مربیان باید این حس اجتماعی نوشکفته را به سوی دیگری هدایت کنند و مادر را نیز آگاه سازند که این رغبت را به سوی پدر هدایت کند. تا با توافق وی نحوه زندگی کودک را تثبیت کنند. افزون بر آن باید کودک را برای پذیرفتن برادران یا خواهران کوچکتری که خواهد داشت آماده سازند. این نکته ای است که اغلب نادیده می انگارند، حال آنکه تاثیر فراوانی در سبک زندگی کودک دارد (منصور، ۱۳۷۱).
کودکان ناسازگار معمولاً هدف مخربی دارد که این گزاره تئوری آدلر را درایکرز (۱۳۷۸) در قالب جدول ۲-۴ بیان کرده اند.

جدول شماره ۲-۴-تشخیص هدفهای کودکان ناسازگار (درایکرز و کاسل، ۱۳۷۸، ص ۶۹)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هدف
کاهش علایق اجتماعی 

رفتارهای بی فایده و غیرقابل قبول
افزایش علایق اجتماعی 

رفتارهای مفید و مورد پذیرش جامعه
خرابکار غیرفعال
خرابکار فعال
سازنده کنش پذیر
سازنده کنش مند
توجه طلبی
«تنبل» 

خجالتی ـ مشکل در اجرا

ناتوانی ـ مشکل در تغذیه

نااستواری ـ آزاد گذاردن

خود ـ کم طاقت ـ لکنت در گفتار ـ اضطراب
«آزاردهنده» 

ظاهرساز

دلقک

علامت سوال متحرک

 

نااستواری

وحشت انگیزی

اشتباهات جزیی
«جذاب» 

کودک نمونه

گفتارهای هوشمندانه

وجدان بیدار

جذابیت زیاد

ملیجک معلم
«موفق» 

اظهارنظرهای زیرکانه

سازنده

شایسته اعتماد

ممکن است شاگرد ایده آلی بنظر برسد اما هدفش برتری است نه همکاری
قدرت طلبی
«لجباز»
تنبلی

فرمان ناپذیری

سرکشی
«سرکش»
جدل دایم

مخالفت کردن

عادات بد

به راه انداختن جنجال

وقت گذرانی بیهوده
صفات اغلب کودکان سازگار
– به حق و حقوق دیگران احترام می گذارد.

– در برابر دیگران بردبار است.

– به دیگران علاقه نشان می دهد.

– دیگران را تشویق می کند.

– شجاع است.

– احساس تعلق دارد.

– تلاش هوشمندانه دارد.

– تمایل به مشارکت دارد.
انتقام طلبی
«خشن غیرفعال»
عبوس و ترشرو

بی اعتنا و جسور
«شرور»
دزدی

شب ادراری

خشن و وحشی
 
ابراز ناتوانی
«ناامید» 

حماقت

عقده کهتری

کودن

راحت طلب

ناشایست
 
 
 

بطور کلی دردیدگاه آدلر (۱۳۶۱) اعتقاد بر این است که کودک ناسازگار، کودکی است که عزت‏نفس او با مشکل مواجه شده است. امروزه نیز بسیاری از نظریه‏پردازان حوزه درمان مشکلات سازگاری و روان‏شناختی بر مسأله افزایش عزت نفس تمرکز کرده‏اند (برای مثال فنل۱، ۱۹۹۷، ۱۹۹۸؛ درایدن۲، ۱۹۹۹، ۲۰۰۳؛ پوپ، مک هال۳)

۲-۱۱-۳- نظریه درایکرز و کاسل

اگر با کودک به گونه ای برخورد شود که نتواند بر احساس کهتری طبیعی خود غلبه کند به تدریج دچار ناسازگاری رفتاری خواهد شد. علل احساس کهتری را می‏توان اجمالاً به سه دسته تأثیر محیط، کهتری واقعی، صفات عجیب و غریب تقسیم کرد.

جو عاطفی حاکم بر روابط اعضای خانواده، یکی از علل مهم و اصلی تشدید احساس کهتری است. مقایسه‏هایی که در خانواده صورت می گیرد، احساس کهتری را تشدید می کند و از سویی رقابت در مدرسه نیز می تواند پایه های احساس کهتری را پی ریزی کند. به طور کلی نباید از انسان بیش از آنچه در توانایی اوست انتظار داشت. چنین توقعی زمینه احساس کهتری را در وی هموار می سازد و در نتیجه از خود و دیگران ناراضی است. گاهی اوقات کهتری‏های بدنی یا روانی سرچشمه احساس کهتری می‏شوند. کهتری‏های واقعی از دو جهت به فرد لطمه می زنند؛ یکی اینکه خودبخود در وی احساس خودکم بینی ایجاد می کنند و از طرف دیگر تمسخر و استهزاء دیگران را نیز باید تحمل کنند. گاهی اوقات برای افرادی که به دلیل صفات عجیب و غریبی که دارند. اسامی عجیبی می گذارند و آنها را مورد تمسخر قرار می‏دهند، اگر این سه عامل با یکدیگر ترکیب شود، عمیق‏ترین ضرب را بر پیکر لطیف کودک وارد می‏سازد و فرد در همان زمان درمی‏یابد که بیچاره و بدبخت است. آدمی احساس کهتری را ریشه و انگیزه اصلی تمامی رفتارهای غیرعادی می‏داند (منصور، ۱۳۷۱).

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه تاثیر آموزش پیش دبستانی بر یادگیری مهارتهای روانی – حرکتی و سازگاری اجتماعی

 

کودک در چنین شرایطی، هدفهایی را برای زندگی و برخورد با دیگران انتخاب می کند که مشکل آفرین هستند و این باعث ایجاد کودکی مأیوس می شود که همین یأس و ناامیدی باعث بروز رفتارهای ناسازگارانه می شود (موساک۱، ۲۰۰۰). درایکرز و کاسل (۱۳۷۸) پس از مشاهده صدها کودک ناسازگار به این نتیجه رسیدند که علت ناسازگاری کودکان را می توان در چهار زمینه دسته بندی کرد:

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...