یکی از مشکلات مدیران بازاریابی در کشورهای در حال توسعه، این است که برای تدوین برنامه­های بازاریابی خود از الگوبرداری استفاده می­کنند، بدون توجه به اینکه آیا این برنامه­ها با سطح بلوغ آن­ها مطابقت دارد یا خیر؛ مثلاً شرکتی که هنوز به اصول اولیه قیمت­گذاری توجه قرار نمی­کند، نمی­تواند از ابزارهای پیشرفته قیمت­گذاری استفاده کند. شرکتی که هنوز کانال­های توزیع خود را نشناخته؛ نمی­تواند برنامه بهبود برای یکپارچه کردن کانال­های توزیع ارائه دهد. دیدگاه بلوغ بازاریابی به معنای آن است که شرکت برای تدوین برنامه­های بازاریابی به جایگاهش در بازاریابی توجه کند و پله­های بهبود را مرحله به مرحله طی کند. فرایندهای بازاریابی، شامل زیرفرایندهایی است. هر یک از این زیرفرایندها می­تواند در سطوح بلوغ متفاوتی باشد. پنج سطح بلوغ داریم و پله آخر، به شرکت­های کلاس جهانی مربوط است. بر این اساس، شرکت بازاریابی خود را عارضه­یابی وآسیب­شناسی کرده و جایگاه بلوغ هر حوزه بازاریابی را به دست آورده است. در تدوین برنامه­های بهبود بازاریابی، شرکت باید همه زیرفرایندهای بازاریابی خود را به صورت متوازن رشد دهد. نمی­توان تصور کرد، شرکت در حوزه تبلیغات محصول، مثل یک شرکت کلاس جهانی عمل کند، ولی در حوزه فروش مثل یک شرکت نوپا عمل کند. طبق دیدگاه بلوغ، فرایندهای بازاریابی، دارای سطوح بلوغ مختلفی است. در سطوح بلوغ بالا، آن فرایند به شکلی متعالی انجام می­شود و در سطوح بلوغ پایین­تر، این فرایند به اشکال ضعیف­تری انجام می­شود (ای اف کیو ام[1]، 2010). با توجه به مطالب تشریح شده، فرایند جامع بازاریابی شامل یازده زیرفرایند مختلف است و در مدل بلوغ فرایندهای بازاریابی، باید بتوان سطوح بلوغ همه زیرفرایندها را آسیب­شناسی نمود. فرایندهای مدل بلوغ بازاریابی شامل استراتژی بازاریابی، تحقیقات و هوشمندی بازاریابی، برنامه­ریزی بازاریابی، رهبری بازاریابی و قابلیت­های کارکنان، قیمت­گذاری، جایگاه­یابی برند، کانال فروش و توزیع، ارتباطات بازاریابی، مدیریت مشتریان و مدیریت فروش است (احمدی زاد و همکاران، 1390).
2-4-4- اصول بنیادین مدل بلوغ فرآیندی

ویژگی­های یک فرآیند باید به شکلی ارزیابی گردد که قابلیت آن برای مشارکت در اهداف سازمانی مشخص شود.
فرآیندهای قادر و توانمند نمیتوانند ماندگار باشند، مگر اینکه سازمان به اندازه کافی بالغ باشد تا آنها را حفظ نماید.
بهبود فرآیند بهترین رویکردی است که یک برنامه بهبود سازمانی را مرحله­بندی می­کند تا به طور موفقیت­آمیزی به حالت­های پیش­بینی­پذیرتری از قابلیت سازمانی دست یابد.
هر مرحله یا سطح بلوغ، یک مبنای لازم و ضروری طرح می­کند تا بر آن اساس بهبود آینده تضمین شود.
همچنین، در مدل بلوغ فرآیندی، به عنوان یک استاندارد، حداقل پنج چالش یا سطح برای موفقیت سازمان به این صورت شناسایی و تعیین شده است؛

مدیریت دارای استانداردهای کمی برای سنجش بلوغ گردش کار فرآیندهای کسب و کار است و نیازمند روش قابل قبول برای شناسایی ریسک­هایی است که ضعف­های فرایندها بر روی توسعه سازمان و دستیابی به اهداف کسب و کار تحمیل می­کنند.
مدیریت روش­های قابل قبول اندکی دارد تا میزان انطباق بین چگونگی انجام وظایف و چگونگی توصیف گردش کار فرآیندها را به درستی بسنجد. در این مدل کوشش می­شود اعتبار الزامات و نیازمندی­های سیستم، درستی استفاده از موردهای مطالعه و توصیفات مبتنی بر مدل، و اثربخشی کاربردهای عملی به گونه­ای هماهنگ شوند.
مدیریت غالباً آگاهی ندارد که تا چه

 

اندازه اکتساب یا رشد سازنده و پویا ناشی از شیوه­های متعدد انجام وظایف مشابه است. خلق و ایجاد فرآیندهای استاندارد و به­هم مرتبط، الزامات و نیازمندی­های کارکردهای سازمان را ساده نموده، در نتیجه پیچیدگی سیستم­های سازمان را کاهش می­دهد.جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

پایان نامه رابطه بین قابلیت های بازاریابی و عملیاتی با عملکرد مالی

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...