اجزای بازده حقوق صاحبان سهام |
سود دریافتی: مهمترین جزء بازده سودی است که به صورت جریانات نقدی دورهای سرمایهگذاری بوده و میتواند به شکل بهره یا سود تقسیمی باشد. ویژگی ممتاز این دریافتها این است که منتشرکننده، پرداختهایی را به صورت نقدی به دارنده دارایی پرداخت میکند. این جریانات نقدی با قیمت اوراق بهادار نیز مرتبط است.
سود(زیان) سرمایه: دومین جزء مهم بازده، سود(زیان) سرمایه است که مخصوص سهام عادی است ولی در مورد اوراق قرضه بلندمدت و سایر اوراق بهادار با درآمد ثابت نیز مصداق دارد. به این جزء که ناشی از افزایش(کاهش) قیمت دارایی است، سود(زیان) سرمایه میگویند. این سود(زیان) سرمایه ناشی از اختلاف بین قیمت خرید و قیمت زمانی است که دارنده اوراق قرضه قصد فروش آنها را دارد. این اختلاف میتواند سود یا زیان باشد. مجموع این دو جزء بازده کل اوراق بهادار را تشکیل میدهد (ابزری، صمدی و تیموری، 1386).
2-3- مفهوم قابلیت
قابلیت ها فعالیتهایی هستند که سبب تفاوت شرکتها در یک صنعت خاص میشوند و همچنین، در تقلید دشوارند. این قابلیت ها همان روتینها (مانند الگوی تعاملات) و فعالیتهای سازمان و اقدامات سازمانی هستند. بنابراین، قابلیت ها در درون روتینها و اقدامات سازمانی خود را نشان می دهند و ضرورتا پیچیدگی و ابهام دارند و برای تقلید و انتقال دشوار هستند. در واقع قابلیت های هر سازمانی از یک منبع یا آمیزهای از منابع سازمان پدید میآیند و خود اساس ایجاد مزیت رقابتی میشوند (حمیدی زاده و حسین زاده شهری، 1385).
قابلیت ها نقش اصلی و سازنده ای در ایجاد شایستگیهای محوری دارند. در مجموع، به طور کلی قابلیت ها ویژگیهای زیر را دارند:
ظرفیت یا توانایی شرکت در یکپارچه کردن منابع منفرد برای دستیابی به اهداف مورد نظر.
تعاملات پیچیدهای که در گذر زمان شکل میگیرند و ایجاد مزیت می کنند و از روابط متقابل بین منافع ملموس و ناملموس شرکت پدید میآیند.
روابط متقابل بر اساس توسعه و تسهیم دانش و اطلاعات بوسیله کارکنان شرکت ایجاد میشوند.
قابلیت ها هنگامی که در ترکیبات منحصر به فردی قرار میگیرند، با اهمیت میشوند.
شایستگیهای محوری ایجاد می کنند.
ارزش استراتژیک دارند.
و به مزیت رقابتی منجر میشوند (حمیدی زاده و حسین زاده شهری، 1385).
دی (1994) قابلیت های سازمان را به چهار دسته تقسیم کرد:
قابلیت درونی- بیرونی: این قابلیت ها به شرکت اجازه می دهند که هزینه های خود را پایین نگه دارند و یا عرضههای خود را از عرضههای رقبا متمایز کنند.
قابلیت های بیرونی- درونی: اینها اطلاعات مهمی را برای شرکت فراهم می کنند و اجازه می دهند به نحو بهتری پاسخگوی تغییرات در نیازهای مشتریان باشد. این قابلیت ها به شرکت اجازه می دهند به طور اثربخشتر از قابلیت های درونی- بیرونی بهره برداری نمایند.
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :
پایان نامه رابطه بین قابلیت های بازاریابی و عملیاتی با عملکرد مالی
قابلیت های بازاریابی: اینها به شرکت اجازه می دهند از قابلیت های درونی- بیرونی و بیرونی- درونی با اجرای اثربخش برنامه های بازاریابی مزایایی به دست آورد.
قابلیت تکنولوژی اطلاعات: این قابلیت به شرکت اجازه میدهد تا به طور اثربخش اطلاعات بازار را در میان همه بخشهای وظیفه ای ترویج دهد (حاجیپور و همکاران، 1391).
محققان تئوری قابلیت ها را تعمیم یافته دیدگاه منبع محور از سازمان میدانند (دیساربو و همکاران، 2007). دیدگاه مبتنی بر منابع شرکت، رویکرد نوینی در مباحث نظری مدیریت استراتژیک است که مبنای تدوین استراتژیها را منابع، قابلیت ها، و شایستگیهای محوری سازمان در نظر میگیرد. در این دیدگاه، اثربخشی منابع در سوق دادن سازمان به سوی موفقیت یکسان نیستند. منابع در چارچوب زنجیره ارزش، به قابلیت و سپس به شایستگیمحوری و سرانجام به مزیت رقابتی تبدیل میشوند. بنابراین در فرآیند برنامه ریزی استراژیک، مسئله اساسی شناسایی قابلیت های استراتژیک و نیز عملیاتی کردن و اندازه گیری کردن آنهاست (حمیدی زاده و حسین زاده شهری، 1385).
2-4- قابلیت های بازاریابی
مدیران بازاریابی شرکتها به منظور تدوین استراتژیها و برنامههای بازاریابی در حوزه هایی همچون تقسیم بندی بازار، انتخاب بازار هدف، موقعیت یابی، تعیین آمیزه بازاریابی و غیره، نیازمند ابزار جامع آسیب شناسی و عارضهیابی هستند. ابزارهای موجود هر یک صرفاً از زاویه دید خاصی به بازاریابی نگریسته اند؛ مثلاً مدیران بازاریابی با بررسی و تجزیه و تحلیل دوره عمر محصول، صرفاً میتوانند برنامههایی برای مدیریت محصولات شرکت ارائه دهند و از طریق مدلها و الگوهای پورتفولیو، برنامههایی برای مدیریت سبد محصولات شرکت تدوین کنند (استانلی[1] و همکاران، 2001). بنابراین، همواره وجود یک ابزار جامع عارضهیابی که همه حوزه های فرایند بازاریابی را در تدوین استراتژیها و برنامه عملیاتی بازاریابی در نظر بگیرد، خالی بوده است.
محیط کسب و کار امروز به شدت تحت تأثیر رقابت میان شرکتها و تغییرات سریع تکنولوژی و
تغییرمداوم خواستهها و نیازهای مشتریان است. با افزایش روز افزون رقابت، و تنوع نیازها و خواسته های مشتریان سازمان باید به فکر دستیابی به مزیتهای رقابتی باشند. ایجاد و حفظ مزیت رقابتی، مستلزم شاستگیهایی است که با تکیه بر قابلیت های سازمان، برای مشتریان ارزش ایجاد می کند. از عومل مهمی که می تواند موجب ارتقای عملکرد شرکتها شود، قابلیت بازاریابی است. قابلیت بازاریابی شرکت را قادر می سازد تا ارزش افزودهای برای کالا و خدمات بدست آورده و خود را با تقاضای رقابتی تطبیق دهد.
بازاریابی به عنوان فرایندی مدیریتی- اجتماعی تعریف میشود که بوسیله آن افراد و گروهها از طریق تولید و مبادله کالا با یکدیگر، به امر تأمین نیازها و خواستههای خود اقدام میکنند. واژه بازاریابى نباید به معنى قدیمى آن، یعنى صرفاً فروختن، معنى و تعبیر گردد. معناى جدید این واژه همانا تأمین نیازهاى مشترى است. شرکتهاى امروزى با رقابت شدید و فزایندهاى روبهرو هستند و پاداش از آن شرکتى خواهد بود که بتواند به بهترین نحو ممکن، خواستهاى مشترى را درک و بالاترین منفعت را براى مشتریان هدف خود تأمین کند. در محدوده بازار، این مهارتهاى بازاریابى است که شرکتهاى حرفهاى را از شرکتهاى غیرحرفهاى تفکیک مىکند. مزیت رقابتی در بلند مدت برای شرکتی ایجاد میشود که دارای شایستگی و قابلیت هایی هستند که برتر از رقبا می باشد (عباسی رستمی، 1393).
به جهت ماندگاری و کسب مزیت رقابتی پایدار، سازمانها باید سازو کارهای لازم برای بهبود مستمر محصولات، خلق محصولات و بازارهای جدید و بهره برداری سریع از فرصتها را فراهم سازند. فرصت های فراروی شرکت برای حفظ مزیت رقابتی به وسیله قابلیت های آن تعیین میگردد. یک قابلیت یا شایستگی متمایز را میتوان به عنوان یک ویژگی مهم توصیف کرد که موجب برتری شرکت و سازمان می شود.
در طول دهههای گذشته، تلاش شده است تا ارتباطات بین محیط صنعت و قابلیت شرکت را برای ایجاد فعالیتها، بررسی کنند. یکی از این رویکردها در این حوزه، رویکرد «رقابت موجب صلاحیت میشود است» که این رویکرد پیشنهاد می کند که همان گونه که شرکتها یاد میگیرند چطور بر چالشهای خاص رقابتی غلبه کنند، آنها به طور بالقوه قابلیت های ارزشمند را توسعه می دهند. این قابلیت ها به نوبهی خود، میتوانند مزایای رقابتی مهمی داشته باشند – مزایایی که در اختیار شرکتها نیست، که شرکتها مجبور نیستند با توسعه قابلیت های مرتبط، نسبت به خطرات رقابتی واکنش نشان دهند (عباسی رستمی، 1393).
قابلیت های بازاریابی فرایند یکپارچهای است که در آن شرکتها منابع محسوس و نامحسوس را برای درک پیچیدگی نیازهای خاص مشتریان، دستیابی به یک تمایز نسبی محصولات برای برتری رقابتی و در نهایت دستیابی به یک کیفیت برند مناسب به کار میبرند (سانگ[2]، 2007 ؛ قاضی زاده، 1390). طبق تعریف ورهیس[3] و همکارانش در سال 1999 و دی[4] در سال 1933 قابلیت های بازاریابی فرآیندهای یکپارچه و منسجمی هستند که برای اعمال مهارتهای جمعی، دانش و منابع شرکت طراحی میشوند و باعث شناسایی نیازهای بازار میشوند و ارزش کالا و خدمات شرکت را بهبود میبخشند و شرکت به کمک این قابلیت ها قادر است تا خود را با شرایط متغیر بازار تطبیق دهد و از فرصتهای بازار در جهت مقابله با تهدیدهای رقابتی استفاده نماید. قابلیت های بازاریابی نشاندهنده تواناییهای خاص یک شرکت در شناسایی بازارهای هدف، استراتژیها و آمیختههای بازارهای در حال توسعه است که باعث حفظ ارتباط با مشتریان وفادار می گردد. تحقیقات نشان دهنده یک ارتباط مثبت بین قابلیت های بازاریابی و عملکرد شرکت است (مورگان و همکاران، 2009:1).
قابلیت های بازاریابی را میتوان توانایی سازمان در درک بازار و ارتباط با مشتری دانست (دی، 1994). قابلیت های بازاریابی فرآیندهای یکپارچهای است که در آن شرکتها منابع محسوس و نامحسوس را برای آگاهی از پیچیدگی نیازهای خاص مشتریان، دستیابی به یک تمایز نسبی محصولات برای برتری رقابتی و در نهایت دستیابی به یک کیفیت برند برتر به کار میبرند (سانگ[5] دراگ و همکاران، 2005).
قابلیت بازاریابی فرآیندهای یکپارچهای هستند که برای اعمال مهارتهای دسته جمعی، دانش و منابع شرکت و به منظور شناسایی نیازهای مرتبط با شرکت طراحی میشوند و شرکت را قادر میسازد تا ارزش افزودهای برای کالا و خدمات بدست آورده و خود را با تقاضای رقابتی تطبیق دهد (تامینن[6] و همکاران، 1997).
اگر قابلیت بازاریابی یک شرکت به عنوان یک مزیت رقابتی نسبت به رقبای دیگر در نظر گرفته شود، بنابراین یک فاصله بزرگ از لحاظ ارزیابی بین شرکت و رقیب آن ایجاد میشود (دویتا[7] و همکاران، 1999). تحقیقات بسیاری در مورد بازاریابی انجام شده است که تأثیر قابلیت بازاریابی را بر روی عملکرد، سود، حاشیه سود، رشد و بازار محصول شرکت بررسی مینماید (مورگان وهمکاران، 2009:2). شرکتها با داراییهای مبتنی بر بازار از قبیل قابلیت های بازاریابی خود میتوانند سطوح خود را ارتقا دهند و سرعت ذخیرهسازی و ارزش باقیمانده از جریانهای نقدی را افزایش دهند (مک الیستر[8]و همکاران، 2007 ؛ پائوولس، 2004 ؛ سری واستاوا [9]و هانسنز[10]، 2009). یک شرکت قابلیت های بازاریابیاش را زمانی می تواند توسعه دهد که توانایی ترکیب مهارتهای فردی و دانش کارکنانش را با منابع در دسترسش داشته باشد (ورهیس و مورگان، 2005). شرکتی که بیشتر منابعش را برای تعامل با مشتریان هزینه می کند می تواند توانایی احساس نیازمندیهای بازار را افزایش دهد (ناراسیم[11] ها و همکاران، 2006). سانگ در پژوهشی که در سال 2007 انجام داده است پیشنهاد می کند که قابلیت های بازاریابی به شرکت برای ایجاد و حفظ رابطهاش با مشتریان و اعضای کانالهای توزیع کمک می کند. قابلیت های بازاریابی یک شکل قوی از برند ایجاد می کنند که به شرکت اجازه داشتن یک عملکرد مالی برتر را میدهد (اورتگا[12] و یلوارد، 2008)
بازاریابی تنها فعالیت تجاری است که نقش اصلی آن درک نیازها، خواستهها و ترجیحات مشتریان و ارضای نیاز آنها به نحوی بهتر از رقباست. قابلیتهای بازاریابی را میتوان توانایی سازمان در درک محققان، بازار و ارتباط با مشتری دانست (دی 1994). تئوری قابلیتها را تعمیم یافته دیدگاه منبع-محور از(RBV) میدانند. طبق این دیدگاه، شرکتهایی سازمان که دارای قابلیتها (منابع تولیدی) و توانایی استفاده از این قابلیتها (منابع مدیریتی) هستند، به رشد و بهرهوری بالایی دست مییابند (دساربو و همکاران[13]، 2007). بازارگرایی به عنوان یک قابلیت با ارزش، کمیاب، غیر قابل تقلید، غیر قابل جایگزینی توصیف میشود که رفتارهای، استراتژیک را ترویج میدهد (گائو و همکاران[14] ، 2008) با این حال، برای دستیابی به عملکرد برتر، جهت گیریهای استراتژیک نیاز به قابلیتهای سازمانی دارند که نشان دهنده فعالیتهایی مربوط به اجرای راهبرد انتخابی است (مورگان و همکاران، 2009).
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 08:30:00 ق.ظ ]
|