تعریف شبهه |
شبهه به معنی «التباس»، [۱] هر یک از فقهای ما برای شبهه تعریفی بیان کردهاند:
در النهایه آمده است: وطی به شبهه عدم علم به تحریم دارد. مانند اینکه مرد با زنان محرم خود عقد کند و او نداند که آنان بر او حرام هستند؛ مانند: دختر، عمه، خاله یا زنی را به عقد خود در آورد که شوهر دارد و او نداند یا زن در عده باشد و او را عقد کند که در چنین عقدهایی حد جاری نمیشود و حکم به زنا داده نمیشود.[۲] همچنین نسب در این عقدها مانند نسب عقد صحیح ثابت میشود.[۳]
منظور از شبهه این است که مرد ظنّ به حلّیّت داشته باشد. در خلاف آمده است که اگر مردی زنی را در فراش خود ببیند و ظن کند که او همسر اوست، به او حد جاری نمیشود[۴]. محقق بیان میکند در وطی به شبهه نسب به او ملحق میشود و اگر مرد ظن پیدا کند که آن زن همسر اوست یا مملوکه اوست و یا با او ازدواج کند، فرزند به او ملحق میشود.[۵]
پس شبهه همان ظنّ به حلّیت یا عدم علم به تحریم وطی است که در چنین ازدواجهایی حد جاری نمیشود و ولد ناشی از آن نسبش ثابت است. در اعتقاد به حلّیت وطی، در اینجا مرد معتقد است که ازدواجی که انجام میدهد حلال میباشد در صورتی که حرام است.
در الحاق نسب در وط به شبهه بین فقهای شیعه هیچ اختلافی نیست بلکه در آن اجماع شدن شروط مانند وط صحیح و الحاق نسب میباشد.
در شرایع آمده است: نسب وطی به شبهه در آن ثابت میباشد.[۶] و بسیاری از فقها بیان کردهاند که در وطی به شبهه نسب به آن ملحق میشود، همانند ازدواج صحیح و آن را در کتابهای خود بیان کردهاند.[۷]
همچنین فقهای معاصر قائلند که نسب فرزندان ناشی از وطی به شبهه مانند ازدواج صحیح ثابت میشود.[۸]
۲ـ۱ـ۸ ولد عقد فاسد
در اینکه اگر عقد فاسد باشد، آیا ولد به زوج ملحق میشود، فقهای ما بیان میکنند که ولد به زوج ملحق میشود حتی اگر عقد فاسد باشد و زوج معتقد به صحت آن در ظاهر باشد. یکی از مصادیق ازدواج به عقد فاسد این است که همه احکام ولد شبهه برای عقد فاسد جاری میشود. در عقد فاسد ولد بر اساس قاعده فراش به زوج ملحق میشود. برای مثال اگر دو نفر با زنی ازدواج کنند که برای یکی زوجه و برای دیگری مشتبهه باشد، یا برای هر دو مشتبهه باشد و هر کدام با او عقد فاسد داشته باشند، سپس بعد از شش ماه یا بیشتر یا اینکه از اقصی مدت حمل بیشتر نباشد، فرزندی بیاورد، بین دو نفر قرعه زده میشود و نسب ولد مانند ولد ازدواج ثابت میشود.[۹]
۲ـ۱ـ۹ عدم ثبوت نسب در زنا
در بین فقها هیچ اختلافی در عدم ثبوت نسب ولد در زنا نیست بلکه با اجماع ثابت شده است که نسب در زنا ثابت نیست.[۱۰] که در اینجا برخی از نظرات فقها بیان میشود.
نسب شرعی کسی که از زنا متولد شده است، به زانی ملحق نمیشود و بین آنان نسب شرعی ثابت نمیگردد که باعث ایجاد احکام بین آنان مانند توارث شود. شیخ در مبسوط میگوید: اگر کسی با زنی زنا کند و بعد از شش ماه یا بیشتر، فرزندی آورد، نسب او به آن فرزند ملحق نمیشود و همچنین نسب فرزند
نیز از لحاظ شرعی به مادر هم ملحق نمیگردد.[۱۱] همچنین محقق بیان کردند که نسب در زنا ثابت نمیشود و اگر زنا کرد و فرزندی آورد فرزند به لحاظ شرعی به او ملحق نمیشود.[۱۲] همچنین اگر با زنی زنا کرد و فرزندی آورد و بعد با او ازدواج کند، آن فرزند به او ملحق میشود اما نسبش ثابت نمیشود.[۱۳] پس میتوان گفت: چیزی که فقهای شیعه به آن اتفاق دارند این است که ولد زنا به زانی ملحق نمیشود و از لحاظ شرعی به زانیه هم ملحق نمیشود، ولی آنچه مهم است اینکه آن فرزند از لحاظ عرفی به زانی و زانیه ملحق میشود و واجب است از نظر نفقه او را تأمین کنند و از او نگهداری نمایند همچنان که امام خمینی آیت الله گلپایگانی به آن فتوا دادهاند.[۱۴]
میتوان این چنین مبحث بالا را خلاصه کرد که فقهای امامیه به ثبوت نسب در ازدواج دائم، متعه، وطی به شبهه و ازدواج فاسد معتقدند و نسب فرزندان ناشی از این نوع ازدواجها به پدر ملحق میشود و در زنا همه فقها اتفاق کردند که نسب ثابت نیست، ولی بعضی از فقهای معاصر بیان کردهاند که نسب بچههای خارج از نکاح از لحاظ شرعی به پدر ملحق نمیشود، ولی از لحاظ عرفی به زانی ملحق میشوند و زانی وظیفه دارد آنان را از نظر نفقه تأمین کند و از آنان نگهدری کند. اما حکم در ازدواجهای نوظهور به چه صورت میتواند باشد؟ همان گونه که بیان شد، فقهای امامیه در حکم شرعی ازدواج نوظهور یک قاعده کلی بیان کردهاند و آن خواندن صیغه ازدواج است که اگر خوانده شود، ازدواج صحیح قلمداد میشود، ولی اگر ازدواجهای نوظهور این رکن از ارکان ازدواج را دارا نباشند، ازدواج صحیح نیست و زنا محسوب میگردد و فرزندان متولده شده از این نوع ازدواجها زنا زاده محسوب میشوند و حقوق شرعی مانند فرزندان دیگر ازدواجها را نخواهد داشت؛ البته بیان شد که از لحاظ عرفی به این اولاد حقوق تعلق خواهد گرفت.
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :
پایان نامه حقوق کودکان ناشی از ازدواج موقت و ازدواج های نوظهور از نگاه مذاهب فقهی
۲ـ۲ حق نفقه کودک
یکی دیگر از حقوق کودک، حق نفقه و تأمین مخارج زندگی او از لحاظ خوارک، پوشاک و مسکن است. در این مبحث ابتدا به تعریف نفقه و اینکه نفقه دادن به طفل وظیفه چه کسی است و آیا نفقه دادن به فرزندان واجب است، میآید.
۲ـ۲ـ۱ نفقه در لغت
در تعریف نفقه، راغب اصفهانی میآورد:
«نفق الشیء مضی و نفد و النفقه اسم لما ینفق» که نفقه را به معنی تمام شدن و گذشتن بیان داشته است. گفته شد که نفقه از انفاق که همان اخراج است که مال جز در کارهای خیر استفاده نمیشود.[۱۵]
در لسان العرب نفقه به معنی کم شدن و ناقص شدن و انفق المال، یعنی مال را مصرف کردن آمده است.[۱۶]
۲ـ۲ـ۲ نفقه در اصطلاح
مقدار کافی از خوراک و پوشاک و مسکن میباشد. در شرایع آمده است که نفقه مقدار معینی ندارد، بلکه واجب است که به قدر کفایت از طعام، پوشاک و مسکن و هر چیز مورد نیاز باشد.[۱۷]
همچنین نفقه چیزی است که نیاز مُنفق علیه را برطرف میکند و مکتسب کسی است که توانایی کسب و کار را داشته باشد و مثل شخص غنی است؛ لذا به او زکات و کفارات در صورتی تعلق میگیرد که فقیر باشد. و معنی قدرتِ مُنفق این است که بتواند نفقه خود و همسر خود را بدهد و زیادت آورد از مال خود که بتواند انفاق کند بر پدر و مادر و فرزندان.[۱۸]
۲ـ۲ـ۳ وجوب نفقه بر فرزندان
هیچ اختلافی بین فقها وجود ندارد که نفقه صبی یا فرزند واجب است. «الذی ثبت له النفقه بنص الکتاب الولد»[۱۹] و همچنین آمده است: «لا خلاف بین اصحابنا فی وجوب النفقه کل واحد من الابوین و الاولاد علی الاخر». [۲۰]
۲ـ۲ـ۴ ادله به وجوب نفقه دادن به فرزندان
فقها ادله وجوب نفقه دادن به فرزندان را براساس کتاب، سنت و اجماع بیان میدارند.
۲ـ۲ـ۴ـ۱ استناد به کتاب:
قول حق تعالی در آیه ششم سوره مبارکه طلاق:« َفإِنْ أَرْضَعْنَ لَکُمْ فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ». با استناد به این آیه شریفه، اگر وجوب نفقه نبود خداوند بیان نمیفرمود که اجرت رضاع را بدهند و این دلیلی است که حق رضاع نفقه به ازدواج است و از حقوق کودکان محسوب میشود و حق نگهداری و حضانت و کفالت بر زوجات میباشد جز این که بر بعضی از آنان اجرت تعلق میگیرد. [۲۱]
همچنین آمده است که منظور از این آیه، وجوب نفقه فرزندان بر پدران است. [۲۲] و نیز شارع مقدس در آیه ۲۳۳ سوره مبارکه بقره میفرماید: «لا تُضارَّ وَالِدَهٌ بِوَلَدِهَا وَ لَا مَولُودٌ بِوَلَدِهِ»؛ «ضرر» در اینجا به فرزند بر میگردد که هر یک از پدر و مادر به وی میرسانند که مادر با شیر ندادن او و پدر با نفقه ندادن ضرر میرسانند. [۲۳]
همچنین آیه ۳۱ سوره مبارکه إسرا بیان میفرماید: «وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ خَشْیَهَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ» که منظور در اینجا از «اَولادَکُمْ»، «بَناتَکُمْ» است، یعنی دختران خود را به دلیل ترس از فقر و عجز در دادن نفقه به آنان نکشید. [۲۴]
۲ـ۲ـ۴ـ۲ استناد به سنت:
در وجوب نفقه بر فرزندان نصوصی وارد شده است؛ ازجمله اینکه شخصی از امام صادق (علیه السلام) سؤال کرد: که نفقه چه کسی بر من واجب است؟ حضرت (علیه السلام) فرمود: پدر و مادر و فرزند و همسر.[۲۵]
استناد به اجماع: در این مسئله اجماع شده است. برای مثال: محقق در شرایع آورده است که نفقه بر پدر و مادر و فرزندان واجب است اجماعاً.[۲۶]
سؤالی که پیش میآید اینکه، نفقه دادن فقط شامل خود فرزندان میشود یا فرزندان فرزندان را هم در بر میگیرد؟ فقهای امامیه بیان میکنند که نفقه فرزندان بر پدر واجب است و این فرزندان شامل اولاد میشود هر چه پایینتر بروند ـ چه مؤنث باشند چه مذکر.[۲۷]
[۱] . ابن منظور، لسان العرب ، ص ۳۹۳ ،ج ۳ ؛ واسطی، زبیدی،تاج العروس ، ص ۵۱ ، ج۱۹ .
[۲] . شیخ طوسی، النهایه، ص۶۸۸.
[۳] . شهید ثانی ، مسالک الافهام ، ص۲۰۲، ج۷ .
[۴] . طوسی ، خلاف،ص ۳۸۰، ج ۵.
[۵] . محقق حلی ، شرایع الاسلام، ص ۳۴۲ ،ج ۲ ؛ محقق حلی ، مختصر النافع ، ص۲۱۸ ؛ علامه حلی ،تحریر الاحکام ، ص ۱۹، ج۴ ؛ علامه حلی، قواعد احکام ، ص۱۰۰ ، ج ۳٫
[۶] . محقق حلی ،شرایع اسلام، ص۳۴۲ ، ج ۲.
[۷] . علامه حلی ، تحریر احکام ،ص۸ ۱ ،ج ۴ ؛ قواعد احکام ، ص ۱۰۰ ،ج۳ ؛ شهید ثانی، مسالک افهام ، ص ۳۹۳ ،ج۸ ؛ طباطبایی حائری ،سید علی بن محمد، ریاض المسائل ،ص ۱۲۵ ،ج .۱۲
[۸] . سبزواری ،مهذب الاحکام، ص۱۴۷، ج۲۲ .
[۹] . محقق حلی ،شرائع اسلام ، ص۱۲۲،۴ج ؛ علامه حلی، قواعد الاحکام ، ص۴۸۲ ،ج۳؛ شهید ثانی، مسالک الافهام ، ص ۱۴۸ ج ۱۲؛ نجفی،جواهرالکلام ، ص۵۱۶، ۴۰ج .
[۱۰] . محقق حلی ،شرایع الاسلام ، ص ۱۴۹ ،ج ۴ ؛ شهید ثانی ، مسالک الافهام ، ص ۲۰۲ ، ج ۷ .
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 04:27:00 ق.ظ ]
|