در اواسط کودکی ، کودکان بسیار اسیب پذیر اند و از چهره ی دلبستگی بعنوان یک پایگاه امن برای   اکتشاف استفاده میکنند. بعد ها انان از بزرگسالان دیگر ، همچنین همسالانشان به همین منظور بهره میبرند. به پیچیده تر شدن مهارتهای ارتباطی و مدلهای علمی درونی ،کودکان برای ورود به اجتماع بزرگتر که مستلزم جدایی های فیزیکی طولانی تر از والدین است اماده میشوند. ماروین ۱۹۷۷/گرینبرگ ۱۹۸۲ ، معتقد اند که تغییرات در رفتار دلبستگی ازاخرین سالهای پیش دبستانی اغاز شده و بتدریج کودک را قادر میسازد تا با حفظ پیوند دلبستگی به جدایی از والدین عادت کند. در سنین مدرسه ، کودکان پیوند هایی را با کودکان دیگر و بزرگسالان ، بویژه معلمان شکل میدهند که ممکن است همگی این افراد نقش مهمی در زندگی انان ایفامیکنند.(نقل از حضرتی،۱۳۸۵)
پیوندهای دلبستگی کودک و والد در نوجوانی نیز ادامه میابد و موجب افزایش خود مختاری در نوجوانان میشود به این معنا که نوجون قادر است ضمن حفظ دلبستگی بسوی استقلال گام بردارد(کسیدی و شیور.۱۹۹۹٫).بالبی معتقد است که در دروره نوجوانی و جوانی دسترسی به چهره دلبستگی به جای مجاورت فیزیکی با ان، اهمیت بیشتری پیدا میکند. یعنی این باور که هرگاه بخواهد میتواند با چهره دلبستگی ارتباط برقرار کند و دست یابی فیزیکی به او مقدور است. و ان چهره در صورت لزوم پاسخگو خواهد بود(بالبی.، ۱۹۸۹،نقل از حضرتی.، ۱۳۸۵)

در این دوره، رفتار های دلبستگی تنها در مواقع ترس،بیماری یا اضطراب،اشفتگی یا دیدار محدود با چهره دلبستگی پس از غیاب طولانی دیده میشوند(کسیدی و شیور،.۱۹۹۹ )استمرار سبک دلبستگی در فرایند تحول ، موضوعتحقیقات جدید در این زمینه بوده و نتیایج این استمرار را تایید میکند(مین،کاپلان و کسیدی.،۱۹۸۵،بنقل از بشارت،۱۳۸۶٫)پنج موضوع کلیدی و مهم، اهمیت دلبستگی در روابط بین فردی و عملکرد بزرگسالان را بسیار روشن میسازد)کسیدی،شیور.،۱۹۹۹٫(.

اول: دلبستگی دارای کیفیتی متمایز از سایر جنبه های زندگی است . در حالی که رفتار دلبستگی میتواند توسط اضطراب و سایر نگرانی ها بر انگیخته شود ، ولی سایر رفتارهای لذتمند نمیتوانند بوسیله ی اضطراب و نگرانی بر انگیخته شوند.

دوم: رشد سبک های دلبستگی در بافت رفتارهای رشد بهنجار و همراه با مکانیزم های خاص پرورشی رخ میدهد. دلبستگی در تقویت نمودن احساس ایمنی و رشد استقلال نقش اساسی دارد. اهمیت این نکتهدر متمایز کردن دلبستگی از وابستگی قرار دارد(مک کاب و مسترز ۱۹۷۰،اسروف و همکاران ۱۹۸۳ به نقل از ۱۹۹۵)بنابر این حاصل رشد دلبستگی بهنجار بلوغ و بالیدگی در عملکرد اجتماعی است.

سوم:رشد سبکهای دلبستگی در اصل متاثر از عناصر بیولوژیکی است. این فرایند به عنوان خصوصیت درونی رشد (رسش)انسان در نظر گرفته میشود. ونه یک خصوصیت ثانویه یاد گرفته شده بعنوان نتیجه پاداشهای تغذیه.

چهارم: یک مکانیزم روانی که << الگو های درون کاری >> روابط نامیده میشود . وجود دارد و تاثیرات روابط تجارب دلبستگی اولیه در روابط بعدی همچنین قابلیت تغییر را مشخص میسازد.

پنجم: بالبی خاطر نشان نموده است که وجد سبکهای دلبستگی نا ایمن ممکن است در پدید ایی اسیب شناسی دوران بزرگسالی نقش ایفاکنند(کسیدی و شیور،۱۹۹۹٫)

ه

پایان نامه

 

م اکنون مفهوم دلبستگی در رابطه با مسائل مختلف دوران بزرگسالی با سرعت مورد بررسی قرار میگیرد. و تا اندازه زیادی پویایی های مختلف دوران بزرگسالی را تبیین میکند.(فرالی و شیور.،۱۹۹۷،گودوین.،۲۰۰۳،کارتر و گاپ،۲۰۰۲٫)سبکهای دلبستگی با چندید متغیر  و از جمله انتخاب همسر و عشق پایدار.(کولینز؛.۱۹۹۶٫)با اافسردگی بزرگسالی  و اختلال در روابط این قسمت ناخوانا بود .

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

 پایان نامه : اثربخشی معنا درمانی گروهی بر کیفیت زندگی وتغییرسبک دلبستگی ناایمن

 

 

مدلهای درونکاری که بخشی از << روان بنه های ارتباطی>> محسوب میشوند(میکولینسر ،دلو، شیور،۲۰۰۴)کنشی مشابه با سایر ساختارهای شناختی همچون نگرش ها، رفتارهای قالبی،و صفات دارند. و تابع اصول فعال سازی و قابلیت دسترسی هستند. بعنوان مثا ل نوع<< مدل خود>> و <<مدل دیگری>> میتوان بر اساس این اصول میتوان انتظارات خاصی را برای فرد ایجاد نماید.

<< مدل خود >> تعیین کننده ی حدود ارزش فرد برای خودش میباشد و اینکه انتظار میرود دیگران نیز بگونه ای مثبت به ان پاسخ دهند. در این حالت شخص از خود میپرسد >> ایا من شخصی هستم که قابلیت ارزش عشق و توجه را داشته باشد؟>> در حالیکه << مدل دیگری >> حدودی را ارائه میکند که در ان از افراد دیگر انتظار میرود هنگام احتیاج در دسترس و حامی انها باشند. در این حالت شخص از خود میپرسد:آیا دیگری حمایتی را که احتمالا نیاز دارم فراهم میسازد؟ کولینز و رید(۱۹۹۰)عقیده دارند که مدلهای درون کاری شامل چهار جزء به هم مرتبط هستند.:

 

*حافظه هایی که برای تجاربی که به( بارتولومو و هورونیز.،۱۹۹۱ )وابسته اند.

*باورها، بازخورد ها و انتظاراتی از خود و دیگران در ارتباط با دلبستگی

*اهداف و نیازهایی در ارتباط با دلبستگی

*و بالاخره نقشه ها و راهبردهایی برای رسیدن به این اهداف و نیازها.

 

محافظت کننده ارتباط داشته باشد(اینزورث؛وارترز،وال وهمکاران بالبی.۱۹۸۷)معتقد بود اگرچه الگوی دلبستگی در خلال روابط کودک با مراقبینشدر طی سال اول زندگی شکل میگیرد اما میتواند در زمانهای بعدی تغییر کند.هرچند ساختار اولیه این بنای دلبستگی تقریبا ثابت میماند. در ابتدا دلبستگی نوزادن به چهره دلبستگی ،بقا او را تضمین میکند ولی این مقوله در تمامی عمر انسان (جهت دلبسته شدن به شخص دیگر ،برای دریافت حمایت و کمک به هنگام خطر)وجود خواهد داشت.به بیان دیگر ، در بزرگسالان نیز در هنگاه مواجهه با خطر ، سیستم دلبستگی انها در اوایل کودکی شکل گرفته ، فعالمیشود و موجب ظهور رفتارهای دلبستگی جستجوی حمایت میگردد. مفاهیم برجسته در نظریه دلبستگی بالبی به شرح زیر اند:

دلبستگی ، نظریه و نظام دلبستگی:

بالبی بر این باور بود که مادر و نوزاددر یک سیستم مشارکتی با یکدیگر تعامل کرده ، رفتارهای خود را تنظیم میکنند.بهعبارت دیگر کودک در درون خود یک سیستم خود تنظیمی  بنام دلبستگی دارد. این سیستم در تعامل با سیستم مکملی است که در درون مادر است. شایان ذکر است که رابطه دلبستگی بین مادر/کودک فقط یک بخش از ارتباطی است که بین مادر و کودک وجود داردونه همه انها. مثلا ارتباط مادر/کودک شامل آموزش و بازی نیز میشود. همانطور که ذکر گردید نظریه دلبستگی از نظریه کردار شناسی،روانشناسی تحولی،نظریه سیستم و روان تحلیل گری تاثیر پذیرفته است. در این نظریه تاکید بر تاثیر مهم تجربیات اولیه زندگی در رشد هیجانی فرد است. این نظریه چگونگی بروز و تحولات دلبستگی هیجانی قوی در بین افراد در چرخه زندگی را تبیین میکند.نظام دلبستگی بر طبق نظریه بالبی نظام انگیزشی و رفتاری است که پایه و اساس ژنتیکی و بیولوژیکی داشته ، بقای کودک را تضمین میکند و بعد از تولد در برخورد با چهره دلبستگی معین فعال میشود.

 

*هر دو زمانی که دیگری در دسترس نیست احساس نا امنی میکنند

*هر دو یکدیگر را در جریان تجربیات جدید قرار میدهند

*هردو نسبت به هم علاقه و اشتغال فکری متقابل را نشان میدهند.

*هردو به گفتگوی بچگانه میپردازند.

براین اساس تشابهات هازان وشیور استدلال کردند. که روابط صمیمانه بزرگسالان همانند روابط نوزاد و مرقب بیانگر دلبستگی هستند و محبت صمیمانه از ویژگیهای نظام رفتاری دلبستگی و انگیزشی می باشد که مراقب و ارتباط جنسی را پدید میاورد.

 

اهمیت نظریه دلبستگی بزرگسالان :

این نظریه که روابط صمیمانه ممکن است جزء روابط دلبستگی باشند تاثیر زیادی بر پژوهشهای اخیر در حوزه دلبستگی داشته است. در ارتباط با یان موضوع ذکر چند نکته حاءز اهمیتاست. اولا اگر روابط صمیمانه بزرگسالان راجزء روابط دلبستگی دانست ، انتظار مشاهده ی تفاوتهای فردی (انگونه که اینزورث در روابط نوزاد/مراقب مشاهده کرده بود)در اینگونه از روابط محتمل است.برخی از بزرگسالان در روابط خود بصورت ایمنعمل میکنند. این افراد به دیگران اعتماد کرده و این اعتماد را دارند که دیگران در زمان نیاز در دسترس و پاسخدهنده خواهند بود.تعدادی دیگر از بزرگسالان در روابط خود بصورت ناایمن عمل میکنند.این افراد از اینکه دیگران انها را دوست نداشته باشند.،نگرانند و زمانی که نیازهای دلبستگی انها ارضا نشود،احساس ناکامی و خشم خواهند کرد.میتوان گفت که این افرادبه صورت اضطابی / مقاوم عمل میکنند.

در مقابل تعدادی دیگری از بزرگسالان به روابط صمیمانه اهمیتی نمی دهندو از اعتمادبه دیگران و اعتماد دیگران  به خود اجتناب می ورزند. به نظر میرسد سبک دلبستگی این افراد اجتنابی است. اگر بتوان روابط صمیمانه بزرگسالان را جزء روابط دلبستگی دانست میتوان انتظار داشت که نحوه کارکرد بزرگسالان در روابط صمیمانه همانندروابط مراقبان و نوزادان باشند. بعبارت دیگر همان عواملی که فرایند اکتشاف را در کودکان تسهیل میکند (همانند یک مراقب پاسخده) میتوان اکتشاف در بزرگسالان را نیز تسهیل نماید. انواع عواملی که در نوزادان به محبوبیت چهره دلبستگی می انجامد. همان عواملی هستند که در روابط دلبستگی بزرگسالی نیز مطلوب خواهند بود.(پاسخدهی و در دسترس بودن)،سبک دلبستگی فرد بزرگسال تا حد زیادی منعکس کننده تجربیت دلبستگی او در دوران کودکی است،بالبی اعتقاد داشت که بار نمایی های ذهنی یا الگو های کارکردی تابع تجربیات کودکان مراقبت میباشد.

مطالعه می کردند. (مین،کاپلاز،کسیدی،۱۹۸۶ )براساس روش ارزیابی که توسط( مین.، ۱۹۸۵)تهیه شده است ، سبک های دلبستگی بزرگسالان را میتوان به چهار طبقه ایمن، انکار کننده،نگران وغیر مصمم تقسیم کرد. نقل از جوادی(۱۳۸۰)در فرایند مصاحبه بزرگسالان ایمن تجربیات مثبتی را از دلبستگی با والدین نشان میدهد و موقعیتهای را توصیف می کنند که در انها راحتی،محبت و عشق را تجربه کرده اند.ایین افراد حتی زمانی که حتی زمانی که تجربیات دوران کودکی شانل درد،جدایی و فقدان است.قادرند درباره انها به صورت تفصیلی و با ذکر جزییات صحبت کنند. مین عقیده دارد بزرگسالانی که میتوانند تجربیات منفی را بصورت منسجم گزارش دهند این توانایی را از تجربیات بعدی خود که با چهره دلبستگی مهم داشته اند بدست اورده اند نوع دیگر دلبستگی  ایمن که توسط مین گزارش شده است ایمنی اکتسابی است. مین اعتقاد داشت که این نوع دلبستگی به دنبال تجربیات ایمن بعدی و زندگی بدست میاید. (پیرسون،کوهن،کوان،کران،۱۹۹۴٫)(بازنمایی اجتنای (انکار کننده

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...