آمیخته بازاریابی کارآفرینانه |
این مسائل به رکود شرکتهای بزرگ که به عنوان ستون اقتصادی کشورها به حساب میآمدند، منجر گردید؛ زیرا شیوههای مدیریتی، ساختار سازمانی و فرهنگی این شرکتها برای محیطهای ثابت با بازارهای متجانس و رو به رشد طراحی شده بود و قادر به انطباق خود با تغییرات محیطی نبودند(بارت، 1996). این عدم انطباق با محیط برای این شرکتها، چالشها و مشکلاتی را بوجود آورد که از جمله آن میتوان به تعدیل نیرویکار اشاره کرد(موریس، کوراتکو[2]، 2002). به طوریکه مثلا در بین سالهای 1987 تا 1992 شرکتهای آمریکایی، 3/2 میلیون نفر از کارکنان خود را اخراج کردند(بارت، 1996).
این عدم توانایی شرکتهای بزرگ در پاسخگویی سریع به تغییرات محیطی و همچنین ضعف شیوههای سنتی از قبیل برنامهریزی استراتژیک، تحقیقات و پیشبینیهای بازار در اداره این تغییرات(بارت، 1996؛ سیگلکو، ریوکین، 2005)، توجه به شیوههای جدید، جهت فائق آمدن بر مشکلات سازمانها را ضروری کرد(سیگلکو، ریوکین، 2005). یکی از این شیوههای جدیدی که امروزه در فعالیتهای صنعتی بسیاری از کشورهای جهان(به خصوص در بخش خصوصیشان) مورد توجه قرار گرفتهاست، بنگاههای کوچک و متوسط است(اسد سعدی، افتخار، 2011؛ حسنقلیپور، آقازاده، 1384؛ راجا، کومار[3]، 2008).
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه ها :
پایان نامه بررسی رابطه آمیخته بازاریابی کارآفرینانه و کارآفرینی سازمانی در شرکت های کوچک و متوسط
شرکتهای کوچک و متوسط به دلیل دارا بودن پتانسیل بالقوه برای ایجاد اشتغال و درآمد(احمدی و همکاران، 1387)، انعطافپذیری در برابر تغییرات محیطی(احمدی و همکاران، 1387؛ بارت، 1996؛ زری باف، شفیع خانی، 1385)، تواناییهای لازم جهت جذب سرمایههای محدود و پراکنده موجود در جامعه و هدایت آنها در فعالیتهای تولیدی و صنعتی(سمیع زاده، چهارسوقی، 1387)، متکی بودن به منابع داخلی، پرورش نیروهای متخصص در جهت رفع مشکلات بیکاری، فقر، عدم توازن منطقهای و دستیابی به توسعه صنعتی(احمدی و همکاران، 1387؛ اسچاچتیبک[4]، 2011) مورد توجه قرار گرفتهاند؛ به طوریکه امروزه از این شرکتها به عنوان ستون فقرات اقتصادی کشورهای توسعهیافته(افجه، سجادی نائینی، 1389) و مولفهای مهم در رشد و توسعه اقتصادی همه کشورها یاد میشوند(اسچاچتیبک، 2011؛ زری باف، شفیع خانی، 1385؛ سمیع زاده، چهارسوقی، 1387؛ معاونت برنامهریزی و امور اقتصادی، 1388).
در حال حاضر نیز، تقریبا 40 درصد از تولیدات صنایع مختلف در این شرکتها تولید میشود(راجا، کومار، 2008). همچنین 7/99 درصد از کارفرمایان کشورهای آمریکای شمالی در این حوزه فعالیت میکنند که 50 درصد از درآمد و 54 درصد از مشاغل بخش خصوصی این کشورها را به خود اختصاص دادهاند(موریس،
اسچیندهوت، لافرگ[5]، 2002) و پیشبینی میشود که همچنان به روند رو به رشد خود ادامه دهند(اسد سعدی، افتخار، 2011). به همین دلیل، امروزه این شرکتها را به عنوان موتورهای محرک توسعه میشناسند(احمدی و همکاران، 1387)؛ لذا محققان امروزه بیش از پیش به تحقیق بر روی فعالیتها و عملیاتهای این بنگاهها پرداختهاند(هیل، مک گوان[6]، 1999).
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 08:52:00 ق.ظ ]
|