کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

distance from tehran to armenia


جستجو


 



سلین بر این باور است که جرم نتیجه­ی برخورد فرهنگ­ها و ناشی از تعارض موجود بین آنها است؛ یعنی تضاد موجود بین قوانین یک کشور و هنجارهای رفتاری[۳] خاص یک گروه قومی یا نژادی. هنگامی که تعارض فرهنگ­ها به وجود می­آید، اطاعت از هنجارهای خرده­فرهنگی می­توانند به عنوان عملکرد مجرمانه خود را نشان دهند. این نوع از تعارض­ها، فرهنگ­های موازی را به وجود می­آورند که باعث ایجاد دو گروه از هنجارهای متناقض و مغایر هم می­شوند. آشفتگی و تشویش آنان می ­تواند افراد را وادار کند که دست به ارتکاب جرایم بزنند(کسن[۴]، ۱۳۸۵: ۹۴-۹۵).
موضوع اصلی این واقعیت است که اغلب ما متعلق به چندین گروه اجتماعی هستیم. در یک جامعه­ی پیچیده، تعداد گروه هایی که افراد به آنها تعلق دارند – خانوادگی، همسالان، شغلی و مذهبی – فراوان است. تضاد هنجارها زمانی است که قواعد واگرای رفتار کم و بیش موقعیت خاص زندگی را مدیریت و هدایت می کنند که در آن شخص خود را می یابد. مطابق با دیدگاه سلین، تضاد فرهنگی زمانی رخ می دهد که قواعد بیان شده در قانون جنایی با هنجارهای رفتاری یک گروه خاص برخورد پیدا می کنند(سیگل، ۲۰۱۲: ۲۱۳).

سلین کمتر در پی اثبات نظریه­ خود است زیرا او تنها به ارائه­ مثال­هایی اکتفا می­ کند که تضاد موجود بین قوانین و هنجارهای رایج در درون گروه­های خاص را نشان می­ دهند. وی قانون ممنوعیت مصرف مشروبات الکلی در ایالات متحده­ی آمریکا را یادآوری می­ کند که در دهه­ی ۱۹۲۰ اجرا می­شد و مغایر با خواسته­ی تعداد بیشماری از آمریکایی­ها بود. وی همچنین به مشروعیت شرط­بندی، وجود برخی باورها در میان اقلیت­های قومی و نژادی که عنوان می­کردند تعرض به آبرو بایستی با خون پاک شود و یا خون با خون شسته می­شود و این­که فرد زناکار بایستی به مجازات مرگ محکوم شود و خرید و فروش کالاهای مسروقه در بین برخی از خانواده­های فقیر اشاره می­ کند(کسن: ۱۳۸۵: ۹۵).

 

 

۳-۲-۴-۱-۳-۲- نظریه­ خرده فرهنگ بزهکارانه آلبرت کوهن
 

کوهن[۵] در کتاب خود تحت عنوان پسران بزهکار[۶] (۱۹۵۵)، نظریه­ خرده فرهنگی را با تفکیک نمودن رفتار انحرافی جوانان از انحرافات اجتماعی بزرگسالان و تأکید بر بزهکاری پسران طبقات پایین تدوین کرد. کوهن در پاسخ به این سؤال که چرا خرده فرهنگ بزهکارانه وجود دارد و به جوانان منتقل می شود؟ نظریه­ای کلی درباره چگونگی پیدایش خرده فرهنگ بزهکار ارائه می دهد(احمدی، ۱۳۸۴: ۷۲). نظریه­ خرده فرهنگی به طور کلی استدلال می کند که رفتار بزهکارانه ریشه در واقعیت جمعی خرده فرهنگ بزهکارانه دارد. به همین خاطر، محققان باید پویایی های خاص فرهنگی که آن خرده فرهنگ-کدهای صحبت کردن و رفتار، سبک های لباس پوشیدن، عواطف مشترک، مسایل مشترک – را مشخص می کند، شناسایی کنند(فرل[۷]، ۲۰۰۹: ۲۲۵).

بحث اصلی کوهن این است که عضویت در طبقه­ی اجتماعی با ارزش های اجتماعی و سبک های زندگی ارتباط دارد. ارزش طبقه­ی پایین از طریق آنچه که وی آن را تعامل و کنش طبقه – محور می نامد، به وجود می آید. با توجه به شیوه های تربیت کودک در طبقه­ی متوسط و طبقه کارگر(پایین)، احتمالاً افراد متعلق به طبقه پایین به کودکان می آموزند که رفتار باید خودانگیخته و پرخاشگرانه باشد. ارزش های این طبقه بر زمان حال با تأکید اندکی بر برنامه ریزی درازمدت تمرکز می کنند. اجتماعی شدن یا آموزش در طبقات پایین به ملایمت پیش می رود و کودک یاد می گیرد از دستورات پیروی کند. برخلاف این، کوهن بیان می کند که در طبقه ی متوسط، اجتماعی شدن و تربیت کودک با تأکید بر ارزشها و سبک های زندگی اغلب متضاد با مواردی است که در طبقه ی پایین مطرح می باشد. ارزش های طبقه متوسط شامل پویایی ذاتی و جاه طلبی، مسؤولیت پذیری فردی، پیشرفت و موفقیت، کامروایی معوق، کنترل رفتار خشن، تمرین تبعیت از قانون و احترام به اموال دیگران می باشد(برگ و استیوارت[۸]، ۲۰۰۹: ۲۲۹).

در حالی که دو نظام ارزشی طبقاتی متفاوت وجود دارد، در مدرسه عمدتاً ارزش های طبقه­ی متوسط حاکم است. در نتیجه جوانان متعلق به طبقه­ی پایین، خودشان را با معیارهای مقیاس طبقه­ی متوسط ارزیابی می کنند(شومیکر، ۱۳۸۹: ۱۸۰). جوانان طبقه­ی پایین که نه تنها با ارزشهای طبقه­ی متوسط خو نگرفته اند، بلکه کاملاً با آن بیگانه اند. بنابراین مدرسه به مکانی تبدیل می شود که شکست افراد را تضمین می کند. بر مبنای ارزشهای مدرسه، کسی موفق می شود که خصایص طبقه ی متوسط را داشته باشد، در حالی که جوانان طبقه­ی پایین فاقد چنین ویژگی هایی هستند و در رقابت با جوانان طبقه متوسط شکست می خورند. این شکست احساس ناکامی و سرخوردگی را در آنان ایجاد می کند، در نتیجه جوانان طبقه­ی پایین که دچار ناکامی شده اند، در منطقه هایی که زندگی می کنند، خرده فرهنگ های بزهکار را به وجود می آورند(ممتاز، ۱۳۸۱: ۱۰۰-۱۰۱).

کوهن اظهار داشت که بزهکاری پسران عمدتاً محصول شکاف انتظارات طبقه­ی متوسط از آنها و آنچه ایشان خودشان فکر می کردند می توانند انجام دهند می باشد. در واقع بزهکاری پسران طبقه­ی کارگر ناشی از فشار هدف – وسیله ای طبقه­ی متوسط بر آنها است و این در حالی است که خانواده به آنها کمک اندکی در انطباق با مدرسه و کسب تلقی مثبت نسبت به آن می کند. بنابراین، کوهن معتقد است نه تأکید

 

نامتوازن بر اهداف و وسایل فرهنگی، بلکه شکاف بین آنها موجبات انحراف پسران را فراهم می­نماید(محمدی اصل، ۱۳۸۵: ۱۷۳-۱۷۴).

 

 

۳-۲-۴-۱-۳-۳- نظریه­ فرهنگ طبقه پایین والتر میلر
 

میلر[۹] نیز از منظر خرده فرهنگی به رفتارهای بزهکارانه جوانان طبقه­ی پایین می پردازد. از نظر وی، نظام فرهنگی طبقه­ی پایین برحسب محتوای نمادین آن، یا چیزی که با عنوان علایق کانونی[۱۰] مطرح می شود، متمایز می گردد. علایق کانونی شبیه به ارزش هایی است که عناصر یک فرهنگ را نشان می دهد و توجه عمیقی را به خود جلب می کنند(برگ و استیوارت، ۲۰۰۹: ۲۳۰). نظریه­ میلر مبتنی بر ویژگی های طبقاتی جوانان طبقات پایین جامعه است و خرده فرهنگ های بزهکاری که بزهکاران طبقات پایین جامعه به وجود می آورند، پاسخ به خرده فرهنگ طبقه خود است(احمدی، ۱۳۸۴: ۷۴).

میلر معتقد است که پسران طبقه­ی پایین از خرده فرهنگ خود تبعیت می کنند. آنها زمانی در چشم جامعه­ی کلان، بزهکار جلوه می کنند که بخواهند رفتار مقبول خرده فرهنگ خود را در پرتو ارزش های این خرده فرهنگ ها نشان دهند(میلر، ۱۹۵۸ به نقل از، محمدی اصل، ۱۳۸۵: ۱۷۴).

علایق کانونی یا ارزش های خرده فرهنگ طبقه­ی پایین به شرح زیر است:

۱- دردسر طلبی[۱۱]: در اجتماعات طبقه­ی پایین، افراد براساس میزان درگیری واقعی یا بالقوه­شان در ایجاد دردسر و مشکل ارزیابی می شوند. رفتارهایی مانند درگیری و نزاع، مصرف مشروبات الکلی، و رفتارهای جنسی منجر به بروز دردسر می شوند.

۲- سرسختی[۱۲]: مردان طبقه­ی پایین در پی شناخته شدن و به دست آوردن شهرت به خاطر مبارزه طلبی و سرسختی شان هستند. آن ها از لطافت و نرم خویی اجتناب کرده و به جای آن به دنبال کسب توانایی فیزیکی، قابلیت درگیری و دعوا و مهارت ورزشی هستند. افرادی که نتوانند این توانایی ها را کسب کنند، باید ننگ صفاتی مانند ضعیف، بی عرضه و بی اراده و سست را بپذیرند.

۳- زرنگی[۱۳]: اعضای طبقه­ی پایین خواهان شناخته شدن به عنوان افرادی زیرک و زبل و همچنین باهوش و زیرک هستند. آن ها همچنین توانایی فریب مخالفان شان را دارای می­باشند. گرچه تحصیلات رسمی در میان آن ها ارزش به حساب نمی آید، اما داشتن تکنیک­های بقا و مهارت هایی برای بازی هایی مانند قمار، فریب دیگران و دانست راه هایی برای فرار از مجازات برای شان ضروری است.

۴- هیجان طلبی[۱۴]: اعضای طبقه­ی پایین تلاش می کنند تا به سرگرمی و هیجان دست یابند تا بدین وسیله زندگی بی روح و سرد خود را تغییر دهند. جستجو و تلاش برای هیجان طلبی ممکن است منجر به قماربازی، درگیری، مست شدن و فعالیت های جنسی گردد.

۵- تقدیرگرایی[۱۵]: شهروندان طبقه­ی پایین معتقدند که زندگی شان در دستان نیروهای معنوی قدرتمندی است که سرنوشت آن ها را رقم می زنند. خوش شانس بودن، به دست آوردن ثروت مناسب و بردن جوایز بزرگ از جمله رؤیاهای روزانه ی این افراد است.

۶- خودمختاری[۱۶]: مستقل بودن از نهادها و افرادی مانند پلیس، معلمان، والدین از ضروریات زندگی افراد طبقه­ی پایین محسوب شده و از دست دادن کنترل نوعی ضعف غیرقابل قبول برای آن ها به شمار می آید که با سرسختی شان ناسازگار است(سیگل، ۲۰۱۲: ۲۱۴).

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه ها  :

 

پایان نامه : بررسی جامعه ­­شناختی مهارت­های اجتماعی و ارتباطی مؤثر بر بازدارندگی رفتارهای پرخطر جوانان
برای تحقق این ارزش ها است که پسران تجربه و کیفیات شخصی خاصی را پرورش می­ دهند و از این رهگذر به بزهکاری گرایش پیدا می کنند. آنها از این طریق زندگی را با والدین و همسالان شان تجربه نموده و جامعه پذیر می شوند. این جامعه پذیری هم از فرهنگ طبقه­ی متوسط متنفر است و این افراد به غفلت از هنجارها و ارزش های فرهنگ غالب می پردازند. بدین ترتیب، از نظر میلر، بزهکاری پسران محلات بدنام، محصول جامعه­پذیری در خرده­فرهنگ بزهکارانه خصوصاً در محلات بدنام است(محمدی اصل، ۱۳۸۵: ۱۷۴).

 

 

 

۳-۲-۴-۱-۳-۴- نظریه­ فرصت افتراقی ریچارد کلووارد و لوید اهلین
 

ریچارد کلووارد و لوید اهلین[۱۷]، در کار کلاسیک خود با عنوان بزهکاری و فرصت[۱۸](۱۹۶۰)، اصول نظریه­ فشار و بی سازمانی اجتماعی را با تصویری از یک خرده فرهنگ جنایی باندهای بزهکاری باهم ترکیب کردند. آن­ها در موافقت با نظریه­ کوهن، دریافتند که خرده فرهنگ­های مستقل بزهکاران در جامعه وجود دارد. از نظر کلووارد و اهلین، خرده فرهنگ بزهکارانه نوع خاصی از فعالیت های بزهکارانه است که از اصول و مقررات مورد نیاز برای تحقق اعمال مجرمانه در محدوده­ خود حمایت می کند(سیگل، ۲۰۱۲: ۲۱۷).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

[یکشنبه 1399-01-31] [ 03:16:00 ق.ظ ]




 
دانیل گلیزر[۱] بر این باور است که نظریه­ ساترلند رویکردی ماشین انگارانه نسبت به کجرفتاران دارد و بیان می کند که تعامل با بزهکاران، شخص را به طور مکانیکی درگیر امور بزهکارانه می کند. با این کار قابلیت های تصمیم سازی و پذیرش نقش فرد نادیده گرفته شده است. گلیزر تلاش نموده تا این تصویر ماشین انگارانه از کجرفتاران را اصلاح نموده و مدعی است که تعامل با کجرفتاران(واقعی یا مجازی) به خودی خود ضرری ندارد، مگر اینکه به حدی برسد که فرد خود را با کجرفتاران یکی بداند و از آنها هویت بگیرد(گلیزر، ۱۹۵۶؛ به نقل از صدیق سروستانی، ۱۳۹۰: ۴۹). وی با مطرح کردن نظریه ی هویت پذیری افتراقی[۲]، بیان می­ کند که این فرآیند، میزان هویت پذیری فرد با اشخاص دیگر، چه به شکل واقعی و چه به شکل خیالی را معلوم می کند، زمانی که اخذ و اقتباس ارزش ها شخص را مستعد انجام رفتار بزهکارانه یا قانون شکن می نماید. این وضعیت(تغییر و تبدیل)، موجب شکل گیری نقش یاد دهنده برای رسانه ها می شود. مطابق با هویت پذیری افتراقی، یک فرد عام مانند یک ورزشکار می تواند تأثیر بیشتری نسبت به افرادی که با یک شخص مستقیماً در تعامل هستند، بر وی داشته باشد(براون و همکاران، ۲۰۱۳: ۳۲۱). بنابراین، به نظر می رسد که گلیزر از تعامل افراد با کجرفتاران در جهان واقع یا در کتاب ها و فیلم ها، در صورتی که کسی از آنها هویت نپذیرد و با آنها به عنوان الگو و قهرمان برخورد نکند، هراسی ندارد، چون پیوند افتراقی را شکل دهنده­ی کجرفتاری نمی داند و علت اصلی کجرفتاری را هویت پذیری از کجرفتاران یا هویت­پذیری افتراقی قلمداد می کند(صدیق سروستانی، ۱۳۹۰: ۴۹-۵۰).

 

 

۳-۲-۴-۲-۱-۳- نظریه­ تقویت افتراقی رانلد آکرز و رابرت بورگس
 

نظریه­ تقویت افتراقی[۳] تلاش دیگری برای توضیح جرم به عنوان نوعی رفتار آموخته شده می­باشد. این نظریه در ابتدا توسط رانلد آکرز[۴] با همکاری رابرت بورگس[۵] در سال ۱۹۶۶ ارائه شد، و نسخه­ی دیگری از دیدگاه یادگیری اجتماعی است که مفاهیم پیوند افتراقی را با عناصر نظریه­ یادگیری روانشناختی ترکیب نموده است(سیگل، ۲۰۱۲: ۲۴۰).

آکرز معتقد است که فرآیند مشابهی در یادگیری هر دو رفتار انحرافی و متعارف(مرسوم) وجود دارد. افراد نه یاد می گیرند که کاملاً منحرف باشند و نه کاملاً همنوا و مطیع. بلکه بیشتر تعادل بین این دو قطب متضاد رفتار را می پسندند. این تعادل معمولاً پایدار و ثابت است، اما در طول زمان می تواند مورد تجدیدنظر و بازبینی قرار گیرد(بروئر و بولن، ۲۰۱۵: ۱۱۱).

آکرز چهار عنصر اساسی که رفتار را شکل می دهند، شناسایی نمود: پیوندهای افتراقی، تعاریف، تقویت افتراقی و تقلید. از نظر وی، این عناصر بخشی از فرآیند پیچیده­ یادگیری است و رفتار مجرمانه، زمانی قابل پیش بینی است که تقویت شده و به عنوان رفتار مطلوب تعریف شده باشد(براون و همکاران، ۲۰۱۳: ۳۲۱-۳۲۲).

بورگس و آکرز براساس نظریه­ تقویت در روانشناسی که مدعی است ادامه یا توقف هر نوع رفتاری بستگی به تشویق یا مجازات دارد، یعنی تشویق موجب ادامه­ی رفتاری خاص و مجازات باعث توقف آن خواهد شد، نظریه ی ساترلند را مورد سؤال قرار داده اند. به بیان دیگر، آن­ها بیان می کنند که صرف تعامل با

 

کجرفتاران کسی را کجرفتار نمی کند، بلکه همین افراد، کجرفتاری را در صورتی که رضایت بخش تر باشد، به همنوایی ترجیح خواهند داد. بورگس و آکرز براساس قانون نیروی تقویت افتراقی می گویند اگر تعداد عواملی نیروهای تقویت کننده تولید کنند، آن عاملی بیشترین احتمال وقوع را دارد که بیشترین تقویت کننده را به لحاظ مقدار، فراوانی و احتمال تولید کند. بنابراین، از نظر آن ها دخالت متغیر سوم یعنی تقویت افتراقی در فضای پیوند افتراقی، علت اصلی کجرفتاری است(صدیق سروستانی، ۱۳۹۰: ۵۰).

بورگس و آکرز، رفتار مجرمانه را بر اساس هفت مرحله مورد بررسی قرار دادند:

رفتار بزهکارانه از طریق شرطی سازی مستقیم یا تقلید فراگرفته می شود.
رفتار بزهکارانه در موقعیت های تقویت کننده غیراجتماعی (به عنوان مثال تأثیر فیزیکی استفاده از مواد مخدر) و نیز در موقعیت های تبعیضی غیر اجتماعی و از طریق تعامل اجتماعی که در آن رفتار دیگران بر علیه رفتار مجرمانه است و یا با آن همخوانی دارد فراگرفته می شود.
رفتارهای مجرمانه، اساساً در گروه‌هایی که منبع اصلی تقویت و تشویق فرد هستند، فرا گرفته می شوند: گروه‌های همسالان، خانواده، مدرسه، کلیسا.
یادگیری رفتار مجرمانه، که شامل یادگیری روش ها و نگرش های خاص و اجتناب از برخی رویه ها است، به وجود تقویت کننده های مؤثر و قابل دسترس، بستگی دارد.
نوع رفتار یاد گرفته شده و تکرار آن، به وجود تقویت کننده های مؤثر وهمچنین معیارهایی بستگی دارد که تقویت کننده ها بر مبنای آن، مورد استفاده قرار می گیرند.
رفتار مجرمانه تابع معیارهایی است. از طریق این معیارها، رفتار مجرمانه از دیگر رفتارها متمایز می گردد. بنابراین، یادگیری رفتارهای مجرمانه، هنگامی ممکن است که چنین رفتارهایی در قیاس با رفتار غیرمجرمانه، بیشترمورد تقویت قرار گیرد.
شدت رفتار مجرمانه، مستقیماً تابع میزان، تعداد، و احتمال دستیابی به تقویت کننده ها می­باشد(بیرن و مزراشمیت، ۲۰۱۱: ۱۶۶-۱۶۷).
 

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه ها  :

 

پایان نامه : بررسی جامعه ­­شناختی مهارت­های اجتماعی و ارتباطی مؤثر بر بازدارندگی رفتارهای پرخطر جوانان
 

 

 

۳-۲-۴-۲-۱-۴- نظریه­ خنثی­سازی دیوید ماتزا و گرشام سایکز
 

نظریه­ خنثی سازی[۶] از طریق آثار دیوید ماتزا[۷] و همکارش گرشام سایکز[۸] شناخته شده است. آن­ها فرآیند تبدیل شدن به یک مجرم را به عنوان تجربه­ی یادگیری ملاحظه نمودند که در آن، بزهکاران و مجرمان بالقوه روش هایی را یاد می گیرند که آن­ها را قادر می سازد تا ارزش های مرسوم و متعارف را خنثی نموده و بین رفتار مشروع و نامشروع بی اراده عمل کنند. یک دلیل برای آن، ساختار ارزشی نهفته در جامعه­ی آمریکا است. ارزش های نهفته آثار اخلاقی متنوعی هستند که در فرهنگ استوار شده اند، اما عموماً به وسیله­ی مصلحت اندیشی اعضای جامعه مردود شده اند. این ارزش ها در کنار ارزش های مرسوم و متعارف قرار دارند و اگرچه به طور عام مردود شده اند، اما ممکن است در قلمروی خصوصی تحسین شده و اجرا شوند. این ارزش­ها شامل مواردی مانند دیدن فیلم های تحریک کننده، مصرف افراطی الکل یا قماربازی درباره­ی رویدادهای ورزشی می باشند. در فرهنگ آمریکایی، نگهداری هر دو دسته ارزش های مرسوم و نهفته امری عادی است؛ تعداد کمی از افراد کاملاً خوب یا کاملاً بد هستند(سیگل، ۲۰۱۲: ۲۴۱).

دلالت اصلی توجه به نظریه­ فنون خنثی سازی به عنوان نظریه­ بزهکاری، گفته های ساترلند بود که یادگیری رفتار مجرمانه یا بزهکارانه شامل ارزش ها و عقلانی سازی ها، همین طور روش های ارتکاب تخلف می باشد. سایکز و ماتزا مدعی هستند که یادگیری به پسران جوان اجازه­ی درگیری در رفتارهایی را می دهد که ناقض نظام ارزشی پذیرفته شده به وسیله­ی آنها است. آن­ها برای حمایت از این اظهارنظر، شواهدی را ذکر می کنند که متخلفان نوعاً احساس شرم و گناه را تجربه می نمایند. به علاوه، آن ها مشاهده نمودند که متخلفان برخی گزینش ها را در انتخاب قربانی های شان نشان می دهند، تمایل دارند تا از آن هایی که ارزش­های اصلی جامعه را به دقت انعکاس می دهند، اجتناب ورزند و اهداف بی ارزش یا کم ارزش را جستجو نمایند(براون و همکاران، ۲۰۱۳: ۳۳۵-۳۳۶).

سایکز و ماتزا بیان می کنند که افراد مجموعه­ی مشخصی از توجیهات را برای رفتار بزهکارانه و قانون شکن خود به کار می برند:

۱-انکار مسئولیت[۹]: تا آنجا صورت می­گیرد که بزهکار، دیگر خود را مسئول رفتارهای نابهنجار و بزهکارانه­اش نمی­داند. عدم رضایت از خود و دیگران همراه با انکار مسئولیت منجر به کاهش شدید کارآیی و اثربخشی مکانیزم های نظارتی می شود. در نتیجه، این تصور ذهنی در افراد ایجاد می­شود که رفتارهای بزهکارانه، از عوامل و نیروهایی خارج از کنترل آنان نشأت می گیرد: همانند، عدم عطوفت والدین، محلات فقیرنشین، معاشرت و همنشینی­های بد و …

۲-انکار آسیب­رسانی[۱۰]: در این حالت فرد بزهکار پیوسته به گونه­ای مبهم و نامشخص احساس می کند که رفتارش به رغم مغایرت با قانون، موجب آسیب ­جدی دیگران نمی­ شود.

۳-انکار قربانی[۱۱]: برخی از بزهکاران، اگرچه مسئولیت رفتارهای نابهنجار خود را می­پذیرند، اما به نحو دیگری به خنثی­سازی جراحت و آسیب های حاصل از آن می­پردازند. در چنین وضعیتی فرد ممکن است تنفر اخلاقی را علت جراحت و آسیب های وارده به قربانی بداند. لذا، رفتار خود را متناسب با موقعیت و شرایط موجود بداند. یا آن که جراحت و آسیب­های وارده به قربانی را مجازاتی عادلانه­ یا نوعی قصاص وانتقام در نظر می گیرد.

۴-سرزنش سرزنش­ کنندگان[۱۲]: زمانی که توجه بزهکار از رفتارهای نابهنجار خود به محرک­ها و انگیزه­های مؤثر بر شکل­ گیری رفتارهایش، معطوف میگردد (بعنوان مثال سرزنش والدین به علت تربیت نامناسب شان).

۵-توسل به وفاداری[۱۳]: بر مبنای این وضعیت، مکانیزم های کنترل اجتماعی (درونی و بیرونی) یک جامعه به دلیل تعلق خاطر و وفاداری فرد نسبت به اجتماع بزهکاران و دارودسته­های بزهکار، گروه همسالان، خانواده و … خنثی و بی­اثر می­گردد. تضاد بین تعهد به قانون در مقابل وفاداری به دوستان علت استفاده فرد بزهکار از این نوع فنون خنثی­سازی است که در قالب عباراتی مثل: (همواره به دوستانت کمک کن، هرگز رفیقت را لو نده، حتی اگر به خاطر او دچار مشکلات جدی شوی) بیان شود(سیگل، ۲۰۱۲: ۲۴۲؛ بیرن و مزراشمیت، ۲۰۱۱: ۱۴۷).

این فنون به مجرمان کمک می کند که مجموعه­ی متمایزی از استدلال ها و توجیهات را برای رفتارهای غیرقانونی شان به کار ببرند و به آن­ها اجازه می دهد که به طور موقتی از قوانین متعارف جامعه دور شده و در رفتارهای نهانی مشارکت کنند.

در مجموع، نظریه­ خنثی سازی شرایطی را در نظر می گیرد که به افراد اجازه می دهد تا هنجارها و ارزش های غیرعادی و نامتعارف را با بهره گرفتن از گفته هایی مانند “منظور من انجام آن نبود”، “من واقعاً به کسی آسیب نزدم”، “آنها خودشان موجب آن اتفاق شدند”، “همه مرا مقصر می دانند” و “من آن کار را برای خودم انجام ندادم”، خنثی نمایند(سیگل، ۲۰۱۲: ۲۴۲).

 

 

 

سرزنش محکوم کنندگان 

 

انکار

مسئولیت             توسل به وفاداری

انکار

آسیب رسانی       انکار

قربانی
 

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 03:16:00 ق.ظ ]




ریکلس بر این نکته تأکید دارد که کجروی را عمدتاً بازدارنده­های خارجی رفتار یعنی فشارهای اجتماعی کنترل می­ کند. بر همین اساس، ضمن آن که یکی از علل وجود کجروی در جامعه را کافی نبودن قدرت کنترل کننده­های خارجی برای مقابله با انگیزه­های ارتکاب رفتار کجروانه قلمداد می­ کند، خاطرنشان می­سازد که اگر جامعه­ای از یکپارچگی مناسبی برخوردار باشد، نقش­های اجتماعی و محدودیت­های اجتماعی رفتار را به خوبی تعیین نماید، نظام تربیت خانواده و فرآیند سرپرستی و نظارت آن را تشویق کند و برای تقویت دستاوردهای مثبت افراد، پشتوانه­هایی را تدارک ببیند، قادر به مهار جرم و کجروی خواهد بود(لبیبی، ۱۳۸۷: ۴۴).
در عین حال به نظر ریکلس، اگر کنترل­های خارجی در جامعه ضعیف یا مفقود شود، کنترل کجروی ناگزیر به بازدارنده­های درونی و به ویژه وجدان فردی منوط می­گردد. در این خصوص، دیدگاه او را می­توان در زمره­ی نخستین کوشش­هایی دانست که به بیان چگونگی اثرگذاری خودپنداره بر گرایش­های کجروانه پرداخته و یادآور شده است که حتی جوانان رشد­یافته در جرم­زا­ترین مناطق قادر هستند خود را از ارتکاب بزهکاری دور نگه دارند، و این در صورتی ممکن است که آنان نوعی قوت نفس و برداشت مثبت و قوی از خود داشته باشند. به نظر او، وجود این بازدارنده­ی درونی قوی را می­توان از مواردی مانند توان تحمل شکست و ناکامی، انگیزش توسط اهداف درازمدت، مقاومت در برابر آشفتگی خاطر و توان توسل به ارضا کننده­های جایگزین استنباط کرد(همان: ۴۴-۴۵).

در واقع، نظریه­ بازداری ریکلس، دیدگاه درونی – بین شخصی مناسبی است. به بیان دیگر، این دیدگاه نه نوعی دیدگاه محیطی و انعطاف­ناپذیر به حساب می­آید و نه به کلی روانشناختی است. این دیدگاه هم رفتار افراد مطیع قانون را در محیطی آکنده از جرم و هم رفتار قانون شکنان را در محیط­هایی که کمتر با کجروی درگیر است تبیین می­ کند(همان: ۴۵).

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه ها  :

 

پایان نامه : بررسی جامعه ­­شناختی مهارت­های اجتماعی و ارتباطی مؤثر بر بازدارندگی رفتارهای پرخطر جوانان
 

 

۳-۲-۴-۲-۲-۲- نظریه پیوند اجتماعی تراویس هیرشی
 

تبیین کنترل اجتماعی از بزهکاری، در نظریه­ پیوند اجتماعی[۳] تراویس هیرشی[۴] در کتاب علل بزهکاری[۵](۱۹۶۹) بیان می شود. همانند دیدگاه ماتزا، نظریه­ هیرشی بر این فرض مبتنی است که شخص برای ارتکاب اعمال بزهکارانه آزاد است، زیرا پیوندهایش با نظم مرسوم و متعارف به طریقی از بین می رود(پارکر و موون[۶]، ۲۰۱۵: ۷۶). در این نظریه، به جای توجه به متخلفان و پرسیدن این سؤال که چرا آنها رفتار بزهکارانه را مرتکب می­شوند؟ هیرشی به دنبال این است که چرا افراد همنوا هستند و قانون را نقض نمی کنند؟ وی پاسخ می دهد که افراد به این دلیل قانون شکنی نمی کنند که هنجارهای اطاعت از قانون را درونی کرده و دارای پیوندهای اجتماعی با افراد و نهادهای دیگر هستند. هیرشی معتقد است که شناسایی محرک­های منجر به انحراف و جرم چندان ضروری نست، اگرچه وی نیروها یا فشارهای خاصی  را در نظر می گیرد که قابلیت تلفیق با رویکرد کنترل را دارند(براون و همکاران، ۲۰۱۳: ۳۴۱).

 هیرشی بیان می کند، انسان ها همانند دیگر حیوانات، در صورتی که قواعد به عنوان بخشی از کدهای اخلاقی برای شان درونی نشوند، آنها را نقض می کنند. به باور وی، همه­ی ما به شکل طبیعی قابلیت ارتکاب اعمال مجرمانه را داریم…مرغ برای جوجه هایش دانه می دزدد، بدون این که چیزی از قانون اخلاقی بداند؛ او نمی خواهد قواعد را نقض کند؛ فقط می خواهد دانه را بخورد…هیچ محرکی برای انحراف لازم نیست تا اعمال بزهکارانه توضیح داده شود. بنابراین، محرک خاصی برای وقوع جرم در بین انسان ها لازم نیست تا اعمال مجرمانه آنها تبیین گردد(۱۹۶۹: ۳۱).

وی در نظریه­ خود، نقش سازمان های کنترل اجتماعی مانند خانواده و مدرسه را مورد تأکید قرار می دهد و بر این باور است که چون برخی از نیروهای اجتماعی بازدارنده و کنترل کننده­ انحراف اجتماعی از بین رفته یا کارکرد آنها ضعیف شده است، جوانان مرتکب رفتار بزهکارانه می شوند(احمدی، ۱۳۸۴: ۹۰).

هیرشی از چهار عنصر اصلی صحبت می کند که باعث پیوند فرد و جامعه می شوند. این عناصر شامل تعلق و دلبستگی[۷]، تعهد[۸]، شمول و درگیری[۹] و اعتقاد(باور)[۱۰] می باشند(هیرشی، ۱۹۶۹). منظور از تعلق این است که فرد نسبت به افرادی که برایش مهم هستند و با آنان پیوندهای نزدیکی دارد دارای عواطف و احساساتی است که موجب می شود نسبت به قضاوت­های آنان و آنچه که درباره­ی رفتارش می اندیشند مراقب باشد، بنابراین، کنترل بزهکاری با تعلقات جوانان نسبت به والدین شان، دوستان صمیمی و افراد مهم دیگر پیوند می خورد. منظور از تعهد، به سرمایه گذاری هایی اشاره دارد که فرد در جامعه انجام داده است. هرچه قدر سرمایه گذاری های مردم در تحصیلات، سوابق شغلی و سایر دارایی های خود بیشتر باشد، دلیل بیشتری دارند که همنوا باشند تا بتوانند از دستاوردهای خود محافظت کنند. بنابراین، به خاطر از دست ندادن سرمایه گذاری های خود، از قانون پیروی نموده و از بزهکاری و جرم اجتناب می کنند. منظور از شمول و درگیری این است که وقت و انرژی افراد محدود است و لذا افراد بیشتر مشغول فعالیت های متعارف زندگی

دانلود پایان نامه

 

مانند کار، درس و یا زندگی خانوادگی هستند، بنابراین فرصت کمی دارند که در اعمال بزهکارانه مشارکت نمایند. اما کسانی که وقت آزاد بیشتری دارند، فرصت بیشتری برای انجام دادن رفتارهای بزهکارانه دارند. منظور از اعتقاد و باور، وفاداری فرد به ارزش ها و اصول اخلاقی یک جامعه می باشد. بدین ترتیب، فرد به این باور می رسد که قواعد و قوانین حاکم بر جامعه صحیح است و خود را ملزم به پیروی از آنها می داند. بنابراین، هرچه شخص کمتر به هنجارهای عادی معتقد باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که هنجارها را نقض و مرتکب رفتار بزهکارانه شود(احمدی، ۱۳۸۴؛ شومیکر، ۱۳۸۹؛ ممتاز، ۱۳۸۱؛ طالبان، ۱۳۸۳).

هیرشی نتیجه می گیرد که هرچه یک شخص پیوندهای نزدیک تری با جامعه­ی مرسوم و متعارف در هر یک از این شیوه ها داشته باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که وی نسبت به شیوه های دیگر نیز دارای پیوندهای نزدیک و صمیمی باشد(هیرشی، ۱۹۶۹: ۲۷).

 

رفتار همنوا
رفتار مجرمانه
تعلق و دلبستگی: 

– خانواده

– دوستان

– اجتماع
تعهد: 

– آینده

– حرفه

– موفقیت

– اهداف شخصی
درگیری و شمول: 

– فعالیت های مدرسه

– تیم های ورزشی

– سازمانهای اجتماعی

– گروه های مذهبی

– کلوب های اجتماعی
باور: 

– صداقت

– اخلاقیات

– انصاف

– میهن پرستی

– مسئولیت پذیری
 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 03:16:00 ق.ظ ]




نظریه پردازان واکنش اجتماعی بر واکنش های اجتماعی و نهادی به فرد تأکید می کنند. رویکردهای واکنش اجتماعی، فرد را به عنوان موجود منفعلی در نظر می گیرند که تحت اجبار تعاریف جامعوی یا از طریق واکنش های دیگران، نقش یک مجرم را می پذیرد(براون و همکاران، ۲۰۱۳: ۳۶۴). نظریه­ برچسب زنی مدعی است که واکنش های اجتماعی رسمی و غیررسمی بر بزهکاری می تواند نگرش ها و رفتارهای اساسی بزهکاران را تحت تأثیر قرار دهد. از اولین مواردی که پیامد برچسب زنی رسمی را بر بزهکاری به طور بالقوه منفی شناسایی نموده است، کارهای فردریک تراشر[۳] بر روی گروه های جوانان اوباش[۴] در شیکاگو(۱۹۲۷) می­باشد. حدود یک دهه بعد از تراشر، فرانک تاننبائوم[۵](۱۹۳۸) اصطلاح “نمایش شر”[۶] را مطرح نمود. وی بر این باور بود که زدن برچسب رسمی  به فرد به عنوان بزهکار، می تواند وی را وادار به انجام کارهایی کند که او را به آن کارها شناخته اند. چند سال بعد از انتشار کتاب تاننبائوم، ادوین لمرت[۷](۱۹۵۱) مفهوم کجرفتاری اولیه[۸] و ثانویه[۹] را بیان کرد که از عناصر اصلی اولین دیدگاه نظام یافته در این زمینه به شمار آمد(شومیکر، ۲۰۰۹: ۲۹۰-۲۹۱).
میراث نظری این روند منطقی در آرای جامعه شناسان کنش متقابل مانند چارلز هورتون کولی[۱۰] و جورج هربرت مید مشاهده می شود. کولی با طرح مفهوم “خویشتن آیینه گون”[۱۱]، استدلال کرد که ما تصویری از خود را از طریق واکنش های دیگران نسبت به رفتارمان به دست می­آوریم. خویشتن آیینه گون فهم اساسی از چگونگی تغییر خودپنداره­ی ما به خاطر کنش های پلیس یا دادگاه ها نسبت به رفتار ما فراهم می کند. مید با طرح “دیگری تعمیم یافته”[۱۲]، اظهار داشت آنچه که ما باید انجام دهیم، مطابق با چیزی است که ما فکر می کنیم جامعه یا دیگران مهم از ما انتظار دارند. ما براساس برداشت خود از دیگران مهم، ممکن است در مقابل برچسب زده شده مقاومت نموده، تلاش کنیم آن را تغییر داده یا آن را بپذیریم(همان: ۲۹۰). بدین وسیله، کولی و مید نظریه­ برچسب زنی را در تبیین بزهکاری و جرم گسترش دادند. زیرا این نظریه بر تغییرات در تصورات از خود در بزهکاران و مجرمان تأکید دارد(احمدی، ۱۳۸۴: ۱۰۲). در ادامه نظریه های تاننبائوم، لمرت، بکر، شور و کاتز به عنوان صاحب نظران رویکرد واکنش اجتماعی بررسی می شوند.

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه ها  :

 

پایان نامه : بررسی جامعه ­­شناختی مهارت­های اجتماعی و ارتباطی مؤثر بر بازدارندگی رفتارهای پرخطر جوانان
 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقاله - متن کامل - پایان نامه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عمل مجرمانه اولیه: 

– افراد به دلایل مختلف مرتکب جرم می شوند.
ردیابی به وسیله ی نظام قضایی: 

– دستگیری و بازداشت تحت تأثیر روابط نژادی، اقتصادی و قدرت می باشد.
تصمیم برای برچسب زدن: 

– برخی از افراد توسط پلیس و دادگاه ها برچسب مجرمان رسمی می خورند.
شکل گیری یک هویت جدید: 

– آن هایی که برچسب خورده اند به عنوان افراد دردسرساز، مجرم و غیره شناخته می شوند و توسط جامعه­ی متعارف از انجام رفتارهایی منع می شوند.

 
پذیرش برچسب ها: 

– افراد برچسب خورده خود را به عنوان بیگانه قلمداد می کنند(برچسب ثانویه، خودبرچسب زنی).
تقویت انحراف: 

– متخلفان داغ ننگ زده شده(برچسب خورده) اکنون در حرفه های مجرمانه قرار گرفته و به این حرفه ها می چسبند.
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 03:15:00 ق.ظ ]




نمایش شر به معنی به نمایش گذاشتن، افشا و گزارش نمودن رفتار انحرافی افراد همراه با ویژگی های منحرفان است. این امر موجب می شود هویت شخصی متخلفان برای دیگران برملا شده و آن­ها به عنوان افرادی برچسب خورده به جامعه معرفی می شوند(احمدی، ۱۳۸۴: ۱۰۱). برچسب هایی که به افراد زده می­شود، مبنای هویت شخصی قرار می گیرد. زمانی که بازخورد منفی آژانس های قانونی، والدین، دوستان، معلمان و دیگر اشخاص، شدت عمل برچسب اصلی را تقویت می کند، متخلفان برچسب خورده(داغ ننگ زده شده) ممکن است شروع به ارزیابی مجدد هویت های خود نمایند. اگر آن ها واقعاً شر یا بد نباشند، ممکن است از خود سؤال کنند چرا دیگران چنین سروصدا و هیاهویی به پا می کنند؟(پارکر و موون، ۲۰۱۵).
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه ها  :

 

پایان نامه : بررسی جامعه ­­شناختی مهارت­های اجتماعی و ارتباطی مؤثر بر بازدارندگی رفتارهای پرخطر جوانان
نمایش شر با مفهوم دیگری به نام نسبیت گرایی قانونی[۲] که تاننبائوم مطرح کرد، مرتبط است. وی اظهار داشت که اعمال ذاتاً نه خوب هستند و نه شر؛ درجه های متفاوتی از خوب و شر وجود دارد، و حضار یا مخاطبان اجتماعی برچسب اختصاص یافته به یک رفتار خاص را تحت تأثیر قرار می دهند. یک رفتار یکسان و مشابه به وسیله­ی افراد دارای پایگاه های اجتماعی متفاوت یا در موقعیت های گوناگون انجام می شود و واکنش نسبت به آن ممکن است کاملاً متفاوت باشد. آنچه که رفتار مناسب یا حداقل قابل تحمل در یک موقعیت قلمداد می شود، ممکن است در موقعیت دیگر رفتار نامناسبی محسوب شود(براون و همکاران، ۲۰۱۳: ۳۶۸).

 

 

۳-۲-۴-۲-۳-۲- نظریه انحراف اولیه و ثانویه ادوین لمرت
 

لمرت در کتاب های خود با عنوان آسیب شناسی اجتماعی[۳](۱۹۵۱) و انحراف انسانی، مسایل اجتماعی و کنترل اجتماعی[۴](۱۹۶۷)، مفاهیم روانشناختی- اجتماعی [۵] انحراف اولیه و ثانویه را به کار برد تا فرآیند انحراف را درک نماید. وی از این تمایز جهت شناسایی علل اصلی و مؤثر بر فرایند انحراف و کنش های مرتبط با ناهنجاری های فیزیکی، جرم، فحشا، الکلیسم، اعتیاد به مواد مخدر و اختلالات روانی استفاده نمود(بیرن و مزراشمیت، ۲۰۱۱: ۱۵۲).

بحث لمرت درباره­ی برچسب زنی به طور کلی در مورد کجرفتاری اجتماعی به کار می رود. لمرت بر این باور است چنین رفتاری که او تنها آن را در اصطلاح اجتماع ستیز معنا می کند، به روشنی شکلی اثربخش از عدم تأیید اجتماعی است. کجرفتاری اجتماعی به خودی خود نه خوب است و نه بد، بلکه چنین توصیف هایی تنها شکلی از پاسخ اجتماعی به رفتار است(شومیکر، ۱۳۸۹: ۳۲۲).

لمرت فرایند واکنش را از دو بعد مفهوم سازی می کند: یک بعد اعضای جامعه و بعد دیگر کجرفتاری اجتماعی. اعضای جامعه در این فرایند از این جهت با اهمیت هستند که نیروهای کنترل اجتماعی محسوب می شوند و در جایگاه نخست برچسب زدن قرار دارند. مؤلفه­ی دوم فرایند برچسب زدن به کجرفتاری است که به دلیل پیامدهایی که برچسب کجرفتار اجتماعی برای فرد برچسب خورده به وجود می آورد، با اهمیت است. این بعد از فرایند برچسب زدن است که لمرت مفاهیم کجرفتاری اولیه و ثانویه را مطرح نمود(همان: ۳۲۲-۳۲۳).

لمرت بر این باور است که فرایند درگیر شدن فرد در رفتار بزهکارانه و مجرمانه و تبدیل شدن او به منحرف حرفه ای از دو مرحله می گذرد: در مرحله­ی اول هر کسی ممکن است به هر عللی برای اولین بار مرتکب رفتار انحرافی شود که این نوع انحراف برای شخص پیامدهای ناچیزی دارد. لمرت به این رفتار که فرد مرتکب می شود و به خاطر آن برچسب منحرف دریافت نمی کند، انحراف اولیه می گوید. هنگامی که رفتار انحرافی تداوم می یابد و عامل رفتار را به بزهکار یا مجرم حرفه ای تبدیل می کند و برچسب منحرف به فرد زده می شود، انحراف ثانویه پدید می آید. انحراف ثانویه هنگامی رخ می دهد که فرد منحرف به لحاظ رفتاری و هویتی وارد مرحله ی جدیدی شده که رفتار انحرافی برای وی نهادینه شده و می تواند با وجدان درونی خود کنار بیاید(احمدی، ۱۳۸۴: ۱۰۲).

نظریه­ برچسب زنی در جستجوی علل انحراف اولیه نیست، زیرا این انحراف را اولین بار فردی انجام داده که همنوا با هنجارهای اجتماعی است. بنابراین، این رفتار به تنهایی و به خودی خود و بدون واکنش اجتماعی و برچسب زدن، فرد را تبدیل به بزهکار و مجرم حرفه ای نمی کند. اما این نظریه به علل انحراف ثانویه می پردازد، زیرا فرد پس از برچسب خوردن تغییر هویت داده و ویژگی های همان برچسب را به خود می گیرد(همان: ۱۰۲-۱۰۳). در این شرایط که فرد برچسب یا انگ فرد منحرف و بزهکار را با خود دارد، ایفای نقش های اجتماعی او تحت تأثیر قرار می گیرند. یعنی فرد برچسب خورده برای دفاع از خود یا انطباق با شرایط جدید ناچار است رفتار دیگری را در پیش گیرد(ممتاز، ۱۳۸۱: ۱۱۳).

منحرفان ثانویه به تدریج وارد مرحله­ی تازه ای از زندگی می شوند که خود را به عنوان بزهکاران و مجرمان می بینند و این هویت جدید بزهکار و مجرم بودن که به علت برچسب ها به وجود آمده را نهادینه

 

نموده و می کوشند تا از نام بزهکار و مجرم بودن به عنوان یک ابزار دفاعی به منظور سازگاری با مشکلات آشکار و پنهانی که در نتیجه­ی انعکاس اجتماعی نسبت به آنها به وجود آمده توجیه کنند. برای مثال، فردی که به علت دزدی زندانی شده پس از رهایی از زندان به علت برچسب دزد، نه تنها نمی تواند شغلی بیابد، بلکه چون فردی منحرف تعریف می شود و به مانند یک مجرم و بزهکار با وی رفتار می نمایند و مقبولیت اجتماعی خود را نیز به عنوان یک شهروند عادی از دست می دهد، در کنش متقابل اجتماعی با مردم به تدریج تغییر هویت داده و هویت یک مجرم و انحرافی را کسب می کند. بنابراین، فرد خصیصه­های همان برچسب دزد را به خود می گیرد، در نتیجه احتمال زیاد دارد که مجدداً مرتکب دزدی و یا جرایم دیگری شود(احمدی، ۱۳۸۴: ۱۰۳). در واقع، انحراف ثانویه اثر تقویتی انحرافی به وجود می آورد. مجرمان احساس انزوا از جامعه­ی اصلی می نمایند و محکم به نقش انحرافی خود می چسبند. آن­ها به دنبال افرادی برچسب خورده مشابه خودشان می گردند تا بتوانند خرده فرهنگ یا گروه های انحرافی تشکیل دهند. از نظر لمرت، انحراف ثانویه هسته­ی اصلی نظریه­ واکنش اجتماعی است و انحراف فرآیندی است که در آن هویت فرد تغییر می­ کند(سیگل، ۲۰۱۲: ۲۵۳).

 

  

انحراف ثانویه
خرده فرهنگ انحرافی
تقویت انحرافی
تغییر هویت
عمل انحرافی
واکنش اجتماعی
برچسب منفی
نمایش شر 

 
خود-برچسب زنی
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 03:15:00 ق.ظ ]