کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



بدان علت که منظور از عقدی که در صحیح و فاسد آن از حیث ضمان و عدم ضمان ملازمه وجود دارد ماهیت عقد است که با ارکان آن و از جمله موضوع آن محقق و با اثر ذاتی آن شناخته می‌شود.[۲] لذا چنین ماهیتی می‌تواند در عالم حقوق و در صورت فقدان بعضی از شرایط فاسد باشد و منظور از عقد مزبور عقدی نیست که صحّت برای آن فرضی و گفته شود که اگر آن معامله صحیح فرض شود، ضمان‌آور است یا نیست، پس حال که فاسد است نیز ضمان‌آور است یا ضمان‌آور نیست.
از طرف دیگر عقدی که موضوع آن فاقد مالیت یا منفعت عقلاء یا مشروع باشد در حقیقت عقدی بدون موضوع یا عقدی بدون مصداق صحیح است و بنابراین هرگز نمی‌توان برای چنین عقدی فرد صحیحی تصوّر کرد تا از عدم ضمان در آن نتیجه گرفت که فاسد آن نیز ضمان‌آور نیست[۳] و در نتیجه این مثال نمی‌تواند از مصادیق قاعده «مالا یضمن» معرفی شود. از این رو مورد صحیح عقد ضمانی مزبور موردی است که دارای تمام ارکان از جمله موضوع معامله باشد که چنین عقدی در صورت صحّت ضمان‌آور خواهد بود. در حالی که در صورت فساد به این علت که موضوعش فاقد مالیت یا منفعت عقلاء یا منفعت مشروع است، ضمان‌آور نیست.

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه ارشد:آثار فساد عقد در فقه امامیه، فقه عامّه و حقوق ایران

مبحث هشتم: در معامله ضمانی که موضوع آن عملی نامشروع است
اگر فساد عقد ضمانی به علت نا مشروع بودن عمل مورد آن باشد، طرفی که این عمل مورد درخواست او بوده، ضامن نیست. در صورتی که اگر مورد عقد، عمل مشروع و در نتیجه عقد صحیح بود، این شخص ضامن محسوب می‌شد، زیرا عمل نا مشروع احترام ندارد و برای آن نمی‌توان حتّی اجرت‌المثل شناخت و عمل نا مشروع نمی‌تواند مشمول ماده ۳۳۶ ق.م باشد.[۴]

ماده ۳۳۶ قانون مدنی بیان می‌دارد: «هرگاه کسی بر حسب امر دیگری اقدام به عملی نماید که عرفاً برای آن عمل اجرتی بوده و یا آن شخص عادتاً محیای آن عمل باشد، عامل مستحق‌اجرت عمل خود خواهد بود، مگر این‌که معلوم شود که قصد تبرع داشته باشد.» لذا این مورد را می‌توان از موارد نقض تلقی کرد.

بایستی توجه نمود که عدم ضمان در معامله ضمانی که موضوع آن عمل نا مشروع است در مورد عملی صادق است که عامل نسبت به عدم مشروعیت آن به علت جهل موضوعی بی‌اطلاع نباشد مانند ضرب و جرح یک انسان که در قراردادی انجام آن بر عهده عامل قرار داده شده باشد. در غیر این صورت یعنی صورت جهل موضوعی عامل، طرف قرارداد فاسد (خواهان انجام عمل) ضامن عمل یعنی مسؤول پرداخت اجرت‌المثل عمل خواهد بود که در این حالت موردی از موارد ضمان گیرنده مال مقبوض به عقد فاسد محقق می‌شود،

 

مانند این‌که عمل مورد عقد چیدن میوه‌های باغی باشد که متعهد پرداخت اجرت این عمل، خود را بر خلاف واقع مالک باغ معرفی کرده و عامل از تعلق باغ به شخصی دیگر اطلاعی نداشته باشد.

[۱] ـ آل بحر العلوم، سید محمد،بلغهالفقیه، جلد ۱، ص ۱۰۲٫

[۲] ـ شهیدی، مهدی، تشکیل قراردادها و تعهدات، ص ۱۵۷ و ۱۵۸٫

[۳] ـ شهیدی، مهدی، اصول قراردادها و تعهدات، ص ۱۲۰٫

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-01-31] [ 06:15:00 ق.ظ ]




پیش از بررسی حکم مسأله لازم است ابتدا به چند نکته اشاره کنیم:
اولاً؛ درتعریف عقود غیرمعاوض گفته‌اند عقودی هستند که درآن‌ها یکی از طرفین مالی را به طور رایگان به دیگری واگذار می‌کند و یا اگر تعهدی نیز بر انتقال گیرنده شرط می‌شود بین این تعهد و موضوع اصلی عقد همبستگی به وجود نمی‌آید. مانند هبه غیرمعوّض، صلح مجانی، وصیت و وقف. هم‌چنین آن دسته از عقودی که ممکن است در ‌آن‌ها مالی به رایگان و بدون عوض به دیگری واگذار نگردد، ولی یک طرف معامله یا قانون طرف دیگر را نسبت به آن مال امین قرار می‌دهد از قبیل عقد ودیعه، عقد عاریه، عقد مضاربه، عقد مزارعه، عقد مساقات، عقد وکالت و عقد رهن که عقود امانی نیز نامیده می‌شوند، مشمول عقود غیرمعاوض می‌شوند.

ثانیاً؛ معوّض یا غیرمعوّض بودن عقد دراینجا با تقسیم‌بندی معمول و مصطلح آن تفاوت دارد. در تقسیم‌بندی معمول مثلاً عقد مضاربه جزء عقود معوّض شمرده می‌شود ولی در این‌جا نظر ما متوجه به مالی است که از سوی مالک برای مضاربه در اختیار عامل قرار داده می‌شود وعامل در برابر آن مال جز در صورت تعدّی و تفریط تعهدی ندارد. لذا آن را در گروه عقود غیرمعاوضی دسته‌بندی می‌کنیم. به همین ترتیب است عقود وکالت، مزارعه و مساقات برای مثال درعقد وکالت اگر چه ممکن است برای وکیل اجرتی تعیین شود ولی هرگاه مالی از سوی موکل در اختیار وکیل نهاده شود وکیل نسبت به آن مال امین محسوب می‌شود و در مقابل این تسلّط عوض قرار داده نشده است.

لذا به عنوان قاعده کلی می‌توان گفت عقودی که در آن‌ها مالی به طرف مقابل تسلیم می‌شود ولی در مقابل این تصرّف عوضی معین شده است خواه، اصل عقد معوّض باشد و خواه معوّض نباشد، عقد غیرمعاوض به حساب می‌آید. البته اعمال این قاعده در عقد اجاره کمی دشوار است. زیرا از یک لحاظ اجرتی که از طرف مستأجر در برابر تملیک منفعت به موجر پرداخت می‌شود، عقد اجاره را در زمره عقود معوّض داخل می‌کند و از لحاظ دیگر قانون، مستأجر را نسبت به عین مستأجره در صورتی که تعدّی و تفریط نکرده باشد، امین دانسته است (ماده ۴۹۳ ق.م) و از این بابت عقد اجاره جز عقود امانی خواهد بود. برای رفع این مشکل باید بگوییم که نسبت به جنبه معاوضی آن قواعد مربوط به عقود معاوضی فاسد و نسبت به جنبه امانی آن قواعد مربوط به عقود غیر معاوضی فاسد جاری می‌شود. بنابراین در عقد اجاره، عین مستأجره که مورد عقد اجاره است مشمول قواعد جاری بر عقود معاوض بوده و ضمان‌آور می‌باشد.[۱]

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه ارشد:آثار فساد عقد در فقه امامیه، فقه عامّه و حقوق ایران

ثالثاً؛ بحث در مورد ضمان یا عدم ضمان گیرنده مال در عقود غیر معاوضی فاسد مقید به حالتی است که فساد عقد ناشی از معیوب بودن اراده یا عدم اهلیت مالک نباشد. هرگاه اراده مالک معیوب باشد و یا مالک فاقد اهلیت لازم برای تصرّف در اموال و حقوق مالی خود باشد، قطعاً گیرنده مال ضامن است.[۲]

در این مورد ماده ۶۱۰ ق.م می‌گوید: «در ودیعه طرفین باید اهیلت برای معامله را داشته باشند و اگر کسی مالی را از کسی دیگر که برای معامله اهلیت ندارد به عنوان ودیعه قبول کند باید آن را به ولی او، ردّ نماید و اگر در ید او ناقص یا تلف شود ضامن است.» لذا سخن اصلی در جایی است که اراده مالک سالم باشد و عقد به دلایل دیگری باطل باشد.

حال با توجه به نکات گفته شده باید دید، آیا گیرنده مالی در عقود غیرمعاوضی فاسد امین مالک است و تنها در صورت تقصیر مسؤول تلف قرار می‌گیرد یا در زمره غاصبان است و در هر حال ضامن مال است هرچند تلف مستند به او نباشد؟

 

 

 

 مستندات عدم ضمان در عقود غیر معاوضی فاسد
 

در مباحث گذشته دانسته شد عقود معوض در صورت بطلان هیچ آثاری بر آن مترتب نیست و گیرنده مال ضامن عین و منافع مال مورد معامله است و باید عین مال را به مالک ردّ کند و در صورت تلف باید مثل یا قیمت آن را به مالک ردّ کند. در صورت بطلان عقود غیر معاوضی یا رایگان هم هیچ اثر حقوقی بر آن مترتب نیست، گیرنده مال در این عقود ضامن مورد معامله نیست و فقط باید عین مورد معامله را به مالک ردّ کند. در ذیل این فصل مستندات عدم ضمان گیرنده مال مورد معامله مورد بررسی قرار خواهیم داد.

مبحث یکم: بررسی مستندات عدم ضمان در فقه
دانشمندان فقه امامیه برای عدم ضمان گیرنده مال مقبوض به عقد غیر معاوضی فاسد به قاعده: «ما لایُضمَن بِصَحِیحِه لایُضمَن بِفاسِدِه» استناد می‌کنند. آن‌چه مانند اصل اهمیت دارد مدارک و مبانی این قاعده است و گرنه خود این قاعده (عکس) مانند اصل آن (کُلُّ ما یُضمَن بِصَحِیحِهِ یُضمَن بِفاسِدِه) نه در آیه و روایتی آمده و نه در معقد اجماعی واقع شده است و باید به اثبات برسد. و حتّی بعضی از فقیهانی که اصل قاعده را پذیرفته‌اند در عکس آن تردید کرده‌اند. به طور مثال صاحب جواهر از کلام بعضی از فقهای، اجماعی بودن اصل قاعده را استظهار نموده است و حجیت

 

قاعده اصل را غیرقابل تردید دانسته است. ولی در مورد عکس قاعده در دو موضع از کتاب جواهر دو نظر متفاوت بیان نموده است. ابتدا در کتاب بیع حجیت قاعده را نفی می‌کند و می‌گوید: دلیلی برحجیت عکس قاعده وجود ندارد مگر اقدام مجانی مالک، لکن اقدام مجانی مالک مقید به صورت صحت عقد است به ویژه در فرضی که دافع جاهل به فساد عقد و گیرنده عالم به فساد باشد. با انتفاء قید (صحت عقد) مقید (اقدام مجانی به تصرّف بدون عوض) نیز منتفی می‌گردد. لذا تصرّف قابض بدون اذن بوده و مشمول عموم قاعده ضمان ید خواهد شد.[۳]

اما ایشان در کتاب غصب سعی کرده‌اند که حجیت عکس قاعده را به این نحو به اثبات برسانند که: عدم ضمان، از احکام مخصوص عقد صحیح نیست همان‌گونه که اذن مالک به تصرّف، مقید به عقد صحیح نیست؛ زیرا متعاقدین به ملاحظه مفاد و مقتضای مشترک میان عقد صحیح و باطل که عدم ضمان باشد، اقدام به قبض و اقباض نموده‌اند. و زعم صحت عقد، از سوی هر دو یا یکی از متعاقدین، قید اذن مالک نبوده است، بلکه داعی و انگیزه اذن مالک بوده است.[۴] از اینرو با انتفاء صحت عقد، اذن آن منتفی نمی‌گردد.

در هرحال برای اثبات عکس قاعده به چند دلیل استدلال شده است:

 

گفتار یکم: اجماع
بعضی از فقهاء برای اثبات قاعده: «ما لا یُضمَن بِصَحِیحِه لایُضمَن بِفاسِدِه» به اجماع تمسک کرده‌اند. که هم اشکال صغروی دارد، چرا که قیام اجامع محقق نیست؛ و هم اشکال کبروی دارد، برای این‌که اجماع در بحث مذکور حجیت ندارد. زیرا از نوع اجماع اصولی نیست تا حجت باشد، بلکه از نوع اجماع مدرکی است که باید مدرک آن را جستجو کرد.[۵]

 

گفتار دوم: قیاس اولویت
از نظر شیخ طوسی دلیل ضمان، اقدام است و هرگاه در عقد صحیح اقدام موجب ضمان نباشد، مثل رهن صحیح، در عقد فاسد نیز موجب ضمان نخواهد بود، چرا که عقد فاسد شرعاً لغو محض و به منزله معدوم است، به طریق اولی باید موجب ضمان نباشد. در کتاب مبسوط شیخ طوسی در مورد علّت عدم ضمان مرتهن در رهن فاسد چنین گفته است: «لأن صحیح الرهن غیر مضمون علیه فکیف فاسده»[۶] شیخ انصاری از عبارت: «فکیف فاسده» استظهار نموده‌اند که: شیخ الطائفه مدرک حجیت عکس قاعده را قیاس اولویت می‌دانند.[۷] حاصل قیاس اولویت این است که عقد صحیح مثل هبه یا اجاره هرگاه متقضی ضمان نباشد و به طور مجانی واقع شود. پس فاسد آن به طریق اولی مقتضی ضمان نیست، زیرا سبب ضمان یا اقدام است یا حکم شارع. اما اقدام، فرض این است که در مورد بحث وجود ندارد، و اما حکم شارع نیز منتقی است، چون عقد فاسد در حکم عدم است.[۸] و اقدام بر ضمان خاص (عوض المسمّی) واقع شده که شارع آن را امضا نکرده است، و برضمان واقعی هم اقدام نشده است. و زمانی که عقد صحیح موجب ضمان نباشد پس باطل آن به طریق اولی ضمان‌آور نخواهد بود؛ چون در این‌جا اصلاً ضمانی نیست که بحث از بقاء یا انتقای آن در فرض فساد شود.[۹]

شیخ انصاری در پاسخ از این استدلال گفته است در رهن و اجاره، مالک عین مستأجره و عین مرهونه را به تصرّف مستأجر و مرتهن داده است و شارع مقدس این تسلّط و تصرّف را امضا نموده است. لذا موجبی برای ضمان وجود ندارد، ولی در اجاره و رهن باطل می‌توان گفت: چون عقد اجاره و رهن را امضا نکرده است تسلیط مالک فاقد اثر است. از این رو در عقد باطل ایجاب و اولویتی برای عدم ضمان وجود ندارد.[۱۰] به بیان دیگر در عقد صحیح، سبب عدم ضمان، مرکب از دو امر است:

الف: اقدام مالک به تسلیط مجانی؛

ب: امضاء اقدام مالک توسط شارع مقدس؛

در عقد فاسد به دلیل انتفاء جزء سبب (عدم امضاء شارع) سبب عدم ضمان تحقق نیافته است. لذا موجبی برای عدم ضمان وجود ندارد چه برسد به اولویت حکم به عدم ضمان.[۱۱] ممکن است که اولویت در این‌جا بر عکس باشد؛ چرا که عقد هبه یا اجاره صحیح بعد از تراضی طرفین و امضا شارع اقتضاء دارد که ضمان‌آور نباشد. اما هرگاه عقد فاسد باشد وجهی برای نفی ضمان وجود ندارد. مضاف بر این‌که مقتضی «ید» ضمان است.[۱۲]

 

 

 

گفتار سوم: قاعده استیمان
برای توجیه عدم ضمان در مقبوض به عقد فاسد غیرمعوّض به این قاعده استدلال شده است: مبنی بر این‌که گرچه قاعده ضمان ید اقتضاء دارد که عقود فاسدی که صحیح آن‌ها ضمان‌آور نیست، موجب ضمان باشد، اما این قاعده به ادلّه قاعده استیمان تخصیص خورده است. حاصل قاعده استیمان این است که: کسی را که مالک بر مال خود امین بداند، ضامن نیست و این قاعده از بناء عقلاء و نصوص فراوانی که در ابواب ضمان واجاره و غیر این‌ها وارد شده بدست می‌آید.[۱۳]

ولی از این استدلال پاسخ داده‌اند که: اساساً قاعده ضمان ید، موارد تسلیط مجانی را شامل نمی‌شود تا در تخصیص قاعده به ادلّه استیمان نیاز داشته باشیم؛ بلکه این‌گونه موارد هم از تحت قاعده ضمان ید و هم از تحت ادله قاعده استیمان تخصصاً خارج است.[۱۴]

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:15:00 ق.ظ ]




 
مبحث یکم: آثار فساد عقد نسبت به عوضین در فقه امامیه
در این مبحث به این پرسش‌ها پاسخ خواهیم داد که آیا تصرّف گیرنده مال در مورد عقد غیر معوّض با وجود اذن مالک و امین بودن قابض، جایز است یا خیر؟ در صورت آشکار شدن فساد معامله آیا بر قابض واجب است که مورد معامله را به مالک آن ردّ کند یا صرف تخلیه کافی است؟ در ادامه مباحث در دو گفتار به این سؤالات پاسخ خواهیم داد.

گفتار یکم: تصرّف در مال مقبوض به عقد غیر معاوضی فاسد
در این مبحث، محل سخن در این است که حکم تصرّف در مال مقبوض به عقد معاوض فاسد آیا شامل مقبوض به عقد غیر معاوض فاسد مانند هبه و عاریه فاسد نیز می‌شود یا خیر؟

بعضی از فقها بین حرمت تصرّف و ثبوت ضمان قائل به ملازمه شده‌اند.[۱] به این معنی که هرگاه تلف مال مقبوض برای گیرنده ضمان‌آور باشد، تصرّف در آن نیز حرام است. و هرگاه تلف مقبوض ضمان‌آور نباشد تصرّف در آن هم جایز خواهد بود. لذا در عقودی همچون هبه و عاریه اگر چه فاسد باشند، ضمانی وجود ندارد. لذا تصرّف در آن‌ها هم تکلیفاً حرام نیست. زیرا همان چیزی که رافع ضمان است یعنی اعطای مجانی مال به متهب واعطای مال به عنوان عاریه به مستعیر و مانند آن، بعینه همان چیز رافع حرمت هم هست.[۲]

 

بنابراین همان‌گونه که در موارد ضمان (کُلُّ ما یُضمَن بِصَحِیحِهِ یُضمَن بِفاسِدِه) بین ضمان و حرمت تکلیفی تصرّف، ملازمه است در موارد عدم ضمان (ما لا یُضمَن بِصَحِیحِه لایُضمَن بِفاسِدِه) هم بین عدم ضمان و جواز تکلیفی تصرّف ملازمه است.

ولی برخی ملازمه بین ضمان و حرمت تصرّف را مردود دانسته‌اند و گفته‌اند: هیچ‌گونه ملازمه‌ی بین ضمان و حرمت تکلیفی تصرّف نیست و دلیلی ندارد که رحمت تصرّف را به عقود معاوضی اختصاص بدهیم، بلکه حرمت تصرّف شامل عقود غیرمعاوض فاسد نیز می‌شود[۳] و اگر در مورد قاعده اصل، هم ضمان وجود دارد و هم حرمت، این به جهت ملازمه بین این دو حکم نیست، بلکه بدین جهت است که اتفاقاً در مورد این قاعده هم دلیل ضمان وجود دارد و هم دلیل حرمت، لذا ممکن است در موردی ضمان وجود نداشته باشد ولی تصرّف تکلیفاً جایز نباشد. مثلاً در مورد هبه حتّی در صورتی که فاسد باشد تصرّف متهب درعین موهوبه موجب ضمان نخواهد بود زیرا مالک، خود، متهب را بر مال خویش به طور مجانی مسلط کرده است اما در عین حال این تسلیط مجانی موجب جواز تکلیفی تصرّف نخواهد شد، چرا که جواز تصرّف از آثار تسلیط مذکور نیست، بلکه از آثار اذن مالک به تصرّف در مال خویش است. در گذشته دانستیم که اذن در مورد تملیک، اذن به عنوان مالکیّت قابض است نه اذن مطلق و چنین اذنی مجوز تصرّف گیرنده مال نخواهد بود.[۴]

لذا با فرض بقاء عین در ملک واهب تصرّف متهب در عین موهوبه تصرّف در مال غیر بوده و به متقضای توقیع شریف و حدیث (لا یحل) وعموم (علی‌الید) حرام است.[۵] در مورد عاریه هم اگر چه اذن مالک به تصرّف در مال خود وجود دارد ولی شارع این اذن را امضا نکرده است و این اذن درحکم عدم است. لذا باز هم تصرّف مستعیر در عاریه جایز نیست.[۶]

 

بنابراین با این‌که در مورد هبه و عاریه فاسد ضمان وجود ندارد با این حال تصرّف قابض در مال مقبوض به چنین عقودی جایز نمی‌باشد.

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه ارشد:آثار فساد عقد در فقه امامیه، فقه عامّه و حقوق ایران

گفتار دوم: وجوب ردّ مال مقبوض به عقد غیر معاوضی فاسد
درموردحکم ردّ مال مقبوض به عقد غیر معاوض فاسد، باید گفت: دلایلی که در مورد عقود معاوض فاسد به آن‌ها استناد شده در اینجا نیز جاری است، یعنی در عقود غیرمعاوضی هم ردّ مال مقبوض به مالک واجب نیست بلکه آن‌چه برگیرنده مال واجب است این است که بین مالک و مال او تخلیه ید کند و مانع او نشود تا هر وقت مالک خواست مالش را بگیرد.

به‌طورکلی حکم مسأله ردّ این است که اگر مالک مال خود را از کس که مال در دست او است مطالبه کند در این صورت بدون تردید نگه داشتن مال غیر حرام است و واجب است که آن را فوراً به مالک ردّ نماید. زیرا ردّ نکردن مال در این صورت مزاحمت سلطنت مالک است و عنوان تصرّف درمال غیر بدو اذن برآن صادق بوده و از روشن ترین مصادیق غصب است و این بدون شک عقلاً و شرعاً حرام است، بلکه نه تنها ردّ مال واجب است، تلف آن نیز موجب ضمان قابض است. اگر عقد از عقودی ‌باشد که صحیح آن ضمان‌آور نباشد و اگر مالک مال خود را مطالبه نکند و یا نخواهد که قابض مال را به تصرّف و تحویل او دهد، در این صورت ردّ مال به مالک واجب نیست، بلکه آن‌چه بر قابض واجب است تنها تخلیه یعنی رفع موانع بین مال و مالک است، اما بیش از این دلیلی برآن نیست.[۷]

 

مبحث دوم: آثار فساد عقد نسبت به عوضین در حقوق ایران
در قانون مدنی ماده‌ای که بیانگر حکم تصرّف و وجوب ردّ مقبوض به عقد غیر معاوضی فاسد باشد دیده نمی‌شود، مگر این‌که مال مقبوض به این گونه عقود را مشمول ماده ۳۰۸ ق.م که اثبات ید بدون مجوز را در حکم غصب می‌داند قرار دهیم و حکم تصرّف و وجوب ردّ مال مقبوض در عقود غیرمعاوضی فاسد را استخراج کنیم. چنان‌که بعضی از مؤلفین کتاب‌های حقوقی بر این عقیده‌اند که: مال مقبوض به چنین عقودی مشمول احکام غصب است و در وجوب ردّ مال گرفته شده به سبب عقود غیرمعاوضی فاسد از نظر قانون مدنی تردیدی نیست.

دکتر کاتوزیان معتقدند که بر خلاف نظر مشهود فقها نظام کنونی قانون مدنی، بین عقود معوّض و مجانی، از جهت ضمان قهری و موقعیت حقوقی متصرّف مال غیر، تفاوتی وجود ندارد: متهب نیز باید مالی را که از راه نامشروع بدست آورده است به مالک برگرداند ضامن تلف عین و منافع است، خواه ناشی از تقصیر یا مباشرت او در تلف باشد، یا عوامل خارجی باعث آن شود.[۸]

دکتر جعفری لنگرودی نیز عقیده دارند که ماده ۳۰۸ ق.م بین مقدمات اثبات ید فرقی نگذاشته است.[۹] یعنی این‌که گیرنده مال غیر چه از راه عقود معاوضی فاسد، و چه از راه عقود غیرمعاوضی فاسد، بر مال دیگری اثبات ید کند طبق ماده ۳۰۸ ق.م در حکم غاصب بوده و ضامن است و باید در صورت باقی بودن عین، عین مال را و در صورت تلف عین، مثل یا قیمت آن را برگرداند. دکتر امامی در این زمینه می‌نویسد: در مقبوض به عقد فاسد غیرمعاوضی، مانند آن که متهب مالی را به عقد فاسد قبض نماید و نزد او تلف شود ضامن عوض آن نمی‌باشد ولی چنان‌چه عین موجود باشد باید به مالکش ردّ نماید.[۱۰]

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:15:00 ق.ظ ]




اما برخی دیگر از فقها وضعیت هر یک از شرکاء را در مال مشترک از موارد نقض تلقی نکرده و نظریه فوق را مبهم دانسته‌اند.[۳] به عقیده ایشان بین عقد صحیح شرکت و فاسد آن در ضمان و عدم ضمان تفاوتی نیست و اگر تصرّف هر شریک در مال مشترک، تحت تأثیر عقد شرکت پس از امتزال مال شرکاء جایز باشد، در هیچ یک از عقود صحیح و فاسد آن ضمان وجود ندارد. اگر تصرّف هر شریک پس از عقد، بدون اذن سایر شرکاء جایز نباشد این تصرّف بدون تفاوت در صحیح و فاسد، موجب ضمان متصرّف خواهد بود و اگر ملازمه‌ای بین عدم جواز تصرّف و ضمان نباشد در هر حال ضمان منتفی است.
به نظر می‌رسد همان‌گونه که مرحوم محقق خویی(ره)[۴] بیان کرده‌اند پاسخ این نقض این است که مبتنی کردن مسأله ضمان بر حرمت تصرّف در مال مشترک درست نیست چرا که هیچ‌گونه ملازمه‌ی بین حرمت تکلیفی و حکم ضمان نیست زیرا چنان‌چه عقد شرکت اقتضای جواز تصرّف در مال مشترک را نداشته باشد این عدم جواز تصرّف چنان‌که در شرکت فاسد هست در شرکت صحیح هم هست و شریک بدون اذن شریکش نمی‌تواند در مال مشترک تصرّف کند ولی اگر مال مشترک بدون تعدی و تفریط تلف شود آن تلف موجب ضمان هیچ یک از شرکای نخواهد شد زیرا هر یک از شرکاء زمام مال خود را به دست شریک خود داده و او را در آن مال امین قرار داده است و بدیهی است امین جز در صورت تعدی و تفریط ضامن نخواهد بود و در این جهت ابداً فرقی بین شرکت صحیح و فاسد نیست. بنابراین وجهی برای توهم عدم جریان ضمان گیرنده مال مقبوض به عقد فاسد در شرکت فاسد نخواهد بود.

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه ارشد:آثار فساد عقد در فقه امامیه، فقه عامّه و حقوق ایران

در فقه اهل سنّت هم چنان‌چه از برخی کتب ایشان به دست می‌آید عقد شرکت عقدی است امانی[۵] و معلوم است که عقد امانی سبب به وجود آمدن ضمان نمی‌باشد و چون قاعده مورد قبول آن‌ها می‌باشد. سیوطی این طور می‌گوید: «قال الاصحاب کل عقد اقتضی صحیحه الضمان فکذلک فاسده و ما لا یقتضی صحیحه الضمان فکذلک فاسده».[۶] بنابراین از این صغری و کبری به دست می‌آید که عقد فاسد شرکت نیز موجب به وجود آمدن ضمان نخواهد بود لذا از نظر اهل سنّت هم این عقد از موارد نقض قاعده نمی‌باشد.

اما در حقوق مدنی ایران، صرف نظر از تحقق یا عدم تحقق ضمان به معنی مورد نظر فقها، در عقد شرکت، نظر اقوی این است که تصرّف هر یک از شرکای بدون اذن سایرین در مال شرکت ضمان‌آور است خواه شرکت صحیح باشد خواه فاسد. به همین جهت ماده ۵۸۲ ق.م مقرر می‌دارد: «شریکی که بدون اذن یا خارج از حدود اذن، تصرّف در اموال شرکت نماید ضامن است.» همان‌گونه که شارحان قانون مدنی بیان کرده‌اند[۷] حکم این ماده شامل تصرّفات حقوقی و مادی می‌شود و از آن استفاده می‌شود که مالک مشاع بدون اذن شریکان حق تصرّف مادی ندارد و شریک متخلف در حکم غاصب است ولی تصرّف حقوقی شریک

 

در سهم اختصاصی خود (مانند فروش و اجاره مال مشاع) امکان دارد (ماده ۵۸۳ ق.م) و امکان انتقال سهم شریک بدون اذن دیگران به این دلیل است که تصرّف حقوقی شریک در سهم اختصاصی خود مستلزم تصرّف در سهم دیگران نیست.

[۱] ـ انصاری، مرتضی، مکاسب، جلد ۳، ص ۱۹۶٫

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:14:00 ق.ظ ]




برخی دیگر از فقها حکم به عدم ضمان مرتهن در رهن فاسد داده‌اند.[۲] ایشان این‌گونه استدلال کرده‌اند که راهن خود، مال مرهون را به مرتهن تسلیم می‌کند تا وثیقه دین او باشد و قصد معاوضه و مبادله نکرده است لذا مال در ید مرتهن، امانت به نحو مالکانه است و لذا ید مرتهن ید مأذونه است.
این ید از مفاد قاعده علی‌الید به نحو تخصّص یا تخصیص خارج است و در فاسد آن هم به خاطر وحدت سبب در آن دو یعنی اقدام مالک در تسلیم مال مرتهن، ضمان وجود ندارد. اگر گفته شود چه فرقی است بین اجاره و رهن که در رهن، عین در ید مرتهن مضمون نیست نه در رهن صحیح و نه در رهن فاسد ولی در اجاره، عین در اجاره صحیح در ید ید مستأجر مضمون نیست ولی در فاسد آن مضمون است با این‌که تسلیم عین مرهونه به مرتهن از باب وفای به عقد رهن است که چون راهن عین را وثیقه قرار داده تسلیم می‌کند و راضیدر تصرّف عین مرهونه نیست و بودن عین مرهونه در ید مرتهن از باب اذن شارع است نه اذن مالک و اذن شارع در رهن فاسد نیست.[۳]

در جواب باید گفت که اذن در تصرّف عین مرهونه به موجب اذن مالکی است و مالک از باب رضا و طیب نفس، عین را به مرتهن تسلیم می‌کند نه از باب وفای به عقد رهن، زیرا ویقه قرار دادن عین که مدلول عقد رهن است ملازمه با تسلیم عین مرهونه به مرتهن را ندارد بلکه حق دارد که به شخص ثالث تسلیم کند و به مرتهن تسلیم نکند پس تسلیم عین به مرتهن از باب وفای به عقد نیست تا از جهت اذن شرعی در ید مرتهن باشد بلکه از باب اذن مالک است زیرا شخص راهن مخیر است بین تسلیم به مرتهن و به شخص دیگر (مواد ۷۷۲ و ۷۷۶ ق.م).

بنابراین چون اذن مالکانه است و چون اذن مالک در صحیح و فاسد به یک نحو موجود است مرتهن ضامن عین نیست نه در صحیح و نه در فاسد آن، بر خلاف عقد اجاره که اذن در عین مستأجره شرعی است و چون در اجاره فاسد، اذن شرعی موجود نیست لذا مستأجر ضامن است.

برای مثال هرگاه مدیون به منظور توثیق دین مؤجل خود، مالی نزد دائن به رهن بگذارد و در ضمن عقد رهن به نحو شرط نتیجه، شرط شود که اگر مدیون دین خود را رأس اجل نپردازد، عین مرهونه مبیع گردد و به ملکیّت مرتهن در‌آید. در چنین وضعیتی عقد رهن و عقد بیع هر دو باطل هستند. عقد رهن به این دلیل باطل است که از جمله شرایط صحّت عقد رهن، عدم توقیت عقد رهن است. عقد بیع نیز به دو دلیل باطل است یکی این‌که تنجیز، شرط صحّت عقد بیع است در حالی که در عقد مذکور عقد بیع به صورت معلق منعقد شده و دوم این‌که هرگاه عقدی باطل باشد شرط ضمن آن نیز باطل است زیرا شرط ضمن عقد التزامی تبعی است و از ویژگی‌های تعهدات تبعی این است که در صحّت و لزوم، تابع تعهد اصلی هستند.

جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :

 

پایان نامه ارشد:آثار فساد عقد در فقه امامیه، فقه عامّه و حقوق ایران

در چنین وضعیتی هرگاه مرتهن عین مرهونه را قبض نماید بعد از اجل و نه قبل از آن، ضامن آن است زیرا قبل از فرا رسیدن اجل، عین مرهونه به رهن فاسد در تصرّف مرتهن است و بعد از اجل به بیع فاسد در تصرّف مرتهن است و فاسد هر عقدی در ضمان تابع صحیح آن است و چون عقد صحیح ضمان‌آور نیست

 

باطل آن نیز ضمان‌آور نمی‌باشد اما بعد از اجل، مشمول قاعده «ما یضمن» می‌شود در حالی که قبل از اجل مشمول قاعده «مالا یضمن» می‌باشد.[۴]

ناگفته نماند که مقدس اردبیلی در مضمون بودن عین مرهونه بعد از اجل تردید نموده است و با استصحاب عدم ضمانی که قبل از اجل وجود دارد حکم به عدم ضمان بعد از اجل نموده است.[۵]

صاحب ریاض المسایل نیز، هم در فرض جهل متعاقدین و هم در فرض جهل دافع و علم قابض مسئله را مرود تردید قرار داده است و در هر دو فرض یاد شده با استناد به عموم علی‌الید حکم به ضمان قابض را قبل از اجل تقویت نموده است.[۶] لکن صاحب جواهر تردیدهای فوق را به منزله اجتهاد در مقابل نص دانسته‌اند.[۷]

[۱] ـ طباطبایى، سید على بن محمد، ریاض المسایل، جلد ۱، ص ۵۸۳٫

[۲] ـ انصاری، مرتضی، المکاسب، جلد ۲، ص ۱۹۵؛ بجنوردى، سید حسن، القواعدالفقهیه، جلد ۲، ص ۱۰۲٫

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:14:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم