه که ما را یاری می دهد این است که بدانیم چگونه چرا و چه زمانی چنین تاثیرات عاطفی به وقوع می پیوندند ( همان منابع)
تا حال برایتان پیش آمده که یک موضوع خواندنی و یا تماشای یک فیلم یا یک سخنرانی ، غرق شده باشید ؟ حتما تجربیاتی از این دست داشته اید حالت غرق شدگی حالتی است که در آن توجه و تمرکز به طور خودکار و فعال عمل می کنند حالت خوبی که می توان از موهبت یادگیری در حد بالایی بهره مند شد چگونه ؟ این حالت پیش می آید ؟ یکی از خرده مقیاسهای هوش عاطفی که در تست بار آن مطرح می شود شادکامی و نشاط است زمانی که موضوع مورد نظر دارای سطح دشواریی بسیار کم یا سطح دشواری بسیار بالا باشد میزان نشاط به توجه به موضوع به حداقل نزول می کند و اگر سطح دشواری نه آن چنان ساده باشد که موجب کسالت شود و نه آن چنان دشوار که باعث بی میلی گردد .

تجربه های عاطفی ما بر نحوه ذخیره سازی اطلاعات در حافظه مربوط می شود حالات عاطفی نقشی تعیین کننده ای بر نحوه ی پردازش و اندوزش محتوای اطلاعات ایفا می کند حالات عاطفی مثبت مانند ، تصویر ذهنی مثبت و توجه به فواید مطالبی که می آموزیم هدف موضوع تسهیل دشواری از طریق پرسش ، شناخت میزان نگرانی و استرس حین مطالعه و حذف یا کنترل آن ، عادت به میان استنباط های خود از موضوع به دیگران شناخت احساسی که از درک موضوع حاصل می شود و قبل آن به صورت درون نگری توجه به این واقعیت که شما حق دارید چنین احساسی داشته باشید ولی پاسخ به چرایی آن و مطرح کردن دلایل آن به آنهایی که فکر می کنید با نظر شما موافق نیستند ، همه اینها در حافظه نقش تعیین کننده ای دارند مراقب فریفتگی و یا بازیگری احساسات خود در حین توجه باشید .

فکر می کنید چه عاملی در فیلم زیبای بچه های آسمان ساخته مجید مجیدی این فیلم دوباره نامزد جایزه اسکار کرده است ؟  به نقش عاطفی یا همان غیرت و انگیزه ای که برای بدست آوردن یک جفت کفش و خوشحال نمودن خواهر علی کوچولو باعث موفقیت او در مسابقه دو گردید                 ( سالار کیا ۱۳۸۵)

تحریک عواطف در جمعیت مثبت منجر به تقویت انگیزه و مبارزه برای رسیدن به هدف می شود گاهی بی توجهی به نقش عواطف در برانگیختگی ، مانع حرکت و درک موقعیت های زندگی می گردد

مادرانی که بار سنگین  زندگی  را به تنهایی بر دوش می کشند و حاضر به تحمل سخت ترین تلاش ها و رنجهای زندگی هستند تا مبادا فرزندانشان طعم تلخ فقر و محرومیت را بچشند غافل اند از اینکه کودکان خود را در این مبارزه انسان ساز شریک نکنند آنها چگونه می توانند قدر این زحمت ها را بفهمند تا حداقل انگیزه ای برای تغییر رفتار خود یا از طریق درس خواندن یا کارکردن بدست آورد انگیزه برای موفقیت مستلزم آگاهی از سلسله مراتب انگیزه هاست همه موجودات زنده برای حفظ بقای خود انگیزه حیات دارند این انگیزه را  (active) یا عمل برای زنده ماندن می نامیم سپس در مقابل  محرکهای بی شمار ، عکس العملهایی

 

به صورت واکنش ارائه می شود که به آن ( reaction) می گوئیم اما انگیزه سوم که حاصل آگاهی انسان از خود است و تفکر و تعمق در پاسخ به این سئوال که برای چه آمده ایم و به کجا خواهیم رفت این انگیزه که از زیر بنای معنوی و فکری بالایی برخوردار باشد چگونه حاصل می شود زمانی که هوش هیجانی در مرحله ای از کنترل قرار گیرد که هیجانات اجازه درون نگری عمیق را در انسان فراهم سازد این مرحله از انگیزه را ( proaction) می گوئیم که منجر به خودشکوفایی استعدادها ، ظرفیت ها و توانائیهای انسان می گردد ( سالار کیا ۱۳۸۵)

  لیست پایان نامه های روانشناسی

هوش عاطفی می توان به ما در زندگی کردن در لحظه حال بسیار کمک کند حالات عاطفی ما غالبا ما را از زمان حال غافل نگه می دارند و نسبت به آینده مبالغه آمیز و تحریف شده عمل می کنند آیا از خودتان تاکنون سئوال کرده اید که چرا بعضی از خاطرات گذشته از گذشته شیرین تر هستند ؟احساس شما در آن زمان با احساس شما در این زمان فرق می کند شما در گذشته متوجه احساسات خود نبودید ولی الان که آن را مرور می کنید چیزی جز احساس خوب در لحظه حال به شما نشاط نمی دهد

مایروسالووی و همکارانش در کتاب هوش عاطفی آورده اند هوش عاطفی عبارتند از :

توانایی ادراک  عاطفی در جهت دستیابی به عواطف سازنده که به کمک آنها بتوان به ارزیابی افکار و فهم عواطف و دانش عاطفی خود پرداخت و موجبات پرورش احساسات و رشد هوش خود را فراهم ساخت هوش عاطفی در تقابل با هوش شناختی نیست بلکه در تعامل با آن است اما تغییر عقاید عقلانی بسیار ساده تر از احساسی است عقاید عقلانی با ابراز علمی و تجربی و روابط علت و معلولی و روش های تحقیق قابل تغییر است مثلا در گذشته اعتقاد بر خیلی از مسائل علمی طور دیگری بود اینکه زمین دور خورشید می گردید یا اینکه سطح زمین صاف است و یا نظریه هایی که با فیزیک کلاسیک قابل توجیه نبوده ، ولی امروزه با فیزیک کوانتومی قابل فهم شده است ، مبین این واقعیت است سیالی و شفافیت عقاید عقلانی برگشت ناپذیر بوده و مقاومت در برابر آن غیر ممکن است اما عقاید احساسی که شامل باورها و عادت های هیجانی مانند اندوه ، ترس ، شادمانی ، عشق شگفتی ، نفرت ، شرم ، خشم ، امید ، ایمان ، شهامت ، بخشندگی‌ ، یقین ، متانت ،خودپسندی ، تنبلی ، بی حالی ، و… هستند چگونه تغییر می یابند هوش هیجانی به دنبال تغییر آنها نیست بلکه درصد شناخت و تنظیم آنهاست قبلا خشم زیاد ومستمر باعث بروز بیماریهای قلبی و خشم بسیار کم یا سرکوب آن باعث فعال شدن سلولهای سرطانی می گردد هوش هیجانی به مامی گوید اندازه خشم ، مکان آن زمان آن و دلیل آن باید کنترل شده باشد قدرت احساسات را نباید دست کم بگیریم . در تغییر خود و دیگران شناخت این واقعیت بسیار مهم است ما نیاز به بروز احساساتی داریم تا این احساسات خود را با آن درک کنیم این فرا احساس از تولیدات هوش هیجانی است که همواره به ما کمک می کند نسبت های عقل و احساس خود و دیگران را در روابطمان در نظر داشته باشیم وقتی کسی پرخاشگری می کند هوش هیجانی می گوید او حتما دارای جهت گیری ادراکی عمیقی است پس می توان به جای نفرت در اکثر مواقع دلسوزی را نسبت به او به خودمان افزایش دهیم خشم مانند آتشی است که اگر اطرافش را خلوت نکنیم امکان انفجار در هر لحظه قوی تر می شود پس اگر خشم را روی خشم قرار دهیم باعث پر شدن کاسه صبر می شود باید با هوش هیجانی مواظب لبریز شدن آن باشیم .

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:22:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم